در شرایطی حماسه های کبیر «انقلاب مشروطیت» وارد یکصدمین سال بروز خود شده است که آذربایجان اخیرا حماسه های عظیم «انقلاب هویت» خود را با موفقیت کامل به منصه ظهور رسانده است.
سلسله قیامهای ضد آپارتاید ملت آذربایجان که در بیش از 50 شهر تورک نشین به وقوع پیوسته است، بی تردید ملل و اقوام حدود فلات ایران را وارد عصر جدیدی از حیات فرهنگی و اجتماعی خواهد نمود. اشعه نافذ و صوت متواتر این انقلاب، همه چشمهای کور پان فارسیزم و همه گوشهای کر پان ایرانیزم را را در نوردیده است.
جز جاهلان و ابلهان و دیوانگان، کسی را نمی توان یافت که فریادهای میلیونی ملت آذربایجان را در دفاع از هویت، تاریخ، لسان، حیثیت و کیان تورکی و آذربایجانی خود نشنیده باشد. طبعا آنانی که کودکانه می پندارند با سکوت در مقابل انقلاب هویت تورکهای آذربایجان، قادر به نسیان پیام پربسامد این انقلاب عظیم هستند نه در ایران و شاید نه بر روی زمین، بلکه در برهوت سیاره مریخ زندگی می کنند!
از بدو کودتای انگلیسی رضاخان پالانی در سوم حوت 1299 هجری شمسی، رویاهای قومی، نژادی، مذهبی و سیاسی مثلث شوم آپارتاید، ارتجاع و استبداد همچون ساطور خون چکانی بر گردن دهها میلیون تورک، عرب، کرد، لر، بلوچ، تورکمن، طبری، گیلک، قشقائی و حتی فارس ایستاده است و هر صدای متفاوتی را منکوب و هر ندای متخالفی را سرکوب کرده است.
طی این 86 سال تاریکی، آذربایجان فانوس پرفروغ قیامهای فکری و اجتماعی ایران و بلکه مشرق زمین بوده است. اگرچه کوششهای پیوسته ای برای خاموش کردن تلالوء ملی آذربایجان از سوی بیگانگان روس و انگلیس و همچنین دولتهای سلطنتی و ولایتی صورت گرفته اما رشته قیامهای ممتد و انقطاع ناپذیر این ملت، از صدر مشروطیت تا به امروز، بوضوح از صعود روز افزون درایت و رشادت و شجاعت ملت تورک آذربایجان حکایت دارد. ملتی که بعد از سالها صبر و مشقت، امید اصلاح حاکمیتهای نژاد پرست و فارس گرا را بکل از دست داده است.
بعد از موفقیت بیگانگان در توطئه انقراض نامشروع امپراطوری قاجاریه، حاکمان بغایت پستی که از استطبلهای اجنبی سر دراورده بودند بساط حکومت اشفته ای را در ایران چیدند که ارکان آن جز بر قتل و هدم و جهل استوار نشد.
اکنون پسمانده های سلطنت پهلوی دست در دست نوکیسه گان اسلام آریائی، خود را وارث انقلاب کبیر مشروطیت قلمداد میکنند.
طی چند روز گذشته، در یکصدمین سالگرد انقلاب مشروطیت، تحریف تاریخ به حدی شتاب گرفته است که گویی ایادی جبهه پان آریانیزم در صدد براه انداختن یک کودتای تاریخی هستند. فراموش نکنیم که آذربایجان بعنوان مادر مشروطیت، در نوک حمله قوای فاشیزم قرار گرفته است. آنها در صدد هستند تا مشروطیت را منهای آذربایجان معنا کنند.
صحنه گردانان این تحریفات و تجعیلات فاحش، بسان فاحشه های عجوزه، عصمت تاریخ را به حراج گذاشته اند و از جنایتکاران و ضد انقلابهایی چون یپرم ارمنی، اسعد بختیاری، سپهدار تنکابنی، شیخ فضل الله نوری و غیره بتها تراشیده و بتکده ها ساخته اند.
آنان در کمال بی شرمی، ناموران ابد نام آذربایجان که اساس قدرت و رکن هویت و پایه سندیت انقلاب کبیر مشروطیت می باشد را قربانی مطامع مثلث شوم خود می کنند.
اما این فاحشه های سیاسی که ضرب شصت سنگین مردان و زنان آتش به جان سرزمین آتشها را شاهد بودند از ترس سرنوشت شوم خود، گهگاه بر طبل وفا می کوبند و اشک تمساح برای ملتی می ریزند که خود بدنبال قتل زبان و تاریخ و اقتصاد و فرهنگ و جغرافیای جاوید آن هستند.
ملت هشیار آذربایجان، هرگز حملات، تضییقات و تهدیدات مدعیان مدافع مشروطیت را در 14 مرداد ماههای سالهای 1382و 1383 و1384 در تبریز و 25 آبان ماههای هر سال را در تهران فراموش نخواهند کرد!
مزار غریب ستارخان گویای دریائی از مظلومیت برای ملتی است که با تمام وجود خود برای عدالت، حریت و مساوات فداکاری نموده و «حق تقنین از جانب ملت» را بعنوان مقدسترین دستاورد قیامهای اجتماعی تاریخ بشر، تحصیل کرده است.
اکنون بعد از گذشت صد سال از آن انقلاب کبیر مردمی ، ملت مقاوم تورک، داغدار شهدای انقلاب مشروطیت، نسل قربانیان کشیهای روس و ارمنی و کرد علیه ملت مهربان آذربایجان، نهضت آزادیستان، خیزش ملی سال 1325، قیام 29 بهمن، انقلاب سال 57، نهضت خلق مسلمان و انقلاب اخیر هویت خویش هستند.
آذربایجان طی 85 سال گذشته، صدها هزار تن از بهترین جوانان خود را در راه وطن شهید داده است، صدها هزار تن دیگر دچار زخمهای ماندگار بر پیکر شده اند و شمار غیر قابل احصائی گرفتار محبسهای آپارتاید گردیده اند که در میان آنان هزاران نویسنده، هنرمند، خبرنگار، شاعر و مبارز مردمی وجود داشته است و اکنون نیز زندانهای تبریز و اردبیل و تهران و زنجان... مملو از هویت طلبان حرکت ملی آذربایجان است.
فقر و حشتناک اقتصادی مناطق غیر فارس نشین و بخصوص جغرافیای تقسیم ناپذیر آذربایجان و در مقابل توسعه دهشتناک مناطق فارس نشین، شاهد محرومیتها و مظلومیتهای عمیق و وخیم ملت آذربایجان و دیگر ملل در بند ایران است.
اما انحصار طلبان آریا گرا که خود را ارباب رعایای ایران امروز می دانند همه چیز را برای خود معنا می کنند. آنان اگر بتوانند قران را نیز سانسور خواهند کرد.
امروز شاهدیم که چگونه در کمال تزویر و تحریف، عاملان فاجعه خونبار پارک اتابک و قاتلان مجاهدان جانفشان آذربایجان، وارثان پر مدعای حماسه پاک مشروطیت شده اند!!!
جمعی از فعالین حرکت ملی آذربایجان- تبریز- محله امیز خیز
سلسله قیامهای ضد آپارتاید ملت آذربایجان که در بیش از 50 شهر تورک نشین به وقوع پیوسته است، بی تردید ملل و اقوام حدود فلات ایران را وارد عصر جدیدی از حیات فرهنگی و اجتماعی خواهد نمود. اشعه نافذ و صوت متواتر این انقلاب، همه چشمهای کور پان فارسیزم و همه گوشهای کر پان ایرانیزم را را در نوردیده است.
جز جاهلان و ابلهان و دیوانگان، کسی را نمی توان یافت که فریادهای میلیونی ملت آذربایجان را در دفاع از هویت، تاریخ، لسان، حیثیت و کیان تورکی و آذربایجانی خود نشنیده باشد. طبعا آنانی که کودکانه می پندارند با سکوت در مقابل انقلاب هویت تورکهای آذربایجان، قادر به نسیان پیام پربسامد این انقلاب عظیم هستند نه در ایران و شاید نه بر روی زمین، بلکه در برهوت سیاره مریخ زندگی می کنند!
از بدو کودتای انگلیسی رضاخان پالانی در سوم حوت 1299 هجری شمسی، رویاهای قومی، نژادی، مذهبی و سیاسی مثلث شوم آپارتاید، ارتجاع و استبداد همچون ساطور خون چکانی بر گردن دهها میلیون تورک، عرب، کرد، لر، بلوچ، تورکمن، طبری، گیلک، قشقائی و حتی فارس ایستاده است و هر صدای متفاوتی را منکوب و هر ندای متخالفی را سرکوب کرده است.
طی این 86 سال تاریکی، آذربایجان فانوس پرفروغ قیامهای فکری و اجتماعی ایران و بلکه مشرق زمین بوده است. اگرچه کوششهای پیوسته ای برای خاموش کردن تلالوء ملی آذربایجان از سوی بیگانگان روس و انگلیس و همچنین دولتهای سلطنتی و ولایتی صورت گرفته اما رشته قیامهای ممتد و انقطاع ناپذیر این ملت، از صدر مشروطیت تا به امروز، بوضوح از صعود روز افزون درایت و رشادت و شجاعت ملت تورک آذربایجان حکایت دارد. ملتی که بعد از سالها صبر و مشقت، امید اصلاح حاکمیتهای نژاد پرست و فارس گرا را بکل از دست داده است.
بعد از موفقیت بیگانگان در توطئه انقراض نامشروع امپراطوری قاجاریه، حاکمان بغایت پستی که از استطبلهای اجنبی سر دراورده بودند بساط حکومت اشفته ای را در ایران چیدند که ارکان آن جز بر قتل و هدم و جهل استوار نشد.
اکنون پسمانده های سلطنت پهلوی دست در دست نوکیسه گان اسلام آریائی، خود را وارث انقلاب کبیر مشروطیت قلمداد میکنند.
طی چند روز گذشته، در یکصدمین سالگرد انقلاب مشروطیت، تحریف تاریخ به حدی شتاب گرفته است که گویی ایادی جبهه پان آریانیزم در صدد براه انداختن یک کودتای تاریخی هستند. فراموش نکنیم که آذربایجان بعنوان مادر مشروطیت، در نوک حمله قوای فاشیزم قرار گرفته است. آنها در صدد هستند تا مشروطیت را منهای آذربایجان معنا کنند.
صحنه گردانان این تحریفات و تجعیلات فاحش، بسان فاحشه های عجوزه، عصمت تاریخ را به حراج گذاشته اند و از جنایتکاران و ضد انقلابهایی چون یپرم ارمنی، اسعد بختیاری، سپهدار تنکابنی، شیخ فضل الله نوری و غیره بتها تراشیده و بتکده ها ساخته اند.
آنان در کمال بی شرمی، ناموران ابد نام آذربایجان که اساس قدرت و رکن هویت و پایه سندیت انقلاب کبیر مشروطیت می باشد را قربانی مطامع مثلث شوم خود می کنند.
اما این فاحشه های سیاسی که ضرب شصت سنگین مردان و زنان آتش به جان سرزمین آتشها را شاهد بودند از ترس سرنوشت شوم خود، گهگاه بر طبل وفا می کوبند و اشک تمساح برای ملتی می ریزند که خود بدنبال قتل زبان و تاریخ و اقتصاد و فرهنگ و جغرافیای جاوید آن هستند.
ملت هشیار آذربایجان، هرگز حملات، تضییقات و تهدیدات مدعیان مدافع مشروطیت را در 14 مرداد ماههای سالهای 1382و 1383 و1384 در تبریز و 25 آبان ماههای هر سال را در تهران فراموش نخواهند کرد!
مزار غریب ستارخان گویای دریائی از مظلومیت برای ملتی است که با تمام وجود خود برای عدالت، حریت و مساوات فداکاری نموده و «حق تقنین از جانب ملت» را بعنوان مقدسترین دستاورد قیامهای اجتماعی تاریخ بشر، تحصیل کرده است.
اکنون بعد از گذشت صد سال از آن انقلاب کبیر مردمی ، ملت مقاوم تورک، داغدار شهدای انقلاب مشروطیت، نسل قربانیان کشیهای روس و ارمنی و کرد علیه ملت مهربان آذربایجان، نهضت آزادیستان، خیزش ملی سال 1325، قیام 29 بهمن، انقلاب سال 57، نهضت خلق مسلمان و انقلاب اخیر هویت خویش هستند.
آذربایجان طی 85 سال گذشته، صدها هزار تن از بهترین جوانان خود را در راه وطن شهید داده است، صدها هزار تن دیگر دچار زخمهای ماندگار بر پیکر شده اند و شمار غیر قابل احصائی گرفتار محبسهای آپارتاید گردیده اند که در میان آنان هزاران نویسنده، هنرمند، خبرنگار، شاعر و مبارز مردمی وجود داشته است و اکنون نیز زندانهای تبریز و اردبیل و تهران و زنجان... مملو از هویت طلبان حرکت ملی آذربایجان است.
فقر و حشتناک اقتصادی مناطق غیر فارس نشین و بخصوص جغرافیای تقسیم ناپذیر آذربایجان و در مقابل توسعه دهشتناک مناطق فارس نشین، شاهد محرومیتها و مظلومیتهای عمیق و وخیم ملت آذربایجان و دیگر ملل در بند ایران است.
اما انحصار طلبان آریا گرا که خود را ارباب رعایای ایران امروز می دانند همه چیز را برای خود معنا می کنند. آنان اگر بتوانند قران را نیز سانسور خواهند کرد.
امروز شاهدیم که چگونه در کمال تزویر و تحریف، عاملان فاجعه خونبار پارک اتابک و قاتلان مجاهدان جانفشان آذربایجان، وارثان پر مدعای حماسه پاک مشروطیت شده اند!!!
جمعی از فعالین حرکت ملی آذربایجان- تبریز- محله امیز خیز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر