۱۳۸۵ شهریور ۹, پنجشنبه

اول مهر ماه روز نسل کشی خاموش ملل غیرفارس زبان

در روز گشایش مدارس و دانشگاهها در اعتراض به عدم آموزش به زبان مادری بر سر کلاسهای درس حاضر نشویم!

دیگر نمیخواهم به "چؤرک" نان بگویم و "آنا" را مادر بنویسم! من تورکم!

از زبان به عنوان کلید شبکههای ارتباطی و گاهی نیز سرمایه فرهنگی یاد میشود که افراد با تسلط بر آن میتوانند علاوه بر برقراری روابط اجتماعی، نوعی هویت ویژه کسب کنند. پس هویت فرد چه در سطح قومی و چه در سطح ملی تا حدود زیادی بستگی به زبانی دارد که او فرا میگیرد. وقتی که از حفظ، تقویت و توسعه فرهنگ یک جامعه سخن به میان میآید، زبان نیز به عنوان یک عامل اساسی مطرح میشود، چرا که زبان در حکم رشتهای است که فرهنگ گذشته و حال را به هم پیوند میدهد. میدانیم كه زبان وسیلهای است كه رشد بعدی كودك روی آن بنا میشود. نطفهاولیه آموزش زبان مادری در خانواده بسته میشود. پدر و مادر با نهادن کلمات اولیهای همچون "آنا"، "آتا"، "چؤرک"، "سو"، و ... بر زبان كودك، اولین آموزگاران او به حساب میآیند و راه تازهای را در رشد و تكامل فرزند خود باز می­كنند. بعد از رسیدن به سن 6 سالگی و شروع دوران تحصیلی برای یک کودک، او وارد مرحله جدیدی از رشد و خودآگاهی میرسد. اما این وضع برای کودکان تورک­­آذربایجان که زبان مادریشان در مدارس تدریس نمیشود به گونه دیگری رقم میخورد.

كودك تورک با ورود به دوران تحصیلی در طول مدرسه خود را مثل دیگران میبیند و فكرمیكند كه تفاوتی با دیگران ندارد، كه البته ازنظرارزشهای انسانی این كاملاً درست است و باید این طورباشد. او گمان میبرد که تحصیل و آموزش به معنی یادگیری زبانی غیر از زبان مادری اوست که این امری طبیعی برای معلم او و سایر همکلاسیهایش به حساب میآيد. او از امروز باید به "سو"، آب بگوید و به "چؤرک" نان، به "آنا" مادر و به "آتا" پدر! اما وقتی كه وارد جامعه بزرگسالان میشود و به سنین بالاتر میرسد احساس میكند كه جامعه بین افراد تفاوتهایی قائل است و این مسئله موجب دلسردی او میشود. مشاهده شده است كه فرزندانی كه به زبان مادری آموزش میبینند هنگامی كه بزرگتر شده و به جامعه راه مییابند معمولاً كمتر دچار بحرانهای شخصیتی میشوند و خودباوریشان بیش ازكسانی است كه یا به زبان مادری آموزش ندیدهاند و یا در نیمه راه به دلایل گوناگون از تحصیل به زبان مادری منصرف شدهاند.

آموزش به زبان مادری و بومی از نظر اجتماعی و از نظر روحی و روانی در اعتماد به نفس کودکان تاثیر عمیقی میگذارد و آنها راحتتر میتوانند ابراز احساسات نموده و ارتباط فکری و زبانی راحتتری را با دیگران برقرار کنند. از نظر روانشناختی، آموزش به زبان مادری سبب درک بهتر مطالب درسی شده و پیشرفت شناختی دانش­آموز را افزایش میدهد. از نظر اجتماعی سبب جذب راحتتر کودک در محیط اجتماعی گردیده و از نظر عاطفی نیز باعث بوجود آمدن پیوند عاطفی ناشی از استفاده از زبان مادری در زندگی تحصیلی میگردد. و بالاخره از نظر آموزش، استفاده از زبان مادری سبب بالا رفتن کیفیت و کمیت ارتباط درون مدرسهای و درون کلاسی می­شود. برای كارشناسان بیش از پیش مسلم است در صورتی كه كودكان در مدرسه به هر دو زبان مادری و زبان رسمی آموزش ببینند به نتایج بهتری دست مییابند و از شخصیت قویتر و ثبات بیشتری در زندگی اجتماعی و خانوادگی برخوردار میشوند.

دانشآموزی كه در طول سالهای مدرسه به زبان مادری خود تحصیل میکند ضمن بهترشدن زبان مادریاش، علاوه براینكه زبان دوم را بهترفرا میگیرد، اعتماد به نفس بیشتری كسب میكند. او شناخت عمیقتری نسبت به فرهنگ و آداب و رسوم كشورش پیدا میكند و متوجه میشود كه ریشه در جایی دارد و به سهم خود دارای فرهنگ و پشتوانهای است. این فرد اگر چنانچه پس از اتمام تحصیلات دبیرستانی در جامعهای كه زندگی میكند، به هر دليلی مورد قبول واقع نشود احساس بیریشه بودن، بیفرهنگ بودن و در نتیجه کمشخصيتی و بیهویتی به او دست نخواهد داد. آموزش زبان مادری خطراتی از این دست را كاهش میدهد و به همین دلیل باید از آن استقبال كنیم و در بهترشدن و مؤثرتر بودن آن برای فرزندان عزیزمان بكوشیم. ولی اجرای این مهم به دست چه كسانی و چگونه ممکن است؟



از کجا به کجا رسیدهایم: از پایتخت فرهنگی شرق به شهر مردهها و مقبرهها!

آذربایجان و خصوصاً مرکز فرهنگی آن تبریز از دیرباز مهد دانشپژوهان و دانشجویان بوده است. حدود 700 سال پیش از این برای اولین بار در جهان نخستین شهرک دانشگاهی به نام ربع رشیدی (رشیدیه) در جوار شهر تبریز ساخته شد. همزمان با آن، دو دانشگاه دیگر یکی در سلطانیه زنجان و دیگری در شام قازان تبریز تأسیس شد. در دورههای بعد از ایلخانی نیز آذربایجان به لحاظ مرکزیت علمی همواره موقعیت ممتازی در مشرق زمین داشت. گواه این مدعا خیل بیشماری از علما، فقها، شعراء، نقاشان، خطاطان، فلاسفه، منجمان و مورخانی است که هم اکنون قبور آنها در مقبره شعرا، مقبره اولیا و مقبره مشایخ تبریز قرار دارند.

در اوایل دوره قاجاریه که آخرین حکومت تورکهای آذربایجان بر ممالک محروسه (ایران) میباشد، تبریز بعنوان یک شهر شرقی دارای مدارس سنتی بنام مکتب بود. نخستین دانشگاه ممالک محروسه در اواسط دوره ناصرالدین شاه قاجار به کمک آمریکائیها در اورمیه تأسیس شد. در این سالها، مدرسه دارالفنون تبریز مشهور به مدرسه دولتی مظفری بسال 1255 شمسی بعنوان مدرسه اعیان و اشراف تبریز تأسیس شد. اولین مدرسه به سبک جدید توسط میرزا حسن رشدیه به سال 1267 شمسی در تبریز بنیانگذاری شد که کتابهای «آنا دیلی» و «وطن دیلی» که هر دو به زبان تورکی آذربايجانی نوشته شده بودند در اين مدرسه تدریس می­گردیدند. حتی مدارس تهران آنزمان نیز به دست آذربایجانیهای مقيم تهران و سلاله تورک قاجار بنا شده بودند که در همه این مدارس به زبان مادری آموزش داده میشد.

لکن، با روی کار آمدن رضا پهلوی (دومين شووينيست، فاشيست و نژادپرست فارس بعد از فردوسی!) سیاست فرهنگی جدیدی بر علیه آذربایجان در دستور کار دولت قرار گرفت که نخستین نتیجه آن حذف آموزش به زبان مادری در مدارس بود. رضا پهلوی با تغيير نام ممالک محروسه به پرشييا (فارسستان) و سپس ايران، ممالک محروسه را معادل کشور فارسها و آريايیها نموده و در نتيجه تورکی حرف زدن در سر کلاسهای درس ممنوع شد و دستور داده شد که «هر کسی از این به بعد در سر کلاس تورکی حرف بزند افسار الاغ بر او بسته و در طویله بیاندازند». همچنین مقرر شد که «هر کس به زبان تورکی از معلم خود سوال کند باید جریمه نقدی به نفع توسعه زبان فارسی بپردازد».

ادامه این سیاست تا به امروز نیز ادامه دارد که در نتییجه آن استانهای آذربایجان در رده بیست و یکم از نظر درصد باسوادان بین استانهای کشور قرار گرفته است. آذربایجان در هیچ دورهای از تاریخ به اندازه دوره هشتاد ساله اخیر در پیشگاه اجداد افتخارآفرین خود سرافکنده نبوده است. چند سال پیش دکتر محمد علی حسین پور فیضی رئیس دانشگاه تبریز در کنگره بررسی مسائل آذربایجان آمار تکان دهندهای ارائه داد. وی گفت در آذربایجان شرقی از هر 100000 نفر اهالی تنها 67 نفر از کنکور ورودی دانشگاه قبول میشوند، حال آنکه متوسط این رقم برای کشور 109 نفر و برای مناطق فارسنشین 135 نفر میباشد. با این حساب تعداد با سوادان فارسزبان بیش از دو برابر تعداد تحصیلکردگان تورک بوده و در نتیجه فارسزبانان امکانات مادی و معنوی کشور را به سمت مناطق فارسنشین کشور سوق داده و امور اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، قانونگذاری، قضایی و اجرایی کشور در انحصار فارسزبانان قرار میگیرد که به عینه شاهد آن هستيم!



دولت باید امکانات اجرایی آموزش به زبان مادری را فراهم کند!

در پنجاه و پنجمین نشست عمومی سازمان ملل، که ریاست آنرا ژئن کاوان (Jan Kavan) وزیر اسبق امور خارجه جمهوری چک بر عهده داشت، وی اعلام کرد: «سازمان ملل و یونسکو در جستجوی راهی برای حفظ زبانها به عنوان میراث مشترک بشری هستند و سیستم آموزشی چندزبانه را به کشورها توصیه میکنند». کاوان افزود:« زبان مادری به عنوان ابزار ارتباطی نقشی بسیار مهم در تکوین شخصیت افراد دارد و روز جهانی زبان مادری، اعلامیه جهانی تنوع فرهنگی و محافظت از بینش سنتی مردم میباشد». همچنین كویچیرو ماتسورا مدیر كل یونسكو در پیامی در 21 فوریه به مناسبت روز جهانی زبان مادری پیشنهاد كرد: «زبانهای مادری باید از همان ابتداییترین سنین در نظامهای آموزشی مورد عنایت قرار گیرند». از کشورهای عضو سازمان ملل که سیستم آموزشی چند زبانه را به کار گرفتهاند، سوئیس، نروژ، هلند و هند نمونههای موفقی هستند که با استفاده از این سیستم، به اهداف یونسکو جامه عمل پوشانیده و مردم را به فراگیری چند زبان ترغیب نمودهاند.

با وجود به رسمیت شناخته شدن حق تحصیل به زبان مادری برای اقوام در اصول 15 و 19 قانون اساسی کشور و استفاده از این اصول در مورد اقلیتهایی همچون ارامنه پنجاه هزار نفری کشور به نظر می‌رسد که حاکمیت نه تنها قصد اجرای این اصول برای 35 میلیون ملت تورک آذربایجان و سایر ملل ساکن کشور را ندارد، بلکه، به روشهای مختلف در صدد آسمیله کردن و از بین بردن زبان و فرهنگ آنها میباشد. علیرغم عضویت کشور در سازمان ملل متحد و امضای تعهدات بینالمللی مبنی بر عدم تعرض بر هویت ملی و قومی که جزو حقوق اولیه هر انسانی است و در حالی که حاکمیت ادعای رهبری جهان اسلام را دارد و داعیهدار گفتگوی تمدنها می­باشد، کمترین اهمیتی برای احقاق حقوق ملل غیرفارسکشور قائل نیست. دولت و حاکمیت هیج امکاناتی در راستای تحصیل به زبان مادری ملل ساکن کشور فراهم نکرده و کانال تلویزیونی به زبان اصیل آنها تأسیس نمیکند! آنها را از داشتن مطبوعات به زبان مادری خود محروم کرده و اجازه هیچ گونه عرض اندام برای فرهنگ باشکوه آنها نمیدهد. با توجه به وضعیت حاضر چه باید کرد؟



ملت آذربایجان ساکت نخواهد نشست: هارای، هارای من تورکم!

ملت آذربایجان، قریب به 25 سال بعد از خیزش ضد ارتجاعی و دمكراسی خواهانه خود به رهبری حزب خلق مسلمان و رهبر فقید آن مرحوم آیت الله شریعتمداری و 60 سال بعداز سركوب حكومت ملی به رهبری شهید سیّد جعفر پیشهوری بار دیگر در اعتراضی فراگیر یك گام به تکامل پروسه مبارزات ملی و حق تعیین سرنوشت سیاسی و ملی خود نزدیك شد. خیزش اعتراضی خرداد ماه 1385 ملت آذربایجان و جنبش ییشرو دانشجویی آن با اعتراض به كاریكاتور توهینآمیز روزنامه ایران آغاز شد. ولی، چنانچه اكثر آگاهان امور نیز متفق القولند، تداوم این اعتراضات فراتر از یك كاریكاتور بوده و ریشه در مسائل عمیق اجتماعی، فرهنگی و تبعیضات اقتصادی و سیاسی دارد.

آری، ملت آذربایجان در راستای حفظ هویت ملی آذربایجان اعتراض و فریاد هویتطلبی خود را با راه و منش مسالمتجویانه به گوش حاکمیت کشور و جهانیان ‌رساند كه چگونه ملتی 35 میلیونی را از حقوق اولیه و انسانی خود كه همانا تحصیل به زبان مادری است محروم كرده‌اند و در عصری كه كرامت انسانی در سر‌لوحه شعارهای نهادهای مدنی دنیا و نیز سازمان ملل متحد قرار گرفته است ملتی را در زیر انواع تحقیرها و توهین‌ها سركوب کرده و زبان و فرهنگشان را نابود کرده و آنها را بسمت آسیمیلاسیون سوق می‌دهند تا به خیال خود ملتی یكدست در زیر لوای فرهنگ و زبان فارسی فراهم سازند و با قوم‌كشی و امحای فرهنگ‌های دیگر ملل ساکن در کشور به نفع یك قوم خاص و اقليت بيست درصدی فارسزبان کشور به صحنه‌گردانی بپردازند و دم از اتحاد سه کشور فارسزبان افغانستان، تاجیکستان و ایران بزنند!

از این رو لازم است که با بینشی وسیع از این به بعد به احیای حقوق اولیه خود بپردازیم و بیش از بیش توجه جهانیان و دیدبانان حقوق بشر را به عدم تحصیل به زبان مادری 35 میلیون تورک آذربایجان در ایران معطوف کنیم. انتخاب روز اول مهر بعنوان روز نسلکشی خاموش ملل غیرفارسزبان کشور از طرف فعالین حرکت ملی آذربایجان میتواند قدمی در احقاق حقوق اولیه و انسانی غیرفارسزبانان و خصوصاً ملت تورک آذربایجان باشد. در این روز لازم است که همه کسانی که به زبان مادری خود علاقهمند بوده و خواهان حفظ و پویایی آن هستند از رفتن به مدارسی که در پی نسلکشی خاموش ملل غیرفارسزبان کشورمیباشند خودداری کنند. اینکار بنا به دلایل زیر میتواند انجام گیرد:

- جلب حمایتهای مادی و معنوی سازمان ملل در تحصیل به زمان مادری ملت تورک آذربایجان

- متوجه کردن جوامع جهانی، مدافعین حقوق بشر و خبر گزاریها به وجود ملل غیرفارس در ایران و نظام حکومتی فاشیستی-آپارتایدی فارس

- جلوگیری از هرگونه تحریف، تخریب و مصادره خواستههای حرکت ملی آذربایجان از طرف شوونیزم فارس خارجی و داخلی و تأکید بر خواست آموزش به زبان مادری و به رسمیت شناخته شدن زبان تورکی آذربایجانی در کشور



با پی بردن به اهمیت این روز ما میتوانیم اعتراضات مدنی خود را نسبت به آپارتاید فارس اعلام نموده و فریاد سرکوب شده ملل غیرفارس کشور علی الخصوص ملت تورک آذربایجان را به همه دنیا برسانیم. لذا، از تمامی آذربایجانیها و ملت بزرگ تورک ساکن کشور خواستار همراهی با این امر مهم و عدم رفتن به مدارس در روز گشایش مدارس و دانشگاهها (اول مهرماه) هستیم.


فعالان فرهنگی-سیاسی حرکت ملی آذربایجان

۱۳۸۵ شهریور ۸, چهارشنبه

روشنفکر دمکرات آذربایجان و سه رسالت مهم تاریخی

با توجه به پیچده شدن هرچه بیشتر روابط و تحولات منطقه ای- جهانی و اوج گرفتن مبارزات ملی در آذربایجان جنوبی خلا حاکم در سیستم فکری، سیاسی و اجتماعی آذربایجان نیز بیش از پیش احساس می شود. سرعت وقوع تحولات نه تنها سردمداران شونیسم فارس بلکه روشنفکران ملی و دمکرات آذربایجان جنوبی را نیز دست پاچه نموده است. تحلیل شرایط منطقه ای و ترسیم خطوط راستین مبارزه وخودداری از افتادن در ورطه روزمرگی رسالت اصلی روشنفکر آذربایجانی است. مسیر پر پیچ و خم حرکت ملی آذربایجان جنوبی دقت و توجه هرچه بیشتر تحصیلکردگان و روشنفکران آذربایجانی را می طلبد. درصورت هرنوع غفلت از تحلیل شرایط موجود و عدم موضع گیریهای معقول و آنلاین ضررهای غیرقابل جبرانی را می تواند بر حرکت ملی آذربایجان تحمیل نماید. در بین انبوهی از مسائل و مشکلات مبتلا به حرکت ملی در روزهای اخیر موضع گیری قاطعانه و روشنگری در مورد سه موضوع زیر به نظر نگارنده از اهمیت فوقالعاده ای برخوردار است.

 چهارم شهریورماه سالروز تولد سید جعفر پیشه وری بنیانگذار حکومت مدرن ملی در آذربایجان بود. حکومتی که متاسفانه قربانی نقطه آغازین جنگ سرد بین ابرقدرتهای جهانی شده و با کشتاری وحشیانه از سوی رژیم آریایی و شونیست پهلوی به خاک و خون کشیده شد. اگرچه آمار دقیقی از تعداد شهدای آذربایجان در دسترس نیست اما به جرات می توان از شهادت دهها هزار نفر آزادیخواه آذربایجان سخن گفت. شناساندن ابعاد این حکومت و جنایات رژیم منحوس پهلوی در قبال حکومت ملی در مجامع داخلی و خارجی و بویژه جوانان و نوجوانان آذربایجان یکی ازعمده ترین رسالتهای روشنفکر ملی و دمکرات آذربایجان می باشد. سعی در شناساندن روز 21 آذر بعنوان روز نسل کشی در آذربایجان کمک بسیار زیادی به بین المللی شدن حرکت ملی آذربایجان جنوبی در سطح جهان خواهد داشت. در این بین نقش فعالین خارج از کشور بمراتب بیشتر و قابل توجه تر از فعالین داخلی است.

آنچه که این روزها در نوک پیکان مطالبات حرکت ملی آذربایجان جنوبی قرار دارد “رسمیت یافتن زبان تورکی” و سایر زبانهای ملیتهای غیر فارس در ایران می باشد. با توجه به اعلام اول مهرماه بعنوان روز اعتراض گسترده به تبعیض زبانی از سوی فعالین و جنبش دانشجوئی آذربایجان بجاست تمامی روشنفکران و جریانات دانشجوئی و غیر دانشجوئی در داخل و خارج کشور و با همکاری سایر ملیتهای غیرفارس روز اول مهر را بعنوان روزی تاریخی در کارنامه مبارزات مدنی ملل غیرفارس و تورک آذربایجان ثبت نموده و صدای پرطنین اعتراض خود را به همه سازمانها و نهادهای مدافع حقوق بشر برسانند. هر گونه تعلل در موضع گیری صریح و به روز موجب به تاخیر انداختن دسترسی به اهداف مقدس حرکت ملی آذربایجان خواهد بود.

مذاکره و هماهنگی با تمامی فعالین ملی سایر ملیتها اعم از کرد، عرب، بلوچ و ترکمن وبرگزاری مشترک مراسم مربوط به این روز هم در داخل و هم در خارج از کشور بازتاب بسیار مهم و گسترده ای در سطح جهان داشته و هزینه سرکوب آنرا توسط رژیم بسیار بالا خواهد برد. اعتراضات کاملا مدنی و صلح جویانه دانش آموزان، دانشجویان، والدین، معلمین و سایر اقشار در مقابل تسلط غیرقانونی و غیراخلاقی زبان فارسی بر سیستم آموزشی ملل غیرفارس حق مسلم همه شهروندان می باشد. امید است روشنفکران ملل غیر فارس با موضع گیری به هنگام همگام با ملت آذربایجان راه را برای رسمی شدن زبانهای غیرفارسی در ایران باز نمایند.

بی شک هیچ یک از مبارزین ملی و روشنفکران دمکرات آذربایجان در دنیای مدرن اتخاذ روشهای دیکتاتورمابانه و غیردمکرات را در مسیر مبارزه ملی برنمی تابند. حضور رهبران و تشکیلاتهایی که با مصادره حرکت فعالین آذربایجان، ایجاد پرچم و سمبلهای خود ساخته، اتخاذ روشهای عیراخلاقی در مقابل منتقدین و … بعنوان زنگ خطری اساسی برای فعالین صادق و دمکرات آذربایجان می باشد. چه بسا چشم پوشی و عدم انتقاد صریح از چنین افراد و جریاناتی با هدف جلوگیری از نفاق در حرکت ملی در کوتاه مدت معقول بنظر برسد اما در درازمدت هزینه بسیار هنگفتی را تحمیل آذربایجان خواهد نمود. چه بسا تجارب سالهای گذشته در همراهی با چنین افرادی در داخل و خارج از آذربایجان خود بعنوان ترمزی اساسی در اتحاد نیروهای دمکرات حرکت ملی آذربایجان بوده و نیروی بسیاری از حرکت را هرز داده و تلف نموده است.

ترس خروج از یک دیکتاتوری و افتادن در کام دیکتاوری دیگر چیزی نیست که براحتی از آن چشم پوشید. کدام مبارز روشنفکر آذربایجان حاضر است در فردای پیروزی شاهد حضور رهبری دیکتاتور منش در عرصه سیاسی آذربایجان باشد؟ خوشبختانه علیرغم شانتاژ فراوان توسط این گروه از به اصطلاح فعالین تعداد آنها بقدری کم است که قادر به ایجاد هیچ خللی در راستای وحدت واقعی روشنفکران دمکرات آذربایجان نیستند، اما غفلت از این موضوع به یقین در درازمدت باعث پشیمانی تمامی آندسته از فعالینی خواهد شد که دست روی دست گذاشته و به امید اصلاح آنها در آینده نشسته اند. سکوت بیش از حد و آزمودن چندین باره آزموده ها به معنی بی توجهی به تجارب تاریخی و گرانسنگ حرکت ملی است که در سایه شهادت و زندانی شدن هزاران فعال ملی در طول سده اخیر می باشد. زمان هرگز به عقب باز نخواهد گشت. معیار سنجش دمکراسی نه در گفتار بلکه در عمل افراد نهفته است و کمتر کسی می توان در داخل حرکت ملی یافت که رفتارهای غیر دمکراتیک اعضا و رهبران جریانی چون گاموح را حداقل چندین بار از تبریز تا اروپا و از نیویورک تا کانادا تجربه نکرده باشد.

مجید نظری

جشنواره کودک آذربایجانی

موضوعات جشنواره :

- ادبیات معاصر کودک در آذربایجان
- آینده ادبیات کودک در آذربایجان
- جایگاه کودک در ادبیات فولکولور آذربایجان
- حقوق کودک
- کودک، هویت و زبان مادری
- کودک از نگاه روان شناسی
- کودکان آذربایجان و زبان های دیگر
- کودک مدرن آذربایجانی

زمان: آبان ماه 1385
مکان: دانشگاه تبریز

کانون آذربایجان شناسی، خانه كتاب كودك آذربايجان، قاریشقا قوروپو(فعال در زمينه ادبيات كودك)


مقالات خود را در محيط ورد به همراه خلاصه مقاله در سه زبان توركي، فارسي و انگليسي تا 15 مهر به آدرس الکترونیکی زیر
Ushaq_qurultayi@yahoo.com

يا به آدرس تبريز- بلوار 29 بهمن- دانشگاه تبريز- مديريت فرهنگي- كانون آذربايجان شناسي
ارسال فرمائید

در ضمن برای افراد دارای مقاله، امکان اقامت و پذیرایی در نظر گرفته شده است.

ایران در بحران

بر گرفته از وبلاگ شیما

آقا عجب کشور گل و بلبلی داریم . بقول قدیمی ها : هر دم از این باغ بری میرسد ...
از وقتی این مردک دیوانه دلقک که شباهت بی نظیری به نیمرخ کون فتحعلی شاه داره , احمدی نژاد , روی کار اومده , آبرو برای مردم ایران در دنیا باقی نمونده . هر روز که میگذره شاهد یکی از ریدمون کاری های این مردک هستیم . از اینکه مداد پاک کن دست بگیره و نقشه اسرائیل رو از روی نقشه پاک کنه تا دعوت به مناظره زنده با جرج بوش ! حالا یکی ندونه خیال میکنه این یارو کاندید ریاست جمهوری آمریکاست که میخواد با جرج بوش مناظره زنده داشته باشه !!!!! کلن آدم چقدر باید احمق باشه که چنین حرفهایی رو بزنه ؟ گاهی خیال میکنم نکنه این احمدی نژاد یکی از افراد سازمان سیا باشه که داره مخصوصن کارهایی میکنه که کشور و مردم ایران رو دو دستی تقدیم غربی ها بکنه ؟ یه چیزی تو مایه های صدام ! باز صدام اونقدر شعور داشت که خودشو توی مجامع بین المللی ضایع نکنه ولی این ...

این چند روزه بد جوری رژیم ایران داره میره تو پاچه ش ! از گه خوری و غلط کردن سید حسن پشم الله پشت تریبون بگیر که اعلام کرد اشتباه کرده و اگر میدونست حمله به سربازان اسرائیلی و نفوذ به خاک اسرائیل چنین پیامدی برای مردم و کشور لبنان و از همه بدتر برای گروهک تروریستی کُ .. خل الله که قراره به زودی خلع سلاح بشه , به همراه داره , هیچ وقت چنین کاری نمیکرد !
از طرف دیگه میبینیم آمریکا هم برای کم کردن روی چین و روسیه اومده و یه ائتلاف جهانی شبیه همون چیزی که بر ضد صدام ایجاد کرد , درست کرده و اعلام کرده اگه در سازمان ملل اجماع کلی برقرار نشه , آمریکا و کشورهای دیگه خودشون به تنهایی و خارج از چهارچوب سازمان ملل اقدام به تحریم ایران میکنن . این یعنی هوا شدن خشتک رهبر ایران و احمدی نژآد ! به این دلیل که اگه در سازمان ملل تحریمی صورت بگیره , میتونه خیلی ضعیف تر و کنترل شده تر باشه اما اگه تحریم ها یکطرفه باشه , میتونه خیلی شدید تر باشه !!!!
بعد هم اقتصاد ایران شکر خدا اینقدر رونق داره و اینقدر شکوفاست که کافیه فقط تحریم بشیم و اونوقت مشخص میشه که چه به روز مردم و رژیم میاد . هنوز که تحریم نشدیم وضعمون اینه و هر از گاهی در یک گوشه کشوری مردم یکی از استان ها دست به اعتصاب و راهپیمایی میزنن برای کمی درآمد و بیکاری و ... وای به اینکه تحریم بشم ! بعد هم کشوری که هزینه های هنگفتی در حدود 400 میلیون دلار واردات بنزین داره , در صورت تحریم شدن مشخصه که چقدر قشنگ به خاک سیاه میشینه و فلج میشه !!!!

خلاصه آدم این خبرها رو که میخونه و میشنوه تازه تازه متوجه میشه که چرا جنون ادواری رژیم ایران این چند وقته اینقدر داره عود میکنه زود به زود ! نگو پشت پرده کلی خبرهاست و رژیم ایران هم خیال کرده با جار و جنجال و دست افشانی کردن و نبش قبر کردن عملیات ایذایی 27 سال قبل میتونه افکار عمومی جامعه رو منحرف کنه از اتفاقاتی که در جریانه ! برای نمونه یک شبه وقتی طرح ماهواره درمانی میاد وسط و یا مرحله دوم مبارزه با شُل حجابی و حجاب درمانی اجرا میشه , خبر از وخامت اوضاع کشور داره و سعی شدید مسئولان نظام برای منحرف کردن افکار عمومی مردم از حقایق !
غافل از اینکه مردم دیگه این حرکت ها رو به پشم هم حساب نمیکنن و اینبار خیلی جالبه که خیلی از مردم حتا اقدام به جمع کردن ماهواره ها هم نکردن ! در صورتیکه قبلن وقتی شایعه میشد رژیم داره ماهواره ها رو جمع میکنه , همه فورن در یک حرکت خودجوش ماهواره هاشون رو جمع میکردن ولی حالا از این خبرها نیست !
از طرفی با وارد شدن تدریجی به فصل پاییز و زمستان و خنک شدن هوا , طرح شُل حجابی و حجاب درمانی هم تُف سربالایی بیش نیست و آب در هاون کوبیدنه !

و اما برسیم به اینکه یه بیل دستمون بگیریم و نقبی بزنیم به تاریخ . اگه به تاریخ رجوع کنیم و هیتلر ( ره ) رو نبش قبر کنیم متوجه میشیم که این مردک مادر خراب , احمدی نژاد , چقدر شبیه به هیتلر خدا بیامرزه ! با این تفاوت که هیتلر از همه چیز خودش مطمئن بود و در پشت خودش مردم کشور آلمان رو داشت و مردم آلمان هم در رفاه کامل به سر میبردن و اقتصاد آلمان رونق خاصی گرفت در زمان نازی ها , و بعد هیتلر شروع کرد به رجز خوندن و .. ! اما این احمدی نژاد که دم به ساعت داره از پشت تریبون ها رجز میخونه و شکر پرانی میکنه برای جن و پری ها , نه مردم رو در پشت خودش داره , نه قدرتی برای مقابله با حمله قدرت های جهانی داره , نه امتیاز برتری نسبت به اونها داره و نه پشتوانه مالی زیادی داره و همین طوری دست خالی داره قدرت نمایی میکنه و از کاه کوه میسازه .
همین اقدام به افتتاح کارخانه آب سنگین , یک نمونه س ! غافل از اینکه کشورهای غربی در زمان هیتلر هم نتونستن تحمل کنن که هیتلر کارخانه آب سنگین داشته باشه و با هر زور و ضربی که بود کارخانه آب سنگین هیتلر رو نابود کردن ! حالا این وسط کشوری که مردمش نون شب ندارن و 60% از مردم در زیر خط فقر زندگی میکنن , بیاد و کارخانه آب سنگین که فقط مصرف نظامی و ساخت بمب اتم داره افتتاح کنه و بعد هم همه جا بگه ما برای مقاصد صلح آمیز این کارها رو انجام میدیم !!!!!!! مثل این میمونه که بری یه آر پی جی بخری و بگی میخوام برم شکار مرغابی ! بعد هم کشور ما اونقدر منابع عظیم نفت و گاز داره که اگه همین دولت نفهم یک پنجم از هزینه ای رو که صرف ساخت تجهیزات اتمی کرده , صرف ایجاد پالایشگاه کرده بود , الان کل کشور ایران از نظر انرژی خودکفا بود ! حالا اینم نه ؟ پیشنهاد اروپایی ها چطور ؟ وقتی تضمین انرژی ایران رو در اون قید کرده بودن , چرا باید چنین پیشنهادی رد بشه ؟ مگه اینکه در پشتش اهداف نظامی قرار گرفته باشه !!!!

یک نکته دیگه هم اینکه شماها فکر نکنین کشورهای غربی میخوان با ایران مصالحه کنن . در واقع اونها از خداشونه با ایران از راه نظامی وارد عمل بشن . طبق معمول راه حل نظامی خیلی برای غرب مفید تره . انواع سلاح های مدرن و جدید روی ایرانی ها آزمایش میشه ! قدرت خودشون رو در جهان به نمایش میذارن و نشون میدن که هنوز اونها حرف اول رو میزنن ! ایران رو که مثل عراق با خاک یکسان کردن , دونه دونه گروه های تروریستی دیگه هم خودشونو کنار میکشن ! از طرفی همین وجود ایران خطرنام شده یک منبع درآمد برای غرب و کلی سلاح دارن به عربهای احمق میفروشن ! بیشتر دارن نفتشون رو غارت میکنن و بیشتر در منطقه نفوذ میکنن . از طرفی وقتی ایران رو با خاک یکسان کردن , خیلی راحت میان و شروع به آباد سازی ایران میکنن . اما با کمک پیمانکاران و مهندسان آمریکایی ! با دلارهای آمریکایی و سهام های آمریکایی ! آدم باید خیلی ساده لوح و احمق باشه که فکر کنه دول غربی خواهان رویارویی بدون خونریزی هستن ! نفت حتا به قیمت 200 دلار هم برسه باز هم اونها ضرر نمیکنن . چون در نهایت نفت کشور ما مال اونهاست ! وقتی ایران رو بگیرن , نبض نفت در دست اونهاست . چطور که حالا هم عراق و کویت و عربستان هم نفتشون در درجه اول مال آمریکاست و به دستور آمریکا مقدارش رو کم و زیاد میکنن . خود دارایی های ایران هم که مصادره میشه و کلی پول به جیب دولت های غربی میره و اینم بده ؟ هنوز درآمد های ایران در 27 سال قبل تکلیفش مشخص نیست و بعبارتی هپولی شدن و حالا هم با ایجاد یک تحریم اقتصادی , درآمد های ایران هم ضبط میشن . کلن اگه یه آدم خل وضع و مشنگی مثل احمدی نژآد بتونه اینقدر توی جهان و کار غرب و دولت های بزرگ اختلال ایجاد کنه , باید این کشورها سرشونو بذارن بمیرن ! همین آمریکا یک تنه توی کل جهان درگیره و نیرو پیاده کرده . بیشتر از ده سال هم هست که توی خلیج پارس موضع گرفته . نیروهاش کلی خرج دارن و همه اینها رو جمع کنین با ارقام نجومی روبرو میشین ! شوخی نیست ! حالا یه همچین کشوری بیاد و از ایران رو دست بخوره یا اینکه شکست بخوره ؟ حرف مسئولان نظام رو گوش ندین . درست مثل جریان جنگ لبنان که حزب الله رو پیروز اعلام کردن و بعد خود سید حسن پشم الله اعتراف کرد که غلط کرده !!!!!!
..
..
خلاصه اینکه مردم شهید پرور میهن آریایی – اسلامی ایران ! اگه توی این چند وقته اتفاقات غریبه عجیبی پیش اومد اصلن تعجب نکنین و نگران نشین اینها پس لرزه های فروپاشی ایران رژیمه و خیلی هم طبیعیه . شماها باید توی این 27 سال که نه , توی این 4 – 5 سال آخر خودتون رژیم رو نابود میکردین و به زیر میکشیدین . شما نخواستین و بی اهمیت بود براتون , حالا این زحمت رو دیگران و از ما بهتران براتون انجام میدن ولی به قیمت ریختن خون خودتون و عزیزانتون و بر باد دادن همه اون چیزهایی که براش جون کندین و تن به ذلت رژیم دادین و ساختین و آباد کردین . هر روز که دیرتر بشه این رژیم بیشتر قوی میشه و بیشتر دست به جنایت میزنه . آزادیهای شما رو بیشتر محدود میکنه و شما رو بیشتر مورد استثمار قرار میده . ثروت های ملی کشورتون رو بیشتر چپاول میکنن و به دست تروریست های عراقی و لبنانی و فلسطینی میدن . شاید این درس عبرتی برای ملتی بی عار و نفهم میشه تا بفهمن لاابالی گری و بی قیدی بیش از اندازه و سیب زمینی بودن , میتونه چه عواقبی داشته باشه . به نظر منم اگه در ایران جنگ بشه خیلی به نفع مردم ایرانه . به این دلیل که اولن شهرها خراب میشن و اینبار از نو ساخته میشن و مرمت و نوسازی و باز سازیشون سریع تر انجام میگیره و از این وضع ریدمونی که در معماری شهرهای ایران و مخصوصن تهران رایجه , در میاد ! از طرف دیگه 80 میلیون نفر آدم برای کشور ما خیلی زیادن و همینه که کشور ما رو گه گرفته . این وسط 30% جمعیت ایران کشته میشن به سلامتی ! 20% از جمعیت پیر پاتال ها و فسیل ها و ننه باباهای ما به لقا الله پرتاب میشن و هم نسل اسلام رو با خودشون به گور میبرن و هم محتاط بودن و سازش کاری منقرض میشه . 20 % هم معلول و مونگول و موجی میشن . 10% هم حزب الهی های مادر به خطا هستن که ملت ایران ترتیبشون رو میدن و یا دولت آینده چپقشون رو چاق میکنه , باقی افرادی که زنده میمونن معمولن تجربه جنگ ثابت کرده نسلی خود ساخته و قوی و شجاع میشن و زیر بار حرف مفت و زور نمیرن ! پس میبینیم که این خیلی به نفع ماست ! به هر حال اگه حالا مردم ایران آستین بالا بزنن و این رژیم رو به زیر بکشن , نهایت چند هزار نفر کشته میشن و جایی هم خراب نمیشه ! ولی اگه این اتفاق نیافته که محاله بیافته ؛ سر و کار ملت ایران با نقل و نبات و بمب و موشکهای آمریکا و اروپاست . هر چند ملتی که اینقدر نفهم و بی بته ست که جلوی چشمش 700 میلیون دلار پول بی زبون رو که ملت ایران مستحقش هستن رو میگیرن میدن به مردم لبنان و حزب الله , صداش هم در نمیاد , بیشتر از اینها لایقشه که سرش بیاد . خلایق هر چه لایق !

تکبیر.

۱۳۸۵ شهریور ۷, سه‌شنبه

رئيس‌جمهور به اروميه مي‌رود

مقصد سفر بعدي احمدي‌نژاد، استان آذربايجان غربي خواهد بود.

به گزارش خبرنگار «بازتاب»، رئيس‌جمهور در ادامه سفرهاي استاني خود قرار است روزهاي پاياني هفته جاري با سفر به اروميه، با مردم استان آذربايجان غربي ديدار کند.

اين گزارش مي‌افزايد: احمدي‌نژاد به شهرستان‌هاي مختلف استان مذکور سفر خواهد نمود تا از نزديک با مردم و نخبگان اين استان به گفت‌وگو بنشيند.
سفراحمدي‌نژاد سه روزه خواهد بود و در اين سفر، علاوه بر ديدارهاي مردمي، ديدار با خانواده معظم شهدا، نخبگان و جوانان در برنامه کاري وي ديده شده است.

تضیع حق یک زن ستم دیده یا تحقیر یک ملت در "کافه ترانزیت"!!

آیتان تبریزلی (آذراوغلو)

www.aytan-tabrizli.blogfa.com

Aytan_tabrizli.blogfa.com



سه شنبه (30/5/1385) روز بعثت حضرت محمد (ص) بود. در این روز یاد و خاطره بعثت پیامبر اکرم گرامی داشته می شود. پیامبری که یکی از اهداف وی ایجاد وحدت و دوستی میان ملتها بود. ولی در طول تاریخ مغرضانی بوده اند که همواره سعی در از بین بردن این وحدت و تحقیر ملتهای مختلف داشته و دارند.

در چنین روزی صدا و سیمای ترک ستیز ایران بازهم مثل روال گذشته به یمن این روز! فیلمی پخش کرد که کاملا اهداف مغرضانه آن را نشان می داد. فیلمی که از اول تا آخر آن می شد افکار کپک زده شوونیستی را مشاهده کرد.

فیلم "کافه ترانزیت" ماجرای زنی به نام "ریحان" را نشان می داد که بعد از مرگ شوهرش اداره کافه ترانزیتی را در یکی از شهرهای مرزی ترک نشین (احتمالا ماکو) بر عهده گرفته بود. این کافه محل تردد رانندگان دیگر کشورها از جمله ترکیه، یونان، مجارستان و... بود. در این میان راننده ای یونانی به ریحان علاقمند می شود ولی در این بین برادر شوهر و فامیلهای شوهر این زن – که ترک هستند – مخالف کار کردن وی در کافه هستند و بعد از پی بردن علاقه مرد یونانی به ریحان، یکی از آنها با ورود به کافه بصورت وحشیانه! بسوی مرد یونانی حمله ور شده و او را مورد ضرب و شتم قرار می دهد.

دست اندرکاران فیلم به خیال خود خواسته بودند با نشان دادن مثلا یک معضل اجتماعی به نام تضییع حقوق زنان در این مناطق به اهداف شوونیستی خود سرپوش بگذارند غافل از اینکه ملت بزرگ آذربایجان متوجه اهداف پلید آنها در تحقیر خود بودند. اگر قرار بود فیلم بصورت منطقه ای تهیه شود چرا نقش مثبت آن – که ریحان بود – ترک نبود؟ و به عنوان یک زن مظلوم فارس قلمداد شده بود که در میان انسانهایی بی منطق که همگی ترک بودند مورد ظلم واقع شده بود! و این را می شد در زمانی که مرد یونانی در قسمتی از گفته هایش به دوستش می گوید: "من سعی کردم برای اظهار علاقه ام به ریحان، فارسی! یاد بگیرم" فهمید.

بله، تمامی اشخاص دیگر که ترکی حرف می زدند از لحاظ رفتاری غیر منطقی، وحشی، بی سواد نشان داده شده بودند!

نکته قابل توجه اینجاست که دست اندرکاران صدا و سیما و سینمای آنتی ترک ایران همواره با اموزشهایی که از اربابان پان فارس و شوونیست خود می گیرند خواستار تحقیر ملت بزرگ ترک می باشند. در این فیلم نیز خواسته اند با ابزار قرار دادن یک موضوع به تحقیر هر چه بیشتر ترکها بپردازند ولی از وجود ردپاهای کذایی خود در ارائه این فیلم غافل مانده اند. آنها حتی نتوانسته اند اهداف خود را با اصول فیلمنامه نویسی هماهنگ کنند. معمولا در فیلمنامه نویسی اصلی است که می گوید: داستانی که ساخته می شود باید از قوانین ایجاد شده در ان موضوع تبعیت کند.

ولی در جای جای این فیلم این هماهنگی دیده نمی شد بلکه تا بود تناقض بود. حمله وحشیانه یکی از فامیلهای شوهر ریحان به مرد یونانی، غیر منطقی بودن حرفهای جاری ریحان که زنی ترک بود، نشان دادن نقش مظلوم فیلم (ریحان) بعنوان زنی فارس، تلاش مرد یونانی برای یاد گرفتن زبان فارسی! - برای اظهار علاقمندی به ریحان- و... نشانه هایی از این ناهماهنگی و تناقض بود.

در نتیجه چارچوب فیلم نشان دهده تحقیر یک ملت بود تا دفاع از حقوق یک زن مظلوم و ستم دیده!

با چند سطری که توضیح داده شد می توان به اهداف واقعی سازندگان اصلی فیلم و نوکران جیره بگیر آنها در ساخت این فیلم پی برد.

امثال داود میر باقری ها، کامبوزیا پرتوی ها، نوذری ها، حسن فتحی ها و... عروسکهای خیمه شب بازی ای هستند که با فرمان گرفتن از اربابان خود همواره می خواهند قداست و عصمت هنر هفتم را با افکار فاشیستی خود آلوده کنند. ترک ستیزی از اهداف اصلی این نژاد پرستان می باشد.



اما برای تنویر افکار عمومی لازم است مطالبی چند در مورد این فیلم متذکر شد.

نگارنده منکر این نیست که معضلاتی همچون تضییع حقوق زنان در هیچ جای آذربایجان دیده نمی شود. بلکه معتقد است در صورت مشاهده با این پدیده باید در ریشه کردن آن تلاشهای جدی صورت گیرد. ولی مطمئنا با مقایسه آمارها و اخبارها می بینیم که این معضل در مناطق فارس زبان به مراتب بیشتر از جاهای دیگر می باشد. اگر به صفحه حوادث روزنامه ها نگاه کنیم به گوشه ای از این موضوع پی می بریم. مثلا هفته پبش در کرمان مردی به صرف مشاهده همسر خود با یک مرد دیگر در خیابان بدون دلیل و بر اساس سوء ظن به همسرش مرد مذکور را به رگبار بسته و به قتل رسانده بود. در حالی که در مناطق ترک نشین اتفاقات اینچنینی بسیار بندرت اتفاق می افتد ولی این حوادث در مناطق فارس زبان به یک اتفاق معمولی تبدیل شده است.

هر روز در آمارها و اخبار در مورد خیانت مردان و زنان فارس زبان نسبت به همدیگر مطالب فراوانی می خوانیم. از دیدگاه جرم شناسی و روانشناسی یکی از دلایل این پدیده ها ناشی از بی احترامی زوجین نسبت به حقوق و ارزشهای یکدیگر می باشد. اگر بی بند و باری را آزادی تلقی کنیم و تعامل و احترام را خشونت، آنوقت می توان با توجه به این اصول و آمار ها و اخبارها بگوییم که آیا در مناطق ترک زبان بیشترین ظلمها به زنان می شود و یا در جاهای دیگر ایران. و آیا در این مناطق احترام و تعامل میان مردان و زنان بیشتر است یا در جاهای دیگر ایران؟

و اگر بحث این باشد که در آذربایجان تمدن و فرهنگ به آن حدی نرسیده است که با مسائل مختلف بصورت منطقی برخورد شود لازم به توضیح است که اولین مدارس، روزنامه ها و آثار پیشرفت اجتماعی و مدرنیته - در ایران- برای اولین بار در آذربایجان حضور پیدا کرده اند. و افکار روشنفکری از این خطه به دیگر مناطق ایران صادر شده است.

آیا می شود ملتی را که چندین هزار سال به متمدن بودن مشهور بوده است با 70 سال تبلیغ مغرضانه به زیر سوال برد؟

در موضوع حقوق زنان نیز، ترکها همواره به حقوق زنان به دیده احترام و انسانی نگریسته و می نگرند. با نگاهی گذرا به تاریخ می توان آن را مشاهده کرد.

وجود دوره ای به نام "آنا خاقانلیغی" (مادرسالاری) در تاریخ در مناطق ترک نشین بوده است. در این دوره ترکها به زنان به دیده الهه ای مقدس می نگریستند و احترام به حقوق آنها را جزء وظایف خود بر می شمردند.

یا در نوشته های قدیمی از جمله در نوشته های مربوط به "دده قورقود" دیده احترام آمیز و تعامل مثبت میان زنان و مردان ترک را مشاهده می کنیم.

در دوره های مختلف مثل سلسله های منحوس ساسانی و هخامنشی که زنان قوم پارس به عنوان کالایی – توسط مردان خود - فروخته می شدند زنان ترک آذربایجانی پا به پای مردان خود در صحنه های مختلف زندگی و حتی در صحنه های نبرد حضور داشتند و این نشان دهنده احترام و تعامل متقابل آنها به یکدیگر بود.

بطور مثال شخصی که سر کوروش جنایتکار و فاسد (پادشاه پارس) را از تن جدا کرد زنی بود به نام "تومروس آنا" (ملکه ترکهای قفقاز).

کوروش که با دسیسه های خود خواستار تصرف اراضی ترکها بود توسط حیله های خود پسر تومروس آنا را اسیر و سپس بصورت ناجوانمردانه ای سر وی را از تنش جدا کرد. به خاطر همین، تومروس آنا به مقابله با کوروش برخواست و لشکر وی را شکست داد و سر وی را از تن جدا کرد و آن را در تشت پر از خون انداخت و خطاب به سر کوروش گفت: "از این خون هر چقدر می خواهی بنوش تا از خونخواری سیراب شوی" و بدین ترتیب ممالک مختلف را از دست یاغی گریهای این جنایتکار نجات داد. در تاریخ هزاران مورد از این شیرزنان ترک را می بینیم.

در زمان مشروطیت هنگامی که زنان مناطق فارس زبان در کنج خانه ها و حرمسراها محبوس شده بودند و هیچ اطلاعی از حقوق خود نداشتند در آذربایجان زنان آذربایجانی با اطلاع از حقوق خود دوش به دوش مردان مشغول نبرد با استبداد بودند. امثال زینب پاشاها در تبریز و جاهای دیگر آذربایجان به انبارهای دولتی و محتکرین حمله می بردند تا آذوقه حبس شده مردم را آزاد کنند یا در جبهه های نبرد زنانی به درجه شهادت نائل می آمدند که یک مورد از آنها را در آثار مختلف مورخین تاریخ مشروطیت مشاهده می کنیم. می گویند در یکی از نبردها که مجاهدین به مداوای مجروحین مشغول بودند یکی از امدادگرها می خواهد که لباس خون الود یکی از مجروحین را –همانند دیگر مجروحین – از تن در بیاورد در این حال مجروح مانع اینکار می شود. ستارخان که در ان حوالی بود متوجه این موضوع می شود و علت را می پرسد مجاهد مجروح به سردار می گوید: "سردار مگذارید که لباس خون آلود مرا از تن جدا کنند، چون من یک زن هستم و برای نبرد با دشمن لباس مردان را پوشیده ام و با این کار می خواستم به دشمن نشان دهم که زنان آذربایجانی همچون مردان خود در مقابل ظلم و استبداد مبارزه خواهند کرد. در این حال چشم سردار پر از اشک شوق می شود و مرحبا می گوید به شیرزنان آذربایجان.

در زمینه ادبیات نیز زنان ترک شاهکارها بوجود آورده اند و حتی خاتون شعر فارسی (پروین اعتصامی) نیز از میان همین زنان ترک بوده است. پروین اعتصامی خودش ترک و در خانواده ای ترک زبان پرورش یافته بود.

در حال حاضر نیز با نگاه به آمار تحصیلکردگان زن در مناطق مختلف ایران می بینیم که مناطق ترک نشین بیشترین آمارها را به خود اختصاص داده اند.

همه اینها گوشه ای از احترام متقابل زنان و مردان آذربایجانی به حقوق و ارزشهای یکدیگر را می رساند. که عرصه فعالیتهای سازنده را نسبت به همدیگر تنگ نکرده اند. حالا می توان به منطقی یا غیر منطقی بودن رفتارهای زنان و مردان آذربایجانی نسبت به یکدیگر پی برد!!

با این اوصاف به این نتیجه می رسیم که اگر احترام متقابل زنان و مردان ترک نسبت به همدیگر وجود نداشت و همچنین اگر قائل به پایمال شدن حقوق زنان ترک توسط مردان ترک بودیم باید خط بطلان بکشیم بر تاریخ احترامات و تعاملات آنها در گذشته و حال.

تضییع حقوق بحثی است وسیع که شامل حقوق زنان هم می شود. این نوع تضییع حقوق در هر جامعه ای بنا به شدت و ضعفهای مختلف قابل مشاهده هست و ریشه کردن آن بر عهده هر انسانی الزامی می باشد. ولی نکته ای که حائز اهمیت است این است که آیا می توان برای اجرای مقاصد شوم از این موضوع بعنوان ابزار استفاده کرد؟

کسانی که هنوز الفبای دموکراسی را نمی خواهند یاد بگیرند و افکار پان فارسیستی و فاشیستی در آنها غلبه دارد و تضییع حقوق و تحقیر ملتهای غیر فارس را همواره در کارهای خود در پیش گرفته اند چطور خواهند توانست از تضییع حقوق زنان که جزیی از تضییعات حقوقی انسانها می باشد سخنی به میان آورند؟

اینها هر زمان برای پیاده کردن افکار فاشیستی خود دست به ابزارهای مختلف زده اند مثلا در بحث تضییع حقوق ملت آذربایجان، جنبش های مختلف ملت آذربایجان را – در اعاده حقوق خود – به وسیله استفاده از ابزارهای مختلف همچون وحدت ملی و... سرکوب کرده اند. و با انگهای مختلف مانع اعاده این حقوق شده اند.

در کافه ترانزیت نیز برای سرپوش گذاشتن به هدف خود که همان تحقیر ملت آذربایجان بود از ابزار تضییع حقوق یک زن – که حتی ترک هم نبود و یک زن فارس بود - استفاده کرده اند. ولی غافل از این شده اند که شیرزنان آذربایجانی، در صفوف اولیه کسانی هستند که انزجار خود را از این برنامه ها نشان می دهند و این فاشیستها باید بدانند که زنان آذربایجانی در کنار مردان خود برای اعاده حقوق ملی خویش تلاش خواهند کرد و نخواهند گذاشت که از حقوق همنوعان خود (حقوق زنان) به عنوان ابزاری برای تحقیر ملتشان استفاده شود.

بحث تضییع حقوق زنان بحثی است فراگیر که در دیگر مناطق ایران بیشترین آمارها را به خود اختصاص داده است ولی بحث تضییع حقوق ملت آذربایجان بحثی است که بصورت یک سویه و تهاجمی از طرف فاشیستهای پان فارس علیه آذربایجان اعمال می شود. پس اگر فیلمی با این چارچوب و بصورت نشان دادن یک مشکل منطقه ای ساخته می شد بهتر بود فیلمی در باب تضییع حقوق ملی آذربایجان ساخته شود، تا استفاده ابزاری از تضییع حق یک زن!

عمده ترین تضییعات حقوقی زنان ناشی از به روز نبودن قوانین ایران می باشد که بهتر است به جای استفاده ابزاری از حقوق زنان برای تحقیر یک ملت، به چاره اندیشی در اصلاح قوانین همت گمارده شود تا درصد بالایی از این تضییعات کاهش یابند.

اگر دست اندرکاران صدا و سیما و سینمای ایران دایه مهربانتر از مادر شده اند چرا تا به حال در اعتراض به افکار فاشیستی اربابان خود در تضییع حقوق ملی ملت آذربایجان و تحقیر همه جانبه این ملت توسط آنها، فیلمی نساخته اند. چرا باید برای نشان دادن وحشیگریها، اشخاص منفور ، معضلات جامعه و بطور کلی نقشهای منفی، از ترکها استفاده شود؟ براستی که باید گفت: "کافر همه را به کیش خود می پندارد"!

این در حالی است که برای فیلم سازی، موضوعات مثبت زیادی وجود دارند که در طول تاریخ و در حال حاضر در آذربایجان مشاهده می شوند و می توان با استفاده از این موضوعات فرهنگ و تمدن عالی آذربایجان را به عنوان الگو به دیگر ملل نشان داد. درصد احترام به حقوق زنان در آذربایجان به حدی است که میتواند نمونه ای باشد برای از میان بردن نگاههای تحقیرآمیز در نقاط دیگر. حتی اگر این نگاهها در کوره ده های آذربایجان نیز باشد دلیلی نمی شود که آن را ابزاری قرار دهیم بر تحقیر یک ملت.

چرا تا بحال نسبت به تضییعات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... که هر روز بر شدت آن در این مناطق افزوده می شود حتی یک خبر کوتاه در رسانه های مختلف ایران منتشر نشده است. الان در مناطق مختلف آذربایجان علی الخصوص در مناطق مرزی ترک نشین بیکاری طغیان می کند. جوانان شهرهای مختلف آذربایجان زنها ، بچه ها و خانوده های خود را به خاطر بدست آوردن یک لقمه نان حلال ترک می کنند تا در کارخانه ها و مراکزی که توسط پولهای آنها در مناطق فارس زبان ایجاد شده اند مشغول شده و نان آور خانواده هایشان باشند.

شهرهای آذربایجان غربی جولانگاهی شده است برای تروریستهای کرد (مثل پژاک و پ.ک.ک). چرا بی توجهی مسئولین دولتی به این مسئله و جنایتهای تروریستهای کرد بصورت فیلم ساخته نمی شود تا نشانی کوچک باشد از بی توجهی و تضییع بخشی از حقوق ملت آذربایجان؟

مطمئنا تمامی آزاد اندیشان علی الخصوص شیرزنان آذربایجان قصد اصلی نویسنده را از نوشتن این مقاله درک کرده اند. و به قول معروف "برای عارف اشارتی کافی است".

لذا باز هم تاکید می کنم که اینجانب همواره در دفاع از حقوق ملتم (ملت آذربایجان) منکر حقوق دیگر -مانند حقوق زنان - نبوده ام. و همانطور که به سعادت ملتم می اندیشم به سعادت تمامی آزاد اندیشان مثل فعالین حقوق زنان نیز اندیشیده و حمایت خود را (بصورت فکری و عملی) از آنها اعلام کرده و می کنم. و در نهایت باید این نکته را خاطر نشان سازم که نباید اجازه دهیم عده ای با پوشش قرار دادن موضوعاتی مانند حقوق زنان از آن به عنوان ابزاری برای تحقیر دیگران استفاده کنند.

فاشیستها هیچوقت نخواسته اند به اصول دموکراسی پایبند باشند لذا برای رسیدن به اهداف شوم خود از لعابهای مختلف دموکراتیک به عنوان ابزار استفاده می کنند. پس فریب و حیله انها را نخوریم.

۱۳۸۵ شهریور ۵, یکشنبه

امن ترین کشور جهان

برگرفته از وبلاگ شیما
تا حالا از خودتون سوال کردین امن ترین کشور جهان کجای این کره خاکی قرار گرفته ؟ اصولن چه کشوری میتونه امن ترین کشور جهان باشه ؟ و آیا چنین کشوری در کره زمین پیدا میشه ؟

غلام حسين اُبنه ای " محسني " اژه‌ ای ملقب به سلاخ , وزیر اطلاعت حکومت ایران اعلام کرده حکومت اسلامی یکی از امن ترین کشورهای دنیاست !

اگه قبول کنیم که ایران یکی از امن ترین کشورهای دنیاست , پس باید بگردیم ببینیم نا امن ترین کشور دنیا کجاست ؟ این جانور در ادامه اعلام کردن :
" وزارت اطلاعات با برنامه‌ريزي به صورت سخت افزاري و نرم افزاري توانسته امنيت پايدار در كشور ايجاد كند چون دستور رئيس‌جمهور برقراري و دوام امنيت و آرامش خاطر براي مردم است ما سعي داريم سطح امنيت جامعه را بيش از پيش بالا ببريم "

اول باید دید تعریف امنیت از نظر اصول انسانی چیه ؟ امنیت رو نمیشه با یک یا چند جمله و کلمه تعریف کرد و گفت : با داشتن این چند عامل میشه دارای امنیت شد ! ما امنیت رو میتونیم در خیلی موارد تعریف کنیم مثل امنیت شغلی ! امنیت مالی ! امنیت کشور ! امنیت اجتماعی ! امنیت فکری و روانی ! امنیت ترابری ! امنیت اقتصادی ! امنیت حقوقی و صدها مورد دیگه که همه اینها وقتی جمع شدن , تشکیل یک امنیت کامل و جامع رو میدن ! اما نکته اینجاست که در کشور ایران با حکومت اسلامیش , ما نه تنها هیچ امنیتی نداریم , بلکه حتا از چند ثانیه بعد خودمون هم خبر نداریم و به عبارت درست تر ما در کشور ایران حتا امنیت و تامین جانی هم نداریم چه برسه به امنیت اجتماعی ای که افرادی مثل عقده ای اژه ای ازش صحبت میکنن :

- شما شب یک لیوان شیر میخورین و میرین میخوابین ! صبح وقتی میرین شیر بخرین , همون شیر دیروزی رو با 50 تومان گرونتر بهتون میفروشن !!!! این مساله رو عمومیت بدین به تمام کالاها از جمله نان که خوراک اصلی مردم ماست !
" من همین نون رو با قیمت 15 سال پیش آمریکا مقایسه میکنم میبینم 5 سنت اضافه شده در صورتیکه نون 15 سال پیش در ایران بود یک تومن و حالا شده 100 تومن "
- شما توی محل کار نشستین و دارین کار میکنین مطابق همه روز ! یهو همکارتون میاد و بهتون میگه قانون کار عوض شد و اونهایی که قرادادی هستن رو اخراج میکنن !
- دارین رانندگی میکنین و خیلی با احتیاط هم هستین ! درست همین موقع یهو به قوه الهی زمین دهن باز میکنه و شما توی زمین فرو میرین ! بعد کاووش به عمل میاد و مشخص میشه یکی از تونل های مترو نشست کرده ! حالا امنیتش بخوره تو فرق سر رهبر , مساله اینجاست که هیچ نهاد و سازمانی قبول نمیکنه خسارت جانی و مالی شما رو پرداخت کنه و این از همه باحال تره !
- شما از اول سال و زمانیکه سال تحویل میشه , همیشه در این نگرانی هستین که تا آخر سال چه اتفاقاتی می افته ؟ حتم دارین که همه چیز گرون میشه ! هرگز نمیتونین برای آینده و حتا فردای خودتون هم برنامه ریزی داشته باشین ! این نشون دهنده امنیت پایدار در کشوره ! میدونین که درست از روز 14 فروردین که به سر کار میرین باید پول بیشتر توی جیبتون باشه چون به احتمال 100% کرایه تاکسی ها اضافه شده , قیمت اجناس اضافه شده و صد ها مورد دیگه !!!!
- شما توی ماشین خودتون نشستین در میدان ونک ! جایی که پر از رهگذره . شیشه های ماشین بسته ست و درها قفله ! یهو یکی با لگد میکوبه توی شیشه ماشین و شیشه رو خرد میکنه و بعد خیلی شیک در ماشینو باز میکنه و دست شما رو میگیره و پرتتون میکنه بیرون و بعد سوار ماشینتون میشه و جلوی اون همه آدم در روز روشن میذاره میره ! امنیت رو دارین ؟
- شما دارین با موبایل توی خیابون صحبت میکنین در حال راه رفتن ! یهو یه موتور سوار کنارتون توقف میکنه و با ضربه قمه مچ دستتون رو قطع میکنه و موبایل رو از پنجه قطع شده در میاره و میبره ! تو روز روشن ! اگه یه نفر جلوش ایستاد و فقط ازش پرسید چیکار میکنی ؟ من اسممو میذارم ننه احمدی نژاد !
- شما با شوهرتون دارین توی خیابون راه میرین . یه ماشین کنارتون توقف میکنه و ازتون شناسنامه میخواد ! میگین ندارین ! بنام اسلام و نه قانون " چون در کشور ما اسلام یعنی قانون " شما مجرم شمرده میشین و سوارتون میکنن تا ببرن منکرات ! ولی به محض اینکه خانم سوار ماشین میشن , ماشین حرکت میکنه و شوهر هاج و واج میمونه ! 2 روز بعد هم خانم رو ترتیب داده پیدا میکنن تازه اگه خیلی خوش شانس باشه , زنده وگرنه باید سراغش رو از پزشکی قانونی بگیرین و یا احساد مجهول الهویه , تازه اگه جنازه ش پیدا بشه !!!!!
- شما بعد از مدتها تصمیم میگیرین برین سفر . بلیط هواپیما میخرین و سوار میشین به اتفاق خانواده و راه می افتین . البته قبل از سوار شدن به هواپیما از تمام قک و فامیل حلالیت میطلبین و وصیت نامه هم تنظیم میکنین چون میدونین سوار شدن به هواپیما میتونه در حکم تابوت پرنده شما باشه ! در حین پرواز هم از لرزشهای و تکانهای شدید و بالا و پایین رفتن های ناگهانی و بسته نشدن چراغ کمربند در طول مسیر , جونتون به لبتون میاد و قسم میخورین دیگه پا توی هواپیما نذارین !!!! این میشه برای شما یک سفر فراموش نشدنی که تا عمر دارین فراموش نمیکنین !
- سوار اتوبوس مسافربری دارین میرین به شهرتون ! همه مسافرها خواب هستن و اتوبوس داره راه میره ! یهو اتوبوس توقف میکنه و مسافرها رو به زور پیاده میکنن و توی گودالی هدایتشون میکنن و بعد هم خیلی شیک همه رو به رگبار میبندن و فاتحه !!!!
- با خانواده دارین از تهران میرین به شمال کشور ! بین راه یهو چند تا ماشین جلوتون میایستن و جادهر و بند میارن و بعد همه ماشینها رو متوقف میکنن و اسلحه به دست میان سراغ اتومبیل ها و طلا و جواهر زنها رو میگیرن و بعد چند تایی هم زن و دختر خوشگل انتخاب میکنن و با خودشون میبرن و چند روز بعد هم جنازه هاشون از ته دره پیدا میشه !
- شما یک وبلاگ نویس هستین . نه اهل سیاستی نه کاره ای هستین ! فقط دلتون میخواد توی اینترنت برای دل خودتون مطالبی بنویسین ! حالا از شانس تون یه دفعه هم هوس میکنین که یه کم سیاسی بنویسین ! شب که خوابیدین یهو چند نفر از در و دیوار وارد منزل میشن و به شما میگن که باید باهاشون برین برای ادای توضیحات و یکساعت بعد هم آزادتون میکنیم . یکساعت تبدیل میشه به یکسال و سر از ناکجا آبادها در میارین و ... بماند .
- دکه روزنامه فروشی که میری , همیشه کلی روزنامه ها و نشریات رنگارنگ پشت دکه قرار داره . بعضی ها جدید هستن و مطالبشون خوبه . اما تو مطمئن نیستی که اگه این مجلات یا روزنامه ها رو امروز برداری , فردا هم میتونی خواننده اونها باشی یا نه ؟ ممکنه یهو توش یه کاریکاتور موهن چاپ بشه ؟ مطلب خلاف غفت خانم توش چاپ بشه ؟ غرور ملی ایرانیان و مسلمانان جریحه دار بشه ؟ و دادگاه انقلاب از مطالبش خوشش نیاد و یهو تعطیل بشه !
- بعد از عمری کار کردن , برای اینکه بتونی کمی بیشتر درآمد داشته باشی تصمیم میگیری سرمایه گذاری کنی . میری سراغ بازار بورس ! مقداری سهام میخری و کیف میکنی که آخ جون ! فردا پولدار میشم ! یهو رئیس جمهور کشور آریایی – اسلامی فلانش سیخ میشه و جو گیر میشه و یه زری میزنه تو مجامع بین المللی و سهامی که خریدی منفی میشه !
- اخبار رو که باز میکنی , همیشه تن و بدنت شروع میکنه به لرزیدن ! میدونی ممکنه جنگ بشه و تحریم بشیم و صدها بلا و فاجعه دیگه ... ! همه اینها چنان آمنیت و آسودگی خاطری در آدم ایجاد میکنه که نهایت نداره !
- بیمار میشی و تصمیم میگیری بری دکتر . دکتر برات آزمایش مینویسه ! ولی تردید مثل خوره می افته تو جونت که کدوم آزمایشکاه برم ؟ آزمایشکاهی که به مرد جواب بارداری میده و به زنها جواب سالم بودن اسپرم هاشون ؟؟؟؟؟!!!! تازه از کجا معلوم تشخیص دکتر صحیح باشه ؟ اونم به کنار , وقتی که دفترچه بیمه رو به داروخونه میدی , پرت میکنه جلوت و میگه داروهات بیمه نیستن و آزاد باید بخری ! حالا برو به جن و پری شکایت کن !
..
..
اینها قطره ای بود از میلیاردها نکات امنیتی در جامعه ایران ! همه اینها نشون میده ما در کشوری زندگی میکنیم که امنیت در اون در بالاترین سطح در جهان قرار داره ! اما خیلی عجیبه که این اتفاقات که ذره ای هستن از هزارها , چرا در کشور ما اتفاق می افته ؟ لابد مردم کشور ایران و من و شما دچار توهم و پارانویا هستیم و اینها رو تصور میکنیم و مسئولان نظام اسلامی واقعن در کشور ایران امنیت به ایجاد کردن و ما خبر نداریم ؟ آغایان که خبر از نا امنی غرب سر میدن باید بدونن که در طول 30 سال گذشته این کشورها تورمشون در حد یک واحد پول رسمی کشورشون هم نبوده ! 90% از اجناسی که در 20 سال قبل در کشورهای اروپایی و آمریکا میخردی , امروز میتوی همون ها رو یا ارزونتر و یا با اختلاف قیمت کمتری بخری ! یک انسان غربی , صبح که از خواب بیدار میشه دغدغه ای نداره که یهو قیمت اولین نیازهاش یعنی خورد و خوراک و دوا و درمان و ... سر به فلک بکشه و همه رو هم خودش مجبور باشه پرداخت کنه ! میدونه مالیات که میده , خدمات درجه یک و با ثبات دریافت میکنه ! میدونه اگه کوچکترین تخلفی از هر کس و ناکسی ببینه , میتونه به پلیس شکایت کنه و بابای طرف رو هم در میارن ! میدونه در کشورش قانون حرف اول رو میزنه و مردم مثل سگ از قانون وحشت دارن .
اگه در آمریکا قتل و تجاوز هست و بقول مسئولان ایرانی بیداد میکنه , خوبه یک مقایسه ای بین جمعیت آمریکا و وسعت آمریکا با کشور ایران داشته باشیم تا ببینیم آیا در غرب واقعن ناامنی وجود داره ؟ کشوری که به اندازه یک قاره وسعت داره و مرزهای زمینی و آبی وسیعی داره و جمعیت سر به فلک میکشه و از طرفی تشکیل شده از قومیت های مختلف و از هر نژادی در جهان در این کشور انسان وجود داره , آیا قابل مقایسه با ایرانه ؟؟؟؟ کشوری که با وجود قانون اسلام و درخشیدن خورشید عدالت و عدل علی بر فرق سر مردمش , تو روز روشن به آدم تجاوز میکنن و مالت رو میدزدن و میکشنت و هزار و یک بلای دیگه سرت میارن , این اسمش میشه امنیت ؟؟؟

در پایان , در کشوری که تو حتا از لحاظ ساده ترین نیازهای خودت یعنی فقط خورد و خوراک تامین نیستی و امنیت نداری , چطور میتونی به امنیت در رده های بالاتر فکر کنی ؟؟؟ داشتن امنیت در کشوری مثل ایران یعنی توهم ! پارانویا ! خیالات ! اوهام ! رویا ! دیوانگی محض ...

۱۳۸۵ شهریور ۴, شنبه

فاجعه دارفور

چشم پوشی بر فاجعه دارفور سودان نمونه ای از تبعیض هایی است که توسط دولت ایران در قبال مسایل بین المللی اعمال می شود. اگر فاجعه ای که در دارفور رخ می دهد بر علیه یک اقلیت مسلمان در یک کشور دیگر اتفاق می افتاد فریادها به آسمان می رفت ولی حالا که دولت نظامی خارطوم سال ها است نسل کشی تدریجی اهالی غیر عرب دارفور را رهبری می کند می توان به سادگی در مقابل آن سکوت کرد و حتی اخبار جانبه دارانه نیز پخش کرد. در ادبیات بحران دارفور نمونه مهمی از نسل کشی و فاجعه تدریجی انسانی در قرن بیست و یکم معرفی می شود و در مقابل صدا و سیمای ما با افتخار و خوش حالی از مخالفت دولت سودان با ارسال نیروهای حافظ صلح غربی صحبت می کند.

کاری به محتوای سیاسی جنگ و مواضع طرفین آن ندارم. مساله این است که انسان های بی گناه این وسط قربانی می شوند تا سیاست هم سان سازی نژادی به اجرا درآید. این دیگر موضوع روشنی است که دولت سودان شبه نظامیان جناوید را حمایت می کند که کارشان شبیخون زدن و قتل عام اهالی آبادی های آفریقایی نشین منطقه است. داستان محاصره های دارفور در بین کارکنان سازمان های بین المللی معروف است. گروهی از اهالی را تحت محاصره در می آورند و آن قدر نگاه می دارند تا از تشنگی بمیرند. همه این ها به این خاطر است که آن ها را مجبوربه ترک منطقه کنند. آوارگی گسترده افراد و تجاوزهای دسته جمعی نمونه ای از فجایع رخ داده در منطقه است. آمار جان باختگان متفاوت است و بین پنجاه تا چهارصد هزار نفر نوسان می کند. عدد کمی نیست. البته این جا آفریقا است و به قاعده همیشه گی جان انسان های سیاه کم ارزش است لذا صدای چندانی هم به گوش جهانیان نمی رسد.

هنر نیست که کسی از هم کیشان خود دفاع کند. هر قبیله بدوی هم همین کار را می کند. هنر آن جا است که آدم در مقابل ظلم علیه غیرهم کیشان هم ساکت نباشد.

گور كوروش برای همیشه به زير آب رفت ؟!؟!






گور كوروش كبير در زیر آب مدفون شد !

چندي پيش سد سيوند در حال آبگيري بود كه با اين كار پاسارگاد، محل دفن كوروش به زیر آب می رود
و اكنون اين اتفاق افتاده است. سد آبگيري شده و گور كوروش و بخش بزرگي از پاسارگاد در حال فرو رفتن به زير آب است.
در تصاویر فوق به زیر آب رفتن گور کوروش نشان داده شده است


افزایش چشمگیر صادارت ترکیه

صادرات تركیه در هفت ماه و نیم اول سال جاری میلادی با ۱۵درصد افزایش سالانه از مرز ۵۰ میلیارد دلار گذشت.

وزیر تجارت خارجی تركیه در این باره گفت صادرات تركیه در ۱۲ماه گذشته به ۸۰ میلیارد دلار رسید.

وی افزود طی هفت ماه و نیم اول امسال همگام با افزایش نرخ بهره صادرات كشور نیز افزایش خوبی یافت و به ۵۰ میلیارد و ۲۴۵ میلیون دلار رسید.

وزیر تجارت خارجی تركیه در ادامه هشدار داد كه لیر قوی واحد پول تركیه صادرات كشور را دوباره با مشكل مواجه خواهد كرد. به گزارش خبرگزاری رویترز توزمن گفت: ما به دنبال نرخ بهره باثبات و متعادل برای صادركنندگان خود هستیم و این امر می تواند منجر به افزایش صادرات و كاهش كسری تجاری و كسری حساب جاری شود.

وی افزود: انتظار می رود صادرات و واردات تركیه در سال جاری میلادی به ترتیب به ۷۹و ۱۲۴.4 میلیارد دلار بالغ شود.

جرم فرزندان آذربایجان چیست؟

حق داشتن هویت برای هر انسان یکی از حقوق ذاتی او می باشد. بشر امروزی در قرن 21 به این نتیجه رسیده است که این حق را به رسمیت بشناسد و در همین راستا یونسکو(نهاد فرهنگی ملل متحد) اقداماتی را در جهت احیاء فرهنگ و زبان مردم دنیا انجام داده است. اگر ما هویت و مدنیت یک جامعه را قطاری فرض کنیم لوکوموتیو این قطار زبان آن مردم و اولین واگن این قطار اسطوره های آن ملت است معماری و مذهب و آداب و سنن دیگر مولفه هایی هستند که یک ملت بر اساس آنها عینیت می یابد. اما در ایران امروز علیرغم عضویت در سازمان ملل متحد و امضای تعهدات بین المللی مبنی بر عدم تعرض به حق داشتن هویت که جزو حقوق اولیه هر انسانی است اتفاقاتی می افتد که انسان را به یاد قرون وسطی و دادگاه های کلیسا می اندازد که در آنها انسان ها مورد تفتیش عقاید قرار می گرفتند و انسان ها باید به گونه ای بودند که کشیش ها می خواستند و اگر به غیر این بودند باید به گناه هایشان اعتراف می نمودند و تطهیر می شدند. در آذربایجان فردی به نام “عباس لسانی” صرف تحریر دفاعیه اش به زبان ترکی(به گفته خود قاضی) به یک سال زندان و یک سال تبعید محکوم می شود. مگر عباس لسانی چه کرده است؟ آیا دوست داشتن فرهنگ و هویت آبا و اجدادی جرم سنگینی است که لسانی ها باید هزینه اش را بپردازند؟!!!
سخن ما این است که در ایران به تعدادی از انسان ها صرفا” به خاطر ترک(تورک) بودنشان ظلم می شود و این ظلم نه در یک جنبه(زبان)، بلکه در همه جوانب اعمال می شود و در حقیقت عملیاتی است همه جانبه در جهت از بین بردن مدنیت ترک ها (تورک ها) در آذربایجان ومحروم کردن آن ها از حق داشتن هویت انتخابی و قالب کردن هویت ساختگی دیگری به تعدادی از انسان ها، و این امر چه در مکاتب آسمانی و چه در میثاق های بین المللی هیچ فرقی با نسل کشی و جنایت ندارد.آیا تاکنون از خود پرسیده ایم که ترک ها (تورک ها) چه نقشی در پازل هویتی منطقه ای که ایران نامیده می شود دارند؟ آیا از خود پرسیده ایم که زمانی که صحبت از فرهنگ ایرانی می شود این فرهنگ با فرهنگ فارس چه تفاوت ها و شباهت هایی دارد؟ و یا منظور از فرهنگ ایرانی همان فرهنگ فارسی نیست؟

آری در ایران تنها جرم بعضی ها تورک بودن است!!

از جمله اعترافاتی که در حکم صادره “عباس لسانی” آمده است جرم تلقی شدن “انتشار(تقویم ترکی) است”، که نشان دهنده برخورد ضالمانه با فرهنگ و زبان سی و پنج میلیون ملت تورک آذربایجان در محدوده ایران است و این نمونه بسیار کوچکی از پروسه “نسل کشی فرهنگی” است. که طی هشتاد سال گذشته کما بیش از جانب سردمداران پان ؛آریائیست در حال اجرا بوده است.

در حالی که ایران خواستار رهبری جهان اسلام است کمترین اهمیتی برای احقاق حقوق اقلیت های این کشور قائل نیست. اقلیت های قومی ایران نمی توانند به زبان مادری تحصیل کنند، کانال تلویزیون خصوصی تاسیس کنند، مطبوعات آزاد به زبان خود داشته باشند، باید مطبوعات به زبان فارسی منتشر شوند.
نماینده ویزه کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد در این مورد اعتقاد دارد : برخورد حکومت ایران با اقلیت ها با ایین نامه، کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی در تضاد کامل است.

آری در ایران ملتی را به جرم تورک بودن، تورکی صحبت کردن و تورکی نوشتن تحت انواعی از مظالم اعم از شکنجه، زندان، تبعید، تحقیر، و دهها روش غیر انسانی دیگر قرار داده اند تا به حیات معنوی و شاید فیزیکی آن خاتمه دهند.

و حرکت ملی آذربایجان با توجه به ماهیت مطالباتی خویش با هدف احیای هویت ملتی محروم از اکثریت حقوق اولیه انسانی، مبارزه ای کاملا” مدنی و خارج از خشونت را در پیش گرفته است.

آنهایی که امروزه سعی می کنند تا به هر راهی حرکت ملی آذربایجان را در تنگنا قرار دهند نه تنها به برآورده کننده آرزوهای آنها در رادیکالیزه کردن حرکت ملی آذربایجان منجر نخواهد شد ، بلکه مبارزه ای مدنی اما بسیار جدی به نمایش خواهند گذاشت.

نتیجه:گرچه با انقلاب اسلامی ایران حکومت نزاد پرست پهلوی از بین رفت اما تفکراتی که در طول 50 ساله حکومت پهلوی در جامعه ریشه دوانیده بود بطورکلی از بین نرفته است.و هنوز هم کسانی هستند آرزوی بلند پروازانه رضاخان بر مبنای تبدیل امپراتوری چند قومی ایران به یک ملت – دولت متحد را در سر می پرورانند. و ماشین استبداد تاریخی که در طول ادوار فقط رانندگانش عوض می شود.

ما موقعی می توانیم بگوییم سلطنت رفته که افکار سلطه گرانه هم رفته باشد، یعنی افراد عوض نشوند، بلکه افکار عوض شود، یعنی مشکل ما مریض ها نیستند، بلکه بیماری ها هستند.

سرکردگان اسلام آریائی، فوق العاده دیوانه شده اند!

سران رژیم آپارتاید تهران طی چند ماه اخیر بدنبال تشدید بحران پرونده هسته ای ایران و همچنین شعله ور شدن جنگ ششم اعراب و اسرائیل، سازمانهای بین المللی و از جمله شورای امنیت سازمان ملل را مورد گسترده ترین حملات سیاسی قرار داده اند. تجربه 50 سال اخیر نشان می دهد که چنین حملاتی اساسا از جانب دولتهایی انجام می شود که حکومتشان به آخر خط رسیده و دیگر امیدی به انتفاع از اقدامات صلح سازانه آن نهاد بین المللی ندارند.
آنها اسرائیل را متهم به سرکوب انسانهای بی گناه میکنند و تمام جهان را بغیر از حکومت تهران و جمهوریهای افراطی کره شمالی، ونزوئلا و کوبا، متهم به سکوت، سازش، خیانت و جنایت می کنند.
چنین نگاهی به جهان به معنای جنون سیاسی در روابط بین المللی است.اما این جنون در واقع انعکاس سیاستهای دیوانه وار مقامات حکومت تهران در داخل کشور است.
سرکوب وحشیانه و تبهکارانه سلسله قیامهای ضد آپارتاید ملت آذربایجان در ماههای اردیبهشت، خرداد و تیر مبین جنون رژیمی بود که از زمان استقرارش تا به امروز جز ستم و قتل و ویرانی ارمغانی برای ملتهای ایران به همراه نداشته است.
وقتی در 22 اردیبهشت ماه گذشته، روزنامه فاشیستی ایران کثیفترین اهانت قرن را در قالب یک کاریکاتور و همچنین یک متن مهوع، علیه زبان و حیثیت ملت آذربایجان منتشر کرد و 9 روش گشتاپوئی را برای نسل کشی تورکها ارایه داد مشخص بود که دریای غیرت آذربایجان به تلاطم خواهد آمد.
شوونیستهای حکومتی می پنداشتند با چند اعتراض کوچک در بعضی دانشگاهها واحتمالا انجام یکی دو تظاهرات خیابانی کار تمام خواهد شد و خواهند توانست با ایجاد یک بحران مصنوعی و البته کنترل شده، به شناسائی دقیقتر فعالان و سمپاتهای آنها موفق شوند و به این صورت قادر خواهند شد تا قیامهای احتمالی بعدی را قبل از زمان رویارویی آمریکا با ایران در نطفه خفه کنند.
اما آنچه که به وقوع پیوست به حدی آگاهانه، عظیم، وسیع، متحد و قوی بود که بی گمان توانست تمام جهان را شاهد تولد ملتی بزرگ در شمال غرب ایران کند. سرزمینی که فارسها طی 85 سال گذشته همه موجودیت منحصربفردش را انکار کرده بودند و اساسا با براه انداختن لفظ ساختگی آذری، سعی می کردند تا هویت اصیل تورانی، تورکی و آذربایجانی دهها میلیون سکنه این منطقه به شدت استراتژیک را مبدل به هویت جعلی ایرانی، فارسی و آذری کنند.
قیامهای سلسله وار شهرهای تورک نشین از یک سو جغرافیای آینده آذربایجان را از مرزهای قم، تهران، قزوین، زنجان، رشت، همدان، ساوه، همدان، سونقور ...ترسیم کرد و از سوی دیگر اثبات کرد که آذربایجان همچنان نخستین منبع شعور و برترین مصدر شور در تاریخ کشوری است که امروزه ایران نامیده می شود.
50 شهر و شهرک قیام موفق و 5 شهر قیام ناموفق را تجربه کردند. در شهرهای اروپائی و آمریکائی نیز تظاهراتهای مختلفی در دفاع از حقوق ملت آذربایجان براه افتاد. موسسات بین المللی بیانیه های متعددی را در راستای شناسائی قیام ملت آذربایجان و با استفاده از نام ملت آذربایجان جنوبی منتشر کردند.
اما پاسخ سرکردگان اسلام آریائی به این همه حقانیت و عدالت طلبی چه بود؟!
نخستین صحبتهای رسمی حکایت از آن داشت که درپی این اهانت مختصر، عذر خواهی شده و تمام یافته، گروهی از تجزیه طلبان میکوشند تا موج سواری کنند. سپس فاشیستها با مشاهده انبوه میلیونی جمعیت متوحش شدند و مثل رژیم شاه در فردای قیام ملی 29 بهمن 1356در تبریز، اعلام کردند که آشوبگران عوامل خارجی هستند، از آنسوی مرز آمده اند و یا با سازمانهای آنتی تورکی همچون مجاهدین و توده و فدائی و ملی- مذهبی مرتبط می باشند!
همانهایی که اسرائیل را متهم به کشتار اعراب بی گناه می کنند دهها نفر اعم از کودک وجوان و پیر و زن و مرد را در خیابانهای شهرهای تورک نشین ایران به شهادت رساندند. شهر کوچکی چون سولدوز بیش از 15 نفر شهید داد و در تبریز جوانان همچون برگهای درخت بر زمین ریختند. بسیاری از جنازه های و زخمییها دزدیده شدند. بگونه ایکه هفته ها بعد از آن فاجعه چندن جنازه جوان در سطح شهر پیدا شد.
ماموران حکومت در اقدامی سبعانه به منازل و محل کار صدها تن از مردم در شهرهای مختلف حمله ور شدند. این دستگیریها غیر از نزدیک به 10 هزار نفری بودند که در جریان قیامهای خیابانی بازداشت شده بودند. اکثر آنها شکنجه شدند. ودود اسدی، مجید ماکوئی، ائلمان نوری، ائلیار یکانلی از این جمله اند.حتی اخباری مبنی بر شکنجه های جنسی برخی از فعالین در شهرهای کوچک مغان و مشکین شهر منتشر شده است که همه آنها مقرون به حقیقت می باشند.
اساتید، وکلا، هنرمندان، معلمان، دانشجویان و بسیاری از مردم عادی بدون ارایه هرگونه دلیل مشخصی بازداشت شدند. در حال حاضر بزرگانی چون عباس لسانی، حسن راشدی، حسن دمیرچی، صالح کامرانی،رضا عباسی ... در بند هستند.
اما نیستانی و قاسمفر آزاد شده اند. می گویند به مرخصی رفته اند!
از چند هفته پیش زمزمه انتشار مجدد روزنامه ملوث ایران را بر سر زبانها انداخته اند و از وکیل و وزیر در خصوص خوب و قشنگ بودن روزنامه ایران خبر و نقل قول منتشر میکنند.مقامات رژیم آپارتاید که شاهد بی اعتنائی مردم و تحقیرعمیق احمدی نژاد در سفر به استانهای آذربایجان شده اند به چه می اندیشند؟!
همان ملتی که توانست احمدی نژاد را مجبور به گرفتن نشان بوزقورد کند براحتی می تواند در طول زمانی نه چندان دور وطن اشغالی خود را از لوث وجود نیروهای نژاد پرست فارس سترون کند. قیام آذربایجان یعنی اتمام کارهردیکتاتور!
آذربایجان سرکوب شدنی نیست. این ملت را نیز هرگز نمی توان با وعده های آنچنانی فریفت. ضمن اینکه اکنون در چهار سوی ایران اقوام به پا خاسته اند و آذربایجان حماسه ای عظیم همچون قورولتای مهار نشدنی قلعه بابک را دارد!
در برابر این خیزشهای عظیم ملی رژیم تنها بر طبل شوونیسم می کوبد. چراکه سرکردگان اسلام آریائی، فوق العاده دیوانه شده اند!

۱۳۸۵ شهریور ۲, پنجشنبه

امين موحدي"،روزنامه نگار در مشكين شهر به دادگاه احضار شد

"سيد محمد رضا فقيهي"،‌دبير كميته حقوقي "انجمن دفاع از حقوق زندانيان"، كه وكالت اين روزنامه نگار را بر عهده گرفته است در خصوص اتهام وارده به موكلش به سرويس حقوق بشر تبريز نيوز ، گفت:در احضاريه اي كه به دستمان رسيده ، اتهام موكلم "امين موحدي"، كه روزنامه نگار هستند در مشكين شهر " اخلال در نظم عمومي از طريق شركت در تجمعات غير قانوني"اعلام شده است.

"فقيهي"،افزود:اولين جلسه رسيدگي به اين اتهام، ساعت 8 چهارم شهريور 85 ،‌ در شعبه چهارم دادگاه انقلاب مشكين شهر برگزار خواهد شد.

۱۳۸۵ شهریور ۱, چهارشنبه

اردوی دانش آموزی نیروی مقاومت بسیج در قوشاچای (میاندوآب)به تظاهرات ضدفاشیستی مبدل شد

گزارش رسیده حاکیست اردوی دانش آموزی نیروی مقاومت بسیج در اردوگاه شهید چمران اداره آموزش و پرورش شهرستان قوشاچای (میاندوآب)به دلیل جلوگیری از سرودن سرودهای ترکی به تظاهرات ضدفاشیستی مبدل شد.

دانش آموزان آذربایجان غربی در قالب اردوی دانش آموزی نیروی مقاومت بسیج به مدت سه روز در اردوگاه شهید چمران اداره آموزش و پرورش شهرستان قوشاچای (میاندوآب) به دور هم جمع شدند تا ضمن شرکت در کلاس های فرهنگی و همچنین فراگیری آموزش نظامی اوقات فراغت خود را بگذرانند.

این اردو که از سوی ناحیه مقاومت بسیج آذربایجان غربی برنامه ریزی شده بود زمانی که به دانش آموزان بسیجی این استان ترک زبان اجازه خواندن سرود به زبان مادری داده نشد آنها در انتقاد به این عمل فاشیستی مسئولین این اردو دست به تظاهرات ضدفاشیستی در منطقه داخلی این اردوگاه زده و شعار مرگ بر «ارتجاع و مرگ بر فاشیست» سر دادند.

یکی از دانش آموزان شرکت کننده در این اردو به خبرگزاری جوانان آزادیخواه ایران گفت سه نفر از مربیان این اردو در مقابل انتقاد دانش آموزان ترک آذربایجان علت جلوگیری از خواندن سرود به زبان مادری را دستورالعمل عقیدتی سیاسی سپاه پاسداران آذربایجان غربی عنوان کردند.

خبرنگار خبرگزاری جوانان آزادیخواه ایران در تماس تلفنی با آقای یعقوب محبوبی مسئول عقیدتی و سیاسی سپاه پاسداران آذربایجان غربی از وی در این ارتباط سوال کرد ولی ایشان با حاشیه روی از دادن پاسخ خودداری نمود و تظاهرات ضدفاشیستی دانش آموزان بسیجی در ارودگاه شهید چمران را تائید و يا تکذیب ننمود.

انتشار فراخوان براي ترجمه آثار به زبان هاي کردي و ترکي

شوراي سياستگذاري انتشارات کانون از نويسندگان و مترجمان دعوت کرد کتابهاي کانون را از زبان فارسي به کردي و آذري ترجمه کنند.

در حال حاضر 6 عنوان کتاب به زبان کردي و يک عنوان کتاب نيز به زبان آذري توسط کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان ترجمه شده و بزودي منتشر مي شود.
به گزارش روابط عمومي کانون پرورش فکري ، اکنون کتاب “گربه ها و خرسها” با ترجمه فارسي زنده ياد سيروس طاهباز و ترجمه آذري محمد سيمزاري مراحل پاياني چاپ را مي گذراند. کتابهاي “باران شادي” نوشته حميد گروگان ، “چيستم من” از اشعار جعفر ابراهيمي (شاهد) ، “قصه الاغه و کلاغه” نوشته اسدالله شعباني و “مهمان هاي ناخوانده” نوشته فريده فرجام با ترجمه احمد بهرامي و “گفتگوي رنگها” کار زنده ياد بهرام خائف و “هفت روز هفته دارم” نوشته احمدرضا احمدي با ترجمه جبار شافعي زاده نيز به زبان کردي منتشر خواهد شد.

سال گذشته نيز کتاب “آقاي با کلاه آقاي بي کلاه” شل سيلور استاين توسط چنگيز سربلند به زبان آذري منتشر شد. علاوه بر اين ، انتشارات کانون پرورش فکري طي سالهاي گذشته ، 5 عنوان کتاب را به زبان آذري و 12 عنوان ديگر را به زبان کردي منتشر کرده که اين آثار در استان هايي که به اين دو زبان صحبت مي کنند ، با استقبال گسترده اي روبه رو شده است.

آغاز فاز جدید احضار فعالین آذربایجانی

از روز گذشته (یکشنبه ۲۹ مرداد ماه)، فاز جدیدی از احضار فعالین حرکت ملی آذربایجان در ارتباط با رویدادهای خرداد ماه گذشته آغاز شده است. بنا بر گزارش های موثق به دست رسیده، کلیه فعالینی که در جریان اعتراضات خرداد ماه آذربایجان، احضار و بازداشت یا بازجویی شده بودند، در فاز جدید برای تفهیم اتهام و یا اعلام اتهامات جدید احضار خواهند گشت. بر همین اساس طی دو روز گذشته تعدادی از بازداشت شدگان خرداد ماه در شهر اورمیه به محکمه قضایی احضار شده اند. در ماه آینده نیز در شهرهای اورمیه، تبریز و اردبیل دهها تن از فعالین باید به محاکم قضایی مراجعه کنند. برای این فعالین علاوه بر صدور احکامی چون حبس و شلاق، مقادیری جریمه نقدی نیز به عنوان مجازات در نظر گرفته شده است.
به نظر می رسد سیاست جدید نظام به صورتی هماهنگ در شهرهای آذربایجان اجرا خواهد گشت.
ناظران فضای سیاسی آذربایجان اعتقاد دارند نظام جمهوری اسلامی با اعمال مجازات جزای نقدی همزمان دو هدف را دنبال می کند: نخست تامین هزینه اماکن عمومی که با خسارت مواجه گشته اند و دیگری معرفی فعالین شناخته شده آذربایجانی به عنوان یاغی و مخرب اموال عمومی.
مقامات نظام جمهوری اسلامی در جریان اعتراضات خرداد ماه ملت آذربایجان و به دنبال قیام چند صد هزار نفری شهرهای مختلف آذربایجان، با تخریب اماکن دولتی و عمومی از جمله بانک ها از سوی مردم خشمگین مواجه گشتند. این در حالیست که به اعتقاد صاحبنظران علوم سیاسی، در تجمعی به عظمت تجمع ملت آذربایجان در خرداد ماه ۱٣٨۵، وقوع حوادثی چون تخریب اموال عمومی و دولتی امری قابل پیش بینی می نماید.
علاوه بر تخریب بانک ها و ادرات دولتی همچون فرمانداری ها و یا اداره ارشاد در برخی از شهرهای آذربایجان در جریان اعتراضات خرداد ماه، ساختمان شماره دو صدا و سیمای جمهوری اسلامی در اورمیه نیز توسط مردم این شهر به آتش کشیده شد. مقامات سازمان صدا و سیما میزان خسارات این ساختمان را یک میلیارد تومان اعلام نموده اند.

۱۳۸۵ مرداد ۳۰, دوشنبه

حفاظت نیرو و اطلاعات

جنگ روانی طیف وسیعی از فعالیتها نظیر ترور و خشونت سمبلیک را(که بمنظور ارعاب ویا ترغیب مخالفان به تطبیق رفتار خود طراحی میشوند)در بر می گیرد.این دیدگاه فعالیتهای پنهانی نظیر جاسوسی ,براندازی, آدم کشی ودیگر اشکال تروریسم و سانسور را در قلمرو جنگ روانی قرار می دهد.جنگ روانی شامل شکل دادن به نگرشهای عمومی ملت نیز می شودوآن طیف وسیعی ازفعالیتها واقدامات سیاسی نظامی و حتی جنگ وگریز چریکی و دیگر اقدامات شبه نظامی را در مناطق پشت جبهه دشمن تشکیل می دهد.
تعریف نهایی:جنگ روانی عبارت است از انجام اقدامات و عملیات که برای تحت شعاع قرار دادن طرز تفکرات و عقاید افراد یک جامعه و ایجاد تنشها و بحران روانی و اجتماعی با استفاده از تکنیکها و تاکتیکها و شیوه های تبلیغی و روانی (ترور, فریبکاری , سانسور, جاسوسی و خشونتهای سیاسی و نظامی)برای رسیدن به اهداف سیاسی , اجتماعی, اقتصادی و نظامی بدون رویارویی نظامی صورت میگیرد.
تبلیغات و جنگ روانی تا زمانی میتواند موثر واقع شود که انسانها در جهل وبی خبری وترس بسر برند اما زمانی که بیدار؛ آگاه و شجاع شوند ,تبلیغات و جنگ روانی تاثیر خود را از دست خواهد داد.
عوامل موثر در جنگ روانی:
1-عوامل ذهنی:
الف:شناخت ذهنی افراد مخاطب
ب:انگیزه های فردی
ج:گرایشهای روانی
2-عوامل عینی و محیطی
الف: تفاوتهای مذهبی
ب:تفاوتهای قومی نژادی
ج:تفاوتهای طبقاتی
خصوصیات گوناگون هر جامعه از لحاظ فکری ,رفتاری , اعتقادی ,سابقه تاریخی و موقعیت جغرافییایی در ایجاد وضعیت فرهنگ و ظرفیت فکری خاص افراد آن جامعه موثر بوده تفاوت افراد جامعه را سبب می گردد.
ویژگیهای کارکنان جنگ روانی :
1-از نزدیک با خصوصیات روانی و اجتماعی و روحییات افراد جامعه آشنایی داشته باشند.
2-تسلط کامل به زبان جامعه
3-سطح بالای سواد و آگاهی در رابطه با مسایل مربوط به جامعه
4-دارا بودن فکری خلاق وتحلیلی از مسایل سیاسی

شرایط موثر درپذیرش پیام در جنگ روانی :
الف:دوری جستن از حرفهای انتزاعی و کلی؛باید از طرح مباحث سیاسی و ایدولوژیکی خودداری کرد زیرا سطح فکری جامعه همیشه پایین تر از این مسائل می باشد.
ب:توام کردن عملییات روانی و عملیات نظامی
ج:گفتن حقیقت:همیشه جزئی از حقیقت گفته میشود که لازم و موثر است
د:پیام ارسالی باید جذاب باشد
ه: پیام ارسالی بایدقابل درک و ساده باشد
و: پیام ارسالی نباید عواطف و عقاید مخاطب را تحت تاختو تاز قرار دهد
ز:لازم است پیام احساسات مخاطب را تحریک کند
ح: پیام ارسالی بایدنیاز های روانی مخاطب را پاسخ دهد

اهداف جنگ روانی:
1-القای غم؛القای اینکه آرزوها و امید های فرد یا جامعه دور از دست رس خواهد بود.
2-القای یاس و نا امیدی؛برای کشاندن افراد یک جامعه به سوی یاس و ناامیدی قبل هر چیز باید مردم را نسبت به تبلیغات دشمن خسته و بیزار کرد و با تکرار محرومیت ها ,خرابی ها, شکستها با استفاده از عوامل اقتصادی ,سیاسی و روانی در آنها سرخوردگی ایجاد کرد.
3- ایجاد رعب و وحشت؛تخریب فکری و روانی مردم و نیروی دولتی ؛ با انتشار اخبار جذاب و تازه و انتشار حقیقتی جزئی در قسمتی از خبر میتوان در مخاطب این تاثیر را گذاشت که امانت داری رعایت شده تا زمینه مناسب جهت چذیرش و واقعی جلوه دادن تفسیر خبر در اذهان بوجود آید.«هیچ کس نمی داند فردا چه خواهد شد»«روند رشد قیمتها و عدم اشتغال در همه زمینه های حیات اقتصادی کشور از فرداهای مصیبت بار خبر میدهد ».
ارعاب زمانی رشد میابد که فرد دچار ترس ناگهانی گردد.یا در موقعییت بحرانی و اضطراب قرار گرفته باشدواحساس کند خطر اورا تهدید میکند.«ایجاد سرما در زمستان و اینکه حکومت مواد گرمازا را در مناطق مرکزی هزینه میکند»
عملیات روانی به سطوح زیر تقسیم میشود:
1.استراتژیکی 2.تاکتیکی 3.تثبیتی
اصول عملیات روانی :
اصل هدف ؛هدف از انجام عملیات روانی چیست بای نیل به این هدف در سطح استراتژیک باید شرایط سیاسی ,ایدولوژیکی,اقتصادی, جغرافیایی,و نظامی در نظر گرفته شود.در سطح تاکتیکی باید امکانات موجود, منطقه عملییاتی و دشمن در نظر گرفته شود.
اصل تمرکز,اصل وحدت فرماندهی,اصل هماهنگی,اصل غافل گیری و فریب,
اصل انعطاف ؛توانایی در عکس العمل سریع و مناسب و تغییر موضع در شرایط جدید که مستلزم داشتن سازمان منسجم ونظم وترتیب است
اصل حفظ پشتیبانی مردمی,اصل تهاجم وشدت عمل,اصل کسب و حفاظت اطلاعات, اصل پوشش در کلیه سطوح, اصل استفاده از جنگ الکترونیک, اصل اصل آموزش
مدار اطلاعات عملیات روانی:پس از مشخص شدن هدف و مامورییت ونحوه اجرای عملیات شامل موارد زیر میشود.
1-مرحله هدایت؛این مرحله شامل ؛
الف:مشخص شدن اطلاعات لازم برای تصمیمات وطرحهای اعمال عملییات روانی
ب:تعیین اولویتها
ج:نظارت برنحوه جمع آوری اطلاعات
2-مرحله پرورش اخبار و اطلاعات
3-انتشار
4-بهره برداری
5-ارزیابی
شیوه های جنگ روانی:
1-تبلیغات:منتقل کردن افکار خود به جامعه وتثبیت این افکار
روشهای تبلیغ:افراد,نشریات,اعلامییه ها,رادیو وتلوزیون
مبلغها ؛افرادی هستند که مستقیما با مردم سخن می گویندکه باید موارد زیررا مورد توجه قرار دهد.
1-مبلغ از زبان گوینده یا نویسنده یا فرد معتبر که مورد احترام جامعه است مردم را مورد خطاب قرار می دهد.
2-مبلغ دقیقا بداند با افراد مورد خطاب چگونه سخن بگوید وچه بگوید.
3- مبلغ دقیقا بداند که هر موضوع را به کدام گروه از جامعه عرضه کند
4-مورد تبلیغ باید به اندازه نه زیاد و نه کم تکرار شود.
5-مبلغ از میان حقایق که به موضوع مورد نظر او مربوط است فقط آنهایی را میکوید که به سود او باشدومردم عادی را قانع کند.
6- مبلغ موضوع خود را خوب قهرمانیو مقدس جلوه می دهد.
7-مطالب را طوری تنظیم کنید که نظر کودکان ونوجوانان را جلب کند.
تکنیکهای تبلیغ:

1-جلب توجه مخاطب 2-قابلیت انگیزش و تصدیق 3-سر در گم کردن
4-دروغ 5-تکرار 6-مبالغه
7-کنایه و اشاره 8-تجاهل 9-همرنگی با جماعت
تاکتیکهای تبلیغات:

1-در نظر داشتن مخاطب؛در هر لحظه از جمع آوری اطلاعات واعمال تبلیغ وارزیابی آن با مخاطب را در نظر داشت.
2-ظاهر سازی ؛از اظهار خصومت با دشمن وگروه هدف خودداری گردد.از لجبازی ,توهینعوعیب جویی اجتناب شود.
3-شایعه سازی؛باید شایعه را مطرح وبه شایعه بودن آن اعتراف کرد.بااین کار ضمن اینکه مبلغ خوشنامی خود را حفظ مینمایدشایعه را پراکنده می کند.
4-حمله به نقاط ضعف دشمن
5-زیرکی؛مبلغ باید اصول را بداندواز شیوه های تلقین وترغیب استفاده کند.از جملات کوتاه وجذاب استفاده گردد.
6-استمرار تبلیغات
انواع شایعات
1-اضطراب انگیز؛درزمان اضطراب مردم وزمانی که مردم از چیزی ترسیده اند منتشر میشود.
2-اطمینان بخش؛ ایجاد دلخوشی وامید.
3-وحشت بخش
عوامل ترغیب مردم به قبول پیام:
1-پرستیژیا اثر نهفته؛اگر پیام توسط افرادی که نزد مخاطب از وجهه بالایی برخوردارند ارائه شود و یا با استدلال به منبع معتبری نسبت داده شود پذیرش بسیار سریع خواهد بود.
2-ارئه یک یا دو جانبه پیام؛اگر پیام با دو جنبه استدلالی و برهان خلف ارائه شود پذیرش آسان خواهد بود یا اول ایجاد شک وتردید
سپس تزریق پیام
3-جاذبه های هیجانی ؛زمانی که استدلالهای منطقی کار ساز نیستند از جاذبه های هیجانی باید استفاده کرد.
4- نتیجه گیریهای صریح در مقابل نتیجه گیریهای تلویحی.
انواع تحریف
تحریف لفظی؛تحریف کننده از خود سازو برگهایی بر پیکره وقایع و حقایق اضافه می کند و چهره روشن حقایق را تاریک و زشت میسازد به عبارت دیگر لفظ را کم یا زیاد میکمد یا ظاهر مطلبی را عوض میکند.
تحریف معنوی ؛جملات را توری تفسیر و توجیه می نماید تا درست بر خلاف معانی واقعی آنها باشد در اینگونه موارد بیشتر بر روی عوامل وقایع و جملات ویا هدف آنها میتوان مانوور کرد.
ترور :
تهدید و تلاش در برانگیختن ترس در مخاطب جهت تحت فشار قرار دادن وی برای اطاعت و تسلیم بوده ویکی از موثر ترین شیوه های جنگ روانی به شمار می آید.اصطلاح ترور در برگیرنده مراتب و درجات متعددی از ایجاد نگرانی , دلهره و ترس همراه با قتل و کشتار فیزیکی است.
ترور اساسا یک تهدید است که جهت موثر افتادن باید با اقدامات عملی پشتیبانی وحمایت گردد.کارشناسان معتقدند هر چه اقدام ترور خشن تر باشد تاثیر مورد انتظار بیشتر خواهد بود.
انواع ترور
ترور شخص یا ترور فیزیکی
ترور شخصییتی ؛ این نوع در مواردی بسیار موثر تر از نوع اول می باشد
ترور وسیله است نه هدف که متاسفانه اکثرا به علت عدم وجود یک برنامه خاص یا خصلت اجتماعی عملا به هدف تبدیل می گردد

****

امروزه مسئله قومییتها یکی از دغدغه های اساسی حاکمیت خصوصا پس از وقایع اخیر الاحواز وکردستان می باشد .اما آنچه بیش از همه باعث نگرانی بیشتر حاکمییت میشود گسترده تر و گرمتر شدن حرکت ملی آذربایجان جنوبی و لو از طرق دموکراتیک میباشد. بنابراین در کلیه سطوح حکومتی از کمسیون امور امنیت مجلس ,شورای عالی امنیت ملی , مجمع تشخیص گرفته تا ستاد تامین استانها و شهرستانها برنامه هایی در خور اختیارات مربوطه جهت مقابله با حرکت ملی تدوین و به اجرا گذاشته می شود .این برنامه ها یکی از استراتژی های کلان حکومت بوده و برای کلیه امور و سطوح سنی مورد استفاده قرار می گیرد .بعنوان مثال میتوان کارهای تبلیغاتی که در مدارس و دانشگاهها
اجرا میشودرا نام برد.
ارگانهایی که مستقیما مسولیت برخورد و پیشگیری جریانهای قومی را دارند عبارتند از :
1- وزارت اطلاعات و امنیت کشور :
این وزارت که عمده مسولیت را در این زمینه بر عهده دارد دارای کادرهای مجرب و دوره دیده و عمدتا تحصیل کرده می باشد که تحت یک اداره ویژه بنام مقابله با حرکت ملی آذربایجان نقش عمده خود را در شناسایی و کنترل فعالین حرکت ملی و نیز پس از دستگیری فعالین و جمع آوری و پردازش اطلاعات ,جاسوسی در داخل و خارج کشور ایفا میکند .این سازمان که با سازمانهای اطلاعاتی کشورهای همسایه در ارتباط است وظیفه کنترل و شنود مکالمات تلفنی ,کنترل سفرهای بین شهری فعالین ,شناسایی فعالییت های اقتصادی کلان ,تعیین نحوه سازمان وتعریف و شناسایی روابط بین اعضا ,تعیین میزان ارتباط داخل و خارج ,شناسایی پشتیبانیهای خارجی از حرکت ملی و کنترل نامه های الکترونی و سایتهای مربوطه را بر عهده دارد.مرکز این اداره در تبریز قرار دارد که گزارشهای خود را مستقیما به رهبری و مقام وزارت می رساند.ارائه سرویسهای کارشناسی به سایر شهرها از جمله تهران جزو وظایف آنها میباشد.
2- اطلاعات نیروی انتظامی:
شامل افراد حد معمول اطلاعاتی واصول گرا و کم سواد و سمج و عمدتا عقده ای و نیز شامل مخبرین دارای سوابق جرائمی که مجبور
به همکاری با آنها میباشند.این ارگان وظیفه برخورد مستقیم و فیزیکی ونیز دستگیری وبازجویی اولیه و قرار دادن فعالین در اختیار
وزارت اطلاعات و مراجع قضایی را بر عهده دارد .
3- اطلاعات سپاه پاسداران وبسیج ناحیه ها :
جمع آوری و پردازش اولیه اطلاعات پیش پا افتاده و مصتلح اجتماعی وبعضا جمع های نیمه خصوصی ومراکز تفریح و...توسط افراد
خود فروخته با نام بسیجی ,ایجاد گشتهای شبانه موتوری در سطح شهر ومحلات ,کنترل و جلوگیری از پخش شبنامه ها و دیوار نویسی
توسط این ارگان انجام میشود.
باید در نظر داشت ارگانهای فوق گذشته از اینکه همکاری تنگاتنگی با هم دارند در مورد مسایل اطلاعاتی با هم به رقابت می پردازند.
به طور کلی روشهای اجرائی ارگانهای فوق را می توان به دو روش مستقیم و غیر مستقیم تقسیم کردبه طور کلی روشهای اجرائی ارگانهای فوق را می توان به دو روش مستقیم و غیر مستقیم تقسیم کرد؛
1-روش مستقیم:که طی آن با فعالین حرکت برخورد مستقیم برخورد میگردد.همچنان که اشاره شد این روش بیشتر در حیطه ارگانهای اطلاعاتی نیروی انتظامی میباشدشامل موارد زیر میباشد.
الف:گروههای گشتی و تجسس شهری :در روزهای حساس به طور قطع و در روزهای عادی به صورت راندمی واحدهای سواره با ماشینهای عمدتا پلاک شخصی ودو تا چهار سرنشین اقدام به گشت زنی در سطح شهر کرده و مناطق حساس و مشکوک را زیر نظر میگیرند.در روزهای حساس واحدهایی از ساواما نیز که اغلب در حالت عکس یا فیلم برداری هستند اقدام به گشت زنی مینمایند.
ب: کنترلهای موضعی ناگهانی :که اغلب در ورودیها یا خروجیهای شهرها دایر میشوند وظیفه آنها کنترل عبور و مرور وسایل نقلیه و شناسایی افراد میباشد.در بعضی موارد ممکن است این پستها در داخل شهر نیز در نقاط متفاوت دایر گردند.معمولا زمان آنها از صبح زود تا دیر وقت شب میباشد.
ج:هجوم ناگهانی به خانه افراد سابقه دار :این کار به منظور غافل گیری و کشف سرنخهای جدید انجام میگیرد .لذا ازنگهداری اسنادی تحت هر عنوان که میتواند اطلاعاتی و لو سوخته را در اختیار آنها قرار دهد باید خودداری کرد.
د:کنترل ارتباطات :مزدوران امنییتی گاه وبیگاه به کنترل نامه ها و مکاتبات پستی پرداخته و چنانچه نکات یا مطالب مشکوکی در آنها باشد اقدام به ارزیابی ,تعقیب واحیانا دستگیری و بازجویی طرفین مکاتبه مینمایند کنترل دائمی مکالمات تلفنی یکی از روشهای مورد علاقه ارگانهای اطلاعاتی میباشد که بیشترین کمک را درجهت افشا و شناسایی برنامه هاو فعالین ایفا میکند .چه بسا اطلاعاتی که در اثر تکرار از نظر فعالین اهمییت چندانی ندارد در حالی که برای مزدوران دارای اهمییت ویژه میباشد . لذا از مطرح کردن مطالب مربوط به فعالییت خصوصا زمان و مکان دیدارها و برنامه ها در مکالمات تلفنی وبرقراری تماس تلفنی با افراد سابقه دار و فعال که موجب لو رفتن و تحت کنترل قرار گرفتن شماره شما میشود خودداری شود .
ه:شیوه رخنه از خارج:این شیوه که یکی از قدیمیترین روشهای شناخته شده میباشد عبارت است از نفوذ در سازمانها وگروههای فعال .
در این شیوه ارگانهای اطلاعاتی عوامل زیرک و تربیت شده خود را در نقش یک مبارز فعال و حتی افراطی ودر بعضی موارد صاحب تئوری و تسلط کامل به ایدولوژی در محافل و گروهها در هر سطحی رها میسازد.که عمدتا با آشنایی تصادفی در جریان حوادث یا بازداشتهای یک شبه در بازداشتگاه ها با افراد سست و هالوی متعلق به گروهها شروع می شود .تحقیق در منبع در آمد و سطح زندگی افراد یکی از روشهای شناسیایی این افراد میباشد .یکی دیگر از روشهای نفوذ در گروهها و سازمانها خرید افراد و مبارزین گرفتار شده در دست ارگانهای اطلاعاتی که دارای نقطه ضعفهایی در زمینه شخصیتی , مالی ,اجتماعی , فساد اخلاقی و...میباشندگاها شیوههای تهدید و تطمیع برای خرید افراد به کار رفته و کفایت مینماید.چون این افراد دارای سابقه مبارزه و زندان و آگاهیهای سیاسی و تشکیلاتی میباشند بسهولت خواهند توانست اعتماد سایر افراد را جلب کنند.لذا چنین افرادی باید مدتی در قرنطینه کامل و سپس مورد بازجویی سازمانی و قرنطینه نا محسوس قرار گیرند.
و:تشکیل گروه های تله:در روش ارگانهای اطلاعاتی به جای اینکه منتظر تشکیل وپیدایش گروههاوسازمانها شودتادر آنها نفوذ کند توسط عناصر ورزیده وتربیت شده خود اقدام به تشکیل گروهها و سازمانها کرده تا فعالین وعمدتا نو پا را جذب این گروهها نموده و کنترل نماید. که خطرناکترین روش ایجاد انحراف در حرکت ملی میباشد. اصولا عمر این گروهها کوتاهتر میباشد.
به طور مثال یکی از اسناد به دست آمده از یکی از ارگانهای اطلاعاتی را که در رابطه با عناصر فعال خارج از کشور را در ذیل میخوانیم:
«....با توجه به اینکه کسب اطلاعات از اینگونه فعالیتها و اقدامات مستلزم دارا بودن منابع ورزیده و ممتاز میباشدو لزوما باید یادآور گردد که منابع آن نمایندگی حتی آنهایی که در حد بالاتر وبهتر ی هستند تا به حال نتوانسته اند در گروه فعالین نفوذ نمایند.چرا که گروههای مزبور طبق تعلیمات خود اعضا فعال و شناخته شده خود را کمتر در جریان فعالییتهای عملی و حاشیه ای خود قرار میدهند.باین ترتیب منابعی که هم اکنون در خارج از کشور با این ارگان همکاری می نمایند در سطح فعالییتهای آشکار قرار دارند و قادر به تامین نیاز ها و اجرای طرحهای این ارگان نمی باشندبه همین جهت نمایندگی ها میبایست در انجام واجرای طرحی که بتوان طی آن افراد مورد نیاز را شناسایی,استخدام و تربیت نمود که دارای جهانبینی و اطلاعات بسیار بالا در رابطه با سازمان گروههای هدف باشد را در دستور کار خود قرار دهند.....»
و سند زیر دستورات لازم راکه طی دریافت سند فوق از مرکز توسط ریاست یکی از نمایندگیها صادر میشود رانشان میدهد.
«....
1-استخدام هرچه بیشتر منابع مفید و نفوذ دادن آنها در رده های مختلف سازمانی گروه هدف به منظور کسب اطلاعات لازم از هر گونه فعالییتی که علیه کشور و نظام اعم از تبلیغاتی یا به خطر انداختن منفعت کشور انجام میشود وشناسایی کامل عاملین اینگونه حرکتها و حدالامکان به دست گرفتن مسولییتهایی در داخل این گروهها.
2- برنامه ریزی و اجرای طرحهای ویژه عملییاتی مانند دستبردو سانسور به منظور بدست آوردن مدارک و اطلاعات خاص وحائز اهمییت.
3-ایجاد انشعاب وتقویت اختلافات موجود بین طیفهای مختلف موجود در این جریان وگردانندگان آنها به منظور تضعیف نیروی محرکه آن.
4-انجام اقدامات خنثی گر جهت خنثی کردن اقدامات تبلیغاتی گروههای هدف در حوزه تحت نفوذ مانند انتشار نشریات وکاتولوگها ....» .
ز: برنامه جهت شناسایی افراد مخفی :به محض شناسایی یکی از افراد مخفی در رابطه با یک عملییات که عمدتا توسط کنترل مکالمات تلفنی انجام میشود با بسیج امکانات وسیع ,فرد مورد نظر را تا رد دیگری به دست دهد تحت تعقیب قرار میدهند.این در حالی است که در اینگونه موارد شتابی را که در دستگیری افراد شاخص دارند را ندارند .
ح:قرارهای لورفته: اکیپهای گشتی در سر قرار کاملا استتار کرده و به هیچ وجه در ترکیبهای اکیپی حرکت نمی کنند .چند نفر را در ابتدا و انتهای مسیر قرار داده ضمن نگاه کردن به اطراف بلند بلند صحبت میکنند.گاهی مغازه ها و خانه های اطراف نیز توسط افراد عمل کننده اشغال میشود.درهای باز وافرادی که هر چند یکبار از آنها سرک میکشند آنهارا مشخص میکند .
ط: ورود پنهانی به خانه های فعالین : به منظور بدست آوردن اسناد اطلاعاتی یا برای نصب میکروفون یا دوربین انجام میگیرد. لذا از نگهداری اسناد طبقه بندی شده در خانه یا محل کار جدا خودداری شود.به موقع ترک منزل نشانه قابل تغییر در اثر حرکت در داخل خانه مشخص کنید وپس از ورود به خانه آن را چک کنید.
روشهای غیر مستقیم:در این روش دشمن بااستفاده از نقاط ضعف فعالین و مبارزین و ایجاد فضای اطلاعاتی اقدام به دام انداختن وکشف اسرار میکند.بدین صورت که با تبلیغات خود سعی در بزرگنمایی قدرت ارگانهای اطلاعاتی و پلیسی خود دارد که نتیجه آن تسلط کابوس پلیسی بر اذهان مردم میباشد.باین ترتیب برشدت سوظنها وگسترش جو عدم اعتماد افزوده میشود.میخواهد وضعی بوجود آورد که به مردم بقبولاند که ارگانهای ذیربط بر همه حوادث وجریانات آگاه ومسلط بر فعالییت های فعالین میباشد. نتیجه این خواهد شد که بعضی از والدین وهمسران فعالین به علت سادگی سیاسی ویا تحت تاثیر علاقه شدید به بستگان خود واز همه مهمتر به علت عدم آگاهی از ماهییت جنایتکارانه رژیم به اندازه یک مامور امنیتی در لو دادن بستگان خود موثر واقع میشوند.بر همین اساس است که که مقام امنیتی در بروردخود با والدین از انها تقاضا میکنند «در صورتی که فرزندانتان به راههای مبارزه کشیده شده اند برای نجات آنها از مجازاتهای سنگین مارا از فعالییتهای انها باخبر کنید».بطور کلی کوشش رژیم براین است که از همه مردم جاسوس بسازدو زمینه آن کنجکاوی بیش از حد افراد خانواده نسبت به هم ونیز دوستان نسبت به هم ودر کل رواج روحیه جاسوسی در جامعه میباشد.
آخرین مبحث در این قسمت مربوط به نحوه رفتار و نقاط ضعف فعالین میباشد که به بعضی از آنها اشاره میشود.
1-تظاهر خارجی؛نصب عکس شخصیتهای سیاسی و انقلابی یا مطالعه مقالات یا کتب سیاسی وایدولوژیک در محل کار و,کلاس درس , آسایشگاه سربازی ,اتوبوس درون و برون شهری برای یک مبارز که به نحوی در مبارزه مخفی شرکت دارد یا در مرحله خود سازی یا آماده کردن خود برای شرکت در هر نوع فعالییتی است نمونه های سادهای از تظاهر خارجی و بسیار مضر میباشد.که میتواند باعث جلب توجه عناصر امنییتی شود.هر نوع تظاهر خارجی در محیطهای اجتماعی در حکم گناه کبیره ای است که میتواند موجب لو رفتن خود و دوستانتان شود.اگر شما به نیروهای اطلاعاتی و امنیتی هشدار ندهید بر خلاف ادعاهای رژیم تمامی آنها فاقد شعور و هوشیاری لازم برای شناخت مبارزین و کشف فعالییت آنها هستند.بسیاری از لو رفتنها ودستگیریهارا به جای اینکه به حساب هشیاری و ورزیدگی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی بگذاریم باید بحساب سادگی وعدم رعایت اصول امنیتی یا تکرار اشتباهات تاکتیکی از طرف خودمان بگذاریم.باید در نظر گرفته شود که ارگانهای نامبرده فوق کاری جز مشغول شدن با مسئله حرکت ملی ندارند.
صحبت کردن با صدای بلند در باره مسایل سیلسی و عقیدتی در خیابانهای پر جمعیت و مسیر های شلوغ کوهستانی یا کلوبها ویا قهوه خانه ها کاری بسیار مذموم و خطرناک میباشد.در محیطهای اجتماعی باید با ظرفیت و حوصله فراوان از شرکت در بحثهای چند نفره و خصوصا باافراد ناشناس خودداری کرد.بعضی از فعالین به علت نداشتن ظرفیت وکنترل خودبه محض شنیدن عقیده مخالف یا توهین از طرف یکنفر در جمعهای اجتماعی به سرعت وبه شدت وبدون تفکر اقدام به جواب دادن نموده وافکار خودرا در یک محیط مشکوک وناشناس افشا میکنند.واین خطرناکترین ضعف تشکیلاتی میباشد.
2-عادی بودن....در شرایطی که دوست ودشمن نسبت به فعالین ومبارزین دارای حساسیت و کنجکاو هستند.یک مبارز برای اینکه همچنان ناشناخته بماند باید تمام اعمال و رفتارش در محیط کار و زندگی عادی و طبیعی باشد. یک مبارز در حالی که باید سرشار از خشم و نفرت وکینه نسبت به رژیم حاکم ووابستگان و خائنین باشد باید با محیط اطرافش هماهنگ باشد.برای مثال اگر در اداره ای کار میکنید که کارمندان آن دارای تفکر خاصی میباشند بهتر است که شما نیز خود را مثل آنها نشان دهید.
3-اجتناب از پرگویی:پرگویی اگر بصورت یک عادت در آمده باشدخطرناکترین دشمن مخفی کاری است.
4-سرنگهداری ؛فرد مبارز مجاز نیست کوچکترین اطلاعی را در رابطه با موجودیت یا فعالیت گروهش هر چند هم بظاهر بی اهمیت باشدبه نزدیکترین دوست مورد اطمینان یا حتی برادر یا همسر خود در میان بگذارد .چراکه احتمالا بعد از مدت کوتاهی این اسرار در سطح وسیعی پخش خواهد شد.
5-دقت در توزیع ومبادله کتاب و نشریه و اعلامیه:این مواد باید به کسانی داده شود که ماهیت واصل او صد درصد شناخته شده باشد .بردامنه توزیع نشریات و اعلامیه باید کنترل داشت.باین معنی که تعدادو مسیر توزیع آن برای یک نفر باید مشخص شود .نفر مورد بحث نیز باید دستورات را دقیق اجرا نماید .
6-سبکباری:یعنی جز در موارد ضروری ولزوم باید از نگهداری هر نوع سندی که دلالت بر شرکت شخص در یک گروه یا برنامه مخفی دارد باید باید باید خودداری شود..
7- نگذاشتن ردو اثر؛منظوراین است که در کلیه اقدامات و فعالیتها ی مبارزاتی همواره باید باین فکر بود و طوری عمل نمود که در صورت دستگیری یا تعقیب اثری از اعمال و ارتباطات خود با دیگران یا محل اختفای و سایرین به جا نگذاشت یا با پاک کردن کلیه نشانه ها مامورین را سردر گم کرد .برای رعایت این مطلب نکات زیر را مد نظر داشته و اجرا نمایید.
الف)از نگهداری عکسهای دوستان هم فکر خود جدا خودداری نمایید .
ب)از داشتن و نگهداری دفترچه تلفن شامل اسامی و شماره هاو آدرس دوستان همفکر خودداری کنید.
ج)از نگهداری نامهها مخصوصا نامه های الکترونی خودداری کنید.
د)بر روی کتابهایی که مطالعه میکنید ار نوشتن حاشیه یا خط کشیدن زیر مطالب یا نوشتن اسامی خودداری کنید.
ه)کوشش کنید اعضای خانواده یا دوستانتان از اسامی رابطانتان اطلاعی نداشته باشند.
8-برای شناختن افراداز شتاب زدگی اجتناب کنیدوبه عامل زمان توجه کنید.جنبه های مثبت و منفی و خصوصیات جالب و نقاط ضعف وقوت افراد تحت شرایط مختلف وگذشت زمان بروز مینماید.
9-پرهیزازمعیارها و قضاوتهای قالبی و تعصبی در شناسایی افراد مانند لحاظ کردن سابقه زندان ویا داشتن برادر فعال یا با ایمان در گزینش یک فرد .قضاوتهای تعصب آمیز و از روی عاطفه به اندازه قضاوتهای قالبی موجب شناساییهای سطحی واعتماد زود رس و نسنجیده خواهد شد.
10- پرهیز از وسواس و سوظن های بی مورد؛از ساده اندیشی و قضاوت عجولانه در رابطه باگزارشات واصله در مورد افراد خودداری کنید.
11-لو دادن غیر مستقیم؛غالبا گروههای فعال حرف زدن درباره سایر گروهها را عیب نمی دانندونوشتن وحرف زدن واظهار اطلاعات در مورد آنهارا مایه فخر ونشانه توانمندی خود میدانند غافل از اینکه نه تنها باعث لو رفتن آنها میشوند بلکه سبب افشای روابط بین گروهها میشوند .
باید بدانیم که رپیم و دستگاههای امنیتی آن همه کوشش خودرا برای شناسایی گروهها و جمع آوری اطلاعات در مورد انها ودر هم شکستن توان مبارزه ای آنها به کار می بندد.در اینجا بخشی از اسناد بدست آمده از این سازمانهارا برای مثال می آوریم:
(....در صورتی که گروههای سیاسی که کم و بیش سازمان یافته هستند بر اساس طرحها ومشی هایی که دارند فعالیتهای مخفی خودرا در نهایت پنهان کاری میدهند ودر صورتی که اقدامات و و تصمیمات آنها بموقع کشف و خنثی نشود خطرات جدی امنیت کشور را تهدید خواهد کرد از سوی دیگر بمنظور مبارزه و خنثی کردن اقدامات ضد امنیتی بایستی قبلا اطلاعات لازم را کسب وبموقع از ان بهره برداری کرد لذا بهمین منظور طرح تلاش جمع آوری اطلاعاتی سال... که روشنگر نیازمندی های اطلاعاتی امنیت داخلی کشور است به شرح پیوست اعلام میگردد....
....الف)شناسایی هدف سازمان های موجود محتمل –تاکتیک و خط مشی- منابع مالی- محل آموزش اعضا و نحوه آموزش –حدود و وسعت و توانایی اقدامات و فعالییتها –روش تربیت کادر-نحوه جذب اعضا جدید –عمق و میزان تبلیغات وروشهای آن و وسایلی که به کار می گیرند.
ب)شناسایی و تعیین اختلافات داخلی ,دو دستگیها و انشعابات احتمالی و همچنین موارد همکاری واختلافات با سایر گروههای موجود.
پ)شناسایی و تعیین اسامی هیت رهبری با تعیین سمت –نام مستعار-میزان تحصیلات-قدرت ابتکار –آدرس محل کار و سکونت –وضع مالی وخانوادگی –وابستگی سیاسی قبلی –نقاط ضعف و قوت-خصایل فردی نظیر(روحیه انقلابی ,محافظه کاری ,جسارت,ورزیدگی وناتوانی ,اگاهی سیاسی و اجتماعی ,قدرت رهبری ,نفوذ روی افراد و فرمانبرداری کورکورانه و...)....)
علاوه بر این روشها حکومت با بسط دامنه کنترل خود به همه جوانب زندگانی اجتماعی قدرت اعمال فشار خویش را بر مردم افزایش داده است .امروزه اغلب امور زندگی از ازدواج تا مجالس ختم و از استخدام ونوع کار تا محل زندگی در قلمرو ارگانهای اطلاعاتی و امنیتی قرار گرفته است .وقتی بر تمام اینها حکومت بر وسایل تبلیغاتی و سانسور را اضافه کنیم باید نهایت دقت و احتیاط را در فعالییتهای خود لحاظ کنیم در غیر این صورت کوچکترین اشتباه ضربات جبران ناپذیری را بر پیکره حرکت ملی وارد خواهد کرد که قابل بخشش نخواهد بود.

****

تا به امروز دستگیری و یا زندانی بودن یکی از شاخصهای رقابت در بین فعالین حرکت ملی بوده است .(که بیشتر در اثر اشتباهات بسیار پیش پا افتاده اتفاق افتاده است)اما آنچه امروزه اهمیت دارد نداشتن سابقه دستگیری میباشد .چراکه آنان که تا بحال دستگیر شده اند گذشته از انکه تجربه ای بس ارزشمند را در اختیار سایر فعالین قرار میدهند عملا به مهره ای سوخته بدل شده ودائما چه در شرایط عادی وچه در روزهای بحرانی تحت نظر بوده وبعنوان یک دام برای سایر فعالین و به نفع ارگانهای اطلاعاتی حکومت عمل مینمایند.با توجه به کمبود مهره های کارامد ولزوم حفظ امنیت انها خصوصا مهره های عملییاتی رعایت موارد حفاظتی اهمییت ویژه خود را می نمایاند.

با توجه به اینکه حرکت ملی یک حرکت انقلابی بوده و حکومت برنامه مدونی برای مبارزه با ان دارد لذا دستگیری وزندانی شدن فعالین امری طبیعی میباشد اما آنچه مهم است این است که باید هزینه این دستگیریها را تا حد ممکن کم کرد. بنابرین رعایت نکات زیر برای کلیه فعالین مخصوصا فعالین ناشناخته که هنوز قابلییت عملییاتی دارند بسیار مهم و حیاتی است.

1-از تماس بوسیله تلفن خانه ویا محل کار وتلفنهای با شماره معلوم با سایر فعالین وطرح هرنوع مطلب مربوط در تلفن خودداری نمایید.

2-از حضور خود سرانه وبدون هماهنگی با رابطین خود در مکانهایی که احتمال دستگیری در ان زیاد میباشد خودداری کنید.

3-از انگشت نما شدن در مراسمات عمومی واقدامات خود سرانه خود داری نمایید.

4-از همراه داشتن هرنوع سند طبقه بندی شده واسامی فعالیین وشمارههای انها در در محلهای مشکوک به دستگیری خود داری کنید.

5-فعالین و مبارزین متشکل باید دارای مکانهای امن جهت بر پایی جلسات تیمی و گروهی باشندکه دارای علامتی باشد که بدون جلب توجه امن یا نا امن بودن انجا را قبل از رسیدن افراد به آن نشان دهد .این علایم طوری باید باشند که در صورت غافلگیری نیز بتوان آن را تغییر داد.

6-محلی که فعالین باید در آن جمع شوند باید امن بوده وایجاد کمترین جلب توجه رانیز ننماید .این محل بهتر است در مکانهای متراکم جمعییتی ودارای محلهایی برای فرار اعضا باشد.

7- قبل از شروع جلسات و برنامه ها باید برنامه برخورد اضطراری توجیه شده وافرادی که باید در گیر شده وآنهایی که باید فرار کنند و نحوه عمل آنها مشخص شود
.
8-اعضای یک گروه باید دارای مکان و زمان مشخص تماس در شرایط عادی و اضطراری باشند.مثلا برای زمانهای اضطراری دو زمان مشخص در روز با محل مشخص تعیین گردد که در صورت بروز این شرایط اعضا بتوانند براحتی همدیگر را پیدا کرده و ملاقات نمایند.

9-در زمان رفتن به محل ملاقات یا عملیات از عدم تعقیب خود توسط عوامل حکومتی یقین حاصل کنید.باید مواظب چهرههای تکراری که در مسیبر حرکت خود میبینید باشید.می توانیدبا روشن کردن یک سیگار یا بهانه نگاه کردن روزنامه ها یا ویترین مغازه ای اطراف خود را زیر نظر بگیرید.

10 برای فرستادن پیامهای مهم و حساس هرگز از وسایل رایج (تلفن ,نامه,اینترنت و...)استفاده نکنید.برای این کار میتوانید از پیکهای آموزش دیده استفاده نمایید یا خود شخصا برای رساندن پیام اقدام کنید.

11-ارگانهای اطلاعاتی مخبرین خود را اغلب از بین کثیفترین افراد انتخاب میکنند مانند معتادان به مواد مخدر والکلیها ,کسانی که دارای انحرافات جنسی یا عقده های روانی و خود کمتر بینی یا دارای سابقه مجرمیت هستند لذا این افراد را در محیط اجتماعی خود شناسایی کرده وبه جمع خود راه ندهید.

12-موضوعات مهم را فقط در محیطهای بسته ومطمئن صحبت کنید.

13-در اماکن عمومی با سکوت مداوم عمل شنود دشمن را با شکست مواجه کنید.

14-هرگاه عناصر مخفی دشمن را شناختید آنهارا به دوستان خود معرفی کنید.سعی کنید کسی را بی خود متهم نکنید.

15-در اکثر آپارتمانها دیوارها به قدری نازک هستند که احتمال استراق سمع بیشتر است بنابراین در چنین مکانهایی تا میتوانید آهسته صحبت کنید.وبا روشن کردن رادیو یا تلوزیون صدای خود را محو کنید.
بنابر آنچه گفته شد همیشه باید سعی بر این باشد که از گیر افتادن دوری کرد.ولی گیر افتادن فعالین چیزی دور ازذهن نیست در صورتی که میتوان با رعایت اوصول امنیتی احتمال آن را به صفر کاهش داد.پس اگر چنین موقعیتی برای شما پیش آمد موارد زیر را به خاطر بسپارید :

1- در هنگام دستگیری خونسردی خود را حفظ کنید.

2-شما اولین و آخرین دستگیر شدگان نیستید.بنابر این ضمن کنترل اوضاع سعی کنید قوت قلب دوستان خود باشید.

3- سعی کنید بین دستگیر شدگان انگشت نما نشوید.

4-مراقب عوامل نفوذی داخل بازداشتگاه باشید.افرادی که خود را جزو فعالین نشان داده وسعی در برقراری ارتباط با شما دارند.

5-اگر برای اولین بار دستگیر میشوید لازم نیست دفاع ایدولوژیک یا پرحرفی نمایید .بهتر است خود را بی اطلاع نشان داده واز دادن جوابهای سربالا پرهیز نمایید.بیاد داشته باشید اولین اصل آزادی با کمترین هزینه است .بهتر است خود را فردی نااگاه و اغفال شده نشان دهید.

6-پاسخ به سوالات را هر چه ممکن است گنگ ,کوتاه و غیر مشخص بیان کنید.

7-در بازجویی ها تا می توانید کم صحبت کنید .

8- سوالهایی راکه جواب میدهید به خاطر بسپارید.

9- به احتمال قوی در حین بازجویی چشمانتان بسته خواهد بود .سعی کنید باچشمان بسته بازجویی نشوید.اعتراض کرده وسکوت کنید.(سابقه دارها)

10- گاها فحاشی وضربات ناخوشایندی را در طی نقل وانتقالات دریافت خواهید کرد انها برای بر هم زدن تعادل فکری شماست .سعی کنید خونسرد باشید.

11-بیاد داشته باشید آنها نمی توانند اسرار شما را بخوانند مگر آنکه شما خود کلید ذهن خود را تقدیم آنها کنید.

12-طرز رفتار عاقلانه و مدبرانه شما کلید رهایی شما میباشد.

13-اگر سابقه دار هستید همانطوری که میدانید تا مراحل آخر بازجویی ماندنی هستید , حتما دادگاهی خواهید شد.مرحله بعدی کارشما
مصاحبه با مامورین ساواما خواهد بود.بهتر است همواره اطلاعات سوختهای را آماده کرده باشید.

14-دانستن قوانین و حق وحقوق مربوطه خود میتواند کمک بزرگی برای شما باشد.

15- تهدید یکی از عمده ترین شیوههای آنها میباشد , پس بهتر است هرگز ترس را به خود راه ندهید
.
16 گول رفتار دوستانه بازجوهارا نخورید ,چرا که آنها پول میگیرند تا شما را تخلیه اطلاعات کنند پس هرگز به هیچ یک از آنها اعتماد
نکنید.

17- روحیه خود را حفظ کنید .

18- انتظار کمک از هیچ کس را نداشته باشید امنیت دوستانتان ونیز خود شما در دستان شماست. اگر درست رفتار کرده باشید در همان چند ساعت اولیه دستگیری آزاد خواهید شد .

19 –اگر فرصتی جهت اطلاع تلفنی بدست آوردید فقط با نزدیکان درجه یک خود تماس بگیرید.

در صورتی که سابقه دار بوده یا از قبل تحت نظر بوده باشید تا مراحل نهایی باز جویی را طی خواهید کرد بنا براین دانستن مراحل و روشهای باز جویی می تواند کمک شایانی به شما بکند .آنچه در پایین میآید چکیده این اصول و روشهاست.

تکنیکهای باز جویی که در منابع تخصصی عمدتا به عنوان تکنیکهای شستشوی مغزی مطرح میشود درحال حاضربه خوبی استاندارد شده اند.
هرچند میزان و ماهیت فشاری که باید در مورد هر فرد اعمال شود متناسب با شخصیت سوژه ,شرایط و اهمیت موضوع و توانایی متصدی امر متفاوت خواهد بود ولی تمامیت وکلیت آن تابع اصول و تکنیکهای مشخصی است.

اقدامات:

1-کنترل همه جانبه و فراگیر؛
سراسر وجود زندانی حتی فوریترین نیازهای او مانند خواب و بیداری نیز تحت کنترل قواعد سختی است.هدف آن است که سوژه در معرض آزار روانی قرار گیرد و این باور در او بوجود آید که زندانبانان او قادر مطلق هستند و او موجودی کاملا ناتوان است.

2-منزوی کردن؛
به محض بازداشت ارتباط متهم با دنیای خارج بطور کامل قطع میشود و فقط اطلاعاتی که متصدیان مناسب تشخیص دهند در اختیار او قرار میگیرد.

3-عدم اطمینان ؛
در چند روز اول بازداشت چیزی در مورد علت بازداشت به متهم گفته نمی شود وپاسخ به سوالات نیز جز با خشونت نمی باشد .به او القا میشود که خود او به ماهیت جرائمی که مرتکب شده آگاهی دارد وباید اعتراف کند .متهم خود را با یک معمای دیوانه کننده روبرو میبیند وچون چیزی در مورد اتهامات وارده نمی داند بنابراین نمیتواند تدابیر دفاعی اندیشه کند .(در این شرایط فقط باید چنین به خود القا کنید که بی گناهید.)

4-شکنجه؛
متهم در معرض انواع شکنجه های روحی و روانی قرار میگیرد.بازجویان دوازده تا شانزده ساعت متوالی اورا تحت بازجویی و شکنجه قرار میدهند و ممکن است به او گفته شود که خانواده و دوستان او علیه او بیانیه صادر نموده اند .بعد از این شکنجه ها زندانی را به سلول برگردانده و اجازه میدهند بخوابد اما ناگهان دوباره اورا برتی یک بازجویی دیگر با تندی بیدار میکنند.این روند آنقدر ادامه می یابد تا متهم آمادگی مطلوب جهت تاثیر پذیری روانی پیدا کند.

5- تحقیر شخصیت؛
زندانی از لحظه اول بازداشت درمیابد که جرم او سبب شده که همه منزلت و احترامی که داشته ازبین برود وکتناسب با موقعیت اجتماعی خود تحقیر خواهد شد .

6-ایجاد ناتوانی و فرسودگی جسمی؛
برای متهم رژیم غذایی برقرار میشود تا وزن ,توانایی و طاقت او به سرعت کاهش یابد.در نتیجه وی آنقدر ضعیف میشود که دیگر توانایی انجام فعالیتهای طولانی ذهنی را از دست داده یا برای او دشوار گردد.مختل کردن خواب خصوصا زمانی که توام با خشونت ووحشت ,تنش وبازجویی مداوم باشد روند فرسودگی اورا تسریع میکند.

7-مسلم کردن جرم؛
یکی از موزیانه ترین تدابیری که بکار گرفته میشود فرض ارتکاب جرم توسط متهم میباشد.(از نظر بازجو هر متهمی مجرم است مگر خلاف ان ثابت شود)بازجویان سعی میکنند با طرح این فرض به زندانی ثابت کنند که بطور قطع مرتکب جرم شده این اطمینان توجیه کننده اقدامات سخت جهت گرفتن اعتراف است .

توالی مراتب قوق شرط اساسی برای شستشوی مغزی است چنانچه طی آن متهم پس از یک دوره ابتدایی شوک و سردرگمی به رفتار خود فکر میکند تا شاید در میان آنها گفتار یا کرداری بیابد که دال بر گناهکار بودن او باشد (لحظه شکست )البته ضرورتی ندارد که حتما چنین عملی وجود داشته باشد زیرا عاقبت متقاعد میشود که هر گونه عمل او در گذشته از سوی رژیم جرم محسوب میشود.وقتی متهم در پذیرش احتمال گناهکار بودن خود پیشرفتی نماید یا احساس کند که عقیده جدیدی را میتواندذیرش نماید زندگی قابل تحمل تر و دردهای جسمی کاهش خواهد یافت (شروع مرحله خیانت به همفکران)در این مرحله بازجویان دوستانه تر خواهند بود وبه او شنخصیت خواهند بخشید.و با شکنجه گران با خشونت رفتار خواهند کرد.اگر متهم پس رفتی داشته باشد شرایط قبل دوباره اعاده خواهد شد.بطور کلی پذیرش ادعاها پاداش و مقاومت ,مجازات دارد .سوژه ناچار به مرحله ای از ترس می رسد که با ناامیدی میخواهد باور کند که :2+2=5


هدف پروسه شستشوی مغزی:
اول)برداشتن تفاوت میان گناهکاری وبیگناهی
دوم)محو مرز بین واقعیت و اوهام ذهنی
این تخریب فکری چه در بعد ایدولوژی وچه در مساله اعتراف به آسانی حاصل نمی شود.سوژه برای حفظ اعتبار و ارزشهای قبلی خود دفاع می کند .ناتوانی جسمی ,خستگی ,درد ,محرومیت و تحقیر توان دفاعی اورا میشکند و وی را وادار به تغییر عقیده یا اعتراف میکند پذیرش گناه از سوی سوژه نشان دهنده مرحله ای از تغییر عقیده است که باز گشتی ندارد .نتیجه این عمل کنار هم گذاشتن جزئیات و تبدیل آنها به اعتراف است و ممکن است در این حالت دیگران را نیز متهم به مسولیت وضع پیش آمده برای خود کند چرا که وی در این موقع همان اندازه که در گناهکار بودن دیگران سر در گم است که در مورد بی گناهی خود.

مکانیزمهای شستشوی مغزی:
1-همانند سازی:
سوژه در حالی که از ارتباطات انسانی جدا شده خود را با رئیس بازجوها که در مقایسه با زیر دستان ملایم تر و دلسوز تر است همانند میسازد.و این امر معمولا عامل مهمی در تسلیم سوژه است.

2- کاهش توانایی ذهنی:
سوژه در نتیجه خستگی و ناتوانی آنقدر فرسوده می شود که واقعا نمی تواند در مورد موضوع خاصی تمرکز ذهنی داشته باشد.

3- سردر گمی ناشی از حبس انفرادی:
انزوای طولانی و سردرگمی ناشی از آن نقش مهمی در فرآیند نرم کردن دارد.از سوی دیگر محرومیت حسی شدید معمولا سبب نوعی محرک طلبی گشته واین موجب افزایش تلقین پذیری می شود.

4- تلقین:
یکی از واقعیتهای انکار نا پذیر آنست که اکثر افراد در مقابل تلقین تاثیر پذیرند این موضوع از زمانهای قبل به عنوان عامل اساسی در تغییر رفتار های طبیعی و غیر طبیعی انسان شناخته شده است سوژه در اثر تلقین و تحت فشار شدید فیزیکی و هیجانی نمی تواند بین اعمال خود واعمالی که باز جوها تلقین میکنند تفاوت قائل شود .تلقین به او کمک میکند تا اعتراف خود را بسازد.

5- تکرار :
تکرار مراحل قبل تنیجه گیری را حتمی میکند

6- احساس گناه :
سوژه مجبور است لحظه به لحظه زندگی گذشته سیاسی و غیر سیاسی خود را مرور و اغلب توجیه کند . بازتابهای چنین کاری اغلب باعث برانگیختن احساس گناه می شود که پیدایش این حس نقش مهمی در کاهش توانایی یا اراده مقاومت دارد.

7- تخریب خود :
هر چند سوژه راهی جز تسلیم در برابر خود نمی بیند اما تحمل تحقیر به تضعیف عزت نفس وی منجر می شود بخصوص اگر او فرد عالی رتبه ای بوده این مسئله بیشتر برای او مخرب است و موجب کاهش توانایی فرد در مقاومت می شود.

8- رفتار شرطی:
ارتباط میان پاداش و تنبیه و ارزیابی پیشرفت وعدم پیشرفت یکی از روشهای شرطی کردن زندانی برای ایجاد پاسخ مطلوب در اوست.

9- رفتاررغیر عقلانی در برخورد با محرک ناگهانی :
بسیاری از افراد در برخورد با محرکهای غیر منتظره مانند درد ,ترس و خشم وغیره در هم شکسته میشوند آنها قادر به کنترل رفتار خود نیستند و به گونه ای واکنش نشان می دهند که بی شخصیت به نظر میرسند سوژه هایی که بطور غیر منتظره در معرض بد رفتاری یا بی احترامی یا شکنجه قرار می گیرند ممکن است چنان مقهور شوند که مقاومت آنها در هم شکسته شده وظرف مدت کوتاهی تسلیم شوند .

10- تناوب ترس و امید :
ایجاد متناوب ترس و امید ,همان شیوه تشویق و تنبیه است .عامل شستشوی مغزی باید امید به زندگی بهتر و آینده درخشان را در برابر همکاری سوژه در او زنده نگه دارد و گرفتاری به عذاب سخت و طولانی را در برابر عدم همکاری او گوشزد نماید.


با توجه به وضعیت فعلی کارشناسان عقیده دارند کمتر کسی را تاب مقاومت در برابر شیوه شستشوی مغزی است .مگر افراد خبره ای که دارای هنر تسلط بر ذهن بوده و آمادگی قبلی دارند .در غیر اینصورت لزوم طبقه بندی اطلاعات بسیار مهم است .اعضای یک گروه و تشکیلات بایستی قانون طبقه بندی اطلاعات را به شدت رعایت کرده ومراتب حفاظتی را یاد گرفته و به کار گیرند.