۱۳۸۹ فروردین ۱۸, چهارشنبه

تقاضایی زنانه از هواداران تیم تراختورسازی


سودابه اردوان:
توضيح : در تمامي دنيا در سياهترين سالها نيز افكار روشن، جسورانه و ترقيخواهانه وجود داشته است. آنچه بشر را در  عقب ماندگي نگهداشته، اين واقعيت تلخ بوده است كه نيروي مردمي در مواقع زيادي نه به دنبال افكار روشن بلكه در هيبت ارتش و پشت جبهه سياهي به حركت درآمده است. از اين جهت آذربايجان موقعيت قابل افتخاري داشته است كه مردم عادي نيز در كنار ميرزا علي اكبر صابر، ميرزا جليل محمد قلي زاده، ميزا فتحعلي آخونداوف، ازئير حاجي بيگلي، حيدرخان عمواوغلو، علي موسيو، شيخ خياباني و سيد جعفر پيشه وري ايستاده است. در دوران متأخرتر، اقبال جوانان از نسل صمد بهرنگي مرضيه احمدي اسكويي، پيوستن مردم به جنبش ضدولايت فقيه در اولين ماههاي بعداز انقلاب 1357، شركت همزمان همه نسلهاي آذربايجان در قورولتاي هاي سالانه ملي در قلعه بابك و همين چند روز پيش ابتكار تاريخي حركت مردمي براي نجات درياچه اوروميه از نابودي قابل ذكر است. اينك تنها چند هفته بعداز تقاضاي صميمانه روشنفكر آذربايجاني خانم  سودابه اردوان از تراختورچيهاي آذربايجان، شاهد ابتكار تاريخي جوانان آذربايجان براي نمايش درايت و رشد روحيه تساوي طلبانه و بينش دموكراتيك، هستيم. (پايان توضيح)
اولین اقدام درست این است که عدالت جویان و قهرمانان به استادیوم ها بیایند و یک تصمیم جدی و جمعی بگیرند و در مسابقه بعدی همسران، مادران، خواهران و دختران خود را برای تماشا و لذت بردن از مسابقه فوتبال همراهی کنند. پنجاه هزار نفر با یک تصمیم بزرگ به بالای صدهزار نفر خواهد رسید...
من به عنوان یک زن آذربایجانی اخبار مربوط به آذربایجان را دنبال می کنم. طرفداران تیم تراختورسازی موجودیت خود را به عنوان تماشاگرانی استثنائی در عرض چند سال اخیر به دنیا نشان داده اند. بسیاری تحت تأثیر این نیرو و همبستگی قرار گرفته اند، آنها را ستوده اند و یا در حسرت نداشتن چنین تماشاگرانی به آنها رشک برده اند.
من که خود در تبریز متولد و بزرگ شده ام و جریمه ترکی حرف زدنم را در کلاس اول دبستان پرداخت کرده ام بخوبی میدانم که این همبستگی ریشه ای عمیق در تحمل ستمی تاریخی و مشترک در عرض سالیان دراز دارد. از طرف دیگر تاریخ پر افتخار آذربایجان سرشار از قهرمانی ها و مبارزه با بی عدالتی ها را با عشق به فرهنگ غنی و زبان مشترک در هم آمیخته و روحیه خاصی را به مردم آذربایجان بخشیده است. در مقابل، جامعه خفقان زده ما چه در رژیم پهلوی و چه در دوران سیاه جمهوری اسلامی سعی کرده است هر کنش مترقی انسانی را در نطفه خفه کند. اما هر بار در مقاطع خاص تاریخی این شور و اشتیاق به آزادی و رهایی به بیرون فوران کرده و جنبش های مردمی و آزادیخواهانه ای را بوجود آورده است.
همه میدانند که احساسات انسانها ریشه در زندگی واقعی شان دارد از آنچه ظلم و بی عدالتی است به فغان می آیند شعر می گویند ترانه می سرایند، فریاد می کشند و انقلاب می کنند. مردم حقوق پایمال شده شان را می خواهند.
طرفداران تیم تراختورسازی با انرژی بی پایان خود در جامعه ای خفقان زده و مستبد پیام خود را، هویت لگد مال شده خود را فریاد می زنند. باید گفت اگر آنها فقط در رابطه با تشویق تیم محبوبشان شان چنان شور و انرژی را به نمایش می گذارند خوشا به حال آن روزی که نوبت گرفتن حقوق حقه پایمال شده شان فرا برسد.
آذربایجانی ها با زبان بی زبانی جمهوری جهل و جنایت را مورد خطاب قرار داده اند،اعتراض می کنند و وجود مستقل خود را و هویت پایمال شده شان را گوشتزد می شوند. هر چند این حمله نیست این فقط غرشی از یک شیر نشسته است. این ها فقط تمرینی است از جمعیت صد هزار نفری برای یک حرکت چند میلیونی آنهم نه برای فوتبال بلکه برای حقوق انسانی از دست رفته شان و برای دادخواهی هزاران انسان فرهیخته که بدست جنایتکاران جمهوری اسلامی در عرض این سال ها کشته و یا شکنجه شده اند و مهمتر از همه تصفیه حساب با دشمنان مردم.
اما قبل از آنکه به این آرزوی بزرگ دست یابیم، قدم های بیشماری است که باید برداشته شود. دیدن این همه شور و انرژی و عدالت جویی در میدان فوتبال برای من سوالی پیش می آورد: چرا دراین شور و هیجان عدالت خواهانه با همسران، مادران، خواهران و دختران خود شریک نمی شوید؟ مطمئنأ آنها هم به اندازه شما فوتبال می فهمند و از آن لذت می برند. اصلأ وقتی تب فوتبال، هیجان و شادی اش فقط مردانه می شود احساس ناراحتی نمی کنید؟ این نظم تبعیض آمیز را چه کسی بر علیه زنان بنا نهاده؟ لحظه ای خود را بجای آنان بگذارید یک دقیقه تحملش نمی کنید این همان حقوق نابرابر است.
در کشوری که من زندگی می کنم یعنی سوئد زنان تیم فوتبال خود را دارند هم مسابقه می دهند هم در شادی ها و غم هایش و هم در بحث هایش شریک هستند.این روال آنچنان جا افتاده است که کسی حتی نگاه کج به دیگری نمی کند.
جمع شدن صد هزار نفر برای تشویق تیم فوتبال با تمامی مختصاتش اما همه از جنس مرد ناهنجاری آشکار آن جامعه را به اثبات می رساند؟ در جامعه ما با استفاده از قوانین مرد سالارانه زنان را حذف کرده اند با توجیهات مذهبی، اخلاقی و یا سنتی. این حذف در ساده ترین فعالیت اجتماعی مثلا در ورزش که لازمه سلامتی روحی و جسمی انسان ها است بوضوح خود را نشان می دهد. زنان را با خشونت تمام به کنج خانه ها می رانند، از فعالیت اجتماعی منع می کنند و نیروی شان را بدون هیچ دستمزدی به خدمت مرد ها در می آورند. خوشبختانه ما می بینیم که زنان ما به این راحتی به این تبعیض غیر انسانی تن نداده اند و به هر سختی که شده مقاومت می کنند و در آینده هم نه تنها تن نخواهند داد بلکه این مبارزه بحق بیشتر خواهد شد و ما شاهد تنش ها و حرکت های بزرگتری بر علیه این تبعیض خواهیم بود.
اماچه خوب است که هشیار باشیم قبل از آنکه زنان خود بر علیه این نا برابری قیام کنند و حاکمان در قدرت را محکوم کنند و مردان خود را به حمایت و سکوت از این تبعیض نابرابر متهم سازند به این موضوع فکر کنیم وبه حمایت از آن زنان یعنی نیمی ازهموطنان خود بر خیزیم.
اولین اقدام درست این ااست که عدالت جویان و قهرمانان استادیوم ها بیایند و یک تصمیم جدی و جمعی بگیرند و در مسابقه بعدی همسران، مادران، خواهران و دختران خود را برای تماشا و لذت بردن از مسابقه فوتبال همراهی کنند. پنجاه هزار نفر با یک تصمیم بزرگ به بالای صدهزار نفر خواهد رسید.
هر کدام از شما مردید و توانا، پر از حس مسئولیت نسبت به خود ودیگری. یقینأ لیاقت و شایستگی رعایت شئونات اخلاقی را در این حرکت متحدانه خواهید داشت. بیایید با این تصمیم بزرگ تابو شکنی کنید. همانند گذشتگانمان که زنان پا به پای مردان در برهه های مهم تاریخی همگام با مردان در ساختن جامعه ای برابر مبارزه کرده اند نه تنها در رابطه با تبعیض ملی بلکه در عرصه تبعیض جنسی نیز پیامی بزرگ را به آزاداندیشان جهان و سیلی محکمی را بر تحجر اندیشان و ظالمان بدهیم. یادمان باشد که همیشه یک کرده به ز هزار گفتار است.
رنج تبعیض جنسی کمتر از رنج تبعیض ملی نیست. از عریکه مردانگی تان کمی پایین بیایید و نیم دیگر انسان ها را که زنان هستند و فراموششان کرده اید با حقوق پایمال شده شان ببینید. آیا به غیر از این است که رهایی انسان ها از تمام قید و بند های ظالمانه و تبعیضات گوناگون به همکاری و مشارکت همه انسان های در بند نیاز دارد؟
 

سودابه اردوانsoudabehsa@hotmail.com
www.soodabe.com


۱۳۸۹ فروردین ۱۵, یکشنبه

دکتر چهره قانلی با آرای خیره کننده سومین نفر برتر ایران در نظرسنجی؛ به کمپین حمایت از سعید متین پور بپیوندید

سایت whopopular از چندی پیش اقدام به رای گیری در مورد شخصیتهای محبوب هر کشور نموده و در این رای گیری همانگونه که پیش از این نیز گفته شده بود آرای دکتر چهره گانی با رشد خیره کننده از مرز هزار نفر در روز عبور کرده است.در حالی که دیگر چهره های حرکت ملی آذربایجان جنوبی همچون شهیدان ارجمند سید جعفر پیشه وری، ستارخان، باقرخان، شریعتمداری، بابک خرمدین و شیخ محمد خیابانی نیز توانسته اند در این لیست قرار بگیرند دکتر چهره قانلی با حمایت بیدریغ ملت شریف آذربایجان توانست علیرغم بایکوتها و بی مهری های فراوان، با پشت سر گذاشتن رقیبان فارس و کورد که دهها سایت و تلویزیون و رادیو را در حمایت از خود شبانه روز به کار بسته اند، به پشتوانه ی آرای مردم در مکان دهم شخصیتهای مهم سیاسی جهان و مکان سوم ایران قرار بگیرد.
از سوی دیگر، با توجه به لزوم حمایت قاطع و مستمر از زندانیان سرفراز و سربلند حرکت ملی آذربایجان جنوبی، کمپین حمایت از سعید متین پور نیز آماده گردید.
سعید متین پور، روزنامه نگار دربند و اسیر ی که به حکمی ناجوانمردانه محکوم به حبس هشت ساله در زندانهای رژیم فاشیستی ایران گردیده است.

آژانس خبری آذربایجان جنوبی از تمامی همراهان و یاران درخواست می نماید همچنانکه هر روز بیشتر از قبل بر حمایت خود از دکتر چهره قانلی می افزایند، با رای به سعید متین پور عزیز نیز جهانیان را بیش از پیش با مظلومیت حرکت ملی آذربایجان جنوبی و این فرزند رشید و خلف آذربایجان آشنا گردانند.

گفتنی است در هر ساعت می توان همزمان به هر دوی این بزرگواران یک رای داد.

به این منظور لینک بدون فیلتر برای رای دهی قرار داده شده است:

http://8.8.247.13/Mahmudali-Chehregani

http://8.8.247.13/Saeed-Matinpour