۱۳۸۵ شهریور ۴, شنبه

فاجعه دارفور

چشم پوشی بر فاجعه دارفور سودان نمونه ای از تبعیض هایی است که توسط دولت ایران در قبال مسایل بین المللی اعمال می شود. اگر فاجعه ای که در دارفور رخ می دهد بر علیه یک اقلیت مسلمان در یک کشور دیگر اتفاق می افتاد فریادها به آسمان می رفت ولی حالا که دولت نظامی خارطوم سال ها است نسل کشی تدریجی اهالی غیر عرب دارفور را رهبری می کند می توان به سادگی در مقابل آن سکوت کرد و حتی اخبار جانبه دارانه نیز پخش کرد. در ادبیات بحران دارفور نمونه مهمی از نسل کشی و فاجعه تدریجی انسانی در قرن بیست و یکم معرفی می شود و در مقابل صدا و سیمای ما با افتخار و خوش حالی از مخالفت دولت سودان با ارسال نیروهای حافظ صلح غربی صحبت می کند.

کاری به محتوای سیاسی جنگ و مواضع طرفین آن ندارم. مساله این است که انسان های بی گناه این وسط قربانی می شوند تا سیاست هم سان سازی نژادی به اجرا درآید. این دیگر موضوع روشنی است که دولت سودان شبه نظامیان جناوید را حمایت می کند که کارشان شبیخون زدن و قتل عام اهالی آبادی های آفریقایی نشین منطقه است. داستان محاصره های دارفور در بین کارکنان سازمان های بین المللی معروف است. گروهی از اهالی را تحت محاصره در می آورند و آن قدر نگاه می دارند تا از تشنگی بمیرند. همه این ها به این خاطر است که آن ها را مجبوربه ترک منطقه کنند. آوارگی گسترده افراد و تجاوزهای دسته جمعی نمونه ای از فجایع رخ داده در منطقه است. آمار جان باختگان متفاوت است و بین پنجاه تا چهارصد هزار نفر نوسان می کند. عدد کمی نیست. البته این جا آفریقا است و به قاعده همیشه گی جان انسان های سیاه کم ارزش است لذا صدای چندانی هم به گوش جهانیان نمی رسد.

هنر نیست که کسی از هم کیشان خود دفاع کند. هر قبیله بدوی هم همین کار را می کند. هنر آن جا است که آدم در مقابل ظلم علیه غیرهم کیشان هم ساکت نباشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر