۱۳۸۵ دی ۶, چهارشنبه

بازتاب آمریکایی

در حدود یک هفته پیش در پی در گذشت «صفر مراد نيازوف» رئیس جمهور ترکمنستان, سایت بازتاب از عبارت نامناسب "مرد" در بخش خبرهای مربوط به این واقعه استفاده کرد. که در ذیل دو نمونه قید شده است:
«نيازوف» که از زمان فروپاشي شوروي سابق به مدت 21 سال رئيس جمهوري ترکمنستان بود، در سن 66 سالگي مرد.
"رئيس‌جمهوري ترکمنستان صبح امروز به طور ناگهاني مُرد."
حال اینکه امروز در پی درگذشت رئیس جمهور سابق آمریکا "جرالد فورد" سایت بازتاب از عبارات مودبانه ای استفاده کرده است:
سي‌وهشتمين رئيس‌جمهور آمريكا، درگذشت
جرالد فورد رئيس جمهور اسبق آمريكا و تنها فردي كه در تاريخ آمريكا بدون انتخابات به اين سمت رسيد، در سن 93 سالگي درگذشت.
جالب است که در بیان خبر مرگ مربوط به رئیس جمهور آمریکا سایت بازتاب به خودشیرینی برای اربابان خود پرداخته و به شرح سوابق رئیس جمهور سابق آمریکا پرداخته است!
لینک خبر

۱۳۸۵ دی ۵, سه‌شنبه

سندی از ترفندهای رژيم ايران بر عليه آذربايجان

چند سال گذشت٫ ارگ تبريز هنوز هم مينالد!!

چندين و چند دهه است که آذربايجان٫ ملتش و تاريخش دستخوش خيانت و تخريب قرار گرفته است. با وجود اين٫ هنوز هم سرافراز و مصمم به آينده خود ميانديشد. روزها در پيشند و کارهاي ناتمام بسيار. باشد که ما نيز با ما شويم.

خبرهاي زير تنها در عرض يکسال گذشته منتشر شده اند. نبود پيگيري و اقدامات ريشه دار باعث خواهد شد که ارک عليشاه تبريز از بين برود. ارک که پايدارترين نماد تبريز و بلندترين ساختمان دست ساز است نبايستي با بيمهري خوديها مواجه شود. بياييد همه با هم براي حفظ آذربايجان و آثار باستاني واقعي آن بکوشيم.

درهاي ارگ عليشاه بسته شد. پس از تاييد ساخت مصلاي جديد تبريز در محوطه ارگ عليشاه و ناكام ماندن درخواست‌هاي مكرر سازمان ميراث فرهنگي استان آذربايجان شرقي در استفاده‌هاي تاريخي و گردشگري از اين بنا، اين سازمان ديگر هيچ مالكيتي بر اين بنا ندارد.
درهاي بسته مجموعه ارگ عليشاه بزرگترين بناي خشتي آذربايجان هرگونه امكان بازديد عمومي از اين بنا را غير ممكن ساخته است.
«فرهاد صدادي» كارشناس روابط عمومي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان آذربايجان شرقي گفت:«بازديد از اين بنا تنها در شرايط ويژه و با گذر از فيلترهاي متعددي چون هماهنگي با مصلي، دفتر امور ائمه جمعه، سازمان ميراث فرهنگي و نگهباني محوطه ارگ براي چند دقيقه‌اي امكان‌پذير است.»
ارگ تبريز كه امروز به صورت ايوان كوچك خشتي ميان انبوهي از آهن وسيمان ديده مي‌شود يادگاري است از مجموعه عظيم مدرسه، مسجد و خانقاه تاج‌الدين عليشاه جيلاني كه در قرن هشتم هجري ساخته شده است. اين بنا در دوران‌هاي مختلف مورد هجوم و تخريب قرار گرفت و بارها كارآيي خود را از مسجد به انبار غله ومهمات تغيير داده است. طي زلزله عظيمي‌ كه تبريز را با خاك يكسان كرد تنها اين بنا فرو نريخت و به عنوان نماد مقاومت مردم تبريز استوار ماند. اين بنا در سال 1320 به صورت گردشگاه عمومي درآمد و نام باغ ملي به خود گرفت و در حال حاضر صحن اين مسجد تاريخي، مصلي و محل برگزاري نماز جمعه تبريز شده و محدوديت‌هاي ويژه‌اي براي بازديد از آن وجود دارد.

بناي تاريخي عليشاه در خيابان امام خميني نرسيده به ميدان شهرداري تبريز واقع شده كه با وجود داربست‌هاي متعددي كه سالهاست بر پيكر فرسوده‌اش بالارفته بسيار خسته به نظر مي‌رسد. اين داربست‌ها كه جهت مرمت بنا بسته شده بود از سال گذشته همزمان با كناره‌گيري سازمان ميراث فرهنگي و توقف مرمت همانطور رها شد.ازدي ارگ عليشاه كه مي‌توانست همانند ديگر بناهاي منحصربه‌فرد ايران شهرت جهاني داشته باشد در سايه آهن و سيمان از فهرست جاذبه‌هاي آذربايجان حذف ‌مي‌شود.
اد سازه‌هاي فولادي حاشيه ارگ به حدي است كه اين بنا حتي از نزديك‌ترين فاصله نيز به راحتي قابل رويت نيست.
ارگ تبريز درحالي كه مي‌توانست مانند گنبدسلطانيه و ارگ‌بم جهاني باشد و گردشگران زيادي را متوجه ايران كند به يك بناي منزوي و در حال تخريب تبديل شده است.
«احمد سبط حسيني» مدير عامل دفتر خدمات مسافرتي سبط تور كه تحقيقات وسيعي در تاريخ و فرهنگ ايران انجام داده معتقد است:«با اينكه كه اين بنا در حال نابودي است اما هنوز هم مي‌تواند به عنوان يكي از جاذبه‌هاي تاريخي منطقه مورد بهره‌برداري قرار گيرد.با طراحي و ساماندهي يك مجموعه گردشگري هم مي توان شمار زيادي از گردشگران بين‌المللي را به ايران كشاند و هم از تخريب آن جلوگيري كرد در غير اين صورت در چند سال آينده بايد شاهد ويراني كامل اين بنا باشيم.»

توضيح: سالها براي رهايي ارک تبريز از دستان غاصبان تلاش بعمل آمد ولي بخاطر اينکه اين بناي تاريخي و با ارزش در استانهاي فارس نيست! تنها امر بر مسدود کردن آن داده شد. برج جهان نما فقط و فقط بدليل ديده شدن از محوطه ميدان نقش جهان اصفهان تعديل شد ولي مصلاي تبريز حکم به نابودي ارک ميدهد!! اقدامي همگاني لازم است تا بفهمند آذربايجان به تاريخش بها ميدهد. افراد و موسسات دلسوز آذربايجاني بايد دست به يک اعتراض بين المللي بزنند. در اين راه آماده ياري به افراد و موسسات مربوطه هستيم

رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري آذربايجان شرقي گفت: براساس توافقهايي که با مسوولان ذيربط شده، قرار است محوطه مجموعه ارگ عليشاه با تملک اماکن شخصي اطراف، مکان آزاد شود.

رضا عبادي با اعلام اين مطلب افزود: در صورت علمي شدن اين طرح، گام مثبتي در راستاي استفاده از مکانها و محوطه اين مجموعه برداشته مي شود. وي گفت: با مسوولان بنياد مصلاي امام خميني(ره) تبريز نيز گفتگو خواهيم کرد؛ تا از فضا و امکانهاي موجود بهترين بهره را ببريم.

عبادي افزود: اين بازگشايي هزينه سنگيني خواهد اشت، چون اماکن شخصي موجود در خيابان امام خميني(ره) و کوچه ارگ بايد تملک و بازگشايي شود. رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري آذربايجان شرقي گفت: ارک عليشاه يک اثر ملي و ماندگار است و نبايد بيش از اين آسيب ببيند. وي ابراز اميدواري کرد با مساعدت نماينده ولي فقيه و استاندار آذربايجان شرقي، اطراف اين مجموعه بازگشايي شود.

اكبر اعلمي، نماينده مردم تبريز اعلام كرد كه وزيران عضو شوراي عالي ميراث فرهنگي و گردشگري را براي پاسخگويي در مورد وضعيت نگران‌كننده ارگ عليشاهي به مجلس فرا مي‌خواند

به دنبال بي‌توجهي دستگاههاي مسئول نسبت به نقض قوانين در رعايت حريم قانوني ارگ عليشاهي، نماينده تبريز در مجلس شوراي اسلامي خواستار حضور وزراي عضو شوراي عالي ميراث فرهنگي و گردشگري در مجلس براي پاسخگويي در قبال شرايط نامطلوب اين اثر ارگ تبريز در نيمه نخست قرن هشتم هجري به همت «تاج الدين عليشاه جيلان تبريزي» وزير «الجاتيو» و «بهادرخان ايلخاني» بنا شد.

«اكبر اعلمي»، نماينده مردم تبريز با انتقاد از ادامه تخريب حريم قانوني مسجد ارگ عليشاهي تبريز به دليل ساخت بناي مصلي در فاصله يكصد متري آن اعلام كرد كه متن سؤالات خود از وزراي عضو شوراي عالي ميراث فرهنگي و گردشگري را براي پاسخگويي در مورد ادامه ساخت‌وساز بي‌ضابطه مصلاي تبريز در هفته جاري به هيات‌رئيسه مجلس ارايه مي‌دهد.

وي در گفت‌وگوي اختصاصي با «ميراث خبر»، از عملكرد مسئولان قبلي براي رسيدگي به وضعيت مسجد ارگ عليشاهي انتقاد كرد و افزود: «در ابتداي فعاليت مجلس ششم با حضور وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي وقت، مقرر شد روند ساخت مصلاي تبريز بر پايه ضوابط پيش‌بيني شده براي حريم آثار تاريخي ادامه پيدا كرده و مسجد ارگ عليشاهي ترميم شود. هر چند مقدمات كار فراهم شد، اما پس از گذشت بيش از 6 سال هنوز اين داربستها هستند كه مسجد را برپا نگه داشتند.»

«اكبر اعلمي»، نماينده مردم تبريز اعلام كرد كه متن سؤالات خود از وزراي عضو شوراي عالي ميراث فرهنگي و گردشگري را براي پاسخگويي در مورد ادامه ساخت‌وساز بي‌ضابطه مصلاي تبريز در هفته جاري به هيات‌رئيسه مجلس ارايه مي‌دهد.

مانده و برنامه‌اي براي احياي آن وجود ندارد، از ادامه ساخت بناي مصلاي تبريز در محدوده حريم قانوني اين اثر تاريخي انتقاد و تاكيد كرد كه مسوولان سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در برابر وضعيت اين اثر تاريخي موضع انفعالي گرفته‌اند.

وي همچنين گفت: «با توجه به اينكه پيگيريهاي انجام شده از طريق تذكر به رييس‌جمهوري درباره وضعيت ارگ عليشاهي بي‌نتيجه مانده است و امكان سؤال از رييس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري بر پايه قوانين مجلس وجود ندارد، وزراي عضو شوراي عالي ميراث فرهنگي و گردشگري بايد در قبال ادامه تعللها به وضعيت نگران‌كننده اين اثر پاسخگو باشند و همه آنها را به مجس فرا خواهيم خواند.»

نماينده مردم تبريز، مسجد ارگ عليشاهي را نماد غرور مردم آذربايجان دانست و افزود: «اگر اين بناي تاريخي اينگونه مورد بي‌مهري قرار نمي‌گرفت و گرفتار قهر برخي اشخاص خودسر نمي‌شد اكنون مي‌توانست جاذبه‌اي مهم براي گردشگران در منطقه باشد.»

چنانچه «اعلمي» مي‌گويد،دست‌اندركاران ساخت مصلاي جديد تبريز با ايجاد حصاري پيرامون ارگ عليشاهي اين اثر تاريخي را منزوي كرده‌اند و به متقاضيان اجازه ديدار از اين بناي تاريخي را نمي‌دهند

او در همين ارتباط گفت:«مكان‌يابي اين بنا از توجيه كارشناسي برخوردار نبوده و با وجود مكانهاي نماينده مردم تبريز، مسجد ارگ عليشاهي را نماد غرور مردم آذربايجان دانست.

مناسب ديگر، مسوولان، حريم ارگ عليشاهي را براي ساخت مصلي انتخاب كردند.»

ارگ تبريز در نيمه نخست قرن هشتم هجري به همت «تاج الدين عليشاه جيلان تبريزي» وزير «الجاتيو» و «بهادرخان ايلخاني» بنا شد. اين بناي تاريخي كه در دوره قاجار به انبار غلات و مخزن مهمات قشون تبديل شد، در رويدادهاي مختلف به گونه‌اي با تاريخ تبريز عجين شد.

در دوره جنگهاي ايران و روس به ويژه جنگ دوم (1243 _ 1241 قمري) كه قواي روسيه تا دروازه‌هاي تبريز پيش آمده بودند همچون دژ استواري مانع از تسليم شهر شد. همچنين در دوره مشروطه، هنگامي كه آزادي‌خواهان تبريزي به رهبري «ستارخان» و «باقرخان» عليه مستبدان محمدعلي شاهي مبارزه مي‌كردند، ارگ مورد هجوم و تعرض قرار گرفت ولي هيچگاه تسليم نشد

اكنون كه بيش از هفت قرن از ساخت «ارگ عليشاهي» تبريز مي‌گذرد، «بنياد مصلاي تبريز» در حريم آن اقدام به ساخت و سازهايي كرده و به بخشي از خود ارگ نيز آسيب‌هايي وارد آورده است.

گزارشهاي رسيده حاكي است كه 80 درصد از ساخت و سازهاي آن انجام شده و به نظر مي‌رسد متوليان، قصد متوقف كردن آن را نيز ندارند.

تنها يك نفر از 6 وزيري كه در مورد تخريب ارگ علي‌شاه از آنها سوال شده بود، تا كنون براي ارائه توضيح در مجلس حاضر شده‌اند.
به گفته اكبر اعلمي، نماينده تبريز، از شش وزيري كه وي در مورد تخريب ارگ علي‌شاه از آنها سوال كرده‌ بود، تنها وزير كشور براي پاسخگويي در مجلس حاضر شده است.
اعلمي اين عدم پاسخگويي را خلاف آيين‌نامه داخلي مجلس شوراي اسلامي و قانون اساسي دانست و گفت: «يكي از نمايندگان تبريز در كميسيون فرهنگي باعث اين كارشكنيها شده است. اين نماينده رسيدگي به وضعيت ارگ علي‌شاه را كند كرده است.»

اعلمي با تاكيد براينكه طي نامه‌هاي مستدل و مستمر به هيات‌رئيسه هشدار داده است كه ممانعت از حضور وزرا و بررسي وضعيت ارگ با آيين‌نامه داخلي مجلس و قانون اساسي مغايرت دارد، گفت: «سرانجام هفته گذشته هيات‌رئيسه مجاب شدند كه در هفته جاري شش وزير عضو شوراي عالي ميراث‌فرهنگي و گردشگري را براي پاسخگويي در مورد ادامه ساخت‌وساز بي‌ضابطه مصلاي تبريز به مجلس دعوت كنند.»

به گفته نماينده تبريز، وزير كشور نيز با وي در مورد كوتاهي در صيانت از جاذبه‌هاي فرهنگي در استان آذربايجان شرقي هم‌عقيده بوده و براي تغيير اين رويه و محافظت از ميراث‌فرهنگي دستورات لازم را به استاندار اين استان داده است. وي معتقد است تداخلات موجود در عملكرد نهادها و دخالت برخي از سازمانها در امور اداره ميراث‌فرهنگي آذربايجان‌شرقي سرنوشت حاضر را براي ارگ علي‌شاه رقم زده است.
«اعلمي» با بيان اينكه مسجد ارگ عليشاهي به رغم ويژگيهاي منحصر‌به‌فرد تاريخي در انزوا باقي مانده و برنامه‌اي براي احياي آن وجود ندارد، از ادامه ساخت بناي مصلاي تبريز در محدوده حريم قانوني اين اثر تاريخي انتقاد و تاكيد كرد كه مسوولان سازمان ميراث‌فرهنگي و گردشگري در برابر وضعيت اين اثر تاريخي موضع انفعالي گرفته‌اند.

چنانچه «اعلمي» مي‌گويد، دست‌اندركاران ساخت مصلاي جديد تبريز با ايجاد حصاري پيرامون ارگ عليشاهي اين اثر تاريخي را منزوي كرده‌اند و به متقاضيان اجازه ديدار از اين بناي تاريخي را نمي‌دهند.

او در همين ارتباط گفت: «مكان‌يابي بناي مصلا از توجيه كارشناسي برخوردار نبوده و با وجود مكانهاي مناسب ديگر، مسوولان، حريم ارگ عليشاهي را براي ساخت مصلا انتخاب كردند.»

اكنون كه بيش از هفت قرن از ساخت «ارگ عليشاهي» تبريز مي‌گذرد، «بنياد مصلاي تبريز» در حريم آن اقدام به ساخت و سازهايي كرده و به بخشي از خود ارگ نيز آسيب‌هايي وارد آورده است.

ارگ تبريز كه امروز به صورت ايوان كوچك خشتي ميان انبوهي از آهن وسيمان ديده مي‌شود يادگاري است از مجموعه عظيم مدرسه، مسجد و خانقاه تاج‌الدين عليشاه جيلاني كه در قرن هشتم هجري ساخته شده است.
اين بنا در دوران‌هاي مختلف مورد هجوم و تخريب قرار گرفت و بارها كارآيي خود را از مسجد به انبار غله و مهمات تغيير داده است.

طي زلزله عظيمي‌ كه تبريز را با خاك يكسان كرد تنها اين بنا فرو نريخت و به عنوان نماد مقاومت مردم تبريز استوار ماند. اين بنا در سال 1320 به صورت گردشگاه عمومي درآمد و نام باغ ملي به خود گرفت و در حال حاضر صحن اين مسجد تاريخي، مصلا و محل برگزاري نماز جمعه تبريز شده و محدوديت‌هاي ويژه‌اي براي بازديد از آن وجود دارد.

عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي، ارگ علي‌شاه را اسير عملكرد نادرست مسئولان خواند و گفت: «اين بناي تاريخي در بدترين وضعيت ممكن قرار دارد و با وجود تعهدات بانيان مصلي،‌ ساختمان مصلي به‌گونه‌اي قرار گرفته كه بناي ارگ حتي از 10 متري هم ديده نمي‌شود.»

و در خاتمه بايد از آذربايجانيها و مخصوصا مردم تبريز و نمايندگان آن پرسيد: شماها که دم از تمدن و تاريخ و فرهنگ ميزنيد٫ براي آذربايجان چه ميکنيد؟

۱۳۸۵ دی ۴, دوشنبه

کتاب ، یوخسا تحقیرنامه یاندیرما!

عزیز هموطنلر :

حاشیه یه گئتمدن سیز ایله زر ورق جلد لرله صحافلیق اولموش کثافت نامه لرین یاندیریلماسی باره سینده دانیشماق ایسته ییرم. اوخودوم کی، بیر نئچه گون بوندان اوّل بیزیم بیر نئچه هموطنیمیز، خلقیمیزی تحقیر ائدن فارس دیلینده یازیلمیش توهین و تحقیرنامه لری توپلایب و اونلاری اؤدا چکیبلر. بو آرادا فارس شونیزمی و اونون تبلیغات اورگانلاری چالیشیرلار بئیله گؤسترسینلر کی ، گویا بو یاندیریلان تحقیرنامه لر حافظ و سعدی نین دیوانلاری و باشقا ادبی کیتابلاردیلار.

هیچ بیر شبهه یوخدور کی کتاب یاندیرماق وحشیلیک دیر و بو گون کتابلاری یاندیران انسان، صاباح انسانلاریدا یاندیرا بیلر. ائله بو اوچون منده اؤزومو دموکرات و هومانیزم فلسفه سینین طرفداری ساییراق، کتاب یاندیرماقلا مخالفم و ایستمیرم بیر کسین دیلینه ،فرهنگینه ، دینینه، ایرقنه ، کتابینا، مالینا و تورپاغینا تجاوز ائدیب و اونون حسابینا اؤزومون و یا مللتیمین مادی – معنوی ثروتیمی آرتیرام. بونونلا بئله من هربیر کتاب شکلینده صحافی اولموش تحقیرو کثافت نامه یه کتاب آدی قؤیا بیلمیرم. چونکو : هر بیر کتابین اؤزونه گؤره آز – چوخ معنوی دئیه ری اولمالیدیر.

کتاب وسیله سیله انسان علم و صنعتین یاراتدیغی معجزه لرله تانیش الور؟ انسان پرورلیغی اؤیره نیر. حاققا ، اجتماعی عدالته ، ترقی و معنوی – مادی شرایطین یاخیشیلاشماسی اوغروندا فعالیت ائتمه یه دعوت الور؟ تاریخده باش وئرن انسانی تراژدی لری ، فاجعه لری تانییر. شعر شکلینده بیان اؤلموش آرزیلارلا، ناکام قالمیش عشق لرله، رمان لارلا تانیش اولور. میلت لرین ادبیات ، دیل، دین، عادت – عنعنه، اجتماعی شرایط و فرهنگ لرینه یاخینلاشیر … منجه بونلار هر بیر کیتابی کتاب ائده ن ده یرلردی.

عزیز اوخوجو:

سیز مندن داها یاخشی بیلیرسینیز کی ، بو یاندیریلان توهین و تحقیرنامه لرین رسالتی فارس میللتی ایچینده غیر فارس میلت لره خصوصیله تورک لره قارشی حقارت حسّی ، نیفرت و دوشمنچیلیق یارادماقدیر. بو باصطلاح کیتابلارین محتواسی تورکلری وحشی و قان ایچن گؤسترمک و نهایت دیلیمیزی ، فرهنگیمیزی ، تاریخیمیزی تحریف ائدیب یوخلوغا سوق وئرمک دیر. بیر جمله ایله دئسک بو تحقیرنامه لر (ژورنال ، روزنامه ، فیلم ، کتاب، جوک لارلا دؤلموش کاست لر و… ) بیزیم ملی وارلیغیمیزی نابود ائتمک ایسته ین سیاستین یعنی آسیمیلاسیون سیاستین خدمتینده دیر. کافی دیر سیز فارس ادبیاتینا ، چکیلمیش بعضی سینما فیلم لرینه ، فارس دیلینده وئریلن تلویزیون پروقراملارینا، ژورنال و غزتلره، ملتیمیزه قارشی تحقیر آمیز جوک لارا باخاسینیزا!

” کسی را ز ترکان نباشد خرد کز اندیشه خویش رامش برد” (شاهنامه فردوسی)

” که آن ترک، بد ریشه و ریمن است که هم بد نژاد است و هم بد تن است ” (شاهنامه فردوسی)

” زشیر شتر خوردن و سوسمار عرب را به جائی رسیدست کار
که تاج کیانی کند آرزو تفو بر تو ای چرخ گردون ، تفو” (شاهنامه فردوسی)

” زبان ترک از برای از قفا کشیدن است صلاح پای این زبان ز مملکت بریدن است”
” بکن ترک زبان ترک ، کز تاریخ خونینش من از خون لاله گون کوه ارس ، دشت مغان دارم” (عارف قزوینی)

“… گویا نمیدانند که یکنفر آذربایجانی ترک شدن را برای خود ننگ میداند … جوانان آذربایجانی باید جانفشانی کرده متعهد شوند تا میتوانند زبان ترکی تکلّم نکرده ، به وسیله تبلیغات عاقبت وخیم آن را در مغز هر ایرانی جایگیر کنند …” (دکتر تقی ارانی ، درباره زبان فارسی و آذربایجان، صفحه 129″

“…آقای دولتشاهی مدیر فرهنگ و هنر اگر چه آذربایجانی الاصل بودند اما به زبان فارسی صحبت میکردند …. به زبان ترکی از آقای دولتشاهی پرسیدم که چرا به تجدید چاپ جلد اول حیدر بابایه سلام، مجوز چاپ نمی دهند. ایشان به زبان فارسی جواب دادن : “ابداً راضی نشوید که آن تجدید چاپ شود . اولاً چاپ هر مطلبی به زبان ترکی قدغن است و ثانیاً شهریار اشتباه کرد که حیدربابا را سرود، میدانید اگر شهریار این اثر را به وجود نمی آورد ، الان چه مقامی داشت؟ دولت همه جا او را تبلیغ مینمود، بلند آوازه اش میکرد و شغل خوبی با حقوق مکفی به او می داد ، به خانواده اش میرسید و زندگی اش را سروسامان می بخشید. حیدر بابا به شهریار لطمه بزرگی زده است و او را مطرود و مغضوب دولت قرار داده است . شما اگر به شهریار علاقه مند هستید، توصیه کنید که به زبان ترکی شعر نگوید، آقا ما ایرانی هستیم ، زبان ما فارسی است، ترکی زبان مغول هاست. مگر نمی بینید که به آذربایجانیها چه میگویند. اکثر مردم زبان ترکی را انکار کرده اند. سایر شاعران تبریز هم شاهدند. من که مسئول انجمن ادبی شهریار هستم هرگز اجازه خواندن حتی یک بیت شعر ترکی را نمی دهم. ما که سابقه شش هزار ساله فرهنگی داریم، نباید به زبان بیگانه صحبت کنیم و شعر بسازیم و به آن اجازه چاپ دهیم ” (درخلوت شهریار، بیوک نیک اندیش نوبر، اشعار ترکی شهریار، صقحه 232، نشر آذران ، تبریز 1377)

حرمتلی هم یئرلی لر!

بیلیدیینیر کیمی مللتیمیزین بؤیوک شاعری استاد شهریار بیر هومانیست و اوره یی پامبیقدان یومشاق اولان بیر انسان ایدی.
باخین گؤرون فارس شوونیزمی بو انسانین شخصییتینه و ملی وارلیغینا نه قدر توهین و تحقیر ائدیر کی بو بؤیوک شاعیراؤزوندن و ملی شرافتیندن مدافعه ائتمک اوچون ناچار قالیر “الا تهرانیا انصاف میکن خر توئی یا من ” قصیده سینی قلمه آلسین.

سهو ائتمزسم 1995 - نجی ایلده برلین شهری نین بین المللی فیلم فستیوالیندا ایراندان ایکی فیلم اشتراک ائتمیشدی. فیلم لردن بیریسی “بانو” آدیندا بیرفیلم ایدی. بو فیلمده بیرآذربایجان تورکونه ، شارلاتان، اؤغرو و جنایتکار رؤلو وئریلمیشدی. بو شخص غلیظ تورک لهجه سینده دانیشیب و جنایتلرینه دوام وئریردی. من وایرقچیلیه قارشی اولان هم یئرلی لریم بوراسیستی فیلمی گؤرندن سونرا فستیوالین ترتیب وئرنلرینه بیر مکتوب یازیب و بو فیلمین گؤستریلمه -سینه اعتراضیمییزی بیلدیردیک . اوچ گوندن سونرا فستیوال ریاستی طرفیندن بیزه بیر مکتوب گلیب و دانیشیغا دعوت اولدوق. بو خانیملار و آقالارلا گؤروشوب و قضیّه نی شرح وئرندن سونرا بونلار بیزدن رسمی عذر ایسته یب و سؤز وئردیلر کی گله جکده ایراندان گلن فیلم لرین هامیسینی قاباقجادان مترجمه گؤستریب، اونلاری کنترل ائتدیریب و بیر داها بئیله کثافت لره یؤل وئرمه سینلر!!!

بیر نئچه آی بوندان قاباق برلین شهرینده بیر صحنه یه ده شاهید اولدوم . بیر کیچیک خیاباندا 100 نفره یاخین اللرینده شعارلارلا دایانان انسانلاری گؤردوم. بو انسانلار مگافونلا شعارلار وئریردیلر و اللرینده اولان ورقه لری جماعته پایلاییردیلار. قضیّه بئیله ایدی :
بو خیابان آلمانلارین 19 – عصرین سونوندا یاشایان بؤیوک بیر تاریخچی سی و فیلسوفونونون آدینی داشییردی. بو تاریخچی اؤز یازیلاریندا یهودیلره قارشی آنجاق بیرراسیستی جمله یازمیش ایدی. “یهودیلر بیزیم بدبختچی لیی میزدیلر” . بو جمله یه گؤره بو آلمانلار بیر نئچه دفعه بورایا ییغیشیب، تظاهرات ائدیب و خیابانین آدینین دئیشمه سینی ایسته ییرلر. سونرا لار دولت خیابانین آدینی دئیشدی.

محترم هموطنلر:

سیز آرخاین اولون اگر ایران آدلانان اؤلکه ده مترقی قانون و عدالت اولسایدی وبورادا مختلف میللت لرین دیل لرینه ، ایرق لرینه ، ادبیات و فرهنگ لرینه احترام قؤیولسایدی ، قانون اوّلجه دن ایرقچی یازارلارین، رژه سورلارین و ژورنالیست لرین قارشیسینی آلیب و اونلارین جفنگیاتین یاییلماسینا اجازه وئرمزدی.

بیزیم ملی وارلیغیمیز و انسان حقوقوموز هم مملکته حاکم اولانلار، هم قانون ، هم فارس میللتی نین روشنفکرلری و همده دولتین رسمی مئدیاسی طرفیندن هر گون ساللاخانایا گؤتورولور و اورادا قصابلیق اولور.

من بیر تورک آذربایجانلی اولاراق هر گون اؤلوم – دیریم ساواشیندایام . پهلوی سلاسه سیندن باشلایاراق ایندیه دک بیزیم دیلیمیز و فرهنگیمیز قتل عام اولور. آخی آذربایجان تورکجه سینده دولتین رسمی تلویزیونوندا دئیلن بو جمله نین ” دونن وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران با وزیر امور خارجه کشور برادر سوریه دیدار و گفتگو ائله دیلر” هاراسی منیم دیلیمدیر!! ؟ اگر بو دیلیمیزین قتل عامی دئیل بس نه دیر؟ بو شرایطده کیم بیزه قارانتی وئره بیلر کی آذربایجان مللتی نین 40- 30 – ایلدن سونرا ملی کیم لیی یوخ اولماسین ؟ آخی بیر میللتی یوخ ائتمک اوچون اونون دیلینی یوخ ائتمک لازیمدیر.

بو اؤلوم – دیریم شرایطده راسیستی کیتاب، فیلم یا ژورنال لاری یاندیریب و یا مستراح قویوسونا سالماق ، شخصی احساساتلا ایلگیسی یوخدور. بو عمل، آپارتاید بیر مملکتده ، میللی کیم لیی یوخ اولما تهلکه سی آلتیندا اولان هر بیر انسانین طبیعی عکس العملی دیر. هر بیر ملی مبارز بو کیچیک یول لارلا میللی وارلیغینی یوخ اتدنلره گؤسته ریر کی ، او حاضیر دئیل مبارزه سیز تسلیم اولوب ومیللی وارلیغی نین اؤلومونه نظارتچی قالا . میللی مبارزلراؤزلرینی همیشه میللی وارلیق لارینین قؤروچوسو کیمی تانییب لار. اونلاراؤزلرینی باشدان – آیاغا وظیفه سایبلار.

منجه ملتییمیزین انسان حقوقونو، وارلیغینی ، دیلینی ، فرهنگینی و کیم لیی نی مدافعه ائدن قانونون اولمادیغی بیر اؤلکه ده، جانلاریندان - مال لاریندان کئچمیش مبارز انسانلاریمیز گره ک تشکیلاتلانیب، شرایطی تحلیل ائدیب و هرجوره صلاح بیلدیکلری یوللار ایله دوشمنی و اونون آسیمیلاسیون وسیله لرینی خنثی ائده لر . بیزکئچمیشده آخماقلیق درجه سی نین سرحدینه قدر سوسموشوق. ایندی : “هارای ، هارای من تورکم” ، “منیم دیلیم اؤلن دئیل ، فارس دیلینه دؤنن دئیل” شعاریله ایره لی گئدیب و فارس شوونیزمی نین بینئوره سینی آنا یوردوموز آذربایجاندا ابدی اولاراق سؤکمه لییک!

یاشاسین میللی وارلیغیمیزین قؤروجولاری!!!
یاشاسین آزاد، دموکرات و مدرن آذربایجان!
احمد يزداني

۱۳۸۵ دی ۲, شنبه

تورکی حرف زدن ممنوع!

رئیس اطلاعات شهرستانخوی در اقدامی عجیب در اولین هفته حضور خود در خوی کلیه فعالین آذربایجانی شهرستان را به اداره اطلاعات فراخوانده و در جلسه ای که با آنها داشته خود را کریمی اهل تهران فارسی زبان معرفی کرده و با تهدید اعلام کرده است که با هیچ کس شوخی ندارد و از این به بعد مردم شهر باید سعی کنند که در سطح شهر به زبان ملی خود فارسی صحبت کنند و هیچ کس حق ندارد به ترویج زبان ترکی در سطح شهر بپردازد در غیر این صورت با آن شخص برخورد جدی خواهد شد

۱۳۸۵ آذر ۲۹, چهارشنبه

سومين كتيبه آجري به خط ميخي در شمال‌غرب ايران كشف شد

كاوش‌‌هاي باستان‌شناسان سازمان ميراث فرهنگي، صنايع‌دستي و گردشگري آذربايجان‌غربي به كشف سومين كتيبه آجري به خط ميخي آشوري منجر شد.

تپه ربط در شهر سردشت و در كرانه شرقي رودخانه زاب كوچك قراردارد. تا پيش از بررسي ها، وسعت اين تپه چهارده هكتار تخمين زده مي شد اما كاوش ها نشان داد اين تپه 25 هكتار وسعت دارد.

“رضا حيدري”، سرپرست كاوش‌هاي باستان‌شناسي تپه ربط در گفتگو با ميراث خبر از كشف سومين كتيبه آجري به خط ميخي در تپه ربط 2 خبر داد و افزود: « كشف خط در محوطه‌هاي باستاني يكي از شاخصه‌هاي مهم براي تاريخ گذاري و شناخت تاريخ آن منطقه به شمار مي‌رود و كمك‌ زيادي به شناخت دولت‌شهرهاي مانايي، اورارتويي و شاخت دقيق‌تر ارتباط آشور با اين دولت شهرها مي‌كند.»به گفته وي تصاوير اين كتيبه‌ها براي ترجمه در اختيار زبان‌شناسان قرار گرفته است.

نخستين فصل كاوش هاي باستان شناسي در تپه ربط به كشف سنگ فرش‌هاي 3 هزار ساله با ابعاد 180در 180 سانتي‌متر منجر شد كه تاكنون در هيچ يك از محوطه هاي اورارتويي ديده نشده‌است. نمونه اين سنگ فرش‌ها تنها در رم باستان و ايران‌باستان ديده شده است.همچنين كشف الهه‌هاي بالدار ‌و عريان براي نخستين بار در يك سايت اوراتويي گزارش داده ‌شد.

تپه ربط كه سطحي ترين فرهنگ آن به هزاره اول پيش از ميلاد باز مي گردد، يكي از محوطه هاي بزرگ تاريخي شناخته شده در شمال غرب كشور است.

كاوش هاي باستان شناسان در شمال غرب كشور براي مطابقت اين تپه با مركز كشور آرديني(موصاصير) از شهريورماه سال 84 آغاز شده است.

۱۳۸۵ آذر ۲۸, سه‌شنبه

دادگاه هاي غير علني و بدون وکيل

احکام قضايي تازه در آذربايجان

تعداد ديگري از فعالان سياسي و فرهنگي در آذربايجان در چند روز گذشته به زندان محکوم شدند. طبق گزارش هاي رسيده از آذربايجان، براي نزديک به 200 نفر احکام قضايي در دادگاه بدوي صادر شده که پس از تاييد در دادگاه تجديدنظر زنداني خواهند شد. تقريبا همين تعداد نيز محکوميت شان تعليقي است.

بر اساس سندي که به تازگي از اداره کل زندانهاي استان آذربايجان شرقي خارج شده است، اسامي 94 تن از بازداشت شدگان خرداد ماه امسال در تبريز فاش شد. اين نود و چهار نفر به همراه هدايت ذاکر که از قبل در زندان بود فقط بخشي از زندانيان بند 5 سياسي زندان مرکزي تبريز را در برمي گيرند که نام سياري از آنها براي اولين بار منتشر مي شود. برخي از اين زندانيان در تابستان گذشته به حبسهاي يک ساله و چند ماه محکوم شدند و برخي نيز اخيرا با ابلاغ حکم حبسهاي چند ساله مواجه بوده اند. تقريبا تمام جلسات برگزار شده دادگاههاي اين افراد غير علني بوده است و اکثر محاکمه شدگان و بسياري از کساني که در انتظار محاکمه يا اعلام حکم هستند از داشتن وکيل محروم بوده اند.

بر همين اساس غلامرضا نصيرزاده مدير مسئول نشريات "ايلديريم" و "بيرليک يولو" به سه سال حبس تعليقي محکوم شده است. نصيرزاده در تير ماه امسال در حاليکه عازم منزل خود در ماکو بود، به علت همراه داشتن چند جلد کتاب و نشريه ترکي در بيرون از منزل دستگير و به اداره اطلاعات خوي منتقل گشت. وي مدت 10 روز در زندان خوي در بازداشت به سر برد و سپس با قرار وثيقه 4 ميليوني به صورت موقت آزاد شد. اتهام نصيرزاده تبليغ بر عليه نظام و همکاري با گروههاي پان ترکيست بود و قاضي شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامي خوي وي را به 6 ماه حبس تعزيري محکوم و اين حکم را تبديل به 3 سال حبس تعليقي کرد.

همچنين نشريه دانشجويي "آياتاي" که در دانشگاه اروميه منتشر مي شد بعد از دو شماره انتشار به اتهام تجزيه طلبي، نشر اکاذيب و تحريف تاريخ آذربايجان و تشويش اذهان توقيف شد. آياتاي مجوز خود را در آبانماه 85 به مدير مسئولي وحيد يحيوي آذر گرفته بود. لازم به يادآوريست که آياتاي ششمين نشريه است که در عرض 3 ماه بعداز "اولوس"، "اويانيش"، "هاراي"، "ياشيل" و "يول بير" توقيف مي شود.

اما از شهرهاي کوچک تر خبر مي رسد که طي برگزاري جشن هاي نور افشاني به مناسبت شصت و يكمين سالگرد 21 آذر و رسمي شدن زبان تركي در شهرهاي آذربايجان برخي در اورميه، تبريز، مرند، نقده و... بازداشت شده اند. 4 نفر از دستگير شدگان (رسول نظري، اسماعيل اکبري، سيد عليرضا بدرميران و کريم اصغر زاده) در شهرستان مرند دانش آموز دبيرستان هستند. همچنين نقده از جمله شهرهاي آذربايجان غربي است که وضعيت بسيار نامساعدي دارد. بعد از درگيري هاي خونين چهارم خرداد ماه امسال در اين شهر، فضاي رعب و وحشت ايجاد شده است. در حمله نظامي كه چهارم خرداد به مردم نقده بسياري از مجروحاني كه به بيمارستانها برده شدند، بازداشت گرديدند. عده اي نيز در منازل خود و يا منازل تعدادي از نقده اي ها تحت درمان قرار گرفته اند كه بعضي از آنها هنوز تحت تعقيب قرار دارند. اسامي عده زيادي از دستگير شدگان در نقده هيچگاه منتشر نشد. خانواده هاي جان باختگان به ويژه خانواده شاعر توحيد آذريون تحت فشار هستند.

روز 21 آذر نيز، خدايار تيموري فرزند فريدون تيموري شاعر اورميه اي در مغازه خود واقع در پاساژ امير کبير توسط نيروهاي اطلاعات دستگير شد. خدايار تيموري در تماس با خانواده خود، گفته که ابتدا به ستاد خبري اداره اطلاعات و بعدا به بازداشتگاه منتقل شده است. بر اساس خبرهاي دريافتي نيروهاي امنيتي با ورود به مغازه کامپيوتر وي، سي دي هاي وي را باخود برده اند. بنا به گفته شاهدان عيني هنگام بازداشت خدايار تيموري يکي از جواناني که در مغازه حضور داشت نيز دستگير شد ولي از هويت وي تاکنون خبري به دست نيامده است.

گسترش احکام زندان

در تبريز، حسن احمديان فعال سياسي، پس از محاكمه غير علني در شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامي تبريز به تحمل سه سال حبس تعزيري محكوم شد. حسن احمديان محقق جامعه شناسي و فعال حركت ملي آذربايجان، متهم به اقدام عليه نظام، به دنبال دستگيري در خردادماه گذشته پس از چند ماه بازداشت موقت به صورت غير علني و بدون رعايت حقوق قانوني محاكمه و به تحمل اين جزا محكوم شد. قاضي علي علي اكبري موارد متعددي را به عنوان مصاديق اتهام ذكر و به استناد ماده 498 از قانون مجازات اسلامي اين حكم را صادر كرده است. در حكم صادره احمديان "يكي از عناصر فعال قومگرا در تبريز" خوانده شده است. وي متهم است كه در شكل گيري گروهها و تشكيلاتي مانند "آذربايجان مدنيت اوجاغي"، "كميته باقر خان" و "قورتولوش" نقش داشته است.

از سوي ديگر، دادگاه انقلاب اردبيل بهروز عليزاده فعال پر سابقه حرکت ملي آذربايجان را به 10ماه حبس تعزيري و 50 ضربه شلاق محکوم کرد. عليزاده که هم اکنون در زندان مرکزي اردبيل به سر مي برد در سال جاري سه بار دستگير شده است.

همچنين دو دستگير شده در حوادث خرداد ماه به نام هاي سعيد محمدي و سعيد بيدخت، که به ترتيب در دادگاه بدوي به تحمل يک سال حبس تعزيري و هشت ماه حبس تعزيري محکوم شده بودند، احکامشان در دادگاه تجديد نظر استان آذربايجان شرقي قطعي شد.

در اورميه، مجيد تقي زاده از جوانان فعال حرکت ملي آذربايجان به 4 سال حبس تعليقي محکوم شد. دادگاه انقلاب اروميه در حالي اين حکم را صادر کرد که تمام مراحل تحقيق و محاکمه به صورت غير علني و بدون حضور وکيل بوده است. در اين شهر همچنين فريدون مهدي پور به سه سال حبس محکوم شد. قاضي حسين زاده رئيس شعبه سه دادگاه انقلاب اسلامي اروميه فريدون مهدي پور را به تحمل سه سال حبس که سي ماه آن به صورت تعليقي خواهد بود محکوم کرد. مهدي پور در جريان تظاهرات اول مهر امسال در اروميه در اعتراض به ادامه تبعيض زباني در ايران و عدم تدريس زبان ترکي در مدارس شهرهاي مختلف آذربايجان برگزار شد، دستگيرگرديد. او پس از چند روز بازداشت و بازجويي در زندان اداره کل اطلاعات آذربايجان غربي به قيد وثيقه آزاد شد. در دادنامه صادره براي فريدون مهدي پور اتهامات وي اقدام عليه امنيت کشور و همكاري با گروهك تجزيه طلب آذربايجان جنوبي (پان تركيست) ذکر شده است.

احكام قضايي فرامرز پشتو(معلم)، شهرام احمد زاده(معلم و دانشجوي دوره کارشناسي ارشد)، صاحب علي رستمي و رضا بي اوغلو از اهالي خدآفرين آذربايجان شرقي كه در آستانه مراسم قلعه بابك در حمله شبانه ماموران اداره كل اطلاعات استان به منازلشان دستگير و به مدت 20 روز بازداشت شده بودند صادر شد. دادگاه بدوي كه به صورت غير علني و بدون حضور وكيل تشكيل شده بود، هر كدام از آنها را به تحمل 6 ماه زندان با توثيق 40 ميليون ريالي محکوم کرد. در دادنامه اتهامات وارده به اين شرح است:تبليغ عليه نظام، تشويش اذهان عمومي و گرايشات قوميت گرايي.

ودود سعادتي از دانشجويان فعال آذربايجاني که به بهانه شرکت در تظاهرات مردم اردبيل، متعاقب سلسله اعتراضات مردم آذربايجان، دستگير و زنداني شده بود در يك دادگاه غير علني به تحمل 6 ماه زندان، 50ضربه شلاق و سيصد هزار تومان جريمه نقدي محكوم شده است. وي هم اکنون در زندان اردبيل در حال گذراندن دوران محکوميتش مي باشد.

علي بدلي دانشجوي ديگري است که در شعبه اول دادگاه انقلاب تبريز به يکسال حبس تعزيري محکوم شده. بدلي به اتهام "تبليغ عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران و عضويت در گروهک غيرقانوني" در اين شعبه به رياست قاضي علي علي اکبري به صورت غير علني و بدون حضور وکيل محاکمه شده است. وي از بابت اتهام اول به چهار ماه و از بابت اتهام دوم به هشت ماه حبس محكوم شده. مصاديق اتهامي زيادي در حکم صادره براي علي بدلي ذکر شده است که از آن جمله مي توان به حضور در تظاهرات اول خرداد مردم تبريز، تلاش براي جمع آوري كمك مالي براي خانواده هاي زندانيان حركت ملي آذربايجان و مقاومت در هنگام دستگيري توسط ماموران اداره اطلاعات آذربايجان شرقي اشاره كرد.

روز سيزدهم آذرماه، بر اساس حكم صادره از طرف شعبه اول دادگاه انقلاب تبريز عبادت مددي نگارستاني به تحمل دو سال و 10 ماه حبس تعزيري محكوم شد. اتهام او عضويت در" گروهك غير قانوني پان تركيسم و اقدام بر عليه امنيت داخلي" عنوان شده است. لازم به ذكر است كه نامبرده قبلا به مدت 35 روز تحت شكنجه قرار داشت و اكنون به قيد وثيقه آزاد شده است.

از سويي ديگر خبر مي رسد که منازل تعدادي از بازداشت شدگان از جمله منزل عباس لساني در اردبيل تحت كنترل دائمي ماموران اداره كل اطلاعات قرار دارد و آنها کليه رفت و آمدهاي خانواده را تحت نظر دارند.

۱۳۸۵ آذر ۲۵, شنبه

اسامی ۹۵ زندانی تبریزی

بر اساس سندی که به تازگی از اداره کل زندانهای استان آذربایجان شرقی خارج شده است اسامی ۹۴ تن از بازداشت شدگان خرداد ماه امسال در تبریز فاش شد. بنا بر اطلاعات موجود در سند و اخبار منتشره در خرداد ماه این آمار نود چهار نفره به همراه هدایت ذاکر که از قبل در زندان بود فقط بخشی از اسامی زندانیان بند ۵ سیاسی زندان مرکزی تبریز را در برمی گیرد. بسیاری از این اسامی برای اولین بار منتشر می شوند.

برخی از ایشان در تابستان گذشته به حبسهای یک ساله و چند ماه محکوم شده اند و برخی نیز اخیرا با ابلاغ حکم حبسهای چند ساله مواجه بوده اند. تقریبا تمام جلسات برگزار شده دادگاهها غیر علنی بوده است و اکثر محاکمه شدگان و بسیاری از کسانی که در انتظار محاکمه یا اعلام حکم هستند وکیل نداشته اند.

اسامی منتشره به این شرح و ترتیب در سند فوق الذکر ثبت شده است:

نام و نام خانوادگی نام پدر

۱.استاد حسن هرگلی حبیب
۲.علی گلکاری مصطفی
۳.مسلم جواد پور محمد
۴.علی حسین تهمتن قلی
۵.احمد(سلیمان) حیدری حسین
۶.محمد حسین دیوبند علی
۷.صمد پیوند رزاق
۸.حسن بهاری خواجه علی اکبر
۹.مهدی بابایی محمد صادق
۱۰.امیر اربابی محمد
۱۱.یوسف صبوری علی محمد
۱۲.چنگیز بخت آور علی
۱۳.حسین اصلی محمد
۱۴.تقی اکبری یعقوبعلی
۱۵.محمد رضا محمدخانی محمدعلی
۱۶.غلامرضا رزاقی حیدر
۱۷.محبوب علی تقوی ایاز
۱۸.قادر حیدری رحیم
۱۹.رحیم عزیزعرب محمدحسن
۲۰.فریدون ابراهیم زاده پیروز
۲۱.محمد رضا قهرمانی فرامرز
۲۲.مهدی عبدی پور علی
۲۳.احمد محمدقلیپور زمانی حیدر
۲۴.حمید پورحسن اسماعیل
۲۵.بایرامعلی احدیان محمود
۲۶.علی بدلی مصطفی
۲۷.غلامرضا امانی نصرت
۲۸.علیرضا ربانی فریدون
۲۹.مقصود صابر بهرام
۳۰.محمدرضا مرغدار علی
۳۱.مجید همتی عین اله
۳۲.عبادت مددی رب علی
۳۳.بابک سالک صمد
۳۴.احد اسعدی علی
۳۵.جهانبخش صمدی علی
۳۶.سعید زارع حسین
۳۷.رشید دانشجویی رجب علی
۳۸.غلامحسین پیروز امیرارسلان
۳۹.علیرضا نجاتی حبیب الله
۴۰. حیدر عادلی عزیز
۴۱.بهزاد یدرنجی علی
۴۲.امیر علی ذبیحی جعفر
۴۳. مقصود اختیاری ایوب
۴۴.احد مونسی ابوالفضل
۴۵.هدایت ذاکر حسین
۴۶.ابوالفضل وصالی حسین
۴۷.غلامرضا ابدی محمدرضا
۴۸.بلال رضاپور رحیم قلی
۴۹.حسن بالایی قربانعلی
۵۰.سیدمهدی سیدزاده جواد
۵۱.یاشار بقال دلجوان رضا
۵۲.یوسف دلتخواه علی
۵۳.رحیم ولی پور زین العابدین
۵۴.بصیر عبادی نصراله
۵۵.حسین احمدیان فیض اله
۵۶.عادل رشیدی حمزه
۵۷.رامین بهرام نژاد بالا
۵۸.سیامک توسلی الله شکر
۵۹.حسن جعفری مصطفی
۶۰.طاهر علیزاده غلامحسین
۶۱.محمد علیپور بایندر
۶۲.عین اله بخشی محمد
۶۳.ناصر یوسف زاده علی
۶۴.علی اکبر باقری محمدولی
۶۵.داود بلندی فتاح
۶۶.حامد خاکپور کرامت
۶۷.اصغر نیشابوری زینال
۶۸.بهمن صادقی ابراهیم
۶۹.وحید شیخ بگلو احد
۷۰.حسن فرشی یوسف
۷۱.ابراهیم دشتی محمدتقی
۷۲.جواد فرج پور حسن
۷۳.حامد عابدی فرد علی
۷۴.انوش آدمی فیروز
۷۵.علی عشقی رمزعلی
۷۶.رضا غفاری التفات
۷۷.بهروز اشرفی موسی قلی
۷۸.بهزاد اشرفی موسی قلی
۷۹.رضا شاکری کریم
۸۰.عزیز دشتی صحبت
۸۱.ابراهیم احدپور رضا
8۲.قربان زارعی حمید
۸۳.عادل زاهدی محمد
۸۴.علی قهری عباس
۸۵.فرهاد محسنی رحیم
۸۶.جمیل امانی الله وردی
۸۷.یونس کوهی حسن
۸۸.محمود حسن پور شیخ رجب
۸۹.مهدی دشتی قاسم
۹۰.امیر ابراهیم پور علی
۹۱.مصطفی بهزادی حسین
۹۲.شهریار زائرنمازانی رشید
۹۳.بابک پروینی نریمان
۹۴.عزیز قلی پور
۹۵.پرویز قلی پور

یک سیلی آبدار و یک تو دهنی بزرگ دیگر برای رژیم اسلامی

(الف – بيقرا ر)

24 آذر85 یک رويگردانی ديگر ملی!

با اينكه رژيم جمهوري اسلامي و باندهاي تنيده در گستره آن طي حداقل يكماهه گذشته، و در يكهفته گذشته بطور ويژه با توسل به انواع و اقسام حقه بازيهاي تبليغي بعمل آمده در صدد بودند تا مردم را بهر نحو ممكن به صحنه انتخابات قلابي بكشانند، و هزينه هاي سرسام آوري را نيز در اين راستا به مصرف رسانده بودند، خوشبختانه هيچيك از حقه بازيها و ترفندهاي رژيم حتي با حضور فيزيكي افرادي چون سيد محمد خاتمي و مرتضي طلائي و غيرو در بعضي حوزه ها چون، حسينيه ارشاد و گفتگو با مردم، يا با به صحنه آوردن به اصطلاح هنرمندان و ورزشكاران خود فروخته و دورافتاده از مردم صورت گرفته بود، خوشبختانه رژيم به جز يک سيلي سياسي دردناک، و يك تو دهني بزرگ از مردم، و بازيگران اصلاح طلبي و اصولگرائي و غيرو هم جز يک رويگرداني عميق تر و دردناكتر از آن سيلي و تو دهني از مردم چيزي دريافت نكردند.

آنچه كه مستقيما "و طي چهار مرحله حضور عيني از3 مركز استراتژيكي اخذ راي در زمان انتخابات يعني: مسجد النبي در ميدان هفت حوض (نبوت) – مسجد الجواد در ميدان هفت تير – و حسينيه ارشاد در خيابان شريعتي داشتم، در مجموع انتخابات رژيم درهر دو زمينه خبرگان و شوراها را با يك قهر سياسي و بي اعتنائي گسترده از سوي مردم مواجه ديدم.

البته اين رويگرداني و بي اعتنائي تا ساعت 5 بعداز ظهر كاملا "‌مشهود بود، اما در مرحله بعد كه در حدود ساعت 45/18 دقيقه از 3 مركز مورد اشاره داشتم و برابراطلاعي كه از3 مركز مهم ديگر چون مسجد لرزداه در ميدان خراسان و مسجد نور در منطقه غرب و مسجد ابوالفضل درافسريه توسط دوستان وهم رزمان داشتم، مشاهده واطلاع حاصل شد كه بازيهاي رژيم بعد از تاريكي هوا آغاز و جابه جائي هاي لازم توسط اتوبوسها صورت گرفته كه در ساعت 55/18 كه در ميدان نبوت مشاهده شد، ده دستگاه اتوبوس شركت واحد در اطراف ميدان مستقر گرديده بود و يك صف نسبتا "طولاني با حدود دويست تا سيصد نفر بچشم ميخورد كه بر خلاف ساعات قبل چند دوربين بدست و فيلمبردار نيز در مقابل مسجد النبي ملاحظه ميشد كه مشابه همين صف سازي ها نيز در ساعت 39/19 دقيقه در مقابل حسينيه ارشاد بچشم ميخورد كه متاسفانه بعلت وجود ترافيك در خيابان شريعتي مراجعه به مسجد الجوار ميسرنگرديد اما از طريق تلفن با دوستان در مناطق ديگر نيزاينگونه صف سازي ها واعزام اتوبوسها گزارش ميشد .

درمجموع ميتوان ادعا نمود كه در تهران حجم استقبال مردم از انتخابات شوراها از مرز حداكثر 20 درصد عبور نخواهد نمود ولي بايد منتظر باشيم تا پس از شمارش آراء ارقام نجومي چون بالاي 60 تا هفتاد درصد اعلام شود كه بيانگر حضور گسترده مردم از سوي رژيم اعلام خواهد گرديد .

آخرين خبر اينكه رژيم بمنظور ادامه جابجائي هاي مورد نظر كه بايد با بهره گيري از تاريكي هوا انجام شود، يك ساعت بر ساعات اخذ راي افزوده است.

۱۳۸۵ آذر ۲۱, سه‌شنبه

دومين كتيبه‌ آجري سه هزار ساله در تپه ربط پيدا شد

باستان‌شناسان در ادامه‌ كاوش‌هاي تپه ربط ۲ موفق به كشف دومين كتيبه آجري لعابدار شدند. براي نخستين بار است كه كاوش‌هاي باستان‌شناسان در شمال‌غرب ايران به كشف اين كتيبه‌ها منجر مي‌شود.

بررسي اين هيات همچنين به كشف سفال‌هاي آغاز ادبيات در شمال‌غرب ايران براي نخستين بار منجر شد. باستان‌شناسان اين كشف را آغاز يك نگاه جديد به دوران پيش از تاريخ دراين منطقه مي‌دانند.
ربط در شهر ربط و در كرانه شرقي رودخانه زاب كوچك قرار دارد. تا پيش از بررسي هاي سال گذشته، وسعت اين تپه تا ۱۴ هكتار تخمين زده شده ‌بود اما اين كاوش نشان داد كه اين تپه ۲۵ هكتار وسعت دارد.

“رضا حيدري”، سرپرست كاوش‌هاي باستان‌شناسي تپه ربط در اين مورد به ميراث خبر گفت: «در اين فصل از كاوش‌ها موفق به كشف دومين آجر لعابداري شديم كه روي آن كتيبه‌اي به خط ميخي آشوري وجود دارد .»

ابعاد اين آجر ۳۳ در ۳۴ در ۸ سانتي‌متر است.
نخستين كتيبه آجري شمال‌غرب ايران در تپه ربط كشف شد.
به اعتقاد حيدري كشف خط در محوطه‌هاي باستاني يكي از شاخصه‌هاي مهم براي تاريخ گذاري و شناخت تاريخ آن منطقه است:« كشف اين خط كمك‌شايان توجهي به شناخت دولت‌شهرهاي مانايي، اورارتويي و شناخت دقيق‌تر ارتباط آشور با اين دولت شهرها مي‌كند.»

باستان‌شناسان حاضر در تپه ربط دومين فصل كاوش‌هاي خود را با هدف يافتن رد پاي حمله هشتم سارگون آغاز كرده اند.

باستان شناسان اين كشف را آغاز شناسايي چهل دولت شهر مي‌دانند كه سارگون پادشاه آشور سه هزار سال پيش در اين منطقه آن‌ها را به تصرف خود درآورده بود.

فصل نخست كاوش‌هاي باستان‌شناسان در تپه ربط به كشف سنگ‌فرش‌هاي هنرمندانه اي منجر شد كه با سنگ‌ريز و دواير متحدالمركز و نقش خوشه‌هاي گندم تزيين شده بود.

باستان‌شناسان احتمال مي‌دهند محدوده‌ موردكاوش، مكاني مذهبي در سه هزار سال پيش بوده باشد.

تپه ربط كه سطحي ترين لايه فرهنگي آن به هزاره نخست پيش از ميلاد باز مي گردد يكي از محوطه هاي بزرگ تاريخي شناخته شده در شمال غرب كشور است.

كاوش هاي باستان شناسان در شمال غرب كشور براي مطابقت اين تپه با مركز كشور آرديني (موصاصير) از شهريورماه سال ۸۴ آغاز شده است.

طبق مستندات موجود بزرگترين معبد خداي حالدي در دولت آرديني قرار دارد.

موصاصير دولتي همزمان با اورارتو و آشورها بوده است. اين حكومت از سوي آَشورها آرديني(كشور آفتاب) خوانده مي شد.

موصاصيرها بر اساس شرايط سياسي منطقه گاهي با آشورها و گاه با اورارتو ها هم پيمان مي شدند.



کمک 250 میلیون دلاری ایران به فلسطینیان

اسماعیل هنیه، نخست وزیر دولت خودگردان فلسطین گفته است که ایران 250 میلیون دلار کمک مالی به فلسطینیان می کند.

قرار است نیمی از این مبلغ به طور مستقیم در اختیار دولت تحت رهبری حماس قرار گیرد که از آن برای کاهش بحران اقتصادی ایجاد شده در مناطق فلسطینی پس از تحریم های وضع شده توسط غرب استفاده می شود.

اسماعیل هنیه که در بازگشت از تهران سخن می گفت، افزوده است که ایران همچنین قبول کرده که حقوق یکصد هزار کارمند دولتی و ماهیگیرانی را که به دلایل امنیتی بیکار شده اند، برای شش ماه بپردازد.

از زمان روی کار آمدن دولت تحت رهبری حماس در مناطق فلسطینی، کشورهای غربی به دلیل موضع حماس در به رسمیت نشناختن اسرائیل از ارائه کمک های مالی به دولت فلسطینی خودداری کرده اند که این مساله باعث وخامت اوضاع اقتصادی فلسطینیان شده است.

اسماعيل هنيه،پنجشنبه گذشته به تهران سفر کرد و با مقامات ايرانی از جمله آیت الله خامنه ای، رهبر ایران ديدار کرد.

از هنگام قطع کمکهای خارجی، دولت ايران به يکی از کمک کنندگان اصلی به دولت خودگردان تبديل شده و برخی ديگر از دولتهای عربی نيز بر کمک مالی خود به اين دولت افزوده اند.

۱۳۸۵ آذر ۲۰, دوشنبه

درخواست ممنوعیت بیکینی برای زنان ایرانی در آنتالیا

بهار سال ۲۰۰۵ رسانه‌های ترکيه نوشتند که محمود احمدی نژاد ریيس جمهور جديد ايران پس از پخش تصاوير تفريح زنان ايرانی در کنار دريای مديترانه در تلويزيون های ترکيه، پرواز هوايی تهران- آنتاليا را لغو کرده است.

علی جوانمردی (آنکارا)


ايران بنا به‌ خواست ترکيه‌ وعده‌ داده‌ پرواز هواپيمايی جمهوری اسلامی به‌ شهر توريستی آنتاليا از سر گرفته‌ شود.

رسانه های ترکيه روز پنج شنبه گزارش داده اند که مقامات ايرانی گفته ‌اند، درصورتی که‌ گردشگران زن ايرانی از شنا در کنار سواحل آنتاليا منع شوند، در هتل هايی که‌ جمهوری اسلامی تعيين می کند اقامت کنند و نيز حجاب را رعايت کنند، پرواز به‌ آنتاليا از سر گرفته‌ می شود.

آژانس خبرترک و روزنامه اکشام با انتشار گزارشی از ديدار روز يکشنبه هفته گذشته رجب طيب اردوغان، نخست وزير ترکيه با مقام های ایرانی نوشته است: «آقای اردوغان وهیأت همراهش در حين گفتگو با پرويز داوودی معاون اول ریيس جمهوری ايران در ضيافتی که به افتخار وی ترتيب داده بودند، با گفت و گوی عجيبی روبرو شد!»

بنا به این گزارش در ابتدای نشست رجب طيب اردوغان گفته است: «ميزان واردات ترکيه از ايران بسيار بيشتر از صادرات به ايران است. به همين دليل از شما می خواهيم ميزان واردات از ترکيه را افزايش دهيد.» پرويز داودی معادن اول ریيس جمهوری نیز در پاسخ می گويد: «در عوض ساليانه يک ميليون گردشگر ايرانی به کشور شما می روند و به اين ترتيب توازن در مبادلات طرفين برقرار می شود.»

این گزارش می افزاید که در اين هنگام، یکی از اعضای هیات ترکیه، موضوع لغو پرواز هواپيمايی جمهوری اسلامی ايران به شهر توريستی آنتاليا را مطرح کرده و خواستار ازسرگيری پرواز تهران- آنتاليا شده است.

به نوشته این رسانه ها، پرویز داودی در برابر این سوال آقای اردوغان که چرا پروازها را دوباره بر قرار نمی کنید، گفته است: «به اين دليل که تصاوير زنان و دختران ايرانی بدون پوشش اسلامی در حال شنا کردن در کنار دريا و يا در بارهای مشروب فروشی، در مطبوعات و رسانه های ترکيه منتشر شدند.»

به نوشته روزنامه اکشام در ادامه اين رايزنی، ايران وعده داده پرواز به آنتاليا از سرگرفته شود؛ اما در اين راستا مقامات ايرانی سه شرط را تعيين کرده‌اند. نخست: گردشگران زن ايرانی در هتل های «حرم سلاميک» اقامت کنند که اسلامی هستند، دوم آنکه از ورود زنان ايرانی به بارهای فروش مشروب و سواحل آنتاليا جلوگيری کنند و سوم هم: زنان ايرانی به جای بيکينی و مايوهای معمول، حتی الامکان پوشش اسلامی داشته باشند.

بهار سال ۲۰۰۵ رسانه‌های ترکيه نوشتند که محمود احمدی نژاد ریيس جمهور جديد ايران پس از پخش تصاوير تفريح زنان ايرانی در کنار دريای مديترانه در تلويزيون های ترکيه، پرواز هوايی تهران- آنتاليا را لغو کرده است. به گفته اين رسانه ها، زنان ايرانی برای تفريحاتی که در ايران از آن محرومند به آنتاليا و ديگر مراکز توريستی ترکيه سفر می کنند

۱۳۸۵ آذر ۱۹, یکشنبه

چرا باید سیاست از دین و سایر حوزه‏های رفتار بشری جدا بماند؟

تاریخ انسان بخش‏های دردناک فراوانی دارد که اگر فرصت مطالعه پیدا شود و تورقی در صفحات تاریخ پدید آید، نگاه از دیدن این‏همه درد و مصیبت، اشک‏آلوده می‏شود. پیدایی بسیاری از ادیان یا مکاتب فلسفی به سبب التیام رنج‏ها و مصیبت‏های انسان بوده‏اند و البته اغراق نیست اگر گفته شود برخی از مکاتب ساختة دست بشر، بر رنج و سرگشتگی‏اش افزوده‏اند. بشر عصر جدید پس از رنسانس، هرچند خود را از حصار کلیسا آزاد کرد و درصدد دفن اندیشة "تئیسم" (خدامحوری) در کتابخانه‏های تاریخ برآمد، اما مکاتبی که پس از این دوران، یکی پس از دیگری بر مبنای تفکر "اومانیسم" (انسان محوری) یا "اتئیسم" (بی‏خدا محوری) هویدا شدند، نجات انسان را از وادی سرگشتگی به‏دنبال نداشته است. فی‏المثل "جورج یاکوب هالی اوک" در سال 1846 که اندیشة "سکولاریسم" را ابتدا به جامعة انگلیسی و سپس به دیگر جوامع اروپایی معرفی کرد، اصلاً به دنبال نفی دین نبود و تنها اعتقاد داشت که وظیفة دولت باید توجه به افزایش رفاه دنیوی مردم باشد، اما بعدها، فیلسوفان دیگر با عکس‏العمل درمقابل تفکر تئیسم یا مقابله با رفتار سیاسی دولت‏ها که از دین ابزاری سیاسی برای گسترش سلطة خویش ساخته بودند، با طرح اندیشة "سکولاریسم"، به‏طور کلی "اخلاق" را بدون اعتناء به ارزش‏های دینی بنا نهادند و آن‏را در مقابل دین قرار دادند و برخی پا را فراتر گذاشته و از آن به جنبشی سیاسی- اجتماعی تعبیر کردند که دین در آن جایگاه و منزلتی ندارد، بلکه دین را تنها جنبه‏ای خصوصی برای انسان‏ها معرفی نمودند. البته آن‏چه نادیده گرفته شد، توجه به این واقعیت انکارناپذیر بود که دین بالاخره می‏تواند دربارة بسیاری از رفتارهای سیاسی- اجتماعی- اقتصادی و.... بشر اظهارنظر نموده و حتی ارایه طریق کند. اما آن‏چه کمتر بدان توجه شد و از آن سخن به‏میان آمد، آلوده شدن دین به ارزش‏های غیردینی بود که می‏توانست زوال دین را به‏همراه داشته باشد و به‏جای آن‏که جلوی چنین انحرافی گرفته شود، "اخلاق بی‏دینی" ساخته شد. به‏عبارت دیگر، اشتباه بشر عصر جدید این‏بود که اخلاق بی‏دینی یا غیردینی را به بهانة جداسازی دین از سیاست، مقدم بر اخلاق دینی پنداشت و آن‏را شالودة رفتار خویش در ابعاد مختلف قرار داد، درحالی‏که اگر اخلاق دینی را ارج می‏نهاد، اما جلوی آلوده‏شدن دین را می‏گرفت تا سدی برای تدابیر انسانی برای پیشرفت و تعالی نشود (چنان‏چه در تمامی دوران تاریکی و قرون وسطی در اروپا، ارزش‏های دینی آلودة پندارهای بشری شدند)، مسیر سعادت هموارتر می‏شد، رنج و درد کنونی انسان التیام می‏یافت و به‏طور قطع، سرگشتگی‏اش درمان می‏شد. تفاوت است میان آن‏که بگوییم "دین باید از سیاست بگوید" و آن‏که بگوییم "سیاست باید از دین بگوید". آن‏چه روشنفکران دینی به‏دنبال آنند، جداسازی مقولة دوم است، چراکه نه‏تنها دین، بلکه هیچ اندیشة فکری‏ای یافت نمی‏شود که از سیاست نگوید. پس نباید اجازه داده شود که سیاست، دین را تفسیر کند، یعنی همان کاری که در بسیاری از کشورها به‏نام عدم جدایی دین از سیاست، سخن از آن می‏رود و رهبران سیاسی به نام دین، رفتارشان را تفسیر می‏کنند. یعنی زمانی‏که دین به پندارها و رفتارهای سیاسی- اجتماعی و اقتصادی بشر مزین و آلوده شود، به ابزاری توجیه‏‏گرایانه مبدل خواهد شد و نه‏تنها مسیر سعادت را نمی‏تواند به‏درستی نشان دهد، بلکه ممکن است راهی خطا را برای آدمیان ترسیم کند. بدین‏سان، در شرایطی که دین آلودة سیاست شود، سیاست چنبره‏اش را بر ارزش‏های دینی می‏افکند و کاری می‏کند که تمامی ارزش‏های اخلاقی با شاقول سیاست اندازه‏گیری شوند، حتی "عدالت" به معیار سیاست سنجیده خواهد شد، تا جائی‏که درجة خلوص دینی فرد، با جبهه‏گیری‏های سیاسی‏اش اندازه‏گیری می‏شود. در چنین شرایطی، سیاست از دین ابزاری سرکوب‏گرایانه می‏سازد، کنترل و اختناق ایجاد کرده و پشت سر آن، امیال نفسانی بشر را جامة عمل می‏پوشاند، یعنی همان اتفاقی که طی دوران تاریکی و قرون وسطی در اروپا رخ داد و امروزه نیز در بسیاری از کشورهایی که دین را به سیاست آلوده کرده‏اند، قابل مشاهده است. در این‏جا، واکنش برخی از روشنفکران و اندیشمندان در مقابل آن، خصوصی‏سازی دین، تبیین اخلاق بی‏دینی و طرح اندیشة سکولاریسم و پیدایی آثاری چون "خدا مرده است؛ سکولاریزاسیون در غرب" نوشتة "استیو بروس" جامعه‏شناس اسکاتلندی می‏شود. نکته‏ای معترضه آن‏که، بشر عصرجدید برای مهار سیاست، آن‏را توسط "قانون" مهار و حیطة اقتدارش را مشخص کرد تا نتواند سایر حوزه‏ها را در کنترلش درآورد، امر پسندیده‏ای ‏که اگر توامان، اخلاق دینی را در مقابل سکولاریسم قرار نمی‏داد، امکانش میسر بود و نتیجه‏اش به‏مراتب بهتر، که سرگشتگی روحی و روانی‏اش را به‏دنبال نمی‏داشت. شاید جای این نکته هم خالی باشد، زمانی‏که سیاست بتواند چنبره‏اش را بر دین فرو اندازد، بر سایر حوزه‏ها ازجمله: اقتصاد، روابط اجتماعی و حتی فرهنگ، ادبیات، هنر و ورزش هم چیره خواهد شد. یعنی فی‏المثل نه‏تنها نظریه‏های اقتصادی باید با جناح‏گیری‏های سیاسی توضیح داده شوند (همان بلایی که بر سر دین آمده است)، بلکه جنبه‏های فرهنگی و حتی ورزشی هم با سلاح سیاست ارایه و گسترش می‏یابند. مشاهدات نشان داده‏اند که اگر دین، سیاسی نشود، سایر حوزه‏ها از خطر سیاسی‏شدن مصون خواهند ماند؛ پس اگر در جامعه‏ای برای نمونه، اقتصاد، سیاسی است، دلیل آن‏است که دین سیاسی است و به‏همین ترتیب، فرهنگ و شعر و موسیقی و سینما و.... سیاسی است. زمانی که معرفت بشری، سیاسی شود، دردها و رنج‏های او آغاز می‏شوند و بلا یکی پس از دیگری بر جامعه، نازل خواهد شد. سیاست باید در حوزة سیاست باقی بماند و توسط "قانون" مهار شده تا آثار مثبتش هویدا شود، درغیراین‏صورت، دل را آزرده می‏سازد، و چهره‏ای سیاه از جامعه و حکومت به‏تصویر درمی‏آورد. "میرزا محمدخان کمال الملک غفاری" وقتی‏که "تالار آیینه" را به سال 1309 با رنگ روغن آغشته به عشق و شور بر بوم می‏انداخت، هرچه بود در آن عشق و اندیشة الهی موج می‏زد که بر قلمش جاری می‏شد تا دل را به‏تصویر بکشد، اما زمانی‏که "استاد" بازیچة امیال سیاسی "شاه" گشت، دل به زنجیر کشیده شد و استاد به تبعید. حدیث مکرری است از سایر جنبه‏های رفتار بشری که وقتی به سیاست آلوده می‏شوند یا به‏تعبیری، سیاست از آن‏ها سکویی برای پرش می‏سازد، چهره‏ای زشت و کریه از خود بر‏جای می‏گذارند و درنهایت مسیر تعالی و رشد جامعه را برای مدت‏ها مسدود می‏کنند.
دکتر رحیمی بروجردی

۱۳۸۵ آذر ۱۸, شنبه

رویگردانی نویسندگان و هنرمندان آذربایجان شمالی از دین اسلام

پنج نفر ديگر از نويسندگان و هنرمندان در جمهوري آذربايجان رويگردانی خود از اسلام را اعلام کردند.

جنبش رويگردانی از اسلام همچنان ادامه دارد!

پنج تن دیگر از نویسندگان و هنرمندان جمهوری آذربایجان در ابراز همبستگی با رافیق تقی نویسنده مقاله "اروپا و ما" رويگرداني خود از دین اسلام را اعلام کردند.

بر اساس گزارش خبرگزاری توران که روز پنجشنبه ۷ دسامبر در روزنامه های اکسپرس و 525 منتشر شده است، این افراد فتوای آیت الله فاضل لنکرانی مبنی بر محکوم بودن نویسنده و منتشر کننده مقاله اروپا و ما به مرگ را دليل اعلام دست کشيدن خود از اسلام اعلام کرده اند.

روزنامه اکسپرس عنوان اصلی خود را به این موضوع اختصاص داده و نوشته است: "بازگشت از دین ادامه دارد."

این روزنامه اسامی هنرمندان و نويسندگان را به این ترتیب اعلام کرده است: ایلقار جهانگیراف ، دارنده لقب دولتی هنرمند حرفه ای ( امکدار آرتیست) / آیدین خان ، نویسنده / میرمهدی آقا اوغلو داستان نویس / یاشار اسن نقاش / دنیز گوچپینار نوازنده ترکیه ای .

روزنامه اکسپرس یادآوری کرده است که پیش از این نیز یک عده از نویسندگان ( روزنامه نگار) جمهوري آذربايجان به همین علت رويگرداني خود از اسلام را اعلام کرده بودند.

روزنامه 525 چاپ باکو نیز همین خبر را با عنوان "یک گروه از کارکنان فرهنگی از دین اسلام خارج شدند" به چاپ رسانده است.

طی هفته های اخیر نشریاتی از قبیل " آلما " / " خلق جبهه سی " / اولایلار چاپ باکو نیز به اعتراض و نقد شديد دین اسلام و و فتواي قتل رافق تقي و سمير صداقت اوغلو از طرف فاضل لنکرانی و بنی فضل پرداخته و به طور آشکاری مطالب انتقادي شديد اللحني را در قالب طنز و سایر مطالب در خصوص احکام انسان ستيزانه اسلامی از جمله فتوا منتشر کرده اند .

روزنامه هاي چاپ آذربايجان و باکو اين حرکت را بسيار مهم ارزيابي کرده و آن را شروعي بر خروج وسيعتر مردم از دين اسلام ارزيابي ميکنند. فتواي قتل دو نويسنده بدليل نوشتن يک مطلب انتقادي و تبليغات کرکننده و هيستريک جمهوري اسلامي ايران عليه اين دو نفر٬ و صدور فتواي قتل از سوي حکومت اسلامي ايران٬ موجي از اعتراض و انتقاد را در رسانه هاي متعدد آذربايجان دامن زده است. هنرمندان زيادي در اعتراض به اين سياست ضد انساني٬ رسما و علنا دست کشيدن خود از اسلام را در رسانه ها اعلام ميکنند. اين يک حرکت بسيار مهم در کشورهاي اسلام زده است.

کمپين نجات رافق تقي ضمن اعلام شادباش بدليل اين حرکت مهم و شجاعانه دست همه اين هنرمندان را به گرمي ميفشارد و از همگان دعوت ميکند به اين حرکت مهم بپيوندند!

۱۳۸۵ آذر ۱۴, سه‌شنبه

فتوای قتل: کمپين نجات دو روزنامه نگار جمهوری آذربایجان

کی از مراجع حکومتی در قم فتواي قتل دو روزنامه نگار در جمهوری آذربایجان را صادر کرده است. در پاسخ به يک سوال در مورد نحوه برخورد به نويسنده مقاله ای که پيغمبر اسلام را مورد نقد قرار داده است٬ آخوند مرتجع فاضل لنکراني ميگويد "اگر مسلمانزاده باشد، به دليل ارتداد (برگشتن از دين اسلام) و اگر کافر باشد به دليل توهين به پيامبر اسلام بايد به قتل برسد و قتل او بر هر کسی که به وی دسترسی داشته باشد لازم است. قتل کسي که اين مطلب را به چاپ رسانده است نیز واجب است."

کمپين نجات رافق تقي و سمير صداقت اوغلو در دومین اطلاعیه خود از جمله نوشته است بدين ترتيب در روز روشن٬ يک ملاي مرتجع و يکي از افراد با نفوذ در حکومت جنايت اسلامي دستور خونريزي صادر ميکند و سپس مشغول کارهاي روزمره خود ميشود. به اين رفتار وقيحانه حکومت اسلامي و به اين دستور به جنايت در روز روشن بايد فورا و وسيعا و در سطح بين المللي اعتراض کرد. گذشت دوراني که خميني جلاد و سر دسته اين باندهاي ترور و وحشت در دنيا٬ دستور قتل سلمان رشدي را داد و در دنيا کمتر اعتراضي به اين رفتار وحشيانه شد. امروز ديگر دنيا چهره تبهکار و جنايت پيشه اين جنبش سياه و کثيف را مي شناسد. اسلام سياسي با قتل و ترور و با سنگسار و اعدام و با بستن دهانها و حمله به حقوق فردي و مدني شناخته شده است. دنيا به عينه ديده است که هر جا که اين باندهاي ترور و وحشت به قدرت رسيده اند٬ از حقوق انسانها٬ حقوق زن و کودک و حقوق جوانان و حقوق انساني مردم اثري نمي ماند. اينها از شادي و رقص و رنگ و آرامش منزجرند. جغدهاي شومي هستند که هر جا که به قدرت ميرسند٬ مرگ٬ سياهي ٬ قتل و نيستي و سکوت قبرستاني را مسلط ميکنند. به اين جنبش ارتجاعي بايد اعتراض کرد. ما نخواهيم گذاشت به راحتي اين جنايتکاران خون بريزند و حکومت کنند.

طومار اعتراض به اين فتوا را امضا کنيد:

http://www.petitiononline.com/FATWA/petition.html

۱۳۸۵ آذر ۱۳, دوشنبه

پرچم جنگ و کشتار قومی در ایران برافراشته شده است

قابل توجه احزاب سیاسی

حزب استقلال آذربایجان جنوبی در بیانیه ای ضمن اعلام تعیین مرزها و سرحدات آذربایجان که بنا به قول این حزب از تبریز تا مهاباد و پیرانشهر را در بر میگیرد و بیشتر از ٣۵ میلیون نفر از مردم ایران را شامل میشود، مردم کرد زبان ساکن شهرهای ارومیه، پیرانشهر و نقده ارومیه و….مهاجر و مهمان خوانده و اعلام کرده است که تا آخرین قطره خون برای این مرزها و سرحدات و آذربایجانی ماندن این شهرها و هویت آذری خواهد جنگید و هشدار داده است که هر تلاشی که بخواهد شهرهای نامبرده را کردستانی جا بزند موجب ریختن خون هزاران نفر خواهد شد .

در بخشی از اطلاعیه این حزب اینطور آمده است :
” اما در این میان بعضی از احزاب و گروه های فرصت طلب کرد با بهره برداری از این اوضاع و علم کردن همان نقشه های غلط و درج آن در سایتهای خود به اراضی تاریخی، طبیعی و ملی آذربایجان تعرض نموده و آذربایجان غربی را کردستان قلمداد می کنند. باید به آنها یادآور شویم که این منطقه هنوز هم به اسم تاریخی خود ( آذربایجان ) در نقشه های قدیم و جدید ثبت شده، می شود و خواهد شد .

بدینوسیله حزب استقلال آذربایجان جنوبی ضمن در خواست اصلاح اشتباهات فوق از طریق منابع مذکور به تمامی احزاب و گروه های کرد که شهرهای آذربایجان از جمله اورومیه، خوی ، ماکی ، سالماس، سولدوز (نقده) ، خانا (پیرانشهر)، سویوق بولاق (مهاباد) و غیره را کردستان قلمداد می کنند اخطار می دهد :

۱ - حزب استقلال آذربایجان جنوبی، اراضی آذربایجان را با هیچ شخص یا گروه مذاکره نخواهد کرد.
۲- اسم این منطقه بر روی خودش هست(آذربایجان غربی)
۳- اگر می خواهید در صلح و آرامش همسایه باشیم باید از این ادعاهای خولیائی دست بر دارید. در غیر این صورت به آذربایجان اعلان جنگ می کنید که آنهم به نفع شما نخواهد بود.
۴- از اراضی آذربایجان حتی یک سانتیمتر هم که باشد به احدی واگذار نخواهد شد.
۵- حزب استقلال آذربایجان جنوبی بعنوان حق طبیعی ، ملی و بین المللی خود تا آخرین قطره خون از تمامی خاک آذربایجان دفاع خواهد کرد .”

اگر این حرفها زمینه نداشت و ادعاهای روی کاغذ چند عضو یک سکت بود که مشغول دعا و نیایش خود هستند، ما هم با آن کاری نداشتیم و از کنارش میگذشتیم. اما همه چیز نشان از این دارد که این ادعاها و حرفها میتواند تحقق پیدا کند و زمینه های آن وجود دارد. همین حزب استقلال آذربایجان جنوبی میتواند در شرائط دنیای امروز و در شرائط ایران برای ادعایش نیرو بسیج کند و جنگ قومی و کشتار راه بیاندازد. میتواند کشتار مردم ” مهمان و مهاجر” ساکن آذربایجان از ارومیه تا مهاباد را آغاز کند. بعید نیست همین فردا جوخه های ترور این گروهها ترور مردم “مهاجر و مهمان” را شروع کنند .

در ایران امروز در میان هر دسته از مردم که کمی با لهجه متفاوت از همسایه بغل دستی اش حرف میزند، یک حزبی مانند حزب استقلال آذربایجان جنوبی ساخته شده است. سازمان زحمتکشان کردستان ایران، پارت آزادی کردستان (اتحاد انقلابیون کردستان)، حزب استقلال کردستان (پارتی سربخوی کردستان )، حزب استقلال کردستان (پارتی سربستی کردستان )، کانون فرهنگی سیاسی خلق ترکمن در ایران، سازمان جنبش ترکمستان در ایران، جبهه عربی آزادی بخش احواز، جبهه دمکراتیک ملت عرب احواز، جبهه بلوچستان و ….

همه این گروهها که با هم اعلام اتحاد هم کرده اند و ادعا هم دارند بر علیه ستم به خلق تحت ستمشان مبارزه میکنند، ادعاهای ارضی نمونه حزب استقلال آذربایجان دارند، سازمان زحمتکشان ادعای ارضی تا کرمانشاه و ایلام را در سیستم فدرالیش دارد، جبهه عربی احوار میگوید صاحب نفت کشور آنها هستند و آنها باید در سیستم فدرالی مورد نظرشان در باره آن تصمیم بگیرند و شهرهای جنوبی ایران همه عربی هستند و بقیه به هم به ترتیب همینطور ادعاهای ارضی و جمعیتی قومی دارند. یکی میگوید سیاست دولتهای مرکزی این است که ” کردها” در منطقه آذری زیاد شوند و جمعیت آذری کم شود و شهر آذری راکردی کنند، دیگری برعکس میگوید (ادعائی خلاف آن دارد). یکی مدعی میشود که رژیم نقشه دارد ” آذریها” را در منطقه خوزستان اسکان دهد تا جمعیت “عربها” کاهش پیدا کند و برای آن مردم را بسیج میکند و آنها را قربانی میکند و ….

خود این گروههای کوچک چیزی نیستند، اما این گروهها امروز بر متن رقابتهای منطقه ای و جهانی که آفریدن و پوش کردن قومگرایی و نزاع قومی و مذهبی یک اهرم کشورهای مختلف بر علیه یکدیگر است، دارند نقش بازی کنند و میتوانند نقش بازی کنند. موسسه اینترپرایز است، ترکیه است، آذربایجان است، کشورهای حاشیه خلیج هستند و مهمتر از همه دولت آمریکا است که در دعوایش با جمهوری اسلامی به اهرم قومی متوسل شده و میشود. بر متن این رقابتهاست که با ادعای ” کاهش جمعیت عرب، میتواند مردم را بسیج کرد، در متن این رقابتهای منطقه ای و جهانی است که به بهانه کشیدن یک کاریکاتور میتوان جمعیت زیادی را تحریک کرد و به میدان آورد و یا هر سال هزاران نفر را در قلعه بابک جمع کرد و تحریک قومی کرد، بر متن این رقابتهاست که موسسه اینترپرایز همه این جریانات قومی نمونه بالا را جمع میکند و زیر عنوان مسئله قومی در ایران، به دسته های کوچک قومگرا توان و انرژی میدهد و در پارلمانها و دولتهای اروپایی برایشان جا باز میکنند.

در متن این رقابتهاست که تلویزیون الجزیره در جریان تحرک قومی در خوزستان در سال گذشته نقش بازی میکند. در متن این رقابتهاست که سازمان زحمتکشان و پژاک در کردستان ساخته و فعال میشوند. گروههای قومی کوچک چیزی نیستند، اما همانطور که ارتش ازادیبخش کوسوا را ساختند و به جان مردم انداختند، همانطور که گروههای مجاهد افغان را ساختند، همانطور که در عراق شیعه و سنی و کرد و ترکمن ساختند، اینها را هم در متن بحرانی که در ایران وجود دارد و بر متن این رقابتها مجهز میکنند و به جان مردم میاندازند. آنوقت سومالی و عراق و یوگسلاوی زیر جنگهای قومی در مقابل جنگهایی که برای ادعاهای قومی- ارضی حزب استقلال اذربایجان و سازمان زحمتکشان و سازمان بلوچ و ….راه میافتد، هیچ اند .

از سقوط بلوک شرق در اوئل دهه ۹۰ تاکنون مردم جهان شاهد جنگها و کشتارهای قومی بیشماری بوده اند که تصور این وقایع برای مردم ساکن کشورهایی که وارد جنگهای قومی شده اند، ۲ سال و حتی چند ماه قبل از واقعه تصور نکردنی بود. ۶ ماه قبل از سربرآوردن پدیده جنگ و کشتار قومی در یوگسلاوی، نه مردم یوگسلاوی و نه مردم جهان تصور چنین وقایعی را نمیکردند. همچنین کشتار نیم میلیون نفر در رواندا فقط در عرض یکماه، جنگ و کشتار ارمنی و آذری بر سر قره باغ، جنگ قومی و مذهبی در سومالی که میرود تا دامن اتیوبی را نیز بگیرد، جنگ چچن، نزاعها و کشتارهای قومی در عراق و… همه اینها برای بشریت و مردم ساکن این کشورها تا ۱۵ سال پیش تصور نکردنی بود .

فعال شدن سکتها و دستجات قومی در ایران بر متن رقابتها و کشمکشهای منطقه ای و جهانی و بر متن بحران سیاسی در ایران و تحرکات قومی در خوزستان و و آذربایجان یک واقعیت عیان است. سرکوبگری جمهوری اسلامی در مقابل تحرکات قومی هم به این مسئله دامن میزند. خطر اینکه این دستجات بتوانند جامعه ایران را وارد یک از هم پاشیدگی کامل کنند کم نیست. فاکتور قومگرایی بر نقش و فاکتورجمهوری اسلامی و جریانات و دستجات اسلامی در از هم پاشیدن جامعه ایران در جریان سرنگونی جمهوری اسلامی افزوده شده است. سوالی که در مقابل احزاب سیاسی اصلی ایران قرار دارد این است که آیا آماده اند تا در مقابل این روند ایستادگی کنند.

حرکت قومی در خوزستان در سال گذشته و حرکت قومی بر سر کاریکاتور روزنامه ایران نشان داد که این احزاب خود میتوانند به چنین روندی یاری رسانند. اما احزاب و جریانات مسئول در اپوزیسیون چه چپ و چه راست باید خطر از هم پاشیدن جامعه ایران را بپذیرند و برای آن فکری کنند. جریانات و احزابی مانند حزب دموکرات کردستان ایران، سازمان اکثریت، راه کارگر و… که در پلاتفرمشان فدرالیستی شدن ایران راگنجانده اند، اگر احزاب و جریانات مسئولی در مقابل حداقل شیرازه جامعه مدنی باشند، باید این پلاتفرم را کنار بگذارند.

طرح فدرالیسم قومی در ایران بوجود آورنده اختلافات و جنگهای قومی میان مردمی است که سالها در کنار یکدیگر زندگی کرده اند، ازدواج کرده اند و با هم دوست و فامیل بوده اند و در بسیاری موارد کاملا در هم انتگره شده اند. جریانات اصلی سیاسی در اپوزیسیون رژیم اسلامی باید متوجه خطر وارد شدن جامعه ایران به فاز جنگ داخلی قومی و شیر تو شیر شدن همه چیز باشند و مسئولانه در مقابل آن بایستند. باید سرنگونی جمهوری اسلامی به دستیابی به ازادی و برابری مردم ختم شود و نه سربرآوردن دعواهای قومی و ملی و مذهبی و پاشیدن شیرازه جامعه مدنی .
محمود قزویني

يك استاد دانشگاه آتاتورك از شيوه‌هاي شكنجه‌ي اتباع ترك توسط ارامنه پرده برداشت

به نوشته‌ي روزنامه‌ي زمان، يك استاد داشنگاه آتاتورك از شيوه‌هاي شكنجه‌ي اتباع ترك توسط ارامنه پرده برداشت.

به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) به نقل از روزنامه زمان، بتول اصلان، استاد راهنماي دانشگاه آتاتورك تركيه در كتاب خود كه براساس خاطره‌ها، شواهد و حفاري‌ها تحت عنوان "ماجراي ارامنه در ارزروم" به رشته‌ي تحرير درآمده از اسراري راجع به شيوه‌هاي بكار گرفته شده توسط اراذل و اوباش ارمني بر ضد ترك‌ها پرده برداشته است.

اصلان معتقد است روسيه مسوول نسل كشي ترك‌ها بوده و مبناي ادعاي خود را اعلاميه‌ي شماره 13 دولت روسيه كه به موجب آن ارامنه به انواع تسليحات، مهمات مجهز شده بودند قرار داده است.

وي مدعي شده هنگامي كه اروپايي‌ها از اقليت براي پيشبرد اهداف خود جهت سرنگوني امپراطوري عثماني‌ها پس از سال 1850 بهره بردند از فرصت پيش آمده استفاده كرده و با كسب قدرت مضاعف از سوي غرب مرتكب جناياتي در سال 1918 شدند.

طبق تحقيقات محققين ارامنه به روش‌هاي زير ترك‌ها را شكنجه مي‌كرده‌اند. اراذل و اوباش ارامنه سرهاي مردم بي‌گناه را از تن جدا مي‌كردند و جمجمه‌هايشان را در هم مي‌شكستند. اجساد آنان را مي‌سوزاندند كودكان را مقابل مادرهايشان مي‌كشتند، انگشتانشان را قطع و بازوهاي دختران جوان را علاوه بر تجاوز جنسي از بدن جدا مي‌كردند.

بيانيه گايپ (گوئني آذربايجان ايستيقلال پارتيسي) در حمايت از ملت لُر

همرزمان لر و دیگرملل تحت ستم ملی در کشور به اصطلاح ایران :

تحقیر و توهین بر ملل غیر فارس ماهیت شوونیزم فارس است . دیروز ترک امروز لر فردا ملتی دیگر تحقیر خواهد شد. این خاصیت اجتناب نا پذیر فرهنگ فارس است.

شوونیزم فارس با نهایت پرروی و وقاحت تمام آشکارا بر ملل غیر فارس در مطبوعات دولتی توهین می کند. این فرهنگ شوونیسم فارس هست. فرهنگ شوونیسم فارس همانا فوش و ناسزا، تحقیر دیگران، خود بزرگ بینی پوچ که از ضد بشر های چون فردوسی مردار به ارث برده است. آری این فردوسی لعین بی شرمانه در ننگ نامه اش که فارسها شاه نامه می خوانند صد ها بار بر ترک و عرب و غیره آشکارا فحاشی کرده است.

که آن ترک بد ریشه و ریمن است که هم بد نژاد است و هم بد تن است
تن ترک بد ذات بی جان کنم زخونش دل سنگ مرجان کنم
به صد ترک بد تینت و دیوزاد که نام پدرشان ندارند یاد
کسی را ز ترکان نباشد خرد کز اندیشه خویش رامش برد

………. و یا

زشیر شتر خوردن و سوسمار عرب را به جای رسیداست کار
که تاج کیانی کند آرزو تفو بر تو ای چرخ گردون تفو

….. و صدها توهین به نوع بشر در همین کسافت نامه فردوسی پایه های شوونیزم فارس را تشکیل می دهد.و امروز هم جفنگیات وی از طرف شوونیسم فارس هم چون مقدسات تبلیغ و ترویج میشود.

زن و اژدها هر دو در خاک به جهان پاک از این هر دو نا پاک به
زنان را ستای ، سگان را ستای که یک سگ به از صد زن پارسای
چو زن زاد دختر دهیدش به گرگ که نامش ضعیف هست و ننگش بزرگ

آری مقلدین اراجیف فردوسی همین ها هستند که زن را سنگسار، ترک را خر و این اواخر سوسک ، عرب را سوسمار خور ، رشتی را بی غیرت ، کرد را وحشی و لر را تحقیر می کند. بنیان گذار این فرهنگ کثیف همانا قردوسی خبیث است و ریشه هزار ساله داشته آانچنان فاسد است که قابل اصلاح نیست . و تنها راه رهای ملل از این تهاجم و تحقیر شوونیسم فارس ، استقلال ملل است.

بدین وسیله ما حزب استقلال آذربایجان جنوبی اهانت به هم رزمان لر را محکوم کرده و از اعتراضات بر حق مبارزین لر پشتیبانی می کنیم. بر تمامی اعضا و طرفدارن حزب است که بر مبارزین لر به هر نحو ممکن کمک کنند.

ننگ بر شوونیسم فارس
برقرار باد اتحاد ملل تحت ستم ملی بر علیه شوونیزم فارس.

سخنگوی حزب استقلال آذربایجان جنوبی

صالح ایلدیریم
02 دسامبر 2006

۱۳۸۵ آذر ۱۱, شنبه

اعتراض لرها به چاپ کاریکاتوری در کیهان

اهنامه کيهان کاريکاتور در آخرين شماره خود(شماره ۱۷۵-۱۷۶ /مهر و آبان ۱۳۸۵) طرح روی جلد خود را به يک کاريکاتور از حميد بهرامی اختصاص داد که اعتراض مردم لرستان را بر انگيخت.

به نوشته سايت لور در اين کاريکاتور به طور مستقيم يکی از لباس های ويژه مردم لر مورد استهزاء قرار گرفته است.اين کاريکاتور دو مرد لر را نشان می دهد که يکی با اندامی بسيار تنومند ، در حالی که با غرور بر روی زمين نشسته و تفنگی در آغوش دارد در حال کشيدن چپق است ، احتمالا اين شخصيت از منظر طراح کاريکاتور يک خان لر است.


مرد ديگری که بسيار لاغر و کج اندام است ، با چهره ای بسيار زشت ، در حالی که گرزی به دست دارد به سمت موجود فضايی هاليوودی ، ای تی ، متمايل است.

هر دو مرد اين کاريکاتور ملبس به چوغا و شلوار دبيت اند ، که لباس لری و اغلب رايج در ايل بختياری است.يک سگ که همراه با مرد گرز به دست به موجود فضايی پارس می کند،يک پسر بچه نشسته،و يک سياه چادر عشايری در يک بيابان خشک و لم يزرع بخش های ديگری از اين کاريکاتور هستند.


سايت ها و وبلاگ نويسان لر می گويند که «تاکنون لباس هيچ يک از اقوام ايرانی در نشريات رسمی کشور اين چنين دستمايه استهزاء نشده است،و اين اقدام ماهنامه بين المللی کيهان کاريکاتور در ميان نشريات ايران بی سابقه است».


آن چه اين کاريکاتور را کاملا به لرها مربوط می کنند خطوط مخصوص چوغا است که نشان می دهد مقصود کاريکاتوريست کيهان ، به طور دقيق لرها بوده اند.


در حالی که انتشار اين کاريکاتور از اواخر آبان ماه اعتراضاتی را در لرستان در پی داشت ، ماهنامه دختران نيز اقدام به چاپ کاريکاتور مشابهی از يک مرد لر کرد.


انتشار همزمان اين کاريکاتورها سبب شد که در چند روز اخير گروهی از دانشجويان در خرم آباد با تجمع در برابر استانداری لرستان خواهان توضيح مسئولان کيهان کاريکاتور و ماهنامه دختران،عذر خواهی اين دو کاريکاتوريست از مردم لر ، و توضيح مقامات کشور نسبت به توهين های پياپی به مردم لر در نشريات کيهان کاريکاتور ، سپاس،دختران و صدا و سيما شوند.


رييس مجلس و ماجرای «عقب ماندگی تاريخی»

گسترش اعتراضات مردمی در لرستان گروهی از نمايندگان لرستان و خوزستان را واداشت تا اين اعتراض ها در صحن علنی مجلس نيز مطرح کنند.


فتح‌ اله‌ حسنوند، و قدرت اله ايمانی‌ از خرم‌ آباد ، و محمود رضا حسنوند از سلسله‌ و دلفان ‌، مهدی شاهرخی‌ نماينده‌ پلدختر ، عليمراد جعفری‌ از گچساران‌ و باشت‌ ، علاء الدين بروجردی‌ ، اميدوار رضايی‌ نماينده‌ مسجد ، سليمان‌ امامی‌ راد نماينده‌ کوهدشت‌ ، حسين پايی‌ نماينده‌درود و ازنا ، ومرتضی‌ موسوی‌ نماينده‌ اليگودرز چهارشنبه گذشته طی نذکری به‌ وزير ارشاد درمورد توجه‌ ودقت‌ بيشتر در جهت‌ حفظ وحرمت‌ اقوام‌ مختلف‌ اصيل‌ ايرانی‌ و جلوگيری‌ از فتنه‌ انگيزی‌ واختلاف‌ بين‌ اقوام‌ تذکر دادند.



دامنه اعتراضات مردم و دانشجويان زمانی افزايش يافت که هم نمايندگان استان لرستان و هم غلامعلی حداد عادل ، رييس مجلس در هنگام قرائت اين تذکر از بردن نام قوم لر سرباز زد و تنها به گفتن عبارت «يکی از اقوام» بسنده کرد.



رييس مجلس شهريور ماه گذشته نيز در سفر به نور آباد لرستان گفته بود «عقب ماندگی‌های تاريخی که حاصل قرنها فراموشی است را نمی‌توان در عرض ‪۲۰سال جبران کرد» و تاکيد کرده بود که « در طول تاريخ، منطقه لرستان بخت و اقبال پيشرفت و توسعه را نيافته است ».

اگر چه سخنان حداد عادل در همان زمان نيز انتقادات تند برخی از نخبگان لرستان را بر انگيخت اما آنها اعلام کرده اند که استفاده رييس مجلس در سخنان چهارشنبه از عبارت « عشاير غيور» به جای « قوم لر» خود مويد اين نظر است که حداد عادل بارديگر بر عقب ماندگی لرها تاکيد کرده است.

کيهان در رفت!

در حالی که اعتراضات اخير نسبت به درج کاريکاتور در مجله کيهان کاريکاتور و ماهنامه دختران در حال اوج گرفتن بود، هيات نظارت بر مطبوعات چهارشنبه گذشته اعلام کرد که با تشکيل جلسه ای فوق العاده دستور توقيف هفته نامه سپاس را صادر کرده است.اين هيات اما در بيانيه خود از کيهان کاريکاتور نامی نبرد.



ساعت ۲۳ شب پنج شنبه نيز دادستانی تهران با انتشار اطلاعيه ای که بر روی خروجی ايرنای لرستان قرار گرفت،از بازداشت ،محمدرضا سعيدی پور مدير مسئول هفته نامه سپاس،خبر داد.دادستانی تهران در اطلاعيه خود اتهام مديرمسوول سپاس توهين به يکی از اقوام غيور ايران «قوم لر» عنوان کرده است.



تلاش مقامات کشور برای آرام کردن معترضان زمانی موجب خشم بيشتر آنها شد که دادستانی تهران و مقامات کشور به جای عذر خواهی و توضيح مديران موسسه کيهان،اقدام به بازداشت مدير مسئول هفته نامه سپاس کردند که به نوشته خبرگزاری ايرنا سه ماه پيش کاريکاتوری مشابهی را چاپ کرده بود.


مديران موسسه کيهان تاکنون از دادن هر توضيحی در باره کاريکاتور منتشر شده در روی جلد کيهان کاريکاتور خود داری کرده اند.و اين درحالی است که روزنامه کيهان روز چهارشنبه از« اعتراض مردم لرستان در اهانت يک مجله به شهروندان لری » خبر داد،اما در خبر خود به جای مردم لرستان از قول رييس دادگستری اين استان نوشت« رئيس کل دادگستری لرستان اهانت به مردم لر در مجله سپاس را موجب جريحه دار شدن احساسات پاک مردم اين استان دانسته و گفته شورای تأمين اين موضوع را دنبال کرده و تقاضای مردم مبنی بر برخورد قانونی با اهانت کنندگان به دادسرای عمومی و انقلاب تهران ارجاع شده است ».

به رغم انکار کيهان،منابع خبری در استان لرستان خبر داده اند که حميد بهرامی کاريکاتوريست کيهان،يک هفته پيش در نامه ای خطاب به معترضان،برخورد آنها را احساساتی خوانده،و با دادن توضيحاتی عذرخواهی و تاسف خود را « از رنجيده شدن برخی نگاه های ظريف و دلسوز ايل بختياری» ابراز داشته است.

۱۳۸۵ آذر ۹, پنجشنبه

یک فعال سیاسی دیگر در اردبیل دستگیر شد

یک فعال سیاسی دیگر در اردبیل به نام محسن اعتشامی بعد ازظهر روز گذشته -چهارشنبه۸/۹/85- توسط ماموران اداره اطلاعات این شهرستان دستگیر شده است.

هنوز از محل نگهداری این فعال سیاسی اطلاعی در دست نیست.

۱۳۸۵ آذر ۸, چهارشنبه

اعتراض به محكوميت 18 ماه زندان یک فعال سیاسی در اردبیل

وكيل مدافع عباس لساني، از بازداشت‌‏شدگان حوادث خرداد ماه اردبيل اعلام كرد كه در لايحه‌‏اي به شعبه تشخيص ديوان عالي كشور، نسبت به محكوميت 18 ماه حبس موكلش اعتراض خواهد كرد.

محمدرضا فقيهي در گفت‌‏وگو با خبرنگار "ايلنا"، با اعلام اين مطلب، گفت: با توجه به اينكه مهلت ما براي اعتراض به اين رأي فردا به پايان مي‌‏رسد، صبح فردا در شعبه تشخيص ديوان عالي كشور حاضر و اعتراضيه خود را به ثبت خواهم رساند.

وي افزود: پس از اينكه شعبه 105 دادگاه عمومي جزايي اردبيل لساني را به تحمل 16 ماه حبس تعزيري و 50 ضربه شلاق محكوم كرد، نسبت به اين رأي اعتراض كرديم كه اين پرونده با اعتراض ما به دادگاه تجديدنظر استان اردبيل ارجاع شد اما متأسفانه دادگاه تجديدنظر، تقاضاي دادستان عمومي و انقلاب اردبيل مبني بر تشديد مجازات موكلم از بابت اتهام شركت در اخلال در نظم، آسايش و آرامش عمومي را -كه پيش از اين براي اين اتهام 10 ماه حبس تعيين‌‏شده بود- مورد پذيرش قرار داد و در نهايت مجازات موكلم در اين اتهام را از 10 ماه به 12 ماه حبس و در مجموع از 16 ماه حبس به 18 ماه حبس و نيز تحمل 50 ضربه شلاق افزايش داد.

۱۳۸۵ آذر ۲, پنجشنبه

بيانيه حزب استقلال آذربايجان جنوبي در خصوص انتخابات خبرگان و شوراهای محلی

از آنجائی که ماهیت شوونیزم فارس که خود را پشت پرده اسلام مخفی کرده روز به روز بر ملل تحت ستم ملی در کشور به اصطلاح ایران آشکار شده و بارهااین تظاهر شونیسم فارس به اسلامگرائی از طرف فعالین ملی ملل تحت ستم در “ایران”افشا و محکوم شده ، انتخابات فرمایشی همچون انتخابات ریاست جمهوری و خبرگان رژیم شوشنیستی فارس در گذشته بدلیل عدم شرکت ملل با شکست روبروشده و از تعداد شرکت کننده گان در به اصطلاح انتخابات به شدت کاسته شده است .
این بار نیز چون کسی حاضر نیست در انتخابات تشریفاتی خصوصا در انتخابات لانه فساد و جهالت موسوم به خبرگان شرکت کند، شوونیسم فارس شکست انتخابات خبرگان را قطعی دیده و مکارانه می خواهد ازانتخابات شوراهای محلی بعنوان ابزاری جهت پوشش شکست انتخابات خبرگان استفاده کند. به همین خاطر با ترتیب دادن هر دو انتخابات در یک روزمی خواهد شرکت در انتخابات شوراهای محلی را بنام شرکت در انتخابات خبرگان نشان داده از این راه حاکمیت خود را مشروع جلوه دهد. و از طرف دیگر رژیم می خواهد به دنیا نشان دهد که در به اصطلاح ایران همه مسائل دمکراتیک و با انتخاب مردم هست .این در حالی است که تا بحال همه مقامات ظاهرآ انتخاب ولی در اصل انتصاب شده اند.
ما حزب استقلال آذربایجان جنوبی حکومت شوونیست فارس را حکومت اشغالگر و متجاوز دانسته ، کشور و دولت به اصطلاح ایران را برسمیت نمی شناسیم. به همین خاطر نیز بغیر از آذربایجان غربی هر گونه انتخابات تحت نام ایران را قطعا تحریم می کنیم
شوونیسم فارس برای قطع رابطه ترکهای آذربایجان با ترکهای ترکیه سالهاست با سیاست اسکان دادن مهاجران کرد خصوصا اعضا و طرفداران سازمانهای تروریستی پ ک ک و پژاک در آذربایجان غربی سعی در بهم زدن موقعیت ملی آذربایجان غربی داشته و دارد تا با ایجاد کریدر از طریق این کردهای مهاجر رابطه ارضی آذربایجان و ترکیه را قطع کند .با توجه یه اینکه این سیاست شوونیسم فارس بخاطر بر خورد آگاهانه ملت ترک آذربایجان با شکست روبرو شده لذا با در نظر گرفتن این شرایط استثنائی آذربایجان غربی از این تحریم انتخاباتی مستثنی می باشد. چرا که اگر ما در انتخابات آذربایجان غربی شرکت نکنیم از این فرصت شوونیسم فارس و تروریسم کرد استفاده کرده با انتصاب مهاجران کرد به نمایندگی شوراهای آذربایجان غربی ادعاهای ارضی بر علیه آذربایجان را افزایش خواهند داد.یعنی در صورت عدم شرکت ما در انتخابات این مناطق از آذربایجان کردها از خالی بودن میدان استفاده خواهند کرد تابا اشغال پست های نمایندگی شوراها و یا با اعزام نمایندگان به مجلس و ادعای کثرت نمایندگان، اراضی آذربایجان غربی رابه نفع کردستان مصادره کنند. البته این استراتژی مشترک شوونیسم فارس، تروریسم کرد و ارمنیهای متجاوز است . و بر ما آذربایجانیهاست که با شرکت فعال و جدی خود در آذربایجان غربی و هر نقطه دیگر که توطئه کرد تهدید می کند این رویاهای کرد ، فارس و ارمنی را خنثی کنیم.
لذا با شرکت فعال خود در انتخابات آذربایجان غربی و انتخاب نمایندگان ترک دست تروریسم کُرد را از آذربایجان کوتاه کرده و با تحریم انتخابات در مناطق دیگر به حکومت شوونیسم فارس نه خواهیم گفت.
زنده باد آذربایجان مستقل.
مرگ بر شوونیسم فارس .
گله جک بیزیمدیر.
حزب استقلال آذربایجان جنوبي19 نوامبر 2006
[1] gaip@gaip.org[2] www.gaip.org

۱۳۸۵ آذر ۱, چهارشنبه

پیرامون وحدت آذربایجان

یکی ازمهمترین مباحث پیشرو فعالین آذربایجان درعرصه های مختلف سیاست واجتماع -چه جنوبی و چه شمالی- درگذشته ٫ حال وآینده بحث وحدت آذربایجان بوده وخواهد بود٫ که زمینه ساز مباحث فراوان و ذهنیت های مختلف درمیان ملت آذربایجان در دو سوی رود آراز بوده است. اهمیت این مبحث و آرمان تاریخی ملک و ملت جدا از هم افتاده آذربایجان به حدی است که نقش موثر ومستقیمی درموضع گیری های سایر ملل و دول موثر بین المللی در رابطه با مسائل مربوط به آذربایجان بازی می کند.

موقعیت استراتژیک آذربایجان در منطقه قفقاز و دریای خزر و در دسترسی به آبهای گرم جنوب و آزاد بین الملی و همچنین تاثیر و حضورآذربایجان مقتدر و مستقل در معادلات سیاسی بین الملی و شرایط کنونی جغرافیای اقتصادی دنیا باعث شده است که تمایل قلبی برای پذیرش این امر از سوی دیگران احساس نشود. ولی شرایط بین المللی درجهان کنونی به گونه ای ترسیم شده است که اگر تقدیر تاریخی و اراده ملی ملک و ملت آذربایجان بدین سوی تمایل پیداکندوگام بردارد٫ به رقابتی شدید برای استقبال از این امر٫ ازسوی مخالفان دیروز-ازروی اجبار ٫ زیرا درجهان کنونی خواست و اراده دموکراتیک مردم به عنوان معیاری مهم درمناسبات بین الملی پذیرفته شده است و مقاومت در برابرآن نکوهیده وخلاف عرف سیاسی حاکم- بر خواهیم خورد تا منافع ملی خویش را در منطقه حفظ کنند.

اهمیت دیگرتحقق چنین امری دربازخوانی هویت تاریخی ترکان آذربایجان طبق تعاریف مدرن حقوقی پذیرفته شده بین الملی است .

ازسوی دیگر اهمیت نقش کلیدی آذربایجان ٫ مستقل و مقتدر در تحقق آرمان تاریخی کنفدراسیون ملل ترک برکسی پوشیده نیست که مطمئنأ در جهانی که به سمت چند اتحادیه بین الملی پیش می رود٫ یکی از اتحادیه های موثر برتحولات ومعادلات بین المللی خواهد بود. بنابراین وحدت اذربایجان همسو و براساس منافع و مصالح ملی٫ تاریخی ٫ استراتژیک و ذاتی ملک و ملت آذربایجان می باشد که خواست همه فعالین وتشکلها ی آذربایجان می باشد.

مام میهن که در زمان حکومت فتحعلی شاه قاجار در اثر ضعف حکومت مرکزی وقت و عدم حمایت سایر ملل ساکن در ممالک محروسه قاجار و با وجود رشادت ها و فداکاریها و دلاوری زنان و مردان آذربایجان در برابر متجاوزین روسی٫ و همچنین روابط استعماری حاکم بر معادلات بین الملی٫ شاهد تجزیه ملک و ملت آذربایجان به دوتکه بود. اینک در آستانه تاریخی نو به انتظار وصل این دو دلداده نشسته است اما توجه به شرایط متفاوت سیاسی و اجتماعی حاکم براین دو٫ و تحولات بوجود آمده درطول سالیان اشغال٫ پیش زمینه های لازمی را برای این امر می طلبد که بدون توجه آنها مقصود آنگونه که شایسته است تحقق نخواهد یافت:

۱- گذشت زمان و تحکیم ارتباطات فرهنگی و اجتماعی میان ملت و دولتهای این دو )

۲ - استقلال کامل سیاسی–اجتماعی آذربایجان جنوبی و رسمی شدن عنوان آذربایجان جنوبی درسازمان ملل

۳- تغییر نام جمهوری آذربایجان در مجامع بین المللی و سازمان ملل به آذربایجان شمالی به طور رسمی

۴- تلاش در جهت یکسان سازی قوانین و مقررات و تسهیل وقوع شرایط لازم برای تحقق این امر ازسوی دو طرف

۵- برگزاری رفراندوم ملی و آزاد در دو سوی آراز و تشکیل جمهوری غیرمتمرکز فدراتیو آذربایجان

توجه همگان را به نکاتی جلب می نمایم که مدتی است گریبانگیر برخی فعالین عرصه سیاست واجتماع آذربایجان جنوبی است وآن اینکه :

۱– تشکیل جبهه فراگیر فعالین آذربایجان جنوبی و شورای هماهنگی فعالیتها برای تامین و دفاع از منافع و مصالح ملک و ملت آذربایجان جنوبی در شرایط کنونی بین الملی٫ ایران و آذربایجان جنوبی یک ضرورت انکار ناپذیر و عدم تشکیل آن یک اشتباه استراتژیک خواهد بود .

۲- این جبهه باید به محوریت منافع و مصالح ملی ملک و ملت آذربایجان جنوبی تشکیل شده و از طرح استقلال کامل آذربایجان جنوبی دفاع نموده و در اولین فرصت آنرا به همه پرسی دموکراتیک ملت آذربایجان جنوبی در اراضی تاریخی آذربایجان جنوبی بگذارد.

۳– پرداختن به مباحثی از قبیل پرچم ٫ اعضای شورای رهبری٫ سرود ملی و… دیگر مباحثی که نه درقالب ضرورت زمان می گنجد ونه درصلاحیت احزاب و از وظایف دولت مستقل آذربایجان جنوبی است٫ خودداری نموده و دلها را به هم نزدیک کنند .

۴– نقش احزاب و گروههای سیاسی–اجتماعی فعال آذربایجان در تئوریزه کردن ذهنیت های فعال موجود در بطن ملک و ملت آذربایجان ٫ هدایت آنها بسوی کانال های مشخص و مطمئن اجتماعی و حقوقی غیر قابل انکار است و این حقیر از قادر مطلق خواستارم که شهامت گذشتن از داشته های خود در برابر مصالح و منافع ملی را به همگان عطا نماید.

زنده بادآذربایجان آزاد ‘مستقل ‘مقتدر و متحد

۱۳۸۵ آبان ۳۰, سه‌شنبه

بازی جدید شوونیزم فارس با آذربایجان!

طی چند روز اخیر رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی ایران در راستای نیل به اهداف آنتی تورک و ادامه سیاستهای ضد آذربایجانی اینبار با سوء استفاده از باورهای دینی مردم دال بر اینکه یکی از روزنامه های جمهوری آذربایجان بر ساحت مفدس پیغمبر مسلمین، محمد اهانت نموده ، در مقابل کنسولگری جدیدالتاسیس جمهوری آذربایجان در تبریز با جمع آوری تعدادی مزدور از استانهای غیر تورک نشین اقدام به راه اندازی میتینگ نموده اند.

چنانچه در سایت اینترنتی تبریز نیوز- که توسط موجودی خود فروش به اسم پیمان پاکمهر اداره می شود- تصاویری از این میتینگ دیده می شود، پلاکاردهایی حاوی شعارهائی بر علیه ملت آذربایجان به نمایش گذاشته شده است. بر همگان آشکار است که رژیم جمهوری اسلامی ایران در جنگ قره باغ سالها حمایت مادی و معنوی خود را از ارمنیان در مقابل تورکان آذربایجانی مسلمان فروگذار نکرد. اما امروز بدون هیچ سندی به علت بی حرمتی به محمد، در مقابل نمایندگی جمهوری آذربایجان اقدام به توهین و فحاشی به آذربایجانیان می نماید!

شعارهایی که در این میتینگ مورد استفاده قرار گرفته است، نشاندهده کینه و نفرت رژیم ایران از آذربایجان و ملت تورک می باشد. شعارهای : جمهوری آذربایجان باید به ایران الحاق شود. قرارداد ننگین گلستان و تورکمنچای باید لغو گردد و …
در شعار جمهوری آذریاجان باید به ایران الحاق گردد، تفکرات توسعه طلبی رژیم بطورعلنی نمایش داده شده است. رژیم جمهوری اسلامی ایران باید به این نکته اساسی توجه داشته باشد که ملت تورک آذربایجان بیش از همه به لغو این قرادادها مشتاق هستند تا اینکه اراضی آذربایجان که طی تهاجمات دشمنان آذربایجان به قسمتهای مختلف من جمله آذربایجان شمالی و جنوبی تقسیم شده است ، به هم بپیوندد. در طی قراردادهای فوق سرزمینی که تجزیه گردیده آدربایجان است نه ایران!

راجع به اسلام و محمد باید ابراز نمایم که تقریبأ تمام ملت آذربایجان اعم از شمالی وجنوبی معتقد به دین اسلام هستند و اکنون قرنهاست که به دین خود پایبند هستند اما بخاطر داشته باشید که اگر سعی دارید اسلام را به عنوان دین اجباری به ملت تورک آذربایجان بقبولانید، سخت در اشتباه هستید. امروز ملت آذربایجان منافع ملی خودشان را به هر چیزی ترجیح می دهند، باشد که یکی از این موارد می تواند اسلام باشد! اگر قرار باشد اسلام ملت آذربایجان را از منافع ملی ، زبان و ادبیات و تاریخ خویش باز دارد ، باید بدانید که اگر لازم باشد این ملت آلترناتیوی بسیار قوی در مقابل اسلام برای آذربایجان به ارمغان خواهد آورد!

شامانیزم دین تاریخی تورکهاست که به مراتب معقولانه تر از اسلام آخوندهای رژیم ایران است که علیرغم ورود اسلام، هنوز این دین در آسیای مرکزی و مغولستان پابرجاست!

ای دشمنان آذربایجان! شما سالهاست که با استفاده از سیاستهای شوم شوونیستی با زبان، ادبیات ،تاریخ و اراضی آذربایجان و ملت آن مبارزه نموده اید. حال به نفع شماست که به باورها و اعتقادات مذهبی ملت آذربایجان کاری نداشته باشید.
میسیونرهای دینی رژیم جمهوری اسلامی ایران اکنون سالهاست در باکو و سایر شهرهای جمهوری آذربایجان به فعالیت مشغولند ، اما از دید ملت آذربایجان پنهان نمانده اند. همین میسیونرها که جاسوسهای رژیم ایران هستند، با تبلیغ جمهوری اسلامی ایران در بین اقشار ملت آذربایجان شمالی سعی در مثبت جلوه دادن اعمال ضد بشری شوونیزم فارس دارند.

رژیم ایران با تاسیس مساجد و امامزاده ها در باکو و نخجوان مذهب شیعه را ترویج می دهد و همین مساجد با نام مساجد ایرانی شناخته شده اند که خطری بسیار جدی در آینده ای نزدیک برای آذربایجان است. اما با کمال تاسف باید ابراز نمایم که تنها قسمتی که از این مساجد و امامزاده ها بیشترمورد استفاده عموم قرار می گیرد، سرویسهای بهداشتی این مساجد ساخت ایران می باشد!

در پایان ذکر این نکته حائز اهمیت می باشد که دشمنان آذربایجان خصوصأ شوونیزم فارس باید دقت داشته باشند که کوچکترین بی حرمتی به آرمانها و منافع ملی آذربایجان و تعدی در حقوق مادی و ملی ملت تورک آذربایجان با شدیدترین صورت جواب داده خواهد شد.
تورکهای ساکن در آذربایجان جنوبی هنوز حمایتهای هموطنان خود در آنسوی ارس (آذربایجان شمالی) را در زمان قیام ملی خرداد 1385 از یاد نبرده اند. رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی ایران با ادامه این دشمنیهای نابخردانه علیه ملت تورک آذربایجان هر روز بدتر از دیروز مورد کینه و تنفر ملت آذربایجان قرار می گیرد.

زنده باد آذربایجان… مرگ بر شوونیزم فارس.

حسین بن علی خطاب به مردم در روز عاشورا: ای مردم اگر دین ندارید، لااقل آزاده مرد باشید!!

آزادمردی از فدائیان آذربایجان!

۱۳۸۵ آبان ۲۹, دوشنبه

بی شرمی رژیم آخوندی حد و مرزی ندارد

در خبرها داشتیم که در آمريکا يک دانشجوي ايراني که بدون داشتن کارت شناسايي از امکانات کتابخانه استفاده ميکرد و به درخواستهاي مسئولان در خصوص ترک کتابخانه بي توجهي مينمود٫ توسط ماموران امنيتي احضار شده و به خاطر مقاومت در برابر آنها با سلاح الکتريکي شوکه ميگردد! اين شوک براي تحت کنترل گرفتن فرد مقاومت کننده استفاده ميشوند و مرگبار نيستند. خيلي از خانمها براي دفاع از خود از اين لوازم استفاده ميکنند.در نتيجه ايرانيان انسان دوست ! اعتراضهاي بلند بالا و تظاهرات آبدار راه انداختند تا پوز آمريکا را به خاک بمالند! سازمانها و ارگانهای مختلف در جهت محکوم کردن این عمل اعلامیه منتشر کردند . این موضوع در مجلس هم مطرح و محکوم شد. رادیو و تلویزیون رژیم به پخش گسترده اخبار این واقعه پرداخت. سایتهای اینترنتی حامی رژیم به جمع آوری امضاء در جهت محکوم کردن این عمل پرداختند
و اما در داخل مرزهای ایران يک دانشجوی بی گناه مورد حمله کفتارگونه بسيجي بي ترمز و بی شرف قرار ميگيرد و جان خود را از دست ميدهد ! اما اعتراضي صورت نميگيرد!:

۱۳۸۵ آبان ۲۸, یکشنبه

یک دانشجو در سبزوار با ضربات چاقوی یک بسیجی به قتل رسید

توحید غفارزاده دانشجوی دانشگاه آزاد واحد سبزوار عصر شنبه به ضرب چاقوی یک دانشجوی بسیجی مفت خور دانشگاه تربیت معلم سبزوار کشته شد.

مصطفی صداقت جو دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه سبزوار ضمن تسلیت این حادثه به جامعه دانشجویی, گفت:غروب شنبه حوالی ساعت 8 شب مرحوم توحید غفارزاده به همراه نامزدشان در روبروی درب خروجی دانشگاه آزاد سبزوار ایستاده بوده اند که درگیری لفظی میان ایشان و یک دانشجوی عضو بسیج دانشجویی دانشگاه تربیت معلم سبزوار ایجاد می شود و متعاقب آن ضارب با خارج کردن چاقو از جیب و وارد کردن ضربه به ناحیه سینه توحید غفارزاده وی را مجروح می کند که متاسفانه این دانشجو در بیمارستان امدادی سبز وار به دلیل شدت جراحت وارده فوت می کند.

صداقت جو ادامه داد: طبق گفته رییس حراست دانشگاه تربیت معلم سبزوار ضارب مدعی است که بر اساس تکلیف شرعی و اعتقاداتش عمل کرده است.

دبیر سابق انجمن اسلامی سبزوار با ابراز تاسف شدید از وقوع چنین فاجعه ای گفت: مسئولان باید پاسخگو باشند که خط قرمز گروههای شبه نظامی حاضر در دانشگاه کجاست؟ و آیا هرکس به دلیل داشتن کارت عضویت در این نهادها مجوز هر اقدامی را دارد؟ و بعد از کدام حادثه و فاجعه این گروهها قانونمند خواهند شد؟

صداقت جو ادامه داد: 3 هفته قبل نیز حادثه دیگری برای دانشجویان اتفاق افتاد و دو موتورسوار با حمله به چند دانشجوی دختر و پسر این دانشگاه آنها را مورد ضرب و شتم و تعرض قرار دادند و هنگامی که دانشجویان در اعتراض به نبود امنیت اقدام به اعتراض و تحصن کردند مسئولین دانشگاه به جای پاسخگویی اقدام به احضار بیش از 10 دانشجوی شرکت کننده در این اعتراضات به کمیته انضباطی کرده اند.

صداقت جو یاد اور شد: چگونه است که پس از کوچکترین اعتراض سیاسی و یا صنفی، به سرعت گاردهای ویژه ضد شورش و پلیس مسلح در برابر دانشگاه حاضر می شوند اما مسئولین برای امنیت جانی دانشجویان کوچکترین اهمیتی قائل نیستند.

صداقت جو، گفت: توحيد غفاري‌زاده يكي از قربانيان افراط‌گرايي و بنيادگرايي در كشور ماست و اين ثابت مي‌كند كه تا زماني كه نهادهايي چون بسيج و نهاد رهبري دست به فعاليت‌هاي بنيادگرايانه‌ي اسلامي بزنند، حكومت طالبانيسم در كشور گسترش خواهد يافت و هرگونه تحولي در غير از اين چارچوب كاملاً سركوب خواهد شد.

گسترش موذيانه اعتراض به نويسنده آذربايجاني (آذربايجان شمالي) در ايران

پس از انتشار مقاله رفيق تقي در روزنامه صنعت ٫ اعتراضات ملايمي به اين نوشته ابراز شد. اما زماني که ايران شروع به راه اندازي تظاهرات بسيجيها نمود. دامنه اين اعتراضات بيشتر شده و حتي در روستاي نارداران (که مسلمانانش از جمهورز اسلامي تغذيه ميشوند) فتواي قتل نويسنده را نيز صادر نموده اند.

اکنون نيز نه تنها در کشور آذربايجان شمالي ٫ که به عنوان يک کشور مسلمان شناخته ميشود ٫ که در ايران تظاهرات مسلسل وار برپا ميکنند. تظاهراتي با شرکت بسيجيان بيسواد ٫ که به اسم دانشجويان تمام ميشود. با اينکار ميخواهند بگويند دانشجويان ما مخالف آزادي بيان هستند و هنوز در تحجر کامل به سر ميبرند.

سياست کثيف فاشيستهاي اسلامي ايران همواره تحت فشار گذاشتن دولت آذربايجان شمالي بوده است و اينکه چرا دولت مستقل آذربايجان شمالي توان جواب دادن به اينگونه تحميلها را ندارد ٫جاي تعجب بسيار دارد.

ارمنيها در سرزمينهاي آذربايجان وارد شده ٫ پس از قتل و غارت مسلمانان ساکن در آن نواحي٫ مساجد مسلمين را نيز تبديل به طويله نموده اند. اما اين کار ارمنيها عکس العملي در ايران نداشت و حتي مورد تشويق دولتمردان آنتي تورک ايران نيز قرار گرفت.
آيا نقد منطقي اسلام با توهين آشکار به آن مساوي محسوب ميشوند؟
آيا جرم يک نويسنده انديشمند که با دلايل و سند انتقاد ميکند ٫ از جرم داشناکهاي قاتل ٫ که مسلمانان را به خوک تبديل کرده اند بيشتر است؟

آذربايجانيهاي دنيا بايستي به اين اقدام فرامرزي شوونيسم فارس جواب داده و هميشه با ديدي باز و گسترده سياستهاي کثيف جمهوري اسلامي را بررسي نمايند.

مروری کوتاه بر موضوعات روز در آذربایجان جنوبی

1- پروژه ناقص و صد ساله حرکت ملی در آذربایجان وارد ابعاد تازه ای می شود. از صد سال پیش تاکنون روشنفکران آذربایجان پروژه ای با ماهیت دمکراتیک و ملی در ایران و آذربایجان براه انداخته اند که متاسفانه تا بحال این پروژه به سرمنزل مقصود و هدف نهائی خود نرسیده است. اگرچه این پروژه یک روند ثابت و الگوهای یکسانی برای رسیدن به هدف خود نداشته است اما در حالت کلی درچارچوب منافع ملی آذربایجان قرارداشته است. منافع و پروژه ای که گاه در قالب مشروطه و انجمن های ایالتی – ولایتی، حزب دمکرات و حکومت آزادیستان شیخ محمد خیابانی، حکومت خودمختار ملی شهید پیشه وری، جریان خلق مسلمان آیت الله شریعتمداری و تا این اواخر حرکت ملی آذربایجان در دهه هفتاد و هشتاد تبلور یافته است.

این پروژه بلند و طولانی مدت گاه بحالت ایستا و گاه بحالت پویا روند اجرائی خود را ادامه داده و مرور زمان بر تجارب مجریان پروژه افزوده است. سیاستهای جهانی و منطقه ای در عصر حاضر رنگ و قالبی دیگر به این پروژه داده است. اهداف پروژه صریح تر از هر زمانی در عرصه جهانی طرح شده است. این پروژه ناقص علیرغم افت و خیزهای فراوان ادامه دارد و امیدواری به موفقیت آن هر روز بمراتب بیشتر از دیروز می شود. فعالان ملی و مجریان این پروژه مصمم تر از گذشته و هوشیارانه تر از پیش به سمت مقصد و هدف نهائی پیش می تازند. قصد تطهیر همه جریانات فعال و چشم پوشیدن از نابسامانیها را ندارم اما نکته هایی روشن و مبرهن وجود دارد و آن اینکه پروژه مزبور فراتر ازجریانات و افراد خودکم بین به پیش می رود و در هر زمانی که ممکن بداند تابوها را شکسته و زلال تر از گذشته با رویکردی نوین در خاک مقدس آذربایجان جاری می گردد.

۲- شونیسم فارس منتظر فرصتی بود تا به اصطلاح انتقام قیام خرداد 1385 را بگیرد اما تئوریسینهای آنها این بارنیزاشتباه بزرگی مرتکب شدند. با طرح موضوع سایت اینترنتی گوگل و تبریزبه عنوان مرکزآذربایجان جنوبی خود ناخواسته به نفع آذربایجان جنوبی تبلیغ نمودند. این اشتباه باعث شد که باز موضوع آذربایجان جنوبی در صدر اخبار رسانه های دیداری و شنیداری داخل و خارج کشور قرار گرفته و بدون تحمیل کوچکترین هزینه ای برای فعالان آذربایجانی باعث تبلیغ به نفع آنها شود. آنها همچنین با بهانه قراردادن مقاله یک نویسنده آذربایجانی در نشریه صنعت چاپ باکو به جمهوری آذربایجان حمله ور شدند.

آنها با اجیر نمودن تعدادی دانشجوی شناخته شده منتسب به یک جریان شبه نظامی و با حمایتهای مادی دانشگاه و اتوبوسهای دولتی در مقابل کنسولگری آذربایجان تجمع و با طرح ایران شمالی و… بیش از گذشته آبروی خود را بردند. در این بین خبرنگاری با نام پیمان پاکمهر که گفته می شود بعنوان جاسوسی دوجانبه در خدمت شونیسم و وزارت اطلاعات می باشد با مخابره این خبر و پخش آن از بخش فارسی صدای آمریکا خوش خدمتی دیگری به اربابان خود نمود. صدای آمریکا نیز طبق روال سابق با زیرپا گذاشتن اخلاق حرفه ای و در حالیکه اخبار مبارزان آذربایجانی را بایکوت میکند با پخش این خبر پیامی گویا و روشن به دنیا صادر نمود و آن اینکه اپوزیسیون شونیسم فارس دست در دست جمهوری اسلامی و در قالب هدفی مشترک خواهان محو ملیتهای تحت ستم در ایران و بویژه آذربایجان می باشد.

۳- برنامه گرامیداشت یاد و خاطره ستارخان که قرار بود از طرف دانشجویان آذربایجانی برگزار شود لغو گردید. اما دانشجویان و فعالان آذربایجانی مصمم به برگزاری این مراسم می باشند و پیش بینی می شود تعداد کثیری از فعالان آذربایجان علیرغم فشار و محدودیتهای امنیتی شدید در این مراسم حضور یابند. این مراسم نشان خواهد داد که هنوز هم که هنوز است فعالان ملی و دانشجویان فعال در جنبش دانشجوئی آذربایجان توان سازماندهی چنین مراسم هایی را داشته و بدون منتظر ماندن به مجوز ارگانهای مربوطه مصصم به دفاع از حقوق انسانی و ملی خود می باشند.

۴- روز تاریخی بزرگی پیش روست. ۲۱ آذر روز پیروزی و در عین حال شکست حکومت ملی مرحوم سید جعفر پیشه وری. حکومتی که قربانی جنگ سرد گردید و با دادن نزدیک به سی هزار (به روايتي ۶۰٫۰۰۰) شهید در تاریخ آذربایجان جنوبی و ملل شرق جاودانه شد. مهمترین قسمت از پروژه ای که در بند اول این نوشته ذکر گردید عبارت از همین بود. پروژه ای که به ظاهر متوقف گردید اما در واقع با طرح و قالبی نوین از دهه هفتاد بدین طرف در قلب آذربایجان جنوبی و در همان دانشگاهی که بدست شهید پیشه وري افتتاح شده بود متولد گردید. علیرغم وجود پنجاه سال وقفه این پروژه مجددا بدست جوانان آذربایجانی پا گرفت و هم اینک پرقدرتتر از همیشه به مبارزه مقدس خود ادامه می دهد.

شناخت ماهیت، نقاط ضعف و قوت، کالبد شکافی و دلایل شکست آن از سوئی و برگزاری مراسم های گرامیداشت آن از سوئی دیگر بایستی در دستور کار همه فعالین قرارگیرد. سعی در شناساندن این روز بعنوان روز نسل کشی در آذربایجان در مجامع بین المللی نیز وظیفه ای سنگین بر دوش فعالین خارج از کشور می باشد.

زمزمه هایی مبنی بر ایجاد جبهه ای فراگیر ورای جریانات تمامیت خواه آذربایجان در شرف شکل گیری است. مذاکراتی در این خصوص ظاهرا در جریان است. نیروهای دمکرات چاره ای جز نشستن در کنار هم ندارند. هدف مشترک ساده، صریح و روشن است. اتحاد برای مبارزه در راه رسمیت دادن به زبان تورکی در ایران. سکوت و صبر بیش از حد روشنفکران آذربایجانی به نفع منافع ملی آذربایجان نیست.
فعالیت های مدافعان حقوق زندانیان سیاسی آذربایجان شونیسم فارس را در موقعیتی ناخوشایند قرار داده است. تنها با یک جستجو در سایت سازمان عفو بین الملل کافی است تا پی به فعالیتهای در خور تمجید خانم فاخته زمانی و آقای بویوک رسول اوغلو ببریم. از دل فعالیتهای پراکنده آنها می رود که در آینده ای نزدیک سازمانی قوی و شناخته شده با هدف دفاع از حقوق آذربایجان جنوبی در نهادهای بین المللی حقوق بشر متولد شود.

حرکت ملی آذربایجان بسمت اهداف مقدس خود خیز برداشته است. وقفه ای طولانی مدت در طرح مطالبات ملی آذربایجان پیش آمده که بایستی با درایت و هوشیاری تمام به پایان برسد. امید خود را هرگز از دست ندهیم و به آذربایجانی توسعه یافته بیاندیشیم. چرا که ” گله جک بیزیمدیر”.
مجید نظري

۱۳۸۵ آبان ۲۳, سه‌شنبه

اومود آسلان دستگیر شد

اومود آسلان از فعالان جوان حرکت ملی آذربایجان، صبح روز دوشنبه (22/8/1385) به هنگام عزیمت به محل کار خود، توسط نیروهای اطلاعاتی شهر تبریز دستگیر و به مکان نامعلومی انتقال یافته است. در خصوص علت دستگیری و محل انتقال وی هیچ اطلاعی در دست نیست.
وی از فعالان جوان و پیشروی حرکت ملی آذربایجان هست که بعد از قیام خرداد ماه امسال فعالیتهای گسترده ای در خصوص افشای توطئه های شوم دشمنان آذربایجان، علی الخصوص افشای طرح شوم و مذبوحانه «ایران شمالی» از خود نشان داده است.

جمهوری اسلامی، امواج پارازيتی، هيولای مرگ ناپيدا!

مدتهاي مديديست كه صدا و تصوير رسانه هاي ديداري و شنيداري ماهواره اي كه صدا و تصويرشان از آنسوي مرزها و اقيانوسها از طريق امواج و فركانسهاي ماهواره اي فضاي بسته و خفقان آور اين سرزمين بلا گرفته را در مي نوردد و به اين سامان ميرسد، بگونه اي وسيع و حجيم و گسترده و ناپيدا از چشم مردم، بوسيله امواج پارازيتي مخرب و بيماري زا و توسط سرويسهاي امنيتي وارتباطي رژيم جمهوري اسلامي، يعني يگانه حكومت خدائي با موهبت هاي الهي بر روي كره ارض مورد تهاجم قرار دارند، بنحويكه اكثر برنامه هاي اين رسانه ها گرچه در بسياري جهات فاقد ارزش براي مردم داخل، وعمدتا سياسي ها كه بر روي ماهواره ((تل استار12)) مستقر ميباشند، قابل دريافت و بهيچوجه قابليت بهره وري ندارند، مگر آنها كه روي ماهواره ((هات برد)) قرار گرفته، كه اكثريت قريب باتفاق آنها هم ساز و ضربي، بشكن و بالا بنداز و بنوعي صداي رژيم اسلامي ميباشند.

بلاترديد بسياري از رسانه هاي تنظيم شده بر روي ماهواره هات برد ماموريت سرگرم كردن مردم بخاك سياه نشسته ايران را داشته كه در كناراين خيانت آشكار، ننگ همكاري نانوشته با رژيم را نيز در پرونده سياه خود دارند، مگر يكي دو رسانه، آنهم با دو، سه برنامه يك تا دو ساعته كه جايگاه خودشان را دارند.

دراين ميان البته كه نبايد از نقش رسانه هائي چون راديوفردا وbbc و RFI غافل بمانيم كه به صدائي تمام عيار براي تبليغات جناح باصطلاح ميانه رو حكومت اسلامي ((اصلاح طلبان)) و كارگزاران بدل گرديده كه جاي هيچ انكار نيست، و هستند رسانه هائي چون VOAو صداي اسرائيل كه روي هات برد قرار دارند و با وجدان بيدارتري عمل ميكنند، گرچه كه برآنها هم ايراداتي وارد است.

باا ين توضيح مختصر كه بيشتر براي روشن شدن وضعيت رسانه اي و نوع برخورد مردم و رژيم جمهوري اسلامي با مقوله اطلاع رساني بيان گرديد، معضل اساسي و مخرب اقدامات تخريبي و پرازيتي است كه رژيم جمهوري اسلامي در قبال رسانه ها داشته و دارد.

امواج مخربي كه رژيم اسلامي بر فضا مي پراكند تا از رسيدن همين صدا و تصويرهاي مملواز سئوال اين رسانه ها پيشگيري نمايد، بنا بگفته پزشكان و نظريه متخصصان چنين امري سلامت عمومي جامعه و شهروندان را درمعرض خطرات و تهديدات جدي و جبران ناپذير قرار داده و حجم تخريبي امواج بحدي است كه ملاحظه شده در مناطقي از تهران چون شمال شرقي، مناطق غربي، جنوب غربي، و مناطق مركزي كه در معرض پراكندگي اين امواج قرار دارند، در موارد متعد دي، زنان باردار و جنين آنها با نارسائي هاي بسيار و بيماريهاي صعب العلاج و حتي لاعلاج روبرو گرديدند.

در عين حال گزارشاتي وجود داشته كه بنا به تشخيص پزشكان در مواردي نوزادان متولد شده در اين مناطق با بيماريهائي چون نارسائي استخواني، كم وزني، و بيماريهاي پوستي و ضعف جسماني بيش از حد مواجه بوده اند.

حتي در گزارشاتي كه بعلت وجود سانسور شديد قابل انعكاس نيست حكايت از آن مينمايد كه بمباران پارازيتي سيار و ثابت كه در اقصي نقاط تهران و ديگر شهرها و مراكز استانها تعبيه گرديده، ميزان بيماريهائي چون سرطان پوست، سردردهاي مزمن و دردهاي مفاصل در ستون فقرات خصوصا در كودكان افزايش يافته كه بنظر متخصصين اكثرا ناشي از وجود همين امواج مخرب ميباشد كه رژيم جمهوري اسلامي بدون توجه به عوارض آن در فضا مي پراكند.

اطلاعات موثق و نيمه رسمي حكايت از آن دارد كه اين تكنولوژي هاي مخرب از سوي كمپاني اريكسون سوئد و بعضا از طرف كمپاني نوكيا، كه بسياري از سردمداران مافياي رژيم آخوندي و دار و دسته ريز و درشت شان در زمره شركا و سهامداران اصلي اين شركتها ميباشند در اختيار رژيم قرار داده ميشود، واين جماعت طماع و زراندوز هيچگونه تعهدي، اعم از اخلاقي و انساني و وجداني نسبت بسلامت جامعه ومردم ايران ندارند، با تهيه اينگونه تكنولوژي هاي مخرب و ويرانگر سلامت كلي جامعه را در معرض مهلك ترين مخاطرات جسمي ورواني قرارميدهند.

عوارض شناخته شده ناشي از پرتو اين امواج و تاثيرات اشعه مايكرو ويو و طول موجهاي اين سيستمها بنا بگفته پزشكان عبارتند از:

1-ايجاد سردردهاي مزمن و ميگرني ((دوره اي))

2- افزايش اضطراب كه ميتواند عواقبي چون زخم اثني عشر، زخم معده و تورم روده را در پيداشته باشد.

3-ايجاد آكنه ((جوش)) بر روي پوست صورت بطوراعم و ديگر نقاط وافزايش چروكهاي پوستي مشابه پيري زودرس.

4-ريزش شديد موها كه مدتهاست د رتهران وديگرنقاط كشور، حتي درميان جوانان زيرسي سال شيوع يافته.

5- بيماريهاي خوني مانند((( aplatic anemia) لوكمي، ليمفوما.

6-بيخوابي مزمن و درمواردي پرخوابي مزمن.

7- آب مرواريد ((كاتاراكت)) و در زنان حامله ايجاد اختلالات جنيني و افزايش ناهنجاريهاي جسمي در رحم كه قبلا بدان اشاره شده بود.

در چنين شرايط و چنين وضعيتي كه جامعه با فقر گسترده و به تبع آن با كمبودهاي كوناگون منجمله با كمبودهاي درماني و داروئي وپزشكي وهزينه هاي سرسام آور دراين زمينه ها روبروست، بديهيست كه اگراين روند مخرب ادامه يابد، و نهادهاي مسئول جهاني در مقام مقابله با اين معضل ويرانگر بر نيايند! و هموطنان برون مرزي خاصه هموطناني كه درعرصه پزشكي و حوزه هاي حقوق بشري ((البته ازنوع غير سياسي)) فعال هستند، در مقابل چنين جناياتي سكوت نمايند و با يك اقدام همه جانبه و فراگير جامعه جهاني را متوجه اين جنايت هولناك ننمايند، و اجازه بدهند تا داد و ستدهاي جنايتكارانه كمپانيهاي اريكسون و نوكيا يا هر كمپاني ديگري با اين رژيم ادامه يابد، متاسفانه ظرف چند سال آتي بايد شاهد حضور ميليونها ايراني عليل و ذليل و بيمار در سرزميني باشيم كه حتي فضاي سالمي براي زيستن نخواهد داشت.

هرگز وهرگز فراموش نشود كه رژيم جمهوري اسلامي ذاتا و فطرتا ضد ايراني و ضد بشري بوده و كمترين دغدغه خاطري از اينكه ملت ايران و نسلهاي آينده اين سرزمين به ملتي بيمار و عقب مانده بدل گردد، نداشته و ندارد، چرا كه اين رژيم در پناه چنان جامعه و با چنين مردمي قادر به ادامه حيات ننگين خود خواهند بود.

آذربایجان جنوبی وانتخابات آذرماه ۱۳۸۵

درتقویم سیاسی حکومت شوونیستی و فاشیستی جمهوری اسلامی ایران برای ۲۴ آذرماه ۱۳۸۵ ٫ سومین دوره انتخابات خبرگان وشوراهای شهر و روستا تنظیم شده است و رژیم ازمدتها قبل تمام تلاش خویش را -حتی به قیمت عدول ازبرخی شعارهاو معیارهای ارزشی خویش- برای جلب توجه مردم و شرکت درآن و افزایش آمارشرکت کنندکان در این انتخابات به کاربسته است .

طرح تجمیع انتخابات خبرگان رهبری وشوراها که حتی به قیمت به تاخیر انداختن یک ماهه انتخابات تمام شد٫ نیزدراین راستاقرارمی گیرد.
دراین کوتاه سخن قصد آن نیست که به بررسی بار حقوقی و کارکرد سیاسی و اجتماعی انتخابات در ایران پرداخته شود٫ که اساسأ درحکومت دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران که تمام ساختارهای اجتماعی٫ حکومتی ونظارتی درآن درراستای تحکیم مبانی استبداد حاکم درلباس مذهبی ایجاد و نهادینه شده اند بحث انتخابات به یک طنز سیاسی بدل شده است نه یک طرح عملی برای مشارکت همگانی در امر حکومت!

جریان مدرنیسم و گسترش اصول دموکراتیک درجهان حکومتهای ازجمله حکومت ایرن رامجبور کرده است که دست به بازی های دموکراتیکما بانه بزنندتا تحکیم مبانی دموکراسی درجامعه٫ زیرا اشکال دموکراتیک درایران ازجمله انتخابات٫ فاقد محتوی دموکراتیک است آنچه ما را برآن داشته است تااین سطور را برای تنویر افکار عمومی و ملت آذربایجان جنوبی به رشته تحریر درآوریم٫ بررسی موقعیت کنونی آذربایجان جنوبی درنقشه سیاسی و اجتماعی ایران و پیامدهای برگزاری انتخابات درآن است.

موقعیت ترسیم شده برای آذربایجان جنوبی در نقشه سیاسی–اجتماعی حکومت شوونیستی-فاشیستی حاکم بر ایران و نگاه لایه های پنهان سیاسی و مدیریتی حاکم بر آن بخصوص بعد از انقلاب میلیونی ملت آذربایجان جنوبی در خردادماه ۱۳۸۵ نگاهی متوازن ومعقول اجتماعی نیست بلکه نگاه به یک آلترناتیو بالقوه سیاسی–اجتماعی است و تبریز به عنوان یک شهر ولیعهد نشین ایران درطول تاریخ٫ کانون توجهات امنیتی حاکمیت است .

تعمقی هرچند سطحی وگذرا به این نکته خود گویا ی بسیاری ازمطالب عمین سیاسی واجتماعی است وناگفته پیدا ستکه دخالت دادن ملت آذربایجان جنوبی در امر انتخابات صرفأ یک بازی با دموکراسی است ونه به معنی تقسیم قدرت ملی وتزریق نیروهای جدید درحاکمیت !

هدف نهایی واصلی حکومت ایران از برگزاری انتخابات با تمهیدات بی سابقه اخیر در آذربایجان جنوبی تنها بار تبلیغاتی میزان بالای مشارکت ملت آذربایجان جنوبی در انتخابات اخیرحتی بادخالت نیروهای رسمی وغیر رسمی نظامی وامنیتی ‘تقلب وجعل آرا ‘است تابدین وسیله جنبش هویت خواهانه وحق طلبانه ملک وملت آذربایجان جنوبی به انزوا بکشاند وبرای خود در معادلات بین الملی بارحقوقی ‘ارزش اجتماعی وپشتوانه مردمی تعریف کند وهمچنان به دیکتاتوری خود ادامه دهد .

در راستای چنین هدفی در واپسین زمانهای باقیمانده به تاریخ قبلی آن طرح تجمیع انتخابات خبرگان رهبری وشوراهای شهر و روستا تنظیم و تصویب کرد وزمان برگزاری آن را یک ماه به عقب انداخت تا از مشارکت نسبی مردم در انتخابات شوراها٫ برای کسب مقبولیت اجتماعی برای مجلس خبرگان که معمولأ با اقبال عمومی مواجه نمی شود سوءاستفاده نماید.

برخورد حاکمیت با مردم صادقانه نیست و در نتیجه مشارکتهای مردمی درایران نیز صادقانه نیست! حاکمیت برخلاف تبلیغات گسترده و رسانه ای خویش به میزان مشارکت و تعداد آرا میاندیشد و ملت نیز به ممهور کردن شناسنامه های خویش می اندیشند تا از طرف حاکمیت مزاحمتی برای آنها پییش نیاید .

سوال اساسی دراینجا وهدف این نوشتار٫ آیا در شرایط کنونی سیاسی و اجتماعی آذربایجان جنوبی میتوان به این دور باطل ادامه داد؟!

و آیا مشارکت ملت آذربایجان جنوبی در این انتخابات پیش رو –باهر نیت ومقصودی– در راستای منافع و مصالح ملی ملک وملت آذربایجان جنوبی قرار دارد ؟!

و همچنین٫ نقش احزاب و فعالین عرصه سیاسی و اجتماعی آذربایجان جنوبی در این برهه از زمان چیست ؟!

مشارکت درانتخابات آذرماه ۱۳۸۵ با هر قصد و نیتی که انجام گیرد منجر به افزایش میزان آرا خواهدشد و به تامین و تحقق اهداف حاکمیت فاشیستی ملبس به دموکراسی فعلی ایران وتقویت آن منجرخواهد شد و خود این امرگویاست که روند سرنگونی و تغییرات دموکراتیک درایران چقدر با تاخیر انجام خواهد شد. این مخالف مصالح و منافع ملی ملت و ملک آذربایجان جنوبی است٫ مطمئنأ این خواسته هیچيک از دلسوزان راه وطن و فعالین عرصه سیاسی-اجتماعی آذربایجان جنوبی نیست.

بنابراین تحریم و عدم مشارکت در انتخابات باعث ناکامی نظریه پردازان و دولتمردان ایران خواهدشد و ما را يک گام به پیش خواهد راند . عدم شرکت در انتخابات مدنی ترین اعتراض جمعی و جزء اصول اساسی مبارزات منفی و اعلام موضع دربرابرحاکمیت جداشده ازملت است٫ نيز جزو حقوق اولیه انسانی و مدنی افراد جامعه است و در هیچ کدام از متون حقوقی و قانونی جرم و یا اتهام شناخته نشده است٫ فقط اندکی جسارت می طلبد.

اما تحریم منفعلانه نیز شایسته و زیبنده ملک و ملت فهیم و متمدن آذربایجان جنوبی نیست٫ در این جا است که نقش احزاب ٫ گروهها٫ شخصیتها و کلیه فعالین ملک و ملت آذربایجان جنوبی اعم از استقلالچي و يا فدرالچي و… پررنگتر می شود تا با اعلام موضع و تنویر افکار عمومی٫ ملک و ملت آذربایجان جنوبی و دنیا و نيز تشریح دلایل ملک و ملت آذربایجان جنوبی٫ به وظیفه تاریخی وملی خود دراین برهه از زمان عمل کنند .

امروز سکوت و انفعلال و خدای ناکرده همسو شدن با نظام فاشیستی حاکم بر ایران و شرکت در انتخابات٫ خیانت به آرمان ملک و ملت اذربایجان جنوبی است. ناظر ما وجدان٫ تاریخ و تمامی شهیدان راه وطن می باشند.

باشد که روسفید گردیم

زنده باد آذربایجان
برگرفته از بای بک