۱۳۸۷ شهریور ۲۷, چهارشنبه

هزینه سنگین ملت تورک آذربایجان در رسیدن به برابری زبانی، فرهنگی و اقتصادی-شهناز غلامی

در آستانه بازگشایی مدارس – و البته ترس متداول حاکمیت درمطالبات زبانی شهروندان آذربایجانی برای تاسیس مدارس به زبان تورکی در سراسرمناطق تورک نشین کشور- حاکمیت به موج جدیدی از دستگیری ها دست یازیده است و، تعداد قابل توجهی از فعالان هویت طلب را بازداشت کرده است. که از آن جمله میتوان به دستگیری آقای مهندس”علیرضا صرافی” و دوستان همفکرشان اشاره داشت که برای اولین بارکنگره زبان مادری را درسال ۱۳۸۲درشهرتبریزبرگزارکرده بودند، و سال گذشته اقدام به تاسیس کانونی به نام” کانون دمو” نموده بودند تا از آن طریق مطالبات زبانی رابه طرزی مدنی و قانونمند درخواست نمایند.

علاوه بر آن نزدیک به سه دهه است که در”مجله وارلیق” و نیز”نشریه توقیف شده دیلمانج” برای رشد و توسعه ارگانیک سطح آگاهی مردم تورک - نسبت به فرهنگ، زبان، تاریخ و نیز حقوق قانونی خود برای تحصیل به زبان مادری اش - سالهاست که علی رغم همه ناملایمتی های بوجود آمده از طرف دوستان سطحی نگر و شوونیست های فارسی زبان، بدون لحظه ای قصور و وقفه درتلاش و مجاهدت، همچون سربازی قسم خورده و وفادار به آرمان های ملی سرزمینشان به پاسداری از”هویت” و “کیستی” (وارلیق) آن پرداخته اند.

با افزایش موج سرکوب ها که بر علیه ملت آذربایجان اعمال می شود.در طی چند ماه گذشته ما متاسفانه شاهدبرخورد قهری حاکمیت با فعالان هویت خواه بویژه دستگیرهای دامنه دار دانشجویان هویت خواه هستیم و هنوز این پروژه مخوف و ضد انسانی تمام نشده که کارگزاران رژیم توتالیتر حاکم تعداد ۱۸ نفراز چهره های برجسته حرکت ملی آذربایجان را بدون اینکه اولیه ترین حقوق شهروندی آنها رعایت شود و آنها حق داشتن وکیل و نیزاجازه تماس با خانواده شان را داشته باشنداز یک مهمانی ساده افطار- نه البته ازیک متینگ سیاسی و یا جلسه فوق سری؟!- توسط اوباش لباس شخصی و نیزنیروهای اطلاعاتی و امنیتی با دو عدد مینی بوس “کارسان” بازداشت و به محل نامعلومی منتقل می کنند.

حادثه ای که دراین میان واقعا دلخراش و دردناک است. دستگیری سه تن از کودکان خردسال “آقای عباس لسانی”به اسامی “سئودا “، “آتیلا” و “اوختای لسانی” می باشد.لازم به یاد آوی است که خانم “رقیه علیزده” همسرآقای عباس لسانی - که از ۱ خرداد ۱۳۸۵در سخت ترین شرایط غیرقابل تصور بدون اینکه به ایشان اجازه ملاقات با همسر و فرزندانش داده شود درحال حاضر در زندان یزد محبوس می باشد- و سه فرزندش برای چندمین بار است که شاهد خشونت پلیس علیه پدرمحبوبشان و دوستان همفکرایشان می باشند. که این موضوع به نوبه خود می توانددرروحیه معصوم و کودکانه آنها تاثیر منفی بگذارد. دراین جا لازم به ذکر است که رژیم توتالیترحاکم برسرزمین مادری ما نه تنها به تعهدات حقوق بشری خود در رابطه با شهروندان عمل نمی کند. بلکه بدون توجه به تعهداتش در رابطه با “کنوانسیون حقوق کودک” که در سال۱۹۹۴خود را به رعایت مفاد آن ملزم دانسته نیزعملا دارد، نشان می دهد که نسبت به اجرای مفاد آن کاملا بی اعتناست. و وقتی می خواهد روشنفکران یک سرزمین آفتابی و لاهوتی را به حبس ، زندان ، شکنجه و اعدام بسپارد. کوچکترین مروتی و مدارایی دربرخورد با کودکان یک ملت بزرگ و بپاخاسته نمی کند و زمانی که پای منافع اش- که از آن به عنوان “امنیت ملی نظام” نام می برد- در میان باشد. اگرلازم و ضروری بداند؛ حاضرمی شود علاوه بر فعالان مدنی و دگراندیشان حتی کودکان آنها را نیز به مسلخ بسپارد:

درمسلخ عشق جز نکو را نکشند روبه صفتان زشت خو را نکشند

گرعاشق صادقی زمردن نهراس مردار بود هرآنکه او را نکشند


روز چهارشنبه۲۰/۶/۸۷ تعداد ۱۸نفراز فعالان حرکت ملی آذربایجان در مراسم افطاری که درخانه آقای صیاد محمدیان (اوچو) برگزارشد.دستگیرشدند که اسامی آنها به این ترتیب می باشد:

آقایان مهندس علیرضا صرافی (مدیرمسئول نشریه توقیف شده دیلمانج،عضو شورای ملی صلح)،حسن راشدی (استاد دانشگاه و عضوهیات تحریریه نشریه وارلیق)،سعید موغانی ( روزنامه نگار و شاعر)، مهدی نعیمی ( فارغ التحصیل دانشگاه امام صادق وازکارکنان مرکز مطالعات استراتژیک ایران،شاعرومدرس زبان تورکی )، محمد عباسپور، صیاد محمدیان (اووچوقوشاچایلی)، عباس نعیمی (کارشناس ارشد ازدانشگاه تربیت مدرس) ،اکبرآزاد (مدیرانجمن کودکان آذربایجان بنام “چیچیکلر”وعضوهیات تحریریه نشریه وارلیق)، یوسف هشیار،شهبازابراهیم نژاد، حسین حیدری (ازفعالین دانشجوی دانشگاه تهران و مدیر مسئول نشریه اولوس)، فرهادرضایی،اوختای لسانی و آتیلا لسانی (دو پسرخردسال آقای عباس لسانی ) .

خانم ها : رباب عظیمی ، اکرم نجاری (اززنان شاعرآذربایجانی ونیزدبیرسابق “N.G.O خانه فرزندان آذربایجان” درتهران)، رقیه علیزاده(همسرآقای عباس لسانی)و سئودا لسانی (دختر خردسال آقای عباس لسانی).

نیروهای اطلاعاتی علاوه بر برخورد خشن، توهین آمیز و غیرانسانی که درجریان دستگیری با بازداشت شدگان داشته اند، منزل آقای صیاد محمدیان (اوچو ) را بررسی و تفتیش قراردادند.

در پی دستگیری ۱۸ نفراز فعالان حرکت ملی آذربایجان صبح روز پنج شنبه” آقای حسن رحیمی” نیزدر شهر کرج توسط نیروهای اطلاعاتی دستگیر شد. بنا به اخبار منتشره درباره آقای حسن رحیمی گفته می شود که دستگیری ایشان درارتباط با حمایت ایشان ازدانشجویان دستگیرشده در دانشگاه تبریزمی باشد او در رابطه با وضعیت غیرقانونی نگهداری فعالین دانشجویی دستگیر شده با بخش تورکی رادیوآمریکا و نیز با رادیو فردا مصاحبه نموده و درآنجا نسبت به بازداشت طولانی مدت دانشجویان ابرازنگرانی کرده بود.

مقامات امنیتی و به اصطلاح مسئول هنوزهیچ توضیح واضحی در باره علت این اقدام خود منتشر نساخته اند.بازداشت این افراد بدون رعایت حقوق و ضوابط قانونی انجام گرفته است.بنا به به گزارشات ارسال شده از سوی دوستان و خبرگزاری ها؛ فردای آنروز (پنجشنبه ۲۱/۶/۸۷) رقیه علیزاده و فرزندانش بعد ازانجام بازجویی های مقدماتی اززندان آزاد شدندو یک روز بعد از آن نیز (جمعه ۲۲/۶/۸۷) سه نفر دیگر به اسامی فرهاد رضایی ، اکرم نجاری و رباب عظیمی از بازداشت موقت آزاد شدند.

خانم “وحیده وظیفه”همسر آقای مهندس علیرضا صرافی در مصاحبه ای که با رادیو آمریکا انجام داده است ضمن ابراز نگرانی خود و دو پسرنوجوانش از وضعیت مبهم نگهداری همسرش، با تردید اعلام داشته که احتمال می رود آقایصرافی به همراه سایر دستگیر شدگان درزندان اوین تهران باشند.

با این حال وقتی خانواده های زندانیان برای دریافت اطلاع از وضعیت عزیزانشان به دادگاه ها و نیز دفاتر اداره اطلاعات مراجعه می کنند.کارکنان آن محل ها به مدت چندین روز از وجود دستگیرشدگان ابرازبی اطلاعی می نمایندو از ارائه پاسخ صریح و شفاف به آنها خودداری می ورزند.تا به نوعی درخانواده ها احساس رعب و وحشت و فشار روانی به وجود آورند.

تا آنکه بعد از ساعت ها و روزها بی خبری (نود ساعت) از وضعیت نگهداری بازداشت شدگان، “آقای متین راسخ” بازپرس معاونت امنیت دادسرای عمومی و انقلاب تهران که از طرف دادگاه انقلاب اسلامی تهران به عنوان مسئول رسیدگی به پرونده معرفی شده است به خانوده زندانیان اعلام می کند که فعالان هویت طلب در بند در سلول های انفرادی زندان اوین بسر می برند و بازجویی آنها تا دو هفته به طول خواهد انجامید.و درعین حال خانواده های زندانیان را تهدید می کنند که از رسانه ای کردن موضوع دستگیری فعالان جدا بپرهیزند.

همزمان با این خبر بنا به آخرین اخبار رسیده از تهران سه نفردیگر از دستگیر شدگان به نام های آقای محمد عباسپور، یوسف هوشیار و شهباز ابراهیم نژاد با قید ضمانت از زندان اوین آزاد شدند. با آزادی این سه نفر هنوز ۹ نفر دیگر از فعالان مدنی آذربایجان در زندان اوین محبوس می باشند.

بنا به نوشته خبرنگاران سایت آذربایجان اویرنجی حرکاتی:

مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران ضمن محکوم نمودن بازداشت روزنامه نگاران و فعالین مدنی و حقوق بشری آذربایجان در تهران از مسئولین جمهوری اسلامی می خواهد تا امکان تماس بازداشت شدگان با خانواده و وکلایشان را فراهم آورد و نسبت به اطلاع رسانی پیرامون اتهامات وارده به این افراد اقدام نماید. این مجموعه نگران وضعیت جسمانی بازداشت شدگان بوده و آزادی بی قید و شرط این افراد را خواستار است.( دبیر خانه “مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران” – تهران /۲۴/۶/۸۷برابر با ۱۴سپتامبر ۲۰۰۸)

علاوه بر آنچه گذشت بنا به گفته رادیو زمانه : “جمعیت آذر سوئد” نیز با صدور بیانیه ای به این دستگیری ها اعتراض کرده است در این بیانیه که شنبه منتشر شده‌آمده است که :”جمعیت آذر سوئد ، دستگیری ایشان را محکوم نموده ،حکومت ایران را مسئول مستقیم صحت و سلامت عزیزان دستگیر شده می داند و خواهان آزادی هر چه سریعتر این فعالان هویت طلب می باشد.”

این وضعیت گویای این مهم می باشد که نهادهای امنیتی درایران سرکوب گسترده فعالین آذربایجانی را درهسته اصلی پروژه حذف ها و بازداشت ها و اعمال شکنجه ها ی بی رحمانه روانی و فیزیکی قرارداده اند.

«واحید قاراباغلی»، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر آذربایجان که درسایت”ساوالان سسی”به شفاف سازی فضای آذربایجان و دفاع ازحقوق بشر می پردازد، در گزارشی تحت عنوان”زندان های کشوربا فعالان آذربایجانی پرمی شود.”

ازقول آقای “داوود توران “مدیر مرکزتحقیقاتی اجتماعی – فرهنگی آذربایجان (گوناسکام) چنین می نویسد:

” ‌فعالان آذربایجان سالیان سال با درخواست مکررازدولت جمهوری اسلامی درجهت تامین حقوق بدیهی وحقه خویش مطابق قانون وموازین اسلام گام برداشته اند اما حاکمیت همواره علاوه بر بی توجهی نسبت به خواسته های حقه و قانونی آنان با بی تدبیری تمام شروع به برخورد های فرا قانونی و دستگیری حق طلبان کرده است.”اومعتقد است کوشش مسالمت آمیز ومدنی برای ابراز تعلقات زبانی و قومی از حقوق اساسی هر شهروندی محسوب می شوداما ظاهرا حاکمیت ایران قسم خورده تاکسانی را که با راه و منش های مدنی ومسالمت آمیزخواستار دستیابی به ابتدایی ترین حقوق خودهستند (تحصیل به زبان مادری( سرکوب نموده ودراین راه از هیچ برخوردی دریغ نکند.

“د.توران” بازداشت خود سرانه فعالان هویت طلب آذربایجانی رادرراستای پروژه ای می داند که درآن زبان، تاریخ، هویت و موجودیت آذربایجانیان سرکوب می شود.چرا که فعالان آذربایجان خواستی جزبرابری فرهنگی – زبانی و اقتصادی چیزی دیگری ندارند و اینها مواردی هستند که درقوانین خود ایران درنظرگرفته شده است.

او می گوید:”بیش از۸۰ سال است که حاکمان ایران همگام با محدود کردن آزادی های فردی و اجتماعی شهروندان آذربایجانی با خواسته های آنها مخالفت کرده اند. در بسیاری موارد این مخالفت ها با کشتار و زندانی کردن افراد با برچسب جدایی طلبی و تفرقه افکنی همراه بوده است. البته برخورد تبعیض آمیز به رفتار خشن و سرکوب گرایانه خلاصه نمی شود بلکه این رویکرد ها درفرهنگ حاکم جامعه نهادینه شده است و به صورت تحقیر و تمسخر آذربایجانی ها بیشترازطریق بیان جوک و لطیفه های روزمره حتی درمیان روشنفکران فرهنگ حاکم بازتاب یافته است.”

مدیر مرکز تحقیقات اجتماعی – فرهنگی آذربایجان می گوید:

“فعالان آذربایجانی با عملکرد چندین ساله خود نشان داده اند که خواهان دستیابی به حقوق انسانی که به صراحت در قانون اساسی کشور و قوانین وکنوانسیون های بین المللی آمده است؛ بوده اند.مطالبات اصلی آنها پایان دادن به تبعیض ها و ستم ملی در ایران است واتهام هایی چون تجزیه طلبی یا پان ترکیستی که به آنها وارد می شود تنها حربه ای برای سرکوب آنهاست چراکه تاکنون حاکمیت نتوانسته این اتهام را برای فردی به اثبات برساند.”

وی بازداشت اخیر ف فعالین آذربایجانی را در واقع نقض آشکارحقوق بشرمی داند و می گوید باید قوه قضائیه تجدید نظری دراین زمینه دهد تا پرونده حقوق بشرایران سیاه ترازاین نگردد.”

در خاتمه لازم می دانم به واسطه انتقاداتی که به ما از سوی منتقدان و دوستان چپ به ویژه “آقای سعید صالحی نیا”( از اعضاء کادر مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران در خارج از کشور) ایراد شده است؛ بگویم که نوشتن گزارشاتی ازاین دست در رابطه با مسائل و موضوعات مربوط به آذربایجان از سوی نگارنده به معنای عدم وجود اختناق و جو پلیسی در سایر مناطق کشور نمی باشد و همه مردم ایران از سرکوب های دامنه دار و بی رحمانه استبداد مذهبی حاکم که البته مثل بسیاری از رژیم های خود کامه ریشه در سرمایه داری دارد، رنج می برند. که ما به عنوان انسان های آزادیخواه و برابری طلب وهویت خواه- که باورهای فرهنگی ، زبانی و تاریخی مان برای مان مهم است- خواهان تحقق حقوق بشر،آزادی و برابری- درهمه جنبه هایش اعم ازجنسیتی ، اقتصادی ، فرهنگی و قومیتی - درسراسر سیاره زمین هستیم. تاچه برسد به اینکه بخواهیم نسبت به دستگیری ، شکنجه ، یا مرگ سایر انسان های دردمند جامعه درجنبش های دیگر همچون جنبش کارگری ، دانشجویی و زنان و غیره بی تفاوت با شیم و یا نابرابری اعمال شده برآنها قلب ما را خسته و روح عاصی مان را آزرده نسازد.

ما دنیایی را برای همه انسان ها آرزو می کنیم که در‌آنجا آزادی ، برابری ،‌حقوق بشر در همه جنبه هایش رعایت شده و تنوع بین اقوام به جای اختلاف و تضاد بین ملت ها باعث همگرایی و همدلی بیشترشود.چرا که برای رسیدن به دنیای آزاد و برابر و بدون تنش ضروری است تا هرملتی ابتدا خودش را، اصالت تاریخی و زبانی اش را و همه آنچه را که به بودن او درسرزمینش معنا می دهد، را بشناسد و بعد از درک درست ریشه های اصیل”کیستی خود”(وارلیق) به شناخت سایرملل نایل شود و ازدرک زیبایی دیگرزبان ها و ظرافت های دیگرفرهنگ ها خودش را با ذات زیبایی و حقیقت پیوندبزندو هرروز از دریافت مفاهیم تازه روحش نوشود و با اندیشه های پیشرو هرلحظه نوشدن را تجربه بکند.و به جایگاهی برسدکه ملت را همه کسانی بداندکه با او درد مشترک دارند و به همه مردم دنیا عاشقانه بگوید:

“هم دلی ازهم زبانی بهتراست”.
Shahnaz Gholami - شهناز غلامی
Iranian Women Journalists Association - (ROZA)
عضو انجمن روزنامه نگاران زن ایران - رزا
shahnaz.gholami@gmail.com
http://azarwomen.blogfa.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر