۱۳۸۷ تیر ۹, یکشنبه

تا کور شود هر آنکه نتوان دید

ترکیه باخت به همین سادگی و دیگر نتوانست دردقایق پایانی گل بزند و تلافی کند و با باخت ترکیه دل فاشیست ها و شوونیزیم ها و نژادپرستهای فارس شاد شد. آنها در این مسابقات تا توانستند به ترکیه تاختند و دوست داشتند هر تیمی بجـــــزترکیـــــــه قهرمان جام شود. اصلا دوست داشتند و دارند و خواهند داشت که ترکیه همیشه ببازد آنها چشم دیدن ترکها را ندارند: چشمشان کور! با این همه اینها ادعاشان خیلی زیاد است. فارسهایی که نه باشگاه درست حسابی دارند نه تیم ملی که به آن ببازند و نه حتی تاریخ…
شوونیزم نژاد پرست و ضد ترک فارس به ترکیه ای تاختند که سوم جهان شده ودر مقابل برزیل بزرگ تنها با یک گل شکست خورده ودرجریان همین بازی هم آلمان راتحت فشار قرارداده وتاحد برنده شدن هم پیش رفتند وچندین باشگاه کلاسیک وپرطرفدار وحرفه ای وگالاتاسرای قهرمان اروپا را دارندولیگ حرفه ای پراز بازیکنان بزرگ حرفه ای جهان را دارند.
و راستی چه میشود ؟ اگر ترکیه با ایران بازیکند…
با اینکه در پایان بازی یواخیم لو مربی آلمان پیروزی خود را شانس بزرگ می خواند وترکها را تحسین وتمجید می کند. آنها را با تکنیک بالا می خواند (آنهم با بازیکنان تقریبا ذخیره) ولی این مزدک میرزایی نفهم حرکات ترکهای تکنیکی وفنی را شانسی ودر اثراشتباه آلمان قلمداد می کند وبر عکس با یک حرکت کلوزه که توسط ترکها خنثی شده فریاد میزند این است آلمان واقعی؟…و حرکات ناب وتکنیکی اکتین تاب وسلیم بصری ودیگر بازیکنان ترک را ساده می پندارد وبه سادگی از آن رد می شود وتمام این حرکات (بخصوص تاکتیکی )را با یک کلمه ی خشک وخالی روحیه جنگندگی اتمام می کند.نه تنها او بلکه کلیه فارسهای به ظاهر کارشناس شوونیزیم این طوری تفسیر می کنند.

خوب شما که همیشه بیشتر از دیگران به روحیه ی جنگندگی خود وغیرت ایرانی خود دلبسته هستید شمایی که نه تاکتیک دارید ونه تکنیک واگر ترکها های ایران را ازتیم شما بردارند برای شما چه چیزی می ماند؟ هیچ…!
واقعا تا چه میزان مغرور هستید و نژاد پرستی آریایی چشم شما را کور کرده است. نژادپرستی شما حتی آن عادلی را که کمی عدالت وانصاف داشت بی انصاف می کند و نژادپرست وکور دل وضد ترکیه وضد ترکها تلویزیون شما چندین بار خطای مدافع ترک روی مهاجم آلمان رانشان میدهد وروی آن زوم می کند با قاطعیت اعلام می کنید که پنالتی و خطا بوده است و درعوض خطای واضح ومسلم مدافع آلمان روی کاظیم کاظیم را تنها یکی دو بار نشان داده از کنار آن به سادگی رد می شود واقعا چه سری در این کار شما نهفته است چرا مزدک میرزایی اصرار دارد که گل اول ترکیه در شرایط آفساید زده شده در حالی که آن گل مسلما سالم سالم بوده وآقا چقدر کور دل هستید وچقدر نادان که می خواهید نور وروشنایی را با تاریکی خاموش کنید ولی بدانید که اگرتمام دنیا تاریکه تاریک شود نمی تواند حتی نور شمع کوچکی را خاموش سازد و آنچه روشن وآشکار است آشکار می ماند.
حق سئل کیمی دریایه آخیب یول تاپاجاقدیر * داش آتماقینان کیمسه اونی چوندره بیلمز
عالمده قارانلیقلار بیرلشه باهم * بیر خیرداجا شمعین ایشیغین سوندوره بیلمز
واقعا چه سری در کار شماست وچه ضدیتی با ترکها دارید وراستی گناه ترکها چیست ؟
گزارش گر شما پیش از بازی ترکیه با چک بااین استدلال که در کشور ایران ترکیه طرفدار کمی دارد وبهتر بود که بازی پرتقال تکنیکی وفنی وسوئیس میزبان را نشان می دادیم ولی به جهت اهمیت صعود دو تیم چک(اول چک)بعد ترکیه این بازی را انتخاب کرده ایم .

جناب آقای گزارشگر ،مجری (رضا جاودانی) شما از کجا میدانید که ترکیه در ایران طرفدار کمی دارد؟ اگر آماری در این مسابقات و طرفداران آن می گرفتید مشاهده می کردید که حداقل طرفدار ترکیه در ایران بیش از۳۰میلیون ترک می باشد ودر کل دنیا هم کشورهای ترک زبان از جمله (آذربایجان،قزاقستان،ازبکستان،ترکمنستان،قرقیزستان،قبرس وجمهوری خود مختار روسیه نظیر چچن،داغستان وآبغازستان به تمامی طرفدار تیم ملی ترکیه هستند که جمعیتی بالغ بریک میلیارد نفر راشامل می شود واگر کشورهای اسلامی رانیز به آن اضافه کنیم ترکیه بیشترین طرفدار را در کل دنیا (به خاطر ترک ومسلمان بودن)دارد حالا هی شما مغرضانه گزارش کنید وهر چقدر دوست دارید به ملت ترک بتازید که فقط اسم ترک برای بر انداختن شما کافی است واسم ترک شما را خواهد کوبید واقعا جای قباهت وخجالت دارد شما به جای طرفداری از یک کشور همسایه ومسلمان آن را می کوبید .بکوبید،بکوبید که هر تیک شما برای ما تلنگری بیش نیست وهر مشت شما برای ما انگشتی بیش نخواهد بود کارشما مشت بر سندان زدن وآب در هاون کوبیدن است.

ما ازباخت مقابل آلمان ناراحت نیستیم آلمان تیم بزرگی است وهمیشه بزرگ خواهد ماند واین از سخنان مودبانه ی بازیکنان ومربیان آن استنباط می شود ما اصلا ناراحت نیستیم ما در حال پیشرفت وتوسعه می باشیم ما مسیر خودرا یافته ایم ما ملت بزرگ ترک می باشیم از چین گرفته تا بالکان ما یک ملت واحد هستیم .
ترکستان چین ،مغولستان،قزاقستان،قرقیزستان،ازبکستان،ترکمنستان،داغستان چچن،آبغازستان،ترکیه،قبرس وآذربایجان بزرگ و…
همه ی اینها یک کشور کشور واحد ویک ملت واحد هستند .
گفتیم ما از باخت ناراحت نیستیم این شما هستید که ناراحت هستید وعصبانی ونگران ،این شما هستید ودر حال دست وپا زدن می باشید برای خود تاریخ می سازید وبرای خود افسانه سرایی می کنید اگر ناراحت نبودید تااین حد در تلاش نبودید که ترکها را بکوبید پس مسلم ومشخص است که شما از چیزی نگران هستید وما هم می گوییم نگران باشید عصبانی باشید واز این عصبانیت بمیرید ودر آخر هم یقین بدانید که خواهید مرد.

شعار این دور ازمسابقات همه باهم علیه نژاد پرستی بود ولی شما نشان دادید که همه باهم برای نژاد پرستی تبلیغ می کنید .
سخن ملت ترک فقط با چند مجری وگزارش گر نیست ما با پان فارس ها ونژاد پرستان فارس وشوونیزیم فارس سخن می گوییم .
ما با لاریجانی،احمدی نژادهای عدالت پیشه ،خاتمی های تمدن گرا وعادل های با فرهنگ مقابل هستیم .
شما فارس ها که چیزی ندارید رو کنید ودر عوض فقط به فکر مضکحه ومسخره کردن دیگران می باشید و این کاررا با زمینه سازی از بچه ها شروع می کنید و وقتی که چیزی بر عرضه کردن برای بچه ها ندارید در برنامه های کودک خود با مسخره کردن سرخ پوست ها با گفتن (با کوهبا،با کوهبا)وبا مسخره کردن هندیها با گفتن (کرداهی صاحب،کرداهی صاحب)وبا مسخره کردن ترکها وعربها ودیگر ملتها بچه های خود از بچگی نژاد پرست وشوونیزیم به بار می آورند که بعدا به حسین رفیعی وحمید ماهی صفت تبدیل می شوند راستی قباحت دارد ننگ آور است وجای زشتی بسیار دارد وجالب اینکه :
از اسلام دم می زنید از قرآن سخن می گویید واز محمد وعلی نقل وقول می کنید.
ننگ بر شما باد /ننگ برشما باد/ننگ بر شما باد .
ازقرآنی سخن می گویید که بدان عمل نمی کنید
(ما شمارا با زبانها و رنگهای مختلف آفریدیم ودر این کار حکمتی نهفته است).
آیا شما به این گفته ی قرآن عمل می کنید؟ خیر هیچ وقت
شما چه آریا مهر باشید باتاج بر سر وچه ایران مهر با عمامه بر سر هیچ وقت دست از نژادپرستی خود بر نخواهید داشت .
ما فرزندان آذربایجان وفرزندان ترک با شما تا آخرین قطره ی خونمان در نبرد خواهیم بود ما شما را شکست خواهیم داد .
شما در طول تاریخ همیشه زیر دست ما بودید ولی هیچ وقت ما به شما بی احترامی نکردیم حتی شما را پروراندیم بال وپر دادیم زبانتان را گشودیم و سخن گفتن به شما یاد دادیم ما شما را بزرگ کردیم ولی در عوض در طی این ۸۰سال (فقط ۸۰سال )شما تا توانستید بر ما زور گفتید ننگ بر شما باد شما قدر نعمت های ما را ندانستید مرگ بر شما باد حق هم دینی وهمسایگی را به جا نیاوردید ننگ بر شما باد راستی شما که این قدر به داشته های خود و به نام آوران خود می بالید وفخر می کنید اگر ترکان نامدار را از این تاریخ برداریم برای شما چه چیزی باقی است جواب دهید شما که این قدر به زبان شکرین خود می بالید آیا می دانید که زبان شما لهجه ی ۳۳زبان عربی است یا نه واز هیچ قائده واصولی پیروی نمی کند واگر زبان ولغات عربی وترکی نبودند چقدر درمانده و مستاصل می ماندید شما اینها را خوب می دانید ولی باز هم نژادپرستی در خون شما رخنه کرده است وباز هم شوونیزیم هستید ننگ برشما باد ای نژادپرستان فارس، ننگ بر شما.
در حالی که زبان ترکی با قاعده ترین واصولی ترین زبان دنیاست وسومین زبان زنده ی دنیامحسوب می شود ،آری شما ناراحت هستید چون چیزی ندارید عصبانی هستید چون تهی وخالی هستید.

شما بهتر است خودتان را با تخت جمشید ساختگی و با نژاد آریایی ساختگی سر گرم کنید، بهتر است خودتان را با سلمان فارسی کاذب شاد کنید راستی چقدر شرم آور است …
آخر اینکه ما ترک هستیم وهمیشه ترک خواهیم ماند ما غیور هستیم وگناهی به جز ترک بودن نداریم. (شاید نیز افتخار)
گناهی نداریم جز اینکه روزی جهان زیر پای اسبان ما بود وباز هم خواهد بود گناهی نداریم به جز اینکه به هر دین وآیین مذهبی وبه هر ملتی احترام گذاشته ایم.
شما به ترکیه می تازید فقط وفقط به خاطر اینکه به ترکهای ایران بگویید که ترکها چیزی نیستند چیزی ندارند می خواهید به ما بگویید که شما فارس آذری بودید که بعدا ترک شده اید زهی خیال باطل واقعا یک افسانه سازی با شکوهی خودتان را مضکحه ی جهانیان قرار داده اید بروید کتابهای مورخ ومحقق با انصاف خود ناصر پور پیرار را بخوانید تا بیشتر به پوچی خود واقف شوید هر چقدر افسانه سازی کنید وحدیث جعل کنید وروی اسکناس های ۵۰۰۰۰ریالی بچسبانید بیشتر در منجلات وگرداب خود غوطه ور خواهید شد.

ما ترک هستیم ،ما فرزندان آتا ترک بزرگ هستیم،ما میراث دارآتروپات،ستارخان، باقرخان ،جوانشیر ،قاچاق نبی،نسیمی،فضولی،جواد خان هستیم ما فرزندان توموروس خانم ،تئلی خانم ، نگار،هجر وزینب پاشا می باشیم ما فرزندان اوغوز خان هستیم پدر ما ده ده قورقود می باشد ما از اولاد شیخ محمد خیابانی ،وسید جعفر پیشه می باشیم .
ما ازنسل بابک وشاه اسماعیل می باشیم مااز نسل کوراوغلو وشهریار شیرین سخن می باشیم.
ما ترک هستیم وترک خواهیم ماند
ما ترک مسلمان هستیم .
به ترکیه بتازید وباج ارمنستان را با آب وبرق وگاز و زره بدهید ولی بدانید که در هراس هستید واگر این هشتاد سال دوام آورده اید نه به خاطر رشادت خودتان است، خیر بلکه به شما میدان داده ایم ولی دیگر دیر شده تمامی فرزندان آذربایجان از تبریز گرفته تا تهران ،اراک،قم،قزوین،زنجان،همدان،ارومیه،اردبیل وآذربایجان شمالی که در موقعیت یک آذربایجان بیدار گشته ودیر یا زود شما را از پای در خواهند آورد حالا شما هر چقدر دوست دارید به ترکیه بتازید وآن را بکوبید ولی باز خواهید دید که ما ترک هستیم یک ملت هستیم یک ملت واحد.
وپایان سخن اینکه ای ملت ترک ما با شما هستیم بپا خیزید حق ترک بگیرید بدانید که حق گرفتنی است ای آذربایجانی ای کسی که خون ترک دررگهایت در جریان است ای نمایندگان ترک مجلس با شما هستیم بپا خیزید و حق این ملت را بگیرید سرتان را بالا بگیرید وبگویید که ما ترک هستیم وبا این سخن حق خود را بگیرید ای مسئولان ترک که در راس امور کشورهستید، بدانید که فارسهای شوونیزیم به شما هم رحم نخواهند کرد حق خود را بگیرید .
وای جوانان ودانشجویان وای خواهران وبرادران آذربایجانی وترک زبان حق خود را بگیرید شما شایسته ی زندگی شایسته هستید بدانید که ما زیر دست نامادری هستیم وهیچ وقت نامادری ،مادر نخواهد بود .
آذربایجان آیریلماسان چاران یوخدور * چون کی نه نن اوگی سنین، اوگی نه نه پیکان اوخدور
هیهات منه الذلت
همانا مرگ با عزت بهتر از زندگی بالذت است امام حسین(ع)
که یک روز آزاد زیستن بهتر از ۴۰ هزار روز در اسارت زیستن است (آتا بابک)

۱۳۸۷ تیر ۴, سه‌شنبه

سخنرانی مرتضی نگاهی روزنامه نگار و نویسنده در تورنتو

روز یکشنبه اول جون 2008، در سالن کتابخانه نورت یورک، مرتضی نگاهی روزنامه نگار و نویسنده ایرانی ساکن سانفرانسیسکو، به دعوت بنیاد زبان و فرهنگ آذربایجان ایران ـ کانادا زیر عنوان “هویت ملی ایرانیان” به زبان فارسی سخنرانی کرد.
در آغاز محمد علیزاده از بنیاد زبان و فرهنگ آذربایجان ایران ـ کانادا به حاضران خوشامد گفت و از حمایت نشریه شهروند در برگزاری این جلسه تشکر کرد و مرتضی نگاهی را معرفی کرد.
مرتضی نگاهی نویسنده و روزنامه نگار زاده ی سراب در سال1330 تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در سراب خوانده و در دانشگاه تبریز در رشته ی فیزیک لیسانس گرفته است. در سال 1983 به فرانسه رفت و در سال 1985 در آمریکا ساکن شد. در فرانسه و آمریکا در رشته های مدیریت و کامپیوتر دانش آموخت. او اکنون سالهاست که ساکن سانفرانسیسکو است. فعالیت های روزنامه نگاری را در خارج کشور با ماهنامه ی روزگار نو چاپ پاریس آغاز کرد. از کتاب های او سفرنامه آذربایجان با نام یاشاسین آشکارلیق(زنده باد فاش گویی)، یادداشت های سفر حج، سفر مصر، مجموعه داستان های کوتاه، رمان ترس و یاد یار و دیار را می توان نام برد. او نوشته هایش را در پایگاه اینترنتی اش به نام یولداش www.negahi.comمی نویسد.
مرتضی نگاهی به نوبه ی خود از بنیاد و شهروند تشکر کرد و به موضوع سخنرانی اش پرداخت.
هویت ملی ایرانیان چیست؟ این پرسشی ست که زمانی که یک دوست به نگاهی گفته، ارمنی ها در ایران کلیسای‌شان را دارند، باشگاه آرارات دارند، مراسم خودشان را دارند ولی ما ترک ها چیزی نداریم، در ذهن او شکل گرفته و کنجکاو شده تا بداند آیا ارمنی ها خود را ایرانی می‌دانند؟ با دوست ارمنی خود این پرسش را در میان گذاشته و او گفته، ارمنی ها اول خودشان را ارمنی می‌دانند تا ایرانی، زیرا از زمان شاه عباس که آنها را به زور کوچاند که طی آن نیمی از جمعیت پانصدهزار نفره ی آنان تلف شدند و بقیه به جلفای اصفهان و آذربایجان رسیدند، همیشه خود را در ایران به عنوان اقلیت و مهمان حس کرده اند. پس بحران هویت برای آن کسی که دوست او می‌اندیشیده از حداقل‌هایی در ایران برخوردارند، نیز وجود داشته و دارد.
نگاهی آنگاه به اقلیت های دیگر در ایران پرداخت و گفت: به نظر من بیشترین ظلم به اعراب ایران می‌شود چون از ابتدایی ترین حقوقشان محرومند. آذربایجانی‌ها در عرصه بازار و تجارت خیلی موفقند. در ارتش جزو مقامات بالا هستند ولی هموطن های عرب ما نه تنها در هیچکدام از این عرصه ها به مقام و قدرتی نرسیدند، بلکه همیشه با نگاه تحقیرآمیزی که در جامعه نسبت به اعراب وجود داشته بویژه از زمان رضاشاه، که حتی نمود خود را در ادبیات از سوی شاعران بسیار بزرگ و خوب ما نشان داده، روبرو بوده اند. این نگاه، اعراب را همان‌هایی می‌داند که به ایران حمله کردند و اسلام را تحمیل کردند. عرب ستیزی در جامعه و حتی ادبیات مدرن ما همواره وجود داشته، در حالی که دو میلیون هموطن عرب ما شهروندان ایران بوده و هستند، ولی چون نهادهای مدنی کمتر داشتند صداشان به جایی نرسیده است. اعراب هموطن ما وقتی اعراب همسایه و اطراف خود را می بینند، مثلا بحرین را که شکوفاترین رشد اقتصادی را دارد، و خودشان را با آنان مقایسه می‌کنند که در حالی که زیر پایشان نفت است، در فقر زندگی می‌کنند، بیشتر ستمی که بر آنان می‌رود حس می‌کنند.
نگاهی چنین تبعیضی را ناشی از تقسیم جامعه به “خودی” و “ناخودی” دانست و گفت: وقتی جامعه به خودی و ناخودی تقسیم می‌شود، همیشه خودی ها رانت خواری را شروع می‌کنند و ناخودی ها زیر فشار و ستم قرار می‌گیرند.
سخنران با اشاره به اینکه هویت ملی در کانادا و آمریکا، مطرح نیست، ولی در ایران، این موضوع همیشه مسئله بوده است، گفت: این بدین خاطر است که ما حس تعلق نداشته‌ایم و همیشه خواستار آن چیزهایی بوده ایم که نداشته ایم. اگر پیغمبرمان می آید می‌گوید: “گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک” چیزهای خوبی ست، یعنی که این ها را نداشته ایم که او می‌گوید خوب است. وقتی پادشاهمان داریوش در کتیبه هایش می‌گوید “اهورا مزدا! ما را از خشکسالی و ریا دور نگه دار!” یعنی صداقت نداریم و خواستار‌ آنیم. هویت ملی هم چیزی ست که ما سرگردان به دست آوردنش هستیم بویژه بعد از جمهوری اسلامی این مسئله بیشتر شده است.
نگاهی افزود: یکی هویت ملی ایرانیان را در شاهنامه جستجو می کند و بر مبنای داده های فردوسی هویت ملی را تعریف می‌کند. قبل از آن مظهر ایرانی بودن زرتشتی گری بود. زمان قاجاریه میهن بر پایه شاهی که مظهر خداست و شیعه معنی داشت. در آن زمان زبان محلی از اعراب نداشت. پادشاهان ترک می آمدند و ایران را تسخیر می‌کردند و یک امپراتوری بنا می‌کردند تا آسیای صغیر…. و نام خود را کیخسرو و کیکاووس و … می گذاشتند. آنان به نوعی خود را ادامه دهندگان سلسله‌های پیشین ایران می‌دانستند!
نگاهی با اشاره به شکل گیری هویت ملی از زمان مشروطه گفت: ما تا انقلاب مشروطه رعیت بودیم و به عنوان یک شهروند پذیرفته نمی شدیم. در مشروطیت بود که مردم با دیدن اروپا و آشنایی با افکار آنان مفهوم جدیدی از ملت و هویت ملی ارائه دادند.
سخنران آن گاه به دو نگاهی که در اروپا به هویت ملی وجود داشت اشاره کرد و گفت: این دو نگاه یکی نگاه آلمانی به هویت ملی ست که نژاد و زبان را اصل می گیرد و دیگری نگاه فرانسه، که نسل جدیدی از روشنفکران و انقلابیون تعریف جدیدی از ملت ارائه دادند. ارنست رنان یکی از آنان بود که کتابی نوشته به نام “ملت چیست؟” که در آن فرضیه نژاد و زبان و دین را رد میکند و به آن باور ندارد و می‌گوید یک ملت حتما باید یک گذشته ی تاریخی مشترک داشته باشند و دوش به دوش هم فداکاری کرده باشند. آن مجموعه (مردم) باید در زمان حال حتما یک همدلی و میل زیستن در کنار یکدیگر را هم داشته باشند. مثل زمان جنگ ایران و عراق که ترک، کرد، لر، فارس، بلوچ و عرب در کنار یکدیگر در مقابل ارتش صدام جنگیدند و کشته شدند.
مرتضی نگاهی با شعری از مولانا که میگوید: “همدلی از همزبانی بهتر است”، در این رابطه با مثال هایی مفهوم شعر را توضیح داد و گفت: دکتر مریدی از ارومیه می آید و اینجا در کانادا به پارلمان می‌رود درحالی که در شهر خودش ارومیه نمی توانست حتی عضو شورای شهر شود زیرا که نمی توانست از سد شورای نگهبان بگذرد.
سخنران در ادامه به مباحثی که در رابطه با ملیت ها و تجزیه و استقلال آنها مربوط می‌شود، پرداخت و به عنوان نمونه به کشورهای اروپای شرقی بعد از فروپاشی شوروی سابق اشاره کرد و گفت: اگر به 20 سال اخیر نگاه کنیم، جدا شدن کشورها از هم در بهترین حالت مورد چک و اسلواکی ست که مسالمت آمیز جدا شدند ولی همین ها دوباره با پرچم های خودشان در ترکیب اتحادیه اروپا متحد شدند.
نگاهی عنوان کرد که بعد از انقلاب اطلاعات چشم بشر باز شد و از طریق اینترنت و ماهواره و … مردم شروع کردن به تفکر برای به دست آوردن حقوق انسانی شان. گروه های ائنیکی خواست های هویت طلبانه شان را مطرح کردند، زنان احساس کردند شهروندان درجه دو هستند، بهایی ها، همجنس گراها و … حقوق خودشان را مطالبه کردند و تنش ها و واکنش هایی در این زمینه ها در دنیا شروع شد. آنها که به دنبال حقوق خود بودند در نهادهای مدنی و “ان جی او” ها (سازمان های غیردولتی) فعال شدند، سازمان ملل یک روز را به نام روز “زبان مادری” اعلام کرد.
مرتضی نگاهی با توجه به اینکه خود ترک ایرانی است و از سوی بنیاد زبان و فرهنگ آذربایجان ایران ـ کانادا به تورنتو دعوت شده بود، مسیر سخنانش را به آذربایجان کشاند و نگاهی به گذشته‌ی آذربایجان کرد و گفت: بعد از شکست فرقه ی دمکرات در سال 1324 وقتی ارتش شاهنشاهی به تبریز رفت، کتابسوزی راه انداخت و بسیاری بدون محاکمه کشته شدند و حدود 40 تا 60 هزار تن همراه با سران فرقه به آن سوی مرز فرار کردند که بعدها بسیار زجر کشیدند. پس از آن تبریز دیگر شهر اول ایران بعد از پایتخت، نبود و جز یکی دو صنعت مثل تراکتور‌سازی و ماشین‌سازی، چیزی برایش اختصاص داده نشد. تبریزی که روزی روزگاری “دارالسلطنه” بود و پرورشگاه ولیعهد یا شاه آینده ی ایران.
سخنران به مسائلی اشاره کرد که زمینه ساز به راه افتادن موج هویت طلبی نزد ترک ها شده و از جمله به خاطرات تلخ خود در گذشته اشاره کرد و گفت: ما ها را در سراب “تخم و ترکه ی غلام یحیی” می‌نامیدند و مورد آزار قرار می‌دادند و در پایتخت لهجه‌مان را مسخره می‌کردند!
نگاهی، در رابطه با بالا گرفتن موج هویت خواهی، به تصویر کلیشه ای که از ترک‌ها در رسانه های ایران ساخته بودند، اشاره کرد و گفت: تا دیروز ترک ها در فیلم ها یا چای می آوردند و یا راننده کامیونی خشن بودند، ولی با رواج اینترنت و ماهواره، آنها دیدند که تصویر همتاهایشان در ترکیه و آذربایجان متفاوت است. از این رو به فکر افتادند که به حق خودشان برسند و هویت دیگری پیدا کردند و به آن مغرور شدند.
پس از استراحتی کوتاه نیمه ی دوم با موسیقی آغاز شد.
صمد پورموسوی و لاله جوانشیر با نواختن ساز ترکی و خواندن ترانه های ترکی، میهمان برنامه را به سرزمین مادری بردند و با تشویق از سوی حاضران روبرو شدند.
سپس برنامه با پرسش و پاسخ پی گرفته شد.
در پاسخ به یک پرسش نگاهی گفت: رضاشاه بر مبنای ایده هویت ملی آلمانی هویت ملی را تعریف کرد. یک ملت، یک نژاد و یک زبان. او میخواست کشور را یک زبانه کند و زمان پسرش هم این ادامه پیدا کرد. یک عده از روشنفکران آذربایجان هم همصدا شدند مثل کسروی و رضازاده شفق به این موضوع دامن زدند و آن سیستم را اجرا کردند.
نگاهی در پاسخ به پرسشی که چرا مسائل آذربایجان در رسانه های خارج کشور منعکس نمیشود، گفت: در لس آنجلس ما یک نشریه مثل شهروند نداریم. آنها این انقلاب را حمله دوم اعراب خوانده اند، باستان گرا شده اند و چسبیده اند به کوروش و داریوش (که البته چیز بدی هم نیست). کسانی که کارمندان صدای آمریکا و آلمان و رادیو فردا هستند بیشتر عقاید خودشان را ترویج می دهند و این سیاست آمریکا نیست. گرچه شاید آمریکا و اسرائیل بدشان نیاید که تنش های قومی بیشتر شود تا شاید به جمهوری اسلامی فشار بیشتری بیاید.
او با اشاره به ترس فارس زبان ها از مطرح شدن حقوق اقوام گفت: به فارس زبان ها باید گفت اگر در مدارس ما زبان ترکی تدریس شود ایران تجزیه نمی‌شود بلکه مستحکم تر هم خواهد شد.
نگاهی به ایران امروز پرداخت و گفت: من با خانواده ام صحبت می‌کنم و می‌بینم آنجا مسئله به این شکل که اینجا مطرح است نیست. ترک ها در ایران پخش هستند. آنها در خراسان و بسیاری از مناطق ایران حضور دارند و فقط در آذربایجان متمرکز نیستند. آنها همیشه خودشان را ایرانی دانسته و می دانند.
نگاهی با مطرح کردن مسئله تجزیه و استقلال طلبی گفت: اگر جدا شویم فوقش می شویم یک بنگلادش، یک کشور بسته که چیزی هم نداریم. ما باید با اعتراضات مدنی و مبارزات مسالمت آمیز مطالبات فرهنگی مان را مطرح کنیم و از روشنفکران فارس هم بخواهیم که همراه ما باشند.
فارس ها از زمان پیشه وری خاطرات بدی دارند و می‌ترسند ایران تجزیه شود. چاره ی کار هم گفت وگوهایی مثل امشب است. نباید همیشه برنامه هایمان را به ترکی برگزار کنیم و اینطوری خودمان را جدا کنیم.

رژیم جمهوری اسلامی به دنبال تکه پاره کردن جمعیتهای ترک زبان در ایران است

تلاش سپاه پاسداران برای تصاحب اراضی مرغوب کشاورزی در منطقه مرزی در آذربایجان باعث قیام مردم روستاهای بیوک خانلو، قره داغلو، خلیل کندی، ایازکندی و سلمان کندی و حمله سپاه پاسداران به مردم آن روستاها شد. طی این درگیری یک ترک آذربایجان به نام نورالدین درگاهی شهادت رسید و بسیاری از مردم آذربایجان نیز به شدت زخمی شدند.
این اولین باری نیست که جمهوری اسلامی به مصادره زمین کشاورزان تهیدست می پردازد. نمونه های مشابه قیام ملت آذربایجان علیه نیروهای نظامی را بارها و بارها در ترکمن صحرا شاهد بوده ایم. رژیم در مناطق ترکمن و ترک زبان به دنبال غصب زمینهاست.
علت این امر نیز کاملا مشخص است. جمهوری اسلامی تلاش می کند با غصب اراضی مرزی ارتباط و پیوند بین جمعیت های ترک زبان را به طور کامل قطع کند.
قیام مردم روستاهای ترکمن صحرا از جمله قیام مردم اوقی تپه علیه سپاه، نیروی انتظامی و سایر نهادهای حکومتی به شدیدترین نحو سرکوب شده است و اکنون نیز حکومت به طور گسترده به دنبال غصب زمینهای مردم قهرمان آذربایجان است.
تمامی ملیتهای تحت ستم به نیت اصلی رژیم جمهوری اسلامی آگاهند و دیگر حنای جمهوری اسلامی رنگی ندارد.

۱۳۸۷ خرداد ۳۰, پنجشنبه

تغییر نام تورکی کوه «یئددی گؤز» سولدوز به هفت چشمه از سوی شورای شهر

در اقدامی فاشیستی شورای شهر نقده نام تفرجگاه و کوه یئددی گؤز نقده را به هفت چشمه تغییر داد. روز گذشته تبلیغات نمایشگاه بزرگ صنایع دستی ایران که قرار است بمدت یک هفته در تفرجگاه کوه یئددی گؤز نقده تشکیل شود، بصورت گسترده در جای جای سولدوز از طرف شورای شهر نقده نصب گردید. در این تبلیغات در قید نام مکان تشکیل نمایشگاه بجای نام تفرجگاه کوه یئددی گؤز نام تحریفی و جعلی هفت چشمه نوشته شده است. این اقدام سوال برانگیز شورای شهر نقده که قصد در تحریف نام تورکی کوه یئدی گوز به اسم فارسی هفت چشمه دارد، با انتقاد و خشم مردم سولدوز همراه گشته است. لذا در جواب این اقدام فاشیستی شورای شهر نقده که یقیناً از سوی مقامات کشوری بر آنان دیکته شده است، تنی چند از جوانان غیور سولدوز در شب گذشته تمامی پارچه های تبلیغات نمایشگاه صنایع دستی ایران در پارک هفت چشمه! را در تمامی نقاط سولدوز سیاه و یا پاره نمودند که در اغلب موارد بر روی نام جعلی هفت چشمه، کاغذهایی که در آن نام یئددی گؤز نوشته شده بود را چسباندند. ازسوی دیگر قبلاً نیز شاهد چنین تحریفاتی در سولدوز در مورد تغییر نام های گادار چایی به قادر رود، آغ تؤوله به عطاء الله، داش دورگه به دورگه سنگ ، خیل خانا به خلخانه و … بوده ایم. شورای شهر نقده متشکل از پنج نماینده تورک و دو نماینده کورد که یکی از نمایندگان کورد با انصراف رئیس تورک شورای شهر نقده، سیفعلی دلیر بمنظور شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی، به شورای شهر نقده راه یافته که بهمراه دوست خود در پشت پرده چه کارهایی که انجام نداده اند!؟ چندی پیش نیز تابلوی میدان آذربایجان در ورودی شهر نقده که میانه میدان با مجسمه جام زرین حسنلو مزین گشته بود، از آنجا برداشته شده است و در حال حاضر شورا مشغول انتخاب نام دیگری بجای آذربایجان برای ورودی شهر نقده هستند. شایان ذکر است هدف از تشکیل نمایشگاه در تفرجگاه کوه یئدی گؤز در آستانه تولد رادمرد تاریخ بابک، تحکیم قوای نظامی و تدافعی نیروهای امنیتی رژیم برای مقابله با تجمع احتمالی مردم سولدوز در تولد بابک در آن مکان می باشد. ازطرف دیگر تفرجگاه یئددی گؤز در احاطه کامل اداره اطلاعات نیروی انتظامی نقده می باشد که در روز اول تشکیل نمایشگاه رئیس اطلاعات نیروی انتظامی نقده، سرگرد عین الله نوروزپور به تمامی غرفه های استان های تورک زبان که در غرفه های خود آهنگ تورکی پخش می نمودند، اخطار داده است.

۱۳۸۷ خرداد ۲۷, دوشنبه

معایب خط فارسی


وقتی درباره زبان سخن به میان می‌آید، اکثر مردم به طور ناآگاه به خط و نوشته فکر می‌کنند. ولی باید همواره به خاطر داشت که زبان اصل و خط فرع است و خط، به عنوان یک وسیله ثانوی، برای نمایاندن زبان به وجود آمده است.
با توجه به اینکه خط فارسی برای نشان دادن صداهای زبان فارسی ناتوان است. معایت مهم خط فارسی را به اختصار می‌توان چنین برشمرد.
1. مصوت های /o/ /e/ /a/ در خط نمایانده نمی‌شوند. مثلا «کَش»، «کِش»، «کُش» را در خط یک جور می‌نویسند. اشتباهات تلفظی و سوءتفاهماتی که در خواندن یک متن از این رهگذر پیش می‌آید بسیار است. چون مصوت‌های سه گانه بالا در خط وارد نمی‌شوند بسیاری از کلمات که تلفظ و معنی مختلف دارند یک صورت نوشته پیدا می‌کنند. مثلا صورت‌های: سقط، مهر، اقدام، اعمال، اخبار، اعلام، علم، اتباع، مجاز، رب، اسناد، ملک، پر، عده، چک، نسبی، حکم، ظهر، خلق، مثل، ترکه، در، مرد، خرد، تف، کرم، گرد، چرا، مسلم، سحر، سفت، صفر، و صدها صورت دیگر که گاهی چندین تلفظ و چندین معنی کاملا مختلف دارند. البته در مورد بعضی از کلمات آشنا از سیاق عبارت یا فحوای کلام می‌توان معنی آن‌ها را حدس زد و آن‌ها را درست تلفظ کرد، ولی در مورد کلماتی که برای خواننده آشنا نباشند، و مخصوصا در مورد کلمات خارجی و اسم‌های خاص که به خط فارسی نوشته شده باشند، فحوای کلام نیز نمی‌تواند دشواری تلفظ را بر طرف نماید.
2. چون بعضی از صامت‌ها مکرر هستند، یعنی تشدید دارند و در عمل علامت تشدید آن‌ها نوشته نمی‌شود، اغلب دو کلمه کاملا متفاوت، یک صورت پیدا می‌کنند. صورت‌های «بر»، «کره» و «ماده» با تشدید و بدون تشدید کلمات متفاوت با معانی متفاوتی هستند. گاهی اوقات دشواری تلفظ و اختلاط معنی ناشی از ترکیب دو نقض بالا است: مثلا اختلاط کلماتی که به صورت، محرم، رویه، مقدم، سر، در خط ظاهر می‌شوند، ناشی از فقدان مصوت و تشدید با یکدیگر است.
3. برای بعضی صداها بیش از یک علامت وجود دارد. مثلا برای صدای /s/ حروف «س»، «ص» و «ث» و برای صدای /z/ حروف «ز»، «ذ»، «ظ» و «ض» و برای صدای /t/ حروف «ت» و «ط» و برای صدا /h/ حروف «هـ» و «ح» و برای صدای /q/ حروف «ق» و «غ» به کار برده می‌شود. هم چنین دو حرف «ع» و «ء» نیز نماینده یک صدا هستند. این تعدد حروف از آن جا است که کلماتی که از عربی به فارسی آمده‌اند، بعضی دارای صداهایی بوده‌اند که در فارسی وجود نداشته است، در نتیجه فارسی زبانان نزدیک‌ترین صدایی را که در زبان خودشان وجود داشته، به جای آن‌ها نشانده‌اند. بدین ترتیب اختلاف املای کلمه که نماینده اصل عربی آن‌ها است حفظ شده، ولی تلفظ آن‌ها فارسی و یکنواخت شده است. گذشته از این که بسیاری از این کلمات از اصل فارسی به عربی رفته و دوباره به فارسی برگشته‌اند، از آن جایی که سال‌ها است این کلمات در فارسی به کار برده می‌شوند و در نتیجه تلفظ و معنی آن‌ها تغییر کرده است، باید آن‌ها را فارسی پنداشت. نوشتن آن‌ها به صورت اصلی عربی، نه تنها فارسی زبانان را به خارجی بودن آن‌ها حساس می‌کند - که خود کار نادرستی است زیرا این‌ها جزو واژگان فارسی شده‌اند - بلکه از نظر صوت شناسی نیز نامناسب است زیرا، چنان که گفتیم، هر دسته ازاین حروف نماینده یک صدا هستند و تمایز اصلی آن‌ها در فارسی از بین رفته است.
4. بعضی حروف نمایده بیش از یک صدا هستند. مثلا «و» می‌تواند نماینده /o/ باشد مانند «تو» /to/، یا نماینده /u/ باشد، مانند «رو» /ru/ یا نماینده /v/ باشد، مانند «ولی» /vali/، یا نماینده /ow/ باشد، مانند «روشن» /rowšan/. «ی» می‌تواند نماینده /y/ باشد، مانند «یار» یا نماینده /i/ باشد، مانند «کی» /ki/. در نتیجه صورت نوشته «دین» می‌تواند دو تلفظ و دو معنی داشته باشد: /deyn/ و /din/؛ هم چنین صورت‌های نوشته «کی»، «نیل» و مانند آن. «ا» در میان یا پایان کلمه نماینده صدای /â/ است، مانند «رفاه»، «جفا» و غیره ولی در آغاز به تنهایی می‌تواند نماینده سه صدا باشد مانند /a/ در «احمد»، /e/ در «اجبار» و /o/ در «الفت»؛ به صورت «آ» می‌‌تواند نماینده /â/ باشد، مانند «آب». به کمک حروف «و» و «یـ» می‌تواند به ترتیب نماینده صداهای /u/ و /i/ باشد، مانند «او» /u/ و «ایران» /iran/. بدین ترتیب، حرف «ا» به تنهایی یا با کمک حروف «و» و «یـ» می‌تواند در آغاز نماینده شش مصوت باشد.
5. یک حرف بسته به جای خود در کلمه و بسته به حروفی که در پس و پیش آن قرار می‌گیرد لااقل به چهار صورت نوشته می‌شود: ع ـع ء ـعـ. بعضی حروف مانند «ی» چهار صورت نیز بیشتر پیدا می‌کنند.
6. مسئله قطع و وصل حروف، که بعضی به هم می‌چسبند و بعضی نمی‌چسبند، مشکل دیگری است. در مورد حروفی که به هم می‌چسبند نیز مرز مشخصی وجود ندارد، به همین جهت تصمیم آن اغلب به سلیقه فردی نویسنده واگذار می‌شود. بعضی اوقات دیده می‌شود که چندین کلمه را به هم می‌چسبانند، مانند «اینستکه» (این است که) «طوریستکه» (طوری است که) و مانند آن. اشکال دیگری که از قطع و وصل حروف ناشی می‌شود این است که گاهی فاصله بین حروف منفصل یک کلمه، در نوشتن یا در چاپ، کم و زیاد می‌شود، در نتیجه خواندن آن کلمه مشکل می‌شود و یا اصلا معنی دیگری پیدا می‌کند. مثلا اگر فاصله بین حروف در جمله «ما در آن جا هستیم» به هم بخورد جمله می‌تواند معنی دیگری داشته باشد: «مادر آن جا هستیم».
7. اضافه که یکیاز عناصر بسیار فعال دستوری در زبان فارسی است، معمولا به صورت مصوت /e/ در تلفظ ظاهر می‌شود و چون این مصوت در خط فارسی وارد نمی‌شود بنابراین اضافه هم نوشته نمی‌شود. در نتیجه این نقص بزرگ گاهی خواننده جمله را تا آخر می‌خواند و آن را بی معنی حس می‌کند. ناچار برمی‌گردد و دقیق‌تر نگاه می‌کند و پی می‌برد که اضافه‌ای در تلفظ وارد نکرده یا بی جهت وارد کرده است. گاهی اوقات نیز کم و زیاد کردن اضافه جمله را بی معنی نمی‌کند، بلکه معنی آن را تغییر می‌دهد. مثلا در جمله «مردم دیگر این کار را نمی‌کنند» اگر اضافه‌ای پس از «مردم» قرار گیرد یا نگیرد معنی جمله به کلی فرق می‌کند. هم چنین بود و نبود اضافه پس از کلمه «اغلب» در جمله «اغلب ِمردم این طور فکر می‌کنند» معنی آن را تغییر می‌دهد.
8. فراوانی نقطه‌ها و پس و پیش شدن آن‌ها و گاهی اوقات حذف آن‌ها اشکالات فراوانی ایجاد می‌کند که درباره آن‌ها داستان‌هایی ساخته شده است.
9. علاوه بر معایب فوق، رسم الخط‌های مختلف، شکسته نویسی و قوانین پیچیده و اختلاف سلیقه‌ها در مورد املای همزه و مانند آن بر اشکال خواندن و نوشتن خط فارسی می‌افزاید.
اصلاح خط کار آسانی نیست. زیرا گذشته از اشکالات فنی، موضوعی است که درباره آن سوءتفاهمات زیادی وجود دارد و با احساسات شخصی و ملی افراد برخود پیدا می‌کند. مسئله اصلاح خط امری است زبان‌شناسی، اقتصادی، اجتماعی، روانی، ملی و آمیختگی این جنبه‌ها، بحث آن را در هر کشوری به جدالی پر هیجان تبدیل می‌کند.
بعضی از مخالفت‌هایی که با تغییر یا اصلاح خط می‌شود، ناشی از سوءتفاهم است. مثلا یکی از کسانی که در یک مناظره علیه تغییر خط صحبت می‌کرد، می‌گفت «تغییر خط، زبان فارسی را از بین می‌برد»، غافل از این که زبان را با هر خطی می‌توان نوشت و تغییر خط نمی‌تواند زبان را نابود کند. بعضی دیگر دوست دارند همیشه به گذشته بچسبند و با هر تغییری مخالفت کنند. در مورد خط، یک عامل روانی نیز اضافه می‌شود و آن این که هر قدر خط مشکل‌تر باشد، رنج یاد گرفتن آن بیشتر است و کسانی که رنجی کشیده و این خط مشکل و کج و معجوج را آموخته‌اند نمی‌خواهند به آسانی دست بر دارند و حاصل زحمت سالیان دراز خود را تباه شده ببینند. عده دیگری نیز که دستخوش احساسات ملی افراطی هستند و افتخار ایران را در چیزهایی می‌دانند، خوب یا بد، که از گذشته به ارث رسیده، بدون این که مصالح فرهنگی و اجتماعی معاصران و آیندگان را در نظر بگیرند، با تغییر یا اصلاح خط مخالفت می‌کنند زیرا آن را به منزله تباه شدن میراث گذشته می‌دانند. عده‌ای نیز به این علت که تغییر خط به آن‌ها زیان‌های مادی وارد می‌کند، با آن مخالفت می‌ورزند.
ولی اشکالات تغییر خط فقط چیره شدن بر این مخالفت‌ها نیست. تغییر خط، در هر جامعه‌ای از جمله ایران، اشکالات فنی نیز دارد. یکی از این اشکالات فنی عامل جغرافیایی زبان است. امروز زبان فارسی از نظر جغرافیایی قسمت وسیعی از کشور ایران و قسمت‌هایی از کشورهای همسایه را در بر می‌گیرد. زبان فارسی در نواحی مختلف این قمرو وسیع، تلفظ‌های متفاوت دارد. اگر قرار باشد تلفظی انتخاب شود که خط از روی آن تنظیم شود اولین اشکالی که ایجاد می‌شود این است که کدام تلفظ از این انواع مختلف باید ملاک قرار گیرد. ممکن است بگوییم فارسی پایتخت، تهران، ملاک قرار گیرد. در این جا باز چندین اشکال ظاهر می‌شود. اولا در همه تهران، تلفظ یکنواخت نیست. ثانیا این کار، مشکل را به کلی رفع نخواهد کرد زیرا فقط مردم تهران کم و بیش آن طور که تلفظ می‌کنند خواهند نوشت ولی در لهجه‌های شهرستانی بین خط و زبان باز جدایی خواهد بود. مثلا گوینده اصفهانی باید بگوید: /peder/ و بنویسد /pedar/ «پدر» یا بر عکس دومی را به صورت نوشته ببیند و اولی را تلفظ کند. خط خود می‌تواند، در مورد زبان‌هایی که لهجه‌های بسیار مختلف دارند، یک عامل پیوند دهنده باشد و نمونه بارز چنین خطی، خط چینی است.
اشکال دوم مربوط به زمان است و این مخصوصا در مورد کشورهایی صادق است که دارای سنت ادبی هستند. کتبی که از قدیم به ما رسیده با خط فعلی نوشته شده است که تلفظ آن از بسیاری جهات مبهم است. اگر قرار باشد این کتب به خط جدید نوشته شود، دو اشکال به وجود می‌آید: اگر سعی کنیم آن‌ها را با تلفظ قدیم شان ضبط کنیم، مدرک قطعی برای تعیین تلفظ آن‌ها وجود ندارد و در نتیجه اختلاف رای ظاهر می‌شود و ایرادگیری‌های ادیب‌مآبانه از آن چه هست بیشتر رونق می‌گیرد. اگر سعی کنیم آن‌ها را با تلفظ امروز ضبط کنیم، دانسته حقایق را دگرگون جلوه داده‌ایم زیرا همه می‌دانیم که این کلمه در گذشته تلفظ امروز گویش تهران را نداشته‌اند.
ولی علی رغم همه این گرفتاری‌ها و مخالفت‌ها، خط فارسی باید تغییر کند یا اصلاح شود. خط امروز ما بسیار نارساست و برای منظورهای علمی و دقیق، قابل اطمینان نیست (و به همین علت است که هر جا دقت مطرح باشد، ما مجبوریم تلفظ کلمه را با کمک حروف لاتینی یا وسایل دیگر تثبیت کنیم.) علاوه بر این، چنان که گفته شد، این خط در بسیاری موارد از سرعت خواندن می‌کاهد و موجب اشتباهات و سوءتفاهمات زیادی می‌شود. یاد گرفتن آن برای دانش آموزان و بزرگسالان نوآموز رنج‌آور است، و مانع دلسردکننده‌ای است برای خارجیانی که بخواهند با زبان و فرهنگ ما آشنایی پیدا کنند.
دکتر محمدرضا باطنی

۱۳۸۷ خرداد ۱۹, یکشنبه

علت اصلی سقوط هلی کوپتر رییس پلیس راه آذربایجان شرقی، گشت زنی یا...

دو ماه پیش بود که خبر سقوط هلی کوپتر رئيس پليس راه فرماندهي انتظامي آذربايجان‌شرقی بر روی تکست خبرگزاری ها ارسال شد، در آن زمان گفته شد که اين بالگرد به هنگام سقوط در حال گشت زني براي كنترل محورهاي ترافيكي و انتظامي در محدوده شهرستان ورزقان بوده است، همچنین گفته شد که هنوز علت دقيق وقوع اين حادثه تاسف‌بار مشخص نشده و بررسي‌ها براي تعيين آن در جريان است.

از همان زمان این خبر شک مرا برانگیخته بود، دلیل شکّم هم این بود که اصلاً ورزقان محدوده ترافیکی و جاده چندان شلوغی ندارد که به خاطر آن رییس پلیس راه استان با یک هلی کوپتر برای گشت زنی اش برود، محور ترافیکی استان میانه، بستان آباد، تبریز است و اگر قرار بر گشت زنی بود باید این محور انتخاب می شد نه ورزقان که ترافیکی ندارد.

این مساله گذشت تا دیروز که به همراه خانواده برای تفریح رفته بودیم کنار رود ارس در مسیر که از جاده ورزقان خروانق(به قول محلی ها خاروانا) رد می شدیم در کنار یک قهوه خانه روستایی پارک کردیم تا یک چایی بخوریم، وقتی که قهوه چی برایمان چایی را آورد با او از کار و زندگی اش پرسیدم و بعد از این که کمی از خودش و شهرشان گفت ازش پرسیدم راستی این قضیه سقوط هلی کوپتر رییس پلیس راه رو که شنیدی؟ چطوری شد که سقوط کردند؟ شنیده بودم که این طرف ها سقوط کرده بود. اون هم دستش را به سمت مسیری که ورزقان به خروانق می رفت اشاره کرد و گفت که پنج شش سالی هست که دو تا از روسای پلیس راه بهترین باغ سیب منطقه را خریده اند و برایش یک باغبان گذاشته اند که به باغشان برسد. دو سه سالی می شد که آن ها هفته ای یک بار با هلی کوپتر پلیس راه و به بهانه گشت زنی می آمدند باغ شان و چون باغ بسیار بزرگ بود به راحتی هلی کوپتر را در باغ می نشاندند و در آنجا تفریح می کردند تا اینکه دو ماه پیش هلی کوپتر شان زمان نزدیک شدن به باغ به سیم برق می خورد و سقوط می کند. اگر می خوای ماجرای دقیق رو بدونی باغبانشون هم این طرفا زندگی می کنه باید بری از خودش بپرسی، گفتم نه ممنون! چایی رو خوردم و رفتیم ارس در حالی که همش تو این فکر بودم که این ها که ادعای پیروی از حضرت علی رو دارند تا به حال داستان علی و داغ کردن دست های برادرش عقیل رو شنیده اند؟

۱۳۸۷ خرداد ۱۳, دوشنبه

مهد کودکی که زبان مادری کودک در آن ممنوع باشد نه مهد است نه کودک!

جمهوری اسلامی با وجود اینکه کنوانسیون حقوق کودک و نیز بیانیه جهانشمول حقوق کودک را پذیرفته است و روز جهانی کودک در تقویم جمهوری اسلامی به طور رسمی درج شده است، ولی در این روز با براه انداختن برنامه های تبلیغی و نمایشی تلاش می کند تا افکار عمومی را منحرف و از تعهدات و مسئولیت های خود در قبال کودکان ایران شانه خالی کند.
در روز جهانی کودک در ایران، بخشی از مشکلات و مسائل حاد کودکان از جمله کاراجباری، شکنجه کودکان ... چه از طرف برخی از نهاد های وابسته به حکومت و چه از طرف نهاد های مدافع حقوق کودک مورد بحث و بررسی قرار می گیرد؛ بدون اینکه نتایج عملی و ملموسی داشته باشد. در این میان آنچه که از کنار آن آگاهانه و موذیانه رد می شوند، تبعیضاتی است که برعلیه کودکان ملل و اقوام غیر فارسی زبان ایران اعمال می شود. تبعیضات آشکار و غیر انسانی که ناقض مهم ترین مواد کنوانسیون و بیانیه حقوق کودک اند.
مهد کودک های ایران یکی از آخرین هدف های سیاست های یکسان سازی ( آسیمیلاسیون ) شوونیسم فارس است که از آستین جمهوری اسلامی بیرون آمده است.
اخیرا طبق بخشنامه هائی که از طرف سازمان بهزیستی و وزارت آموزش و پرورش به مسئولین مراکز مهد کودک و مدارس صادر شده است، مسئولین این مراکز را موظف می کنند تنها به زبان فارسی صحبت کنند و به زبان فارسی آموزش دهند! طبق این بخشنامه ها مسئولین این مراکز مجبورند از صحبت به زبانهای غیر فارسی ( زبان مادری کودک ) خوداری کنند. طبق این بخشنامه ها همچنین به مربیان توصیه می شود تا به کودکان تذکر دهند که حتی در منزل نیز با والدین خود به زبان فارسی صحبت کنند !
این تبعیضات غیر انسانی در حالی در حق این کودکان معصوم اعمال می شود که ماده 30 (حمایت از اقلیت ها ) کنوانسیون حقوق کودک تاکید می کند که:
" کودکان متعلق به اقلیت های مذهبی، قومی و یا زبانی در کشورهائی که این اقلیت ها وجود دارند، دارای این حق هستند که همراه دیگر آشنایان بطور جمعی یا فردی از زبان، فرهنگ و مذهب خود برخوردار بوده و از آنها استفاده کنند".
اعمال سیاست های تبعیض آمیز جمهوری اسلامی برعلیه کودکان غیر فارسی زبان ایران همچنین با بیانیه حقوق کودک نیز ضدیت کامل دارد. این بیانیه تاکید دارد که:
" تعلقات ملی و مذهبی و اخلاقی و قومی و فرهنگی سرپرستان و نزدیکان و مربیان و بعلاوه ایدئولوژی حاکم بر جامعه نمی تواند مانعی در برخورداری همه کودکان از حقوق موجود در مفاد این بیانیه شود".
سیاست های غیر انسانی و نفرت انگیز جمهوری اسلامی در حق کودکان غیر فارسی زبان، و نقض آشکار طبیعی ترین حقوق این کودکان بی دفاع که با هدف فارسیزه کردن آنها صورت می گیرد به این بسنده نکرده بلکه دست اندازی به جنبه های دیگری از حقوق این کودکان را نیز شامل می شود. بعنوان نمونه:
- جمهوری اسلامی در دوبله فیلم های کارتونی و فیلم های گروه سنی کودکان ( چه آنهائی ایکه توسط نهادهای وابسته به حکومت انجام می شود و چه موسساتی که جمهوری اسلامی مجوز دوبله فیلم برای آنها صادر می کند ) قصدا دوبله شخصیت های منفی، حاشیه ای و خلافکار این فیلم ها را به لهجه های غیر فارس بویژه ترکی انجام می دهد.
- سی- دی های حاوی انیمیشن های تاریخی- آموزشی تولید شده توسط دفتر تکنولوزی آموزش وزارت آموزش و پرورش بشکل شنیعی ترکان و اعراب را انسان هائی نادان، وحشی و فاقد فرهنگ معرفی کرده و در مقابل فارس ها را انسان هائی پاک و متمدن و با فرهنگ معرفی می کنند.
این سی- دی ها با وجود اعتراضات مکرر مردم، بارها و بارها از صدا و سیمای جمهوری اسلامی بعنوان داستان تاریخ برای دانش اموزان پخش می شوند.
ارتکاب چنین سیاست های نژاد پرستانه ای بمعنی اعمال آپارتاید و نقض آشکار کنوانسیون حقوق کودک است. این در حالی است که کنوانسیون حقوق کودک دولت ها را موظف می کند که از هرگونه رفتار تبعیض آمیز قومی، مذهبی و نژادی در قبال کودکان خوداری کنند. کنوانسیون حقوق کودک تصریح می کند که:
ماده 29 ( اهداف تربیتی )
1- حکومت های عضو پیمان تایید می کنند که تربیت باید:
ج) " نسبت به والدین، هویت فرهنگی، زبان و ارزش های ملی سرزمین پدری ایجاد علاقه و توجه و احترام به فرهنگ دیگر سرزمین ها را تقویت کند". و
د) " کودک را برای زندگی در یک جامعه آزاد برپایه تفاهم، صلح، تحمل دگر اندیشان و دیگرباشان، تساوی حقوق زن و مرد، دوستی خلق ها و گروه های قومی، ملی و مذهبی آماده کند".
با این و صف اگر تاکنون شوونیسم و عظمت طلبی فارس و نژاد پرستی آریائی بشکل پنهانی و سرپوشیده از طرف زمامداران ( پهلوی- اسلامی ) ایران پیش برده می شد،اکنون این سیاست بطور علنی صورت می گیرد و شورای عالی انقلاب فرهنگی که یکی از نهاد های جمهوری اسلامی است سکانداری تبلیغ و ترویج آشکار عظمت طلبی فارس و نژاد پرستی آریائی را بعهده دارد.
امروز در ایران، زبان و فرهنگ و هویت ملی ملت های غیر فارس ایران بازیچه امیال و هوس های نژاد پرستانه شورای عالی انقلاب فرهنگی جمهوری اسلامی شده است. شورائی که اکثر سردمداران رژیم عنوان عضویت در آن را یدک می کشند. (1)
شورای عالی انقلاب فرهنگی که سیاست اصلی آن انکار موجودیت و هویت ملل غیر فارس، تئوریزه کردن و جا انداختن تک ملیتی بودن ایران است تاکنون چندین قطعنامه در این راستا به تصویب رسانده است. این مصوبات از طریق کتب درسی وارد فرهنگ مردمان ایران شده و در شوستشوی مغزی نسل جوان ایران نقش مخرب خود را ایفا
می کند.
از مصوبات این شورا ممنوع کردن نامگذاری کودکان با اسامی غیر فارسی و غیر اسلامی است. این شورا لیستی از اسامی مجاز را بشکل کتابچه ای به اداره آمار و ثبت اسناد ایران ارائه داده است. حتی سفارتخانه های جمهوری اسلامی کودکان ایرانی متولد خارج را نیز از روی این لیست اجازه ثبت می دهند.
مصوبات این شورا نه تنها شامل اسامی کودکان بلکه شامل نامگذاری شهرها، خیابان ها، اماکن، موسسات عمومی ، فروشگاه ها و مراکز کار نیز می شود.

" آئین نامه نامگذاری شهرها، خیابان ها، اماکن و موسسات عمومی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی".
این آئین نامه که در 4 ماده و 14 بند، در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی در تاریخ 75/6/9 به تصویب رسید، تاکید می کند که:

ماده اول، بند 5

" به منظور حفظ و تحکیم یکپارچگی سیاسی و فرهنگی کشور و حفظ هویت ملی، نام ها باید فقط به زبان فارسی باشند".

ماده دوم، بند 1
آئین نامه نامگذاری شامل این موارد می شود:
" شهرها، شهرک ها، بندرها، رود ها، جزیره ها، خیابان ها، بازارها و کوچه ها، مدارس و مهد کودک ها، موسسات تحقیقاتی و مجامع علمی و فرهنگی، تالارهای عمومی، بیمارستان هاو مراکز بهداشتی و درمانی، سینما ها و مراکز تفریحی و باغ ها و بوستان ها، میدان ها و پایانه ها، فرودگاه ها و ایستگاه های راه آهن و پالایشگاه ها، کارخانه ها، بانک ها و مراکز ورزشی و باشگاه ها، فروشگاه ها، شرکت ها و مراکز کسب و پیشه".
مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی فوق در واقعیت خود دنباله و مکمل همان مصوبات دوره اول فرهنگستان زبان فارسی دوران رضا خان ( 22 اردیبهشت 1314 تا 5 مرداد 1349 ) است که بسیاری از اماکن فرهنگی، شهری، تاریخی، کلمات، نقاط جغرافیائی ایران در راستای اهداف پلید و نژاد پرستانه رضا خان تغییر یافت و تحریف شد. (2)
چرا جمهوری اسلامی به سیاست های آشکار ضد ملی و نژاد پرستانه فارس محور دوران پهلوی روی آورده است ؟
روی آوردن جمهوری اسلامی به سیاست های آشکار آپارتاید ملی بر علیه ملل غیر فارس ایران دلایل متعددی دارد.
ولی مهم ترین عامل، رشد مبارزات هویت خواهانه ملیت های غیر فارسی زبان ایران و تبدیل اعتراضات روزمره آنان به عصیان های پراکنده است. این عصیان ها پتانسیل عظیمی برای دگرگونی های بنیادی در درون خود نهقته دارند. حوادث اخیر خوزستان، کردستان و بلوچستان و اکنون ترکمن صحرا، نمونه های عینی این واقعیت اند.
در این میان بویژه، روی آوردن تدریجی اقشار و طبقات مختلف ترکان آذربایجانی سراسر ایران -- یعنی بزرگترین ملیت ایران با پشتوانه بزرگی از تجارب مبارزاتی صد سال اخیر خود -- به میدان دفاع ازحقوق زبانی و فرهنگی و هویت ملی خود جمهوری اسلامی را سراسیمه کرده است. جنبشی که این بار نه از بالا بوسیله روشنفکران و نخبگان آذربایجانی بلکه از پائین، از اعماق، که خود نخبگان، روشنفکران و سیاسیون آذربایجانی را از هر طیف سیاسی و ایدئولوژیک را در آغوش می گیرد و عنایت آنان را به سرنوشت ملت خویش جذب می کند.
سیاست گذاران جمهوری اسلامی بخیال خود قصد دارند قبل از اینکه رشد این مبارزات دامن سیاست های نژاد پرستانه او را بگیرند کلک زبان و فرهنگ و هویت آنها را یکسره کنند، و باصطلاح جامعه ای یکدست، توحیدی و خیالی و خود را بوجود آورند! آنها لرزش را زیر پای خود احساس می کنند، لذا تمامی ظرفیت های قانونی و غیر قانونی خود را بسیج و بکار می اندازند تا توهمات مالیحولیائی خود را عملی سازند.
با رشد شعور ملی ملیت های غیر فارس و روی آوردن اقشار و طبقات مختلف آنان به مبارزه با ستم و بی عدالتی گسترده ای که در حق آنها صورت می گیرد، بنیاد های ساختگی فارس محور" ملت ایران" بی آینده تر می شود.
عکس العمل جمهوری اسلامی در مقابله با این وضعیت بهمراه رفتار شرم آور آن مدعیان دموکراسی و حقوق بشرایران در قبال این مبارزات دلیل روشنی از غافلگیری آنان است. از این روست که آن بخشنامه های غیر قانونی و نا مشروع که هر کدام مصداقی از جنایت علیه کودکان غیر فارسی زبان ایرانی است از یک طرف، و حملات تبلیغی هماهنگ شده جریانات افراطی فارس با حکومت جمهوری اسلامی، بر علیه حیات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی اقوام و ملل ایران بویژه ترک ها و عرب ها شدت فوق العاده ای یافته است.
در این میان نه تنها دفاع از حقوق کودکان ایران در کل بلکه دفاع از حقوق کودکان غیر فارسی زبان ایران نیز وظیفه هر انسان آزادیخواه و عدالت طلبی است. هر گونه اما و اگری در دفاع از حقوق انسانی این کودکان همسوئی با سیاست های آپارتاید ملی جمهوری اسلامی و بر علیه حقوق پایمال شده کودکان است.

1- اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران عبارتند از:
اکبر هاشمی رفسنجانی بهرمانی، نصرالله پور جوادی، تقی مصباح یزدی، علی اکبر ناطق نوری، احمد جنتی، محمد یزدی، علی اکبر ولایتی، علی لاریجانی، حسن ابراهیم حبیبی، مصطفی معین، محمد رحمتی، شیخ محمد علی، سید شهاب الدین صدر، محمود محمدی عراقی، سید علی اکبر موسوی حسینی، احمد احمدی، رضا داوری اردکانی، ایرج فاضل، عبدالله جعفرعلی جاسبی، علی شریعتمداری.
2- علی اکبر ولایتی در مصاحبه ای با کیهان مورخ (9/ 5/ 1383) گفته است که: "تمامیت ارضی کشورها فقط مربوط به تغییرات جغرافیائی نمی شود بلکه شامل اسامی نیز می شود. استان خوزستان در جنوب غربی کشور، نامی فارسی به معنای محل زندگی قوم "خوز" است، اما در دهه های اخیر بعثی ها و ناسیونالیست های عرب از این استان به عنوان " عربستان" یاد می کنند".
یوسف عزیزی بنی طرف نویسنده و روشنفکر عرب ایرانی در جواب اظهارات ولایتی نوشت:
" آقای ولایتی شما علاوه بر تخصص پزشگی و مسئل سیاسی و بین المللی، ظاهرا متخصص مسائل تاریخی هم هستید، اما اظهار چنین گفته هائی از یک متخصص یا حتی علاقه مند به تاریخ بعید است. بویژه آن که شما مدت 16 سال پست وزارت خارجه کشورمان را بعهده داشتید و به آرشیو عظیمی از تاریخ ایران دسترسی داشتید.
آقای ولایتی، حتی اگر گذرتان به ان آرشیو نیفتاده باشد کافی بود به همان نمایشگاه های اسناد و مدارک تاریخی ایران – که گاه به گاه افتتاح می کردید – نگاهی می انداختید و می دیدید که تا پیش از سلطنت رضاخان در همه مدارک و اسناد وزارت خارجه نام منطقه ای که امروز خوزستان نامیده می شود "عربستان" ذکر شده است.
برخلاف تصور شما یادآوری نام "عربستان" مربوط به نام گذاری توسط " بعثی ها و ناسیونالیست های عرب" و "در دهه های اخیر" نیست. زیرا وجود اسناد و مدارک وزارت خارجه ایران که از این منطقه با عنوان " عربستان" یاد می کنند خلاف گفته های شما را ثابت می کند، مگر اینکه همه مسئولان حکومتی و دست اندر کاران امور خارجه و همه تاریخ نگاران ایرانی قبل از عهد رضا شاه را "بعثی و ناسیونالیست عرب" به شمار آوریم.
لذا می بینیم که عنوان "عربستان" در آثار فارسی دوره پهلوی، قاجار، افشار، زندیه و صفویه و حتی قبل از اسلام ( در کتیبه شاپور) وجود داشته است اما در سال 1302 رضاخان به واسطه دولت سید ضیا الدین طباطبائی و با اصرار اردشیر جی این نام را تغییر داد. و این اردشیر جی معرف حضور همگان هست. او از پارسیان هند [عامل کمپانی هند شرقی ] و در اسلام ستیزی و عرب ستیزی گوی سبقت را از معاصران ربوده بود.
بار دیگر تاکید می کنم وازه عزبستان هیچ ربطی به بعثی ها، نظزیه پردازان و رهبران کنونی و پیشین کشورهای عربی یا هیچ بیگانه دیگری ندارد و تنها و تنها ریشه در تاریخ این سرزمین دارد و نامی بومی، تاریخی، و عربی- ایرانی است".

منابع:
- کنوانسیون حقوق کودک، ترجمه دکترالف. آبشار
- اعلامیه جهانی حقوق بشر، ترجمه محمد جعفر پوینده
- حقوق بشر، اقلیت ها و قومیت ها در اعلامیه ها و کنوانسیون های بین المللی، ترجمه حمید والائی ( مرکز تحقیقات مجمع دانشگاهیان آذربایجانی )
- اعلامیه جهانی حقوق زبانی، ترجمه علی دده بیگلو
- عربستان و خوزستان، یوسف عزیزی بنی طزف ( نقل از ماهنامه دیلماج، شماره 5 چاپ تبریز)
- گفتمان ایرانی و متولیان فرهنگی آن، باقر افشار
- انهدام زبانهای غیر فارسی در مهد کودک های ایران، رؤیا زویا
- روز جهانی کودک، روز مبارزه برای تدریس زبان های کودکان ملل ایران در مدارس، احسان آستارالی
- شورای عالی انقلاب فرهنگی و ترویج آشکار شوونیزم فارسی، صبری بهمنی
- هزار دستان تحریکات قومی چه کسانی هستند، مهندس معینی زاده ( نقل از هفته نامه نوید آذربایجان اورمیه )
- سو استفاده از محبوبیت عمو پورنگ در راستای ترویج عقاید فاشیستی محمود افشار، رسول همدانلی
- تلویزیون ایران و ادامه فعالیت علیه هویت آدربایجانی، م. اورمچو، اورمیه

مرقد امام : شهر آفتاب

روزنامه اطلاعات / 16 اسفند 1371 :
مرقد و مصلای امام خمینی در بهشت زهرا بنایی شامل 600 هزار متر مربع بنای سر پوشیده ، مساحت مسقفی بطول یک کیلو متر و عرض بیش از نیم کیلومتر است که نظیر آن در هیچ یک از دیگر بنا های مذهبی جهان چه اسلامی چه مسیحی چه یهودی و چه مذاهب غیر توحیدی نمی توان یافت.

یک نشریه چاپ آلمان (؟) در همان زمان :
هزینه صرف شده برای ساخت این بنا برابر با احداث صد بیمارستان یا ده هزار مدرسه یا چهل هزار خانه است (تا آن زمان دو میلیارد دلار).

روزنامه همشهری / 24 مهر 1384 :
نامگذاری اراضی آستان قدس حضرت امام خمینی به نام شهر آفتاب ! / این شهر جدید قرار است نمایشگاه بین المللی جدید تهران را در دل خود جای دهد/ هزینه های اولیه احداث این نمایشگاه بالغ بر 800 میلیارد تومان پیش بینی شده است.