۱۳۸۷ شهریور ۳۱, یکشنبه

چگونه میتوان زرتشتی شد

زرتشتي بودن، پيش از هر چيز، يك آگاهي دروني و يك گزينش خردمندانه و همچنين وجداني است و در نتيجه امري فردي مي‌باشد. براي رسيدن به اين پايه بايد پيام بزرگ آموزگار، زرتشت را به درستي دريافت و زرتشتي انديشيد، سخن گفت و كردار داشت. اين گزينش و باور به جهان‌بيني زرتشتي، خود هم آغازگر و هم ميوه‌ي يك دگرگوني ژرف دروني مي‌باشد و نياز به زمان براي رسايي يافتن دارد.


براي گزشتن ازگام پزيرش اجتماعي در آئين زرتشتي، كه همانا
“سدره‌پوشي” مي‌باشد، بايد شرايط زماني و مكاني را در نظر گرفت و آنجا كه شدني نيست، نيازي به انجام آن نمي‌باشد، تا زماني كه آن شرايط فراهم شوند.
بنابراين هر آن كس كه پيام زرتشت را دريافت و در پيش وجدان خود برگزيد كه زرتشتي باشد، او زرتشتي است و مي‌تواند خود را زرتشتي به شمار آورد هرچند هم كه براي جامعه شناخته شده نباشد.

براي ورود به همبودگاه (جامعه) در جايگاه يك زرتشتي هم، هر زمان كه شايسته بداند مي‌تواند ديگران را آگاه كند و اگر دسترسي به كساني باشد كه بر مبناي قراردادهاي همبودگاهي ( اجتماعی)، پروانه‌ي انجام مراسم سدره‌پوشي را دارند (كه يك موبد زرتشتي نخستين جايگاه را از اين ديدگاه دارد) از اين گامه نيز گذر خواهد كرد وگرنه كه در داد‌و‌ستد انديشه با هم‌انديشان و هم‌وجدانان (هم‌دينان) خود زندگي همبودگاهي را در جايگاه يك زرتشتي پي خواهد گرفت تا در نخستين زمان شايسته سدره‌پوش شده و وارد خانواده بزرگتر گردد.
اما براي اينكه ورود او انگيزه‌ي پشتيبانيِ خانواده گردد ، لازم است بايستگي‌هايي را كه خانواده بزرگ زرتشتيان براي اداره همبودگاه خود خواستار است ، از سوي (نو)بهدين پذيرفته شوند و رفتار گردند تا سامان زرتشتيان آشفته نشود و پيوند افراد آن دچار ناهنجاري نگردد.
اكنون كمي ژرفتر به اين سخن مي‌نگريم و سه بايستگي مهم و پايه اي
1. “ باورِ دروني”
2. “نشانه بيروني”
3. “بزرگداشت پيمان هاي همبودگاهي و پاس داشتن (رعايت) آنها”
را جدا جدا مورد بررسي قرار مي دهيم.

1- باور دروني
خداي زرتشت داناترين و تواناترين است. اهورامزدا خداي يگانه، به هر انسانی خرد ارمغان کرده و او را آزاد گذاشته تا با گزينش راه درست زندگي، به خوشبختی مادی و مينوی دست يافته و با نزديك کردن خود به او خدا گونه شود.
انسان اگر انديشه نيك (وهومن) را برگزيند و با قوانين هستي و سپهر و سرشت (طبيعت)، كه بر بنای راستی استوار گرديده که به آن “اشا” گفته مي‌شود هماهنگ كند و سپس با پس زدن انديشه‌هاي زشت و ناپسند و چيرگي بر خود (خشترا)، و از روي آگاهي ، كردار نيك را پيشه سازد، به آرامشي دروني يا (آرمئيتي) دست خواهد يافت . و آنگاه اگر اين آرامش به دست آمده دوام يابد ، انسان به رسايي (تكامل) يا “هورْوَتات” نزديك مي شود و هر چه آدمي به كمال و رسائي نزديكتر گردد از مرگ دورتر خواهد شد و اگر همه رسا گردد ، جاودانه خواهد زيست و به بيمرگي (اَمِرِتات) خواهد رسيد. در اين گامه انسانِ خُرد و ناتوان آغازين ، خدايگونه مي گردد.
آدمي با گزينش راه اشا (راستي و درستي) و پيمودن آن، خود به خود در جبهه ستيز با بديها و و زشتيها قرار مي گيرد . اما اين رو‌در‌روئي ، جنگ نيست و خون ريزي را در پي نخواهد داشت . اين رو‌در‌روئي از نوع ستيز نور با تاريكي و دانش با ناداني است. آسان ترين و شتابان‌ترين برداشتي كه از ستيز در ذهن ما، مردم خشونت زده اين دوران نغش مي بندد ، جنگ و خون‌ريزي و رويارويي خشونت بار است. اگر اين برداشت از ستيز را بپذيريم ، مي بايست گروهي در جبهه روشنائي ايستاده به طرف تاريكي تير پرتاب كنند و به اين كار هم دلخوش باشند كه تاريكي از بين خواهد رفت و يا براي ريشه كن كردن بيسوادي بايد همه ي بيسوادان را از دم تيغ بگذرانند .
راه مبارزه با تاريكي بر افروختن چراغ است و پر نورتر كردن آن ؛ تنها در پرتو نور است كه تاريكي مفهوم خود را از دست خواهد داد . راه مبارزه با بيسوادي نيز گسترش دانش است نه به دار زدن بيسوادان.
زرتشت به ما خشونت و جنگ نمي آموزد . هيچ جنگي برنده ندارد. جنگ هرگز نتوانسته است گره‌اي را بگشايد بلكه خود گره‌آفرين بوده است. هر جنگي سرانجام به آشتي/ آتش‌بس مي انجامد. هيچ جنگ و كشتاري ابدي نيست، پس براي درمان دردهاي انساني ، بايد از جنگ تا آنجائي كه مي توان پرهيز كرد. اما اين پرهيز به مفهوم بي‌پدافند (بي‌دفاع) ماندن نيست. در آئين زرتشت سازماني براي جنگ افروزي وجود ندارد ولي سازمان پدافند موجود است، زيرا همواره هستند نادانان و بدانديشاني كه جنگ را به ديگران مي‌پزيرانند، كه اگر چنين باشد بايد از خود پدافند كرد و جنگ افروز را وادار به آشتي و آرامش نمود.
آرمئيتي يا (آرامش ) نزديكترين و بسوده‌ترين (ملموس‌ترين) دستاورد آموزشهاي زرتشت است. سازندگي تنها در آرامش شدني است. پيش‌نياز رشد و رسايي آرامش است. ساختن جهاني سرشار از آشتي و انسانيت تنها در سايه آرامش امكان پذير خواهد شد. آرامش بدست نخواهد آمد مگر اينكه انسانها خشترا(چيرگی به خود) را پيش بگيرند و با اشا (قانون هستی) خود را هماهنگ سازند. فقط كساني مي‌توانند قوانين هستي و سامان سرشتي را، كه پايه‌ي راستي و درستي است، پاسداري كنند كه وهومن (انديشه نيك) را برگزينند و نيك انديش گردند.
پس سرنوشت جهان در مغز انسانها رقم زده مي شود. اگر انسانها نيك انديش شوند، سپهر و آخشيج‌ها (طبيعت، عناصر هستي) را بزرگ بدارند و رو در روي آن قرار نگيرند (آلودن محيط زيست ، ستيز با طبيعت است) و با كردار نيك خود بشريت را به آرامش برسانند، انسانيت تكامل پيدا خواهد كرد و در جهان جاودانه خواهد ماند و در اين تكامل و جاودانگي دست به آفرينش خواهد زد و همكار خداوند خواهد شد . پس مي بينيم كه از هر سو كه برويم و از هر زاويه اي به «دستگاه آفرينش » و «انسان و آينده اش» بنگريم ، سر انجام به “امشاسپندان” خواهيم رسيد كه دستگاه فلسفي و جهان بيني دين زرتشتي است.
اگر ما فلسفه دين زرتشت را بپذيريم از درون زرتشتي شده ايم .
2 –نشانه بيروني
آن هنگام كه انسان در جهان درون خود ، به اهورا مزدا و فلسفه دين بهي باورمند شد و خواست كه در اين باورمندي با ديگران همراه شود . لازم مي آيد كه پيمان وفاداري به دين بهي و زرتشتيان را آگاهي دهد.
” سدره پوشي ” نشانه‌ي بيرونيِ زرتشتي شدن است. با پوشيدن سدره و بستن كشتي آدمي هم با خود و هم با ديگران پيمان مي‌بندد كه راه زرتشت را پي‌گيري كند. سدره پوشي زايشي نو و “تولدي ديگر” است . زايشي مينوي (معنوي) در يك دينِ بهساز و آباد كننده . با پوشيدن سدره و بستن كشتي گامه‌ي كوشاي (جدي) زرتشتي شدن آغاز مي گردد.
سدره
سِدرِ ه پيراهني است بي‌يقه و بي‌آستين از پارچه نازك سفيد رنگ. يقه و آستين بلند هر دو نشانه خودنمايي است و آستين بلند و گشاد در گذشته اسباب نازش (فخر و مباهات) دارنده آن به شمار مي آمد.
سادگي و سفيدي اين جامه نشان مي دهد كه شخص نمي خواهد با دربركردن آن به جاه و مقامي برسد و آنرا وسيله اي براي رسيدن به بلندپروازي‌هاي هاي خود قرار دهد.
سدره، جامه‌ي نازش (تفاخر) نيست. جامه ساده سربازي است كه سرباز اهورامزدا به تن مي كند و رنگ و ريا در آن راهي ندارد.
باپوشيدن اين جامه‌ي ساده، سفيد و پاك ،انسان همانند و همرنگ آن مي‌گردد. هم رنگ ديگر زرتشتيان مي شود. بهدين مي شود.
كُشـتي
كشتي، بندي است كه از 72 نخ پشمي بافته شده است. بافندگان آن بايد بهدينانِ پارسا باشند . اين 72 نخ به شش رشته بخش شده است. و هر رشته اي داراي 12 نخ است. عدد 72 اشاره اي است به 72 فصل يسنا كه مهمترين بخش اوستا است. 12 اشاره دارد به 12 ماه سال و 6 اشاره اي است به شش ”گهنبار” كه جشن‌هاي ديني زرتشتيان است.
كشتي بستن نشانه پيمان بهدين با خود و اهورامزدا است. با پوشيدن سدره، بهدين جامه‌ي خدمت دين را به بر مي كند و با بستن كشتي كمر خدمت به ميان مي بندد تا جهاني آباد ،آزاد و بدور از جنگ ، ناداري و … بسازد . سدره پوشي مراسم با شكوهي است كه به دست موبد انجام مي پذيرد و دوستان و بهدينان با شركت خود در آن ، شاهد زايش مينوي يك بهدين مي گردند و با او اين زايش را جشن مي گيرند.
3 ـ پيمان‌هاي همبودگاهي ( اجتماعی)
زرتشتي ، انسان آزاده اي است كه خود با خرد بيدار خويشتن ، راه زرتشت را بر مي گزيند و با سدره پوش شدن ، كوشا بودن خود را در اين راه بيان مي دارد. او گام در راهي مي‌گذارد كه خوشبختي و شادزيوي انسان و انسانيت هدف نهايي آن است.
دين زرتشت، دين بهي است. دين كوشش است. مگر نه اينكه جهان در سايه كار و كوشش آباد خواهد شد و تنها در سايه كار و كردار نيك است كه انسان خواهد توانست به سازندگي بپردازد؟
دين بهي، دين گوشه نشيني و زانوي غم بغل گرفتن نيست و نااميدي و منفي بافي در آن راهي ندارد. آينده ، يك رويداد ناگوار برگشت‌ناپذير نيست . آينده در دست هاي ما قرار دارد. اگر بكوشيم و بسازيم آينده زيبا خواهد بود و اگر بدان نيانديشيم و كاهلي پيشه كنيم ، فرجامي بد در پيش روي ما خواهد بود.
ساختن و آباد كردن و نوسازي جهان به هم‌انديشي ، همدلي و همبستگي انسانهاي نيك انديش ، خوش گفتار و نيك كردار نياز دارد. از اين رو دين بهي ، دين همبودگاهي است.
گفتيم كه سدره پوشي، جامه سربازي اهورامزدا را به تن كردن است و كشتي، ميان بستن و بيان آمادگي براي خدمت مي باشد.
هر نو بهديني سربازي است كه در اين ”ارتش كار نيك” مي بايست جاي خود را پيدا كند و همازور و هماهنگ با ديگر بهدينان به پيش رود. پس لازم مي آيد كه سازمان همبودگاهي زرتشتيان بر مبناي آموزشهاي زرتشت سامان پذيرد.
گفتار و كردار هر زرتشتي در سرنوشت ديگر همكيشان نشان‌گذار خواهد بود. فرد، پيش از زرتشتي شدن پاسخ‌گوي كردارهاي خوب يا بد خود است و ديگران نيز كارهاي خوب و پسنديده و يا رفتارهاي زشت و ناپسند يك غير زرتشتي را به پاي جماعت زرتشتي نمي نويسند . اما هنگاميكه فرد پذيرفت كه زرتشتي شود، خود به خود بخشي از خانواده بزرگ زرتشتيان شده است و از آن پس كارهاي نيك و پسنديده و يا رفتارهاي زشت و ناپسند او دامن گير ديگر زرتشتيان خواهد بود و آنها را سربلند و يا سرشكسته خواهد كرد. از اين رو زرتشتي شدن نه تنها نيازمند ”باور دروني” و ”نشانه بيروني” است بلكه ” بزرگداشت پيمانهاي گروهي و پاسداري آنها” را نيز بايسته مي سازد. نا گفته پيداست كه باهم بودن يك گروه از انسانها ، خود به خود نياز به يك سري بنيان‌ها، هماهنگي‌ها و قانونها دارد. بدون اين بنيان‌ها،پيوستگي افراد يك همبودگاه دستخوش هرج و مرج گشته و آنها را رو در روي يكديگر مي گذارد.
درست به همين سبب ”پذيرش پيمان‌هاي گروهي” يك نياز والا به شمار مي آيد . در جامعه سنتي زرتشتيان اين نياز بگونه‌‌ي نانوشته وجود دارد و زماني دراز است كه زرتشتيان توانسته‌اند كه با پاسداشت آن، خود را نگاه دارند زيرا جامعه زرتشتي، گروه كوچكي بوده است كه نه تنها بر بنيان آموزش هاي زرتشت، هموندانش پاسخگو و پيمان‌دار نسبت به جامعه بار آمده اند ، بلكه به سبب خويشاوندي و پيوستگي تنگاتنگ خانوادگي كه نتيجه ازدواج هاي درون همبودگاهي بوده است ، چنان بافت به هم تنيده اي يافته است كه سرنوشت فرد به گروه و گروه به فرد وابسته شده و گونه‌اي هماهنگي روحي و رواني در جماعت ديده مي شود و شخصيت (كاراكتر) گروهي ويژه اي در گروه ايجاد شده است.

اكنون ببينيم چه بنيان‌هايي بايد از سوي نوبهدينان ژرف‌نگري شود:
الف ـ ”جدايي دين از سياست”
ب ـ ”پرهيز از باور ستيزي”
پ ـ ”پذيرش خويشكاري (مسئوليت) همبودگاهي و كار گروهي”

الف ـ جدايي دين از سياست
دين بهي ، دين نارواگزيني و دوبيني (تبعيض) نيست . زن ومرد ، دارا و ندار ، سياه و سفيد و …. مي توانند زرتشتي شوند. نه رنگ پوست، نه جنسيت و نه مقام همبودگاهي افراد و يا گرايش سياسي آنها هيچ كدام پايه‌اي براي پذيرش به دين نيست.
همانگونه كه كارگر ، پزشك، مهندس، كشاورز و غيره مي توانند زرتشتي شوند، سياستمداران نيز مي توانند زرتشتي شوند و زرتشتي بمانند. اما يك سازمان همبودگاهي كه بر بنيان دين استوار است نمي تواند جايگاهي براي تبليغ يك ايده سياسي ويژه شود و يا جايي براي گسترش انديشه هاي سياسيِ ويژه‌اي شده و از همه بدتر جاي يارگيري گروه هاي سياسي و حزب‌هاي گوناگون گردد.
همانگونه كه كشاورز نمي‌تواند با تراكتور به نيايشگاه وارد شده و زمين آنرا شخم بزند و بذر دلخواه خود را در آن بكارد، سياستمداران و يا كوشندگان سياسي هم نبايد سازمان همبودگاهي زرتشتيان را با حزب و سازمان سياسي يكي بگيرند و دفتر و ساختارهاي هموندگيري خود را در آن پهن كنند.
بنيان سازمان و ساختارهاي همبودگاهي زرتشتيان، آموزش‌هاي زرتشت است و افراد تنها از روي باور به دين زرتشت بايد در اين نهاد همبودگاهي هموند شوند و نه بر پايه‌ي وابستگي‌ها و گرايش‌هاي سياسي. در يك نهاد ديني، با يك جهان بيني فراتر از رنگ پوست، جنسيت و ...، ديگر چپ و راست و ميانه‌رو مفهومي ندارد. همه، زرتشتي هستند و چون زرتشتي‌اند در اين سازمان همبودگاهي هموند شده‌اند.
از اين گذشته دين و سياست دو مقوله‌ي از هم جدايند و نمي‌توان آن دو را با هم آميخت. دين به دنبال “حقيقت” است و سياست در پي “واقعيت” و سازش با آن. هر گاه بتوانيم دو دانه سيب را از يازده متر پارچه كم كنيم و يا هفت ليتر شير را به چهار كيلو آهن بيفزاييم، خواهيم توانست دين و سياست را با هم بياميزيم. دين و سياست بايد مانند دو ريل راه آهن به موازات يكديگر پيش روند اما به هم نرسند، كه اگر چنين گردد واگن‌هاي تمدن انساني واژگون شده و سبب مرگ و ويراني خواهند شد.
دين، پاسخگوي فراهم‌آوري آسايش مينوي بوده و بايد بتواند آرامش رواني، اخلاق و اميد را براي انسان به ارمغان بياورد در جايي كه سياست، خويشكاري‌اش فراهم‌كردن آسايش مادي انسان مي‌باشد.
هم سياست و هم دين براي جامعه‌ي انساني لازم هستند. هيچ كدام هم بد نيستند. آنچه بد، ناپسند و آسيب‌رسان است آميزش اين دو با هم است.
ب ـ پرهيز از باور ستيزي
هر زرتشتي در بهترين چگونگي (حالت) خود، دادگو و كاردار (وكيل) دين بهي است، نه دادستان دين‌هاي ديگر. كار ما استوار كردن و گسترش دادن آموزش‌هاي زرتشت است و نه رد كردن و خرده‌گيري از دين‌هاي ديگر. دين بهي چماق نيست كه با آن بشود بر سر دين‌هاي ديگر كوبيد. زرتشت و دينش را بايد براي خود او و فلسفه‌اش برگزيد نه براي وسيله قرار دادن و ستيز كردن با باورهاي ديگر.
البته مي‌توان دين بهي را با دين‌هاي ديگر سنجيد اما اين، سنجش ميان باورهاست كه خود كاري پژوهشي و آموزشي است و نه پيش‌زمينه‌ي يورش به باورهاي ديگر و كوبيدن اين يا آن دين، كه نه سودمند است و نه لازم. اين كار تنها مي‌تواند سبب برپا شدن تنش بين بهدينان و ديگر باورها گردد، كه اگر باورستيزان در كار خود كوشاتر باشند جنگ ديني را در پي خواهد داشت، كه مانند هر جنگ ديگر بيهوده و زيان‌آور است.


پ ـ پذيرش خويشكاري (مسئوليت) همبودگاهي و كار گروهي

آرزوي هر بهديني، بهبود زندگي خود و همكيشان و گسترش دين بهي است. سر‌و‌سامان دادن به كارهاي همبودگاهيِ زرتشتيان از تواناييِ يك و يا چند نفر بيرون است. شايسته است كه هر نوبهديني بر پايه‌ي توانايي‌ها و ويژه‌كاري‌ها (تخصص) و يا نياز همبودگاه زرتشتي در گوشه‌اي از سازمان همبودگاهي به كار بپردازد. شانه خالي‌كردن از زير كار و پشت گوش انداختن خويشكاري‌هاي همبودگاهي سبب از هم پاشيدن سامان و سررشته‌ي سازمان همبودگاهي خواهد شد.
اين كار با هيچ سنجه‌ي (معيار) اخلاقي و انساني جور نمي‌آيد. فراموش نكنيم كه پاي‌بندي به پيمان از آموزش‌هاي اخلاقي زرتشتيان است. انسان زرتشتي كسي است كه هم نسبت به خود، هم نسبت به گروه و هم نسبت به سپهر خود را پاسخگو بداند و در راه بالندگي و رسايي خود و جهان كوشا گردد.

اكنون، پس از خواندن اين نوشته، روي پرسش‌هاي زير انديشه كنيد و پاسخ آنها را در درون خود بيابيد:
آيا به دين بهي در درون خود باور آورده‌ايد؟
آيا مي‌خواهيد با سدره پوشيدن به آن رسميت بدهيد؟
آيا پيمان‌هاي همبودگاهي، يعني “جدايي دين از سياست”، “پرهيز از باور‌ستيزي” و “كار گروهي” را مي‌پذيريد؟

اگر پاسخ به پرسش‌هاي بالا مثبت است، به گروه ما خوش آمديد! اكنون هنگام آن رسيده است كه با هم بخوانيم:
به خشنودي اهورامزدا
من، به هستي خداوند يكتا و پيام‌داريِ اشو زرتشت اسپنتمان بي‌گمانم.
من، آئين بهيِ زرتشتي را برمي‌گزينم كه بهترين راه زندگي را به من نشان مي‌دهد.
انديشه و گفتار و كردار نيك را مي‌ستايم.
آئين زرتشت را مي‌ستايم، كه خواستار آزادگي و آشتي و از‌خود‌گذشتگي و پارسايي و يگانگي است
و آئينی است كه از همه‌ي دينهاي كنوني و آينده بهتر و زيباتر است.
اهورامزدا، خداوند جان و خرد را، سپاسگزارم
و پيمان مي‌بندم كه بر دين نيك و پاك زرتشتي استوار بمانم. ايدون باد

۱۳۸۷ شهریور ۲۷, چهارشنبه

جمهوری آذربایجان در رتبه نخست اصلاحات اقتصادي جهان

بانک جهانی در اوایل دهه دوم ماه سپتامبر سال 2008 میلادی گزارش سهولت انجام کار در سال 2009 میلادی را ارائه داد. در گزارش بانک جهانی ده شاخص مورد بررسی قرار مي‌گیرد که زمان و هزینه لازم برای عمل به قوانين تصویب شده تجاری در کشور را مورد مقایسه قرار مي‌دهد.
زمان و هزینه‌ای که طی شدن آنها برای جامه عمل پوشاندن به دستورات دولت در آغاز کار، ادامه کار، تجارت برون‌مرزی، پرداخت مالیات‌ها و حتی تعطیل کردن کار ضروری است. شایان ذکر است در این مطالعه سیاست‌های کلان اقتصادی، کیفیت زیرساخت‌های اقتصادی کشورها، میزان سیالیت بازار پول کشور و حتی درست یا نادرست بودن وضعیت بازار پول در آن کشور، شمار سرمایه‌گذاران خارجی و در نهایت نرخ جرایم اقتصادی لحاظ نشده است.
همان طور که پیشتر هم آگاهی یافتید در این گزارش تازه جایگاه ایران در میان کشورهای جهان جایگاه یکصد و چهل و دوم بود که نسبت به سال پیش از آن چهار رتبه کاهش داشت. طبق این گزارش برخی از کشورها در سال جاری با کاهش رتبه جهانی روبه‌رو بودند که دلیل آن تضعیف قوانین یا تضعیف یکی از بخش‌هایی بود که مي‌توانست زمینه را برای آغاز یک کار اقتصادی و صنعتی فراهم کند. یکی از این کشورها کشور بلژیک بود که در سال 2008 میلادی رتبه شانزدهم را در دنیا داشت، ولی در گزارش سال 2009 میلادی رتبه نوزدهم را به خود اختصاص داده است. از دیگر کشورها مي‌توان به سوئیس، استونی، آلمان، ایران، عراق، اکوادور، ایتالیا، پرو، بنگلادش و شماری دیگر از کشورهای جهان اشاره کرد. مایکل کلین رییس بخش توسعه مالی و بخش خصوصی بانک جهانی مي‌گوید: «اقتصادها نیازمند قوانینی هستند که کارآیی بالایی داشته باشند و استفاده از آنها برای آغازگران مشاغل تازه آسان باشد. از طرفی باید تمام کسانی که متقاضی استفاده از این قوانین هستند بتوانند به آنها دسترسی داشته باشند در غیر این صورت نمي‌توان نام آن را قانون کارآمد و خوب گذاشت. در صورتی‌که این قوانین در کشوری وجود نداشته باشد مشاغل و صاحبان سرمایه‌های خارجی توان عملکرد صحیح خود را از دست مي‌دهند و به جای اینکه زمان را صرف نوآوری و تولید کنند باید در طبقات مختلف ادارات به کاغذ بازی مشغول باشند. در چنین کشوری اقتصاد غیر رسمي‌ایجاد مي‌شود. اقتصاد غیر رسمي‌ یعنی اقتصادی که فعالان آن کمتر به منابع مالی دسترسی دارند، نیروهای کمتری را استخدام مي‌کنند و نیروهای شاغل از حقوق اولیه یعنی بیمه و دیگر مزایا برخوردار نیستند.»
اما برخی از کشورهای دنیا نیز در سال منتهي به 2009 میلادی با رشد موقعیت تجاری روبه‌رو بودند و موفق شدند فضا را برای جذب سرمایه‌ها و سرمایه‌داران خارجی فراهم کنند. در راس این کشورها، کشور دوست و همسایه ایران یعنی کشور آذربایجان قرار دارد. به گزارش بانک جهانی آذربایجان در سال 2008 میلادی برترین کشور از نظر اجرای برنامه‌های اصلاحات اقتصادی بوده است. این کشور در سال گذشته اصلاحات زیادی در بخش قانونگذاری انجام داد و موفق شد از رتبه نود و هفت جهانی در سال 2008 میلادی به رتبه 33 جهانی در سال منتهي به 2009 میلادی صعود کند. این تغییر فاحش در رتبه این کشور در سطح بین‌المللی سبب شده است تا شمار زیادی از پژوهشگران اقتصادی در صدد مطالعه در مورد عملکرد اقتصادی آذربایجان در عرض یک سال گذشته برآیند. مطالعات نشان داد این کشور از ماه ژانویه سال جاری تاکنون توانست روند آغاز کار در کشور را تسهیل کند. طبق قانونی که در کشور آذربایجان تصویب و اجرا شد زمان مورد نیاز برای آغاز کار در آذربایجان به نصف زمان قبلی کاهش یافت. از طرفی زمانی که برای طی شدن مراحل آغاز کار لازم بود و حتی تعداد مراحلی که باید برای دریافت تاییديه‌های لازم برای شروع کار باید طی مي‌شد نیز کاهش چشمگیری پیدا کرد. در نتیجه این اصلاح بزرگ در قانون ثبت مشاغل مختلف و آغاز به کار آنها در آذربایجان 40‌درصد در شش ماه اول امسال رشد کرد. این تنها بخش کوچکی از کاری بود که آذربایجان انجام داد. این کشور در سال 2008 میلادی تغییرات دیگری نیز ایجاد کرد که از جمله این تغییرات کاهش مدت زمان لازم برای انتقال دارایی در آذربایجان بود. در سال گذشته این فرآیند در آذربایجان 61 روز به طول مي‌انجامید، در حالی که در سال منتهي به 2009 میلادی مدت زمان لازم برای انتقال دارایی‌ها به 11 روز کاهش یافت. آذربایجان با کمک قانون یکپارچگی ثبت دارایی‌های زمین و مستغلات توانست این موفقیت را به دست آورد. استفاده این کشور از فن‌آوری‌های روز دنیا گامي‌ دیگر در راه اصلاح اقتصادی آذربایجان بود. دولت آذربایجان امکانی فراهم کرد که مالیات‌دهندگان این کشور برای پرداخت مبالغ مالیاتی مجبور به صرف ساعات طولانی و منتظر ماندن در صف‌های طویل نباشند. هم‌اکنون متقاضیان پرداخت مالیات مي‌توانند با کمک اینترنت فرم‌های مالیاتی را تکمیل کنند و حق مالیات را بپردازند. انجام این کار سبب مي‌شود 500 ساعت در هر سال صرفه جویی شود و از حجم کاغذ بازی‌های مرسوم در ادارات کاسته شود که این هم از هزینه دولت مي‌کاهد هم برای مردم و متقاضیان کار از مطلوبیت بالاتری برخوردار است. بانک جهانی کشورهای آلبانی، قرقیزستان و بلاروس را نیز در زمره کشورهایی مي‌داند که در سال گذشته با کمک اصلاح قوانین توانستند بیشترین تغییرات را در کشور خود ایجاد کنند. این چهار کشور در بالای فهرست بیشترین اصلاحات در دنیا قرار دارند. کشورهای سنگال، بورکینافاسو، بوتسوانا، کلمبیا، جمهوری دومینیکن و مصر رتبه‌های پنجم تا دهم این فهرست را به خود اختصاص داده‌اند. طبق گزارش موجود رتبه کشور آلبانی در سال 2008 میلادی در میان کشورهای جهانی رتبه 135 بود در حالی که در گزارش سال 2009 میلادی این کشور رتبه 86 را به خود اختصاص داده است. کشور قرقیزستان از رتبه 99 در جهان به رتبه 68 ارتقای جایگاه داد و کشور بلاروس از رتبه 115 به 85 رسید. مطالعات نشان مي‌دهد سنگال در سال گذشته رتبه 168 را داشت در حالی که در گزارش جدید در جایگاه 149 جدول قرار گرفته است و بورکینافاسو با 14 رتبه پیشرفت از 164 در سال گذشته به 148 رسید. بوتسوانا و کلمبیا در سال گذشته به ترتیب رتبه‌های 52 و 66 جدول را داشتند در حالی که در سال جاری رتبه‌های 38 و 53 را به خود اختصاص داده‌اند. جمهوری دومینیکن و مصر هم در سال گذشته به ترتیب رتبه‌های 110و 125 را داشتند و در اثر اجرای برنامه‌های اصلاحاتی در سال جاری به ترتیب رتبه‌های 97 و 114 جدول را دارند.
در پایان باید گفت که در سال گذشته اصلاحات قوانین اقتصادی در کشورهای قاره آفریقا بسیار چشمگیر بوده است. دولتمردان این کشورها با توجه به وضعیت اقتصادی مردم در کشور خود تلاش کردند تا با تسهیل کار، زمینه را برای جذب سرمایه‌ها و سرمایه‌داران خارجی فراهم کنند. بدون شک تسهیل کار در قاره آفریقا و جذب سرمایه‌ها مي‌تواند میلیون‌ها فرصت شغلی در کشور ایجاد کند و باعث ارتقای درآمد مردم و به دنبال آن رشد زیرساخت‌های اقتصادی و صنعتی کشور‌ها شود که تبعات مثبتی به همراه خواهد داشت.
تسهیل قوانین تجاری در کشورهای قاره آفریقا نیز سبب شد تا حجم فعالیت‌ها در این کشورها افزایش یابد. بر طبق مطالعات انجام شده در سال جاری میلادی تسهیل قوانین سبب شد تا بر حجم فعالیت‌های اقتصادی در این کشورها 820‌درصد اضافه شود و اقتصاد در مسیر توسعه حرکت کند. کشور سنگال با تغیير قوانین موفق شد تا زمان مورد نیاز برای شروع کار را از 58 روز به 8 روز کاهش دهد. به همین دلیل اصلاح‌شده‌ترین قانون کار را در میان کشورهای آفریقایی به خود اختصاص داده است. این کشور توانست مراحل مورد نیاز برای ثبت یک کار را از هفت مرحله به یک مرحله کاهش دهد. در دیگر کشورها از قبیل بوتسوانا و نامیبیا بکارگیری سیستم ثبت‌نام اینترنتی آغازگران یک کار و قرار گرفتن در صف انتظار سبب شد تا علاوه بر تسریع کار در زمان نیز صرفه‌جویی شود.

منبع
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=122142

هزینه سنگین ملت تورک آذربایجان در رسیدن به برابری زبانی، فرهنگی و اقتصادی-شهناز غلامی

در آستانه بازگشایی مدارس – و البته ترس متداول حاکمیت درمطالبات زبانی شهروندان آذربایجانی برای تاسیس مدارس به زبان تورکی در سراسرمناطق تورک نشین کشور- حاکمیت به موج جدیدی از دستگیری ها دست یازیده است و، تعداد قابل توجهی از فعالان هویت طلب را بازداشت کرده است. که از آن جمله میتوان به دستگیری آقای مهندس”علیرضا صرافی” و دوستان همفکرشان اشاره داشت که برای اولین بارکنگره زبان مادری را درسال ۱۳۸۲درشهرتبریزبرگزارکرده بودند، و سال گذشته اقدام به تاسیس کانونی به نام” کانون دمو” نموده بودند تا از آن طریق مطالبات زبانی رابه طرزی مدنی و قانونمند درخواست نمایند.

علاوه بر آن نزدیک به سه دهه است که در”مجله وارلیق” و نیز”نشریه توقیف شده دیلمانج” برای رشد و توسعه ارگانیک سطح آگاهی مردم تورک - نسبت به فرهنگ، زبان، تاریخ و نیز حقوق قانونی خود برای تحصیل به زبان مادری اش - سالهاست که علی رغم همه ناملایمتی های بوجود آمده از طرف دوستان سطحی نگر و شوونیست های فارسی زبان، بدون لحظه ای قصور و وقفه درتلاش و مجاهدت، همچون سربازی قسم خورده و وفادار به آرمان های ملی سرزمینشان به پاسداری از”هویت” و “کیستی” (وارلیق) آن پرداخته اند.

با افزایش موج سرکوب ها که بر علیه ملت آذربایجان اعمال می شود.در طی چند ماه گذشته ما متاسفانه شاهدبرخورد قهری حاکمیت با فعالان هویت خواه بویژه دستگیرهای دامنه دار دانشجویان هویت خواه هستیم و هنوز این پروژه مخوف و ضد انسانی تمام نشده که کارگزاران رژیم توتالیتر حاکم تعداد ۱۸ نفراز چهره های برجسته حرکت ملی آذربایجان را بدون اینکه اولیه ترین حقوق شهروندی آنها رعایت شود و آنها حق داشتن وکیل و نیزاجازه تماس با خانواده شان را داشته باشنداز یک مهمانی ساده افطار- نه البته ازیک متینگ سیاسی و یا جلسه فوق سری؟!- توسط اوباش لباس شخصی و نیزنیروهای اطلاعاتی و امنیتی با دو عدد مینی بوس “کارسان” بازداشت و به محل نامعلومی منتقل می کنند.

حادثه ای که دراین میان واقعا دلخراش و دردناک است. دستگیری سه تن از کودکان خردسال “آقای عباس لسانی”به اسامی “سئودا “، “آتیلا” و “اوختای لسانی” می باشد.لازم به یاد آوی است که خانم “رقیه علیزده” همسرآقای عباس لسانی - که از ۱ خرداد ۱۳۸۵در سخت ترین شرایط غیرقابل تصور بدون اینکه به ایشان اجازه ملاقات با همسر و فرزندانش داده شود درحال حاضر در زندان یزد محبوس می باشد- و سه فرزندش برای چندمین بار است که شاهد خشونت پلیس علیه پدرمحبوبشان و دوستان همفکرایشان می باشند. که این موضوع به نوبه خود می توانددرروحیه معصوم و کودکانه آنها تاثیر منفی بگذارد. دراین جا لازم به ذکر است که رژیم توتالیترحاکم برسرزمین مادری ما نه تنها به تعهدات حقوق بشری خود در رابطه با شهروندان عمل نمی کند. بلکه بدون توجه به تعهداتش در رابطه با “کنوانسیون حقوق کودک” که در سال۱۹۹۴خود را به رعایت مفاد آن ملزم دانسته نیزعملا دارد، نشان می دهد که نسبت به اجرای مفاد آن کاملا بی اعتناست. و وقتی می خواهد روشنفکران یک سرزمین آفتابی و لاهوتی را به حبس ، زندان ، شکنجه و اعدام بسپارد. کوچکترین مروتی و مدارایی دربرخورد با کودکان یک ملت بزرگ و بپاخاسته نمی کند و زمانی که پای منافع اش- که از آن به عنوان “امنیت ملی نظام” نام می برد- در میان باشد. اگرلازم و ضروری بداند؛ حاضرمی شود علاوه بر فعالان مدنی و دگراندیشان حتی کودکان آنها را نیز به مسلخ بسپارد:

درمسلخ عشق جز نکو را نکشند روبه صفتان زشت خو را نکشند

گرعاشق صادقی زمردن نهراس مردار بود هرآنکه او را نکشند


روز چهارشنبه۲۰/۶/۸۷ تعداد ۱۸نفراز فعالان حرکت ملی آذربایجان در مراسم افطاری که درخانه آقای صیاد محمدیان (اوچو) برگزارشد.دستگیرشدند که اسامی آنها به این ترتیب می باشد:

آقایان مهندس علیرضا صرافی (مدیرمسئول نشریه توقیف شده دیلمانج،عضو شورای ملی صلح)،حسن راشدی (استاد دانشگاه و عضوهیات تحریریه نشریه وارلیق)،سعید موغانی ( روزنامه نگار و شاعر)، مهدی نعیمی ( فارغ التحصیل دانشگاه امام صادق وازکارکنان مرکز مطالعات استراتژیک ایران،شاعرومدرس زبان تورکی )، محمد عباسپور، صیاد محمدیان (اووچوقوشاچایلی)، عباس نعیمی (کارشناس ارشد ازدانشگاه تربیت مدرس) ،اکبرآزاد (مدیرانجمن کودکان آذربایجان بنام “چیچیکلر”وعضوهیات تحریریه نشریه وارلیق)، یوسف هشیار،شهبازابراهیم نژاد، حسین حیدری (ازفعالین دانشجوی دانشگاه تهران و مدیر مسئول نشریه اولوس)، فرهادرضایی،اوختای لسانی و آتیلا لسانی (دو پسرخردسال آقای عباس لسانی ) .

خانم ها : رباب عظیمی ، اکرم نجاری (اززنان شاعرآذربایجانی ونیزدبیرسابق “N.G.O خانه فرزندان آذربایجان” درتهران)، رقیه علیزاده(همسرآقای عباس لسانی)و سئودا لسانی (دختر خردسال آقای عباس لسانی).

نیروهای اطلاعاتی علاوه بر برخورد خشن، توهین آمیز و غیرانسانی که درجریان دستگیری با بازداشت شدگان داشته اند، منزل آقای صیاد محمدیان (اوچو ) را بررسی و تفتیش قراردادند.

در پی دستگیری ۱۸ نفراز فعالان حرکت ملی آذربایجان صبح روز پنج شنبه” آقای حسن رحیمی” نیزدر شهر کرج توسط نیروهای اطلاعاتی دستگیر شد. بنا به اخبار منتشره درباره آقای حسن رحیمی گفته می شود که دستگیری ایشان درارتباط با حمایت ایشان ازدانشجویان دستگیرشده در دانشگاه تبریزمی باشد او در رابطه با وضعیت غیرقانونی نگهداری فعالین دانشجویی دستگیر شده با بخش تورکی رادیوآمریکا و نیز با رادیو فردا مصاحبه نموده و درآنجا نسبت به بازداشت طولانی مدت دانشجویان ابرازنگرانی کرده بود.

مقامات امنیتی و به اصطلاح مسئول هنوزهیچ توضیح واضحی در باره علت این اقدام خود منتشر نساخته اند.بازداشت این افراد بدون رعایت حقوق و ضوابط قانونی انجام گرفته است.بنا به به گزارشات ارسال شده از سوی دوستان و خبرگزاری ها؛ فردای آنروز (پنجشنبه ۲۱/۶/۸۷) رقیه علیزاده و فرزندانش بعد ازانجام بازجویی های مقدماتی اززندان آزاد شدندو یک روز بعد از آن نیز (جمعه ۲۲/۶/۸۷) سه نفر دیگر به اسامی فرهاد رضایی ، اکرم نجاری و رباب عظیمی از بازداشت موقت آزاد شدند.

خانم “وحیده وظیفه”همسر آقای مهندس علیرضا صرافی در مصاحبه ای که با رادیو آمریکا انجام داده است ضمن ابراز نگرانی خود و دو پسرنوجوانش از وضعیت مبهم نگهداری همسرش، با تردید اعلام داشته که احتمال می رود آقایصرافی به همراه سایر دستگیر شدگان درزندان اوین تهران باشند.

با این حال وقتی خانواده های زندانیان برای دریافت اطلاع از وضعیت عزیزانشان به دادگاه ها و نیز دفاتر اداره اطلاعات مراجعه می کنند.کارکنان آن محل ها به مدت چندین روز از وجود دستگیرشدگان ابرازبی اطلاعی می نمایندو از ارائه پاسخ صریح و شفاف به آنها خودداری می ورزند.تا به نوعی درخانواده ها احساس رعب و وحشت و فشار روانی به وجود آورند.

تا آنکه بعد از ساعت ها و روزها بی خبری (نود ساعت) از وضعیت نگهداری بازداشت شدگان، “آقای متین راسخ” بازپرس معاونت امنیت دادسرای عمومی و انقلاب تهران که از طرف دادگاه انقلاب اسلامی تهران به عنوان مسئول رسیدگی به پرونده معرفی شده است به خانوده زندانیان اعلام می کند که فعالان هویت طلب در بند در سلول های انفرادی زندان اوین بسر می برند و بازجویی آنها تا دو هفته به طول خواهد انجامید.و درعین حال خانواده های زندانیان را تهدید می کنند که از رسانه ای کردن موضوع دستگیری فعالان جدا بپرهیزند.

همزمان با این خبر بنا به آخرین اخبار رسیده از تهران سه نفردیگر از دستگیر شدگان به نام های آقای محمد عباسپور، یوسف هوشیار و شهباز ابراهیم نژاد با قید ضمانت از زندان اوین آزاد شدند. با آزادی این سه نفر هنوز ۹ نفر دیگر از فعالان مدنی آذربایجان در زندان اوین محبوس می باشند.

بنا به نوشته خبرنگاران سایت آذربایجان اویرنجی حرکاتی:

مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران ضمن محکوم نمودن بازداشت روزنامه نگاران و فعالین مدنی و حقوق بشری آذربایجان در تهران از مسئولین جمهوری اسلامی می خواهد تا امکان تماس بازداشت شدگان با خانواده و وکلایشان را فراهم آورد و نسبت به اطلاع رسانی پیرامون اتهامات وارده به این افراد اقدام نماید. این مجموعه نگران وضعیت جسمانی بازداشت شدگان بوده و آزادی بی قید و شرط این افراد را خواستار است.( دبیر خانه “مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران” – تهران /۲۴/۶/۸۷برابر با ۱۴سپتامبر ۲۰۰۸)

علاوه بر آنچه گذشت بنا به گفته رادیو زمانه : “جمعیت آذر سوئد” نیز با صدور بیانیه ای به این دستگیری ها اعتراض کرده است در این بیانیه که شنبه منتشر شده‌آمده است که :”جمعیت آذر سوئد ، دستگیری ایشان را محکوم نموده ،حکومت ایران را مسئول مستقیم صحت و سلامت عزیزان دستگیر شده می داند و خواهان آزادی هر چه سریعتر این فعالان هویت طلب می باشد.”

این وضعیت گویای این مهم می باشد که نهادهای امنیتی درایران سرکوب گسترده فعالین آذربایجانی را درهسته اصلی پروژه حذف ها و بازداشت ها و اعمال شکنجه ها ی بی رحمانه روانی و فیزیکی قرارداده اند.

«واحید قاراباغلی»، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر آذربایجان که درسایت”ساوالان سسی”به شفاف سازی فضای آذربایجان و دفاع ازحقوق بشر می پردازد، در گزارشی تحت عنوان”زندان های کشوربا فعالان آذربایجانی پرمی شود.”

ازقول آقای “داوود توران “مدیر مرکزتحقیقاتی اجتماعی – فرهنگی آذربایجان (گوناسکام) چنین می نویسد:

” ‌فعالان آذربایجان سالیان سال با درخواست مکررازدولت جمهوری اسلامی درجهت تامین حقوق بدیهی وحقه خویش مطابق قانون وموازین اسلام گام برداشته اند اما حاکمیت همواره علاوه بر بی توجهی نسبت به خواسته های حقه و قانونی آنان با بی تدبیری تمام شروع به برخورد های فرا قانونی و دستگیری حق طلبان کرده است.”اومعتقد است کوشش مسالمت آمیز ومدنی برای ابراز تعلقات زبانی و قومی از حقوق اساسی هر شهروندی محسوب می شوداما ظاهرا حاکمیت ایران قسم خورده تاکسانی را که با راه و منش های مدنی ومسالمت آمیزخواستار دستیابی به ابتدایی ترین حقوق خودهستند (تحصیل به زبان مادری( سرکوب نموده ودراین راه از هیچ برخوردی دریغ نکند.

“د.توران” بازداشت خود سرانه فعالان هویت طلب آذربایجانی رادرراستای پروژه ای می داند که درآن زبان، تاریخ، هویت و موجودیت آذربایجانیان سرکوب می شود.چرا که فعالان آذربایجان خواستی جزبرابری فرهنگی – زبانی و اقتصادی چیزی دیگری ندارند و اینها مواردی هستند که درقوانین خود ایران درنظرگرفته شده است.

او می گوید:”بیش از۸۰ سال است که حاکمان ایران همگام با محدود کردن آزادی های فردی و اجتماعی شهروندان آذربایجانی با خواسته های آنها مخالفت کرده اند. در بسیاری موارد این مخالفت ها با کشتار و زندانی کردن افراد با برچسب جدایی طلبی و تفرقه افکنی همراه بوده است. البته برخورد تبعیض آمیز به رفتار خشن و سرکوب گرایانه خلاصه نمی شود بلکه این رویکرد ها درفرهنگ حاکم جامعه نهادینه شده است و به صورت تحقیر و تمسخر آذربایجانی ها بیشترازطریق بیان جوک و لطیفه های روزمره حتی درمیان روشنفکران فرهنگ حاکم بازتاب یافته است.”

مدیر مرکز تحقیقات اجتماعی – فرهنگی آذربایجان می گوید:

“فعالان آذربایجانی با عملکرد چندین ساله خود نشان داده اند که خواهان دستیابی به حقوق انسانی که به صراحت در قانون اساسی کشور و قوانین وکنوانسیون های بین المللی آمده است؛ بوده اند.مطالبات اصلی آنها پایان دادن به تبعیض ها و ستم ملی در ایران است واتهام هایی چون تجزیه طلبی یا پان ترکیستی که به آنها وارد می شود تنها حربه ای برای سرکوب آنهاست چراکه تاکنون حاکمیت نتوانسته این اتهام را برای فردی به اثبات برساند.”

وی بازداشت اخیر ف فعالین آذربایجانی را در واقع نقض آشکارحقوق بشرمی داند و می گوید باید قوه قضائیه تجدید نظری دراین زمینه دهد تا پرونده حقوق بشرایران سیاه ترازاین نگردد.”

در خاتمه لازم می دانم به واسطه انتقاداتی که به ما از سوی منتقدان و دوستان چپ به ویژه “آقای سعید صالحی نیا”( از اعضاء کادر مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران در خارج از کشور) ایراد شده است؛ بگویم که نوشتن گزارشاتی ازاین دست در رابطه با مسائل و موضوعات مربوط به آذربایجان از سوی نگارنده به معنای عدم وجود اختناق و جو پلیسی در سایر مناطق کشور نمی باشد و همه مردم ایران از سرکوب های دامنه دار و بی رحمانه استبداد مذهبی حاکم که البته مثل بسیاری از رژیم های خود کامه ریشه در سرمایه داری دارد، رنج می برند. که ما به عنوان انسان های آزادیخواه و برابری طلب وهویت خواه- که باورهای فرهنگی ، زبانی و تاریخی مان برای مان مهم است- خواهان تحقق حقوق بشر،آزادی و برابری- درهمه جنبه هایش اعم ازجنسیتی ، اقتصادی ، فرهنگی و قومیتی - درسراسر سیاره زمین هستیم. تاچه برسد به اینکه بخواهیم نسبت به دستگیری ، شکنجه ، یا مرگ سایر انسان های دردمند جامعه درجنبش های دیگر همچون جنبش کارگری ، دانشجویی و زنان و غیره بی تفاوت با شیم و یا نابرابری اعمال شده برآنها قلب ما را خسته و روح عاصی مان را آزرده نسازد.

ما دنیایی را برای همه انسان ها آرزو می کنیم که در‌آنجا آزادی ، برابری ،‌حقوق بشر در همه جنبه هایش رعایت شده و تنوع بین اقوام به جای اختلاف و تضاد بین ملت ها باعث همگرایی و همدلی بیشترشود.چرا که برای رسیدن به دنیای آزاد و برابر و بدون تنش ضروری است تا هرملتی ابتدا خودش را، اصالت تاریخی و زبانی اش را و همه آنچه را که به بودن او درسرزمینش معنا می دهد، را بشناسد و بعد از درک درست ریشه های اصیل”کیستی خود”(وارلیق) به شناخت سایرملل نایل شود و ازدرک زیبایی دیگرزبان ها و ظرافت های دیگرفرهنگ ها خودش را با ذات زیبایی و حقیقت پیوندبزندو هرروز از دریافت مفاهیم تازه روحش نوشود و با اندیشه های پیشرو هرلحظه نوشدن را تجربه بکند.و به جایگاهی برسدکه ملت را همه کسانی بداندکه با او درد مشترک دارند و به همه مردم دنیا عاشقانه بگوید:

“هم دلی ازهم زبانی بهتراست”.
Shahnaz Gholami - شهناز غلامی
Iranian Women Journalists Association - (ROZA)
عضو انجمن روزنامه نگاران زن ایران - رزا
shahnaz.gholami@gmail.com
http://azarwomen.blogfa.com

۱۳۸۷ شهریور ۱۸, دوشنبه

تیم ملی فوتبال ترکیه به پیروزی شایسته ای در مقابل تیم رژیم اشغالگر ارمنستان دست یافت

تیمهای ملی فوتبال رژیم اشغالگر ارمنستان و ترکیه در حاشیه مرحله انتخابی مسابقات جام جهانی سال ۲۰۱۰ در ایروان دیدار کردند. در این بازی میزبان با حساب ۰:۲ شکست خورد.
تونجای شانلی و سمیح شنترک بازیکنان تیم ملی ترکیه هر کدام یک گل زدند.
سرژ سارکیسیان و عبدالله گل رؤسای جمهور رژیم اشغالگر ارمنستان و ترکیه نیز به این بازی تماشا کردند.

۱۳۸۷ شهریور ۱۶, شنبه

نمایندگان پارلمان جمهوری آذربایجان به سفر عبدالله گل به ارمنستان اعتراض کردند

«ترندنیوز»، خبرنگار: ای. علی زاده / نمایندگان مجلس ملی جمهوری آذربایجان مخالف سفر عبدالله گل رییس جمهوری ترکیه به ارمنستان هستند.
صابر رستمخانلی رهبر حزب مخالف همبستگی شهروندی و نماینده مجلس ملی جمهوری آذربایجان روز پنجشنبه در مصاحبه با ترندنیوز گفت: بهبود مناسبات ترکیه و ارمنستان تنها ناشی از اراده دولت آنکارا نیست ، بلکه با خواست و دیکته اتحادیه اروپا ، آمریکا و دیگرکشورهای خارجی انجام می شود.
به گزارش ترندنیوز: عبد الله گل رییس جمهوری ترکیه برای تماشای مسابقه تیم های فوتبال ارمنستان و ترکیه فردا به ارمنستان سفر می کند.
رستمخانلی معتقد است که در اثر سیاست ترکیه ارمنی ها اقدام عملی انجام نمی دهند و وضعیت اینچنینی پیامدهای تلخی برای جمهوری آذربایجان دربر خواهد داشت.
نماینده مجلس ملی جمهوری آذربایجان افزود: ترکیه دولت بزرگی است و باید رفتار وکردار آن یکی باشد. به گفته وی ، تحولات اخیر در قفقاز از عجز سیاست خارجی ترکیه حکایت دارد و نشانگر آنست که این سیاست را افراد خیلی ضعیفی پیش می برند و این امر منجر به ایجاد سردی روابط میان ترکیه و جمهوری آذربایجان منتهی شده و ایمان و اعتبار باکو نسبت به ترکیه پایین می آید.
وی افزود : جمهوری آذربایجان منبعد وعده های ترکیه را توخالی حساب و جدی نخواهدگرفت چرا که دیگر هیچ کس نمی تواند مطمئن باشد که در صورت دیکته ابرقدرتان ترکیه در اقدامات آتی خود تجدید نظر دیگری نکند.
گولر احمداوا نماینده مجلس ملی از حزب آذربایجان نوین نیز در مصاحبه با ترندنیوز اعلام کرد: دولت آنکارا نباید وحشیگیری های ارمنی ها علیه آذربایجانی ها و ترکها را بفراموشی بسپارد. وی تاکید کرد: درس های تاریخ نباید فراموش شود.
این نماینده مجلس ملی جمهوری آذربایجان با اشاره به ادامه تبلیغات ضدآذربایجانی و ضدترکی گسترده توسط ارمنستان افزود: به رغم همه اینها سفر گل به ارمنستان نمی تواند باعث سلب مناسبات میان جمهوری آذربایجان و ترکیه شود . وی افزود : همانند بسیاری از آذربایجانی ها من نیز از خبرسفر گل به ارمنستان اظهار تاسف می کنم .
پناه حسین نماینده مجلس ملی از حزب مخالف مساوات نیز ارزیابی یکجانبه از سفر رییس جمهوری ترکیه به ارمستان را مشکل خواند و از عواقب این سفر اظهار نگرانی کرد.
مناسبات دیپلماتیک میان ارمنستان وترکیه قطع شده و مرز میان دوکشور از سال ۱۹۹۳میلادی بسته شده است. دولت آنکارا برای احیای روابط دوجانبه با ایروان ، از ارمنستان خواسته است از ادعای تایید قتل عام ارمنی توسط امپراطوری عثمانی در سطح بین المللی خودداری ، مرزهای ترکیه را به رسمیت شناخته و اراضی اشغالی جمهوری آذربایجان را آزاد کند.

۱۳۸۷ شهریور ۱۴, پنجشنبه

شاندیر:تصمیم " گل " برای رفتن به ارمنستان یک غفلت تاریخی است

نماینده شهر مرسین درمجلس ملی وعضو شورای مرکزی حزب حرکت ملی گرای ترکیه، محمت شاندیرگفت: تصمیم آقای رئیس جمهوربرای رفتن به ارمنستان جهت تماشای مسابقه فوتبال ، یک غفلت و اهانت تاریخی است. وی در مراسم افطاری که در رستوران بوتانیک ترتیب داده شده بود با اشاره به اخبارمبنی برسفراحتمالی عبدالله گل رئیس جمهوربه ایروان برای تماشای مسابقه فوتبال بین تیم ملی ترکیه و ارمنستان در چارچوب مسابقات مقدماتی جام جهانی، خطاب به عبدالله گل اظهار داشت: برای یک مسابقه فوتبال نباید به کشوری که از روز تاسیسش ،به دشمنی و خصومت با ترکیه مشغول است سفر نمود. آیا برای تماشای مسابقه تیم ملی فوتبال حتما سفر به ترکیه لازم است؟ خصوصا از این جهت که باید پرسید سلاحهای مورد استفاده سازمان تروریستی ( پ ک ک ) که موجب اندوه شدید ما در روزهای اخیر شده است متعلق به کدام کشور و با کدام مارک است؟ در حالی که جواب این سوالها بر هر کسی آشکار است رفتن رئیس جمهور" گل " به کشور مذکور اشتباه است

احتمال وقوغ زلزله در تبريز در صورت آبگيری سد شهيد مدنی

شهر تبريز در کنار يکي از مهمترين گسل هاي ايران به نام گسل تبريز قرار دارد.
به گزارش خبرگزاري علوم ايران، سد شهيد مدني در مسير رودخانه آجي چاي که در مسير گسل تبريز قرار دارد، در حال احداث است. به گفته کارشناسان، آبگيري اين سد، احتمال وقوع زمين لرزه در اين منطقه را ممکن است افزايش دهد.
بررسي هاي گروه جغرافياي طبيعي دانشگاه تبريز، نشان مي دهد، هر چند محل احداث سد شهيد مدني از نظر ليتولوژي، به ظاهر داراي استحکام است اما مشکل اساسي در ساخت اين سد، امکان نفوذ آب به سنگهاي رسوبي اطراف آن است. اين سد در شمال شرقي تبريز، روي برون زدگي کوچک آذرين ساخته مي شود. بر اساس بررسي اين کارشناس کشورمان، از آنجا که فاصله چنداني از سد شهيد مدني تا گسل تبريز وجود ندارد، نفوذ آب مي تواند موجب لغزندگي سنگهاي اطراف گسل شود. تعداد زمين لرزه هاي القايي ناشي از احداث سدها در دنيا زيا د است اما در مورد تبريز، گذشت زمان طولاني از آخرين زمين لرزه شديد آن، خطر وقوع زمين لرزه را افزايش مي دهد.
در صورتيکه احداث سد به رغم برخي مشکلات ژئومورفولوژيک موجود به اتمام برسد، لازم است براي پيشگيري از وقوع زمين لرزه احتمالي، زمان بندي خاصي در سالهاي اوليه آبگيري و تخليه اين سد، اعمال شود. مشروح اين بررسي در همايش بين المللي بلاياي طبيعي و راهکارهاي مقابله با آن در دانشگاه تبريز ارائه شده است.

۱۳۸۷ شهریور ۱۲, سه‌شنبه

ایجاد پایگاه نظامی توسط روسیه در آذربایجان جنوبی جهت کنترل آذربایجان شمالی و ترکیه

مطبوعات آمریکا به نقل از "informationclearinghouse " ترجمه تحلیلی را از "رجب صفراوف" رئیس "مرکز مطالعاتی ایران و روسیه" منتشر کرده اند. این تحلیل اخیرا در روسیه منتشر شده است و رجب صفراوف نیز از تحلیلگران استراتژیک روسیه محسوب می شود.
این تحلیل جنبه پیشنهادی به سران روسیه دارد تا با توجه به رویدادهای اخیر گرجستان و آبخاز بعضی تغییرات در سیاست های منطقه ای و بین الملل روسیه بوجود آورند.
صفراوف درتحلیل خود تاکید میکند:
«پس از برسمیت شناختن جمهوری های آبخاز و اوستیای جنوبی روسیه موظف به حمایت از این جمهوری ها در قبال تجاوز احتمالی گرجستان است. طرح امریکا برای افزودن اُکراین و گرجستان به بلوک نظامی ناتو مرزهای روسیه را بیش از پیش نا امن می سازد. روسیه در قبال طرح ناتو آن توانایی را دارد که از پتانسیل کشورهایی که مخالف امریکا و کشورهای اقماری آن هستند- از جمله سوریه- کوبا و ایران- استفاده کند و با ایجاد یک همکاری بلند مدت خطرات ناشی از تبدیل جنگ سردی تازه و درگیری های منطقه ای یا بین المللی بکاهد.
بطور مثال از ایجاد روابط نظامی تکنیکی با سوریه و شروع مذاکره با کوبا جهت برقراری مجدد حضور نظامی روسیه در آن کشور و از همه مهم تر تجدید نظر در سیاست خارجی روسیه در ارتباط با ایران. امری که بیش از همه باعث وحشت ایالات متحده و همچنین اسرائیل که در حال تامین سلاح ارتش گرجستان است می شود. یک معاهده استراتژیک نظامی در ابعاد وسیع با ایران می تواند به تغییر جغرافیای سیاسی دنیای معاصر بیانجامد.
روسیه با ایجاد این همکاری می تواند حداقل دو پایگاه نظامی در مناطق حساس و استراتژیک ایران بنا کند. نخست در استان آذربایجان ایران که روسیه را قادر می سازد تا حرکات نظامی جمهوری آذربایجان، گرجستان و ترکیه را زیر نظر داشته و اطلاعات آنرا با ایران در میان بگذارد و سپس ایجاد پایگاه نظامی درجزیره قشم که روسیه می تواند از این طریق حرکات امریکا و ناتو در خلیج فارس، عراق و کشورهای عربی خلیج فارس را کنترل کند. روسیه همچنین با تجهیزات ویژه قادر خواهد بود تردد دریایی در خلیج فارس را زیر نظر گرفته و کشتی های مشکوک را بازرسی کند. بدین ترتیب روسیه برای اولین بار قادر خواهد شد کشتی و بارهای مشکوکی که از این آبراه راهی آبهای بین الملل می شوند را مورد بازرسی قرار دهد. همآنگونه که امریکا دهه هاست مشغول چنین کاری است. روسیه در مقابل میتواند سیستم دفاع هوایی ایران را مدرن کرده و سیستم دفاع موشکی مرزهای ایران را با موشکهای سام 400 مجهز کند.»
صفراوف در ادامه، از توجه رهبران ایران به رویدادهای قفقاز و احتمال استفاده امریکا و اسرائیل از خاک گرجستان و همچنین ترکیه برای حمله احتمالی به ایران سخن گفته و از نقش حساس جمهوری آذربایجان در انتقال انرژی دریای خزر به بازار های بین الملل و همچنین نگرانی سران ایران از استفاده امریکا از سهم آذربایجان در دریای خزر نام می برد که ممکن است با توجه به عدم وجود سیستم حقوقی دریای خزر باعث ایجاد درگیری های تازه در منطقه شود.
ایران و روسیه با داشتن مقام های اول و دوم در ذخائر گاز طبیعی جهان و داشتن 60 درصد گاز طبیعی جهان قادر خواهند بود با ارائه قیمت واحدی برای فروش گاز، اروپا را متقاعد سازند تا خواسته های خود را متعادل کرده و بدلیل نیاز به صادرات گاز به اروپا رفتار دوستانه تری در پیش گیرد.
در ارتباط با همکاری اتمی ایران و روسیه صفراوف می نویسد:
این ارتباط از نظر اقتصادی میلیون ها دلار به سود روسیه است و درعین حال ایران نیز از حمایت های سیاسی و اتمی روسیه برخوردار خواهد شده و قادر خواهد شد صنعت اتمی خود را گسترش دهد.
این مناسبات، همچنین به ایران این شانس را میدهد تا بعنوان عضو دائم و رسمی وارد پیمان شانگهای شود و از چتر حمایتی این پیمان و بویژه چین و روسیه برخوردار شود.»
فضای حاکم بر تحلیل صفراوف، احتمال رو به افزایش حمله نظامی به ایران است و پیشنهادهای او به ایران و روسیه در همین چارچوب است.

احداث پايگاههاي پژاك در ارمنستان

دولت ارمنستان اخيرا اقدام به احداث پايگاه‌هايي براي استقرار عناصر گروهك غيرقانوني پژاك نموده است.
اين گروهك اردوگاه‌هاي خود را در شهرهاي لاچين و كلبجر مستقر نموده و همچنين تعداد زيادي از گروه‌هاي عراقي طرفدار گروهك پ.ك.ك در شهر لاچين اسكان داده شده‌اند.
گفتني است رهبران شاخه نظامي پ.ك.ك و حاميان مالي گروهك پژاك بطور منظم به شهر ايروان در حال رفت و آمد مي‌باشند.
از آنجائيكه كشور ارمنستان به دليل جنگ با كشور آذربايجان بر سر منطقه‌ قره‌باغ و همچنين در خصوص مساله قتل عام ارامنه توسط دولت عثماني با اين كشور‌ها ميانه خوبي ندارد سعي دارد با حمايت از گروهك پ.ك.ك و پژاك از وجود اين گروهك در جهت تامين منافع خود در قبال اين كشورها و ديگر كشورهاي منطقه سوء استفاده ابزاري نمايد.
بنا بر گزارش ديگري گفتني است اخيرا شبكه تلويزيوني كشور ارمنستان اقدام به پخش فيلمي مستند از نيروگاه هسته‌اي بوشهر نموده است.
در اين فيلم تمامي قسمت‌هاي مختلف نيروگاه اتمي بوشهر به همراه نقشه كامل نيروگاه به نمايش درآمده است.
چگونگي تهيه فيلم از كليه قسمت‌هاي آن و پخش آن از سوي شبكه تلويزيوني يك كشور خارجي قابل تامل است.