اخيراً در رسانههاي گروهي ايران به نقل ازمديركل اكتشاف شركت ملي نفت ايران اعلام شده است كه ميزان ذخاير نفت در دشت مغان حدود 5/2 تا 3 ميليارد بشكه نفت در جا پيشبيني شده است. در مناقصهاي كه براي اكتشاف و توليد ميادين نفت مغان برگزار شده است تا سه هفته ديگر از ميان شركتهاي فرانسوي يا روسي يك شركت برنده خواهد شد و مشاركت با ايران را آغاز خواهد كرد.
همچنين رئيس سازمان صنايع و معادن استان آذربايجانشرقي اعلام كرده است "مجتمع مس سونگون با توليد 150 هزار تن كنسانتره در سال 84 راهاندازي ميشود و… وي در پايان گفت: اين استان با داشتن بالغ بر 5/6 ميليارد تن ذخاير در مقام سوم از لحاظ ذخاير معدني كشور ايستاده است و از نظر توليدات معدني نيز با داشتن تعداد 220 معدن فعال و استخراج ساليانه بيش از 8 ميليون تن انواع مواد معدني پنجمين استان غني مواد معدني كشور به شمار ميرود.»
البته معادن عمده ديگري نيز در آذربايجان وجود دارند كه يا در حال بهرهبرداري هستند يا در آستانه بهرهبرداري یامطالعات مقدماتي قرار دارند كه از جمله مهمترين ومعروفترين آنها ميتوان به معادن سرب و روي زنجان، برم زنجان، خاكچيني وكائولن مرند، سنگ تراور تن آذرشهر (منحصر بفرد در دنيا)، سنگ مرمر اروميه، معادن طلاي خاروانا و تكاب، نفيلين سينیت كليبر، معدن دياتوميت ممقان، ذخاير بيپايا ن شيميايي درياچه اروميه و صدها معدن كوچك و بزرگ ديگر كه هنوز بسياري از آنها حتي اكتشاف نشدهاند، اشاره كرده كه هر كدام از آنها در صورت بهرهبرداري و ايجاد صنايع مربوط در خود آذربايجان ميتوانند براي هزاران نفر ازملت بيكار آذربايجان ايجاد اشتغال نمايند، البته بشرطي كه درآمد آنها در آذربايجان مجدداً سرمايهگذاري شود.
موقعيت ترانزيتي آذربايجان در مسير دو كريدور بينالمللي شمال- جنوب و شرق – غرب كه شمال و شرق اروپا را به ايران و حوزه خليج عرب مرتبط ميسازد و از طريق كريدور شرق- غرب مسير توركيه و اروپاي غربي را به قفقاز، آسياي مركزي و چين متصل ميكند ودر صورت احداث جادهها و آزاد راه و گمركات مطابق با استانداردهاي بينالمللي ميتواند سالانه دهها ميليون تن بار و ميليون ها مسافر را ترانزيت نموده و ميلياردها دلار درآمد ارزي و اشتغال گسترده ايجاد نمايد.
متاسفانه بر اثر سياستهاي حكومت مركزي جادههاي آذربايجان وضعيت نامناسبي دارند و گمركات آستارا، بيلهسوار، جلفا، بازرگان،سرو، سهند و.. با حداقل ظرفيت كار ميكنند و صاردات و واردات هر كدام از آنها از چند ده ميليون دلار تجاوز نميكند در حالي كه از بنادر جنوب، اصفهان و تهران سالانه دهها ميليارد دلار وارد و صادر ميشود در حالي كه گمركات آذربايجان از نظر نزديكي جغرافيايي به بازارهاي هدف صادراتي و وارداتي ايران در روسيه و اروپا نسبت به گمركات ديگر كشور مزيتهاي گستردهاي دارند.
ظرفيتهاي كشاورزي و آب آذربايجان براي توليد محصولات كشاورزي مورد نياز جمعيت آذربايجان داراي مازاد است و عليرغم آنكه هنوز در آذربايجان مدرنيزاسيون كشاورزي انجام نگرفته است و اغلب از شيوههاي سنتي براي كشت، داشت و برداشت استفاده ميشود با اين حال آذربايجان هم اكنون نيز صادره كننده محصولات كشاورزي به ساير استانهاي ايران و خارج از كشور است. به لحاظ منابع آب فقط كافي است اشاره كنيم كه ايران بخصوص مركز و جنوب آن (مناطق فارسنشين) منطقه خشكي است، ولي خوشبختانه آب در آذربايجان به مقدار نياز براي مصارف شرب، صنعتي، كشاورزي و… وجود دارد و تنها درياچه دائمي داخلي ايران يعني درياچه اروميه در آذربايجان قرار داد و بقيه درياچههاي داخلي ايران فصلي ميباشند و دائمي نيستند. آذربايجان داراي رودخانههاي دايمي متعدد مانند آراز (ارس)، قیزیلاوزن، قره سو، زولا چاي، شهرچاي، چیغاتي (سیمينه رود)، تاتائو(زرينهرود)، صوفي چاي و… ميباشند كه آب مورد نياز كشاورزي، شرب و صنعت آن را تامين ميكنند. بارش مناسب باران و سفرههاي آب زيرزمين غني از جمله ديگر منابع آب آذربايجان ميباشند.
ميزان زمين زيركشت (نه قابل كشت) آذربايجان بيش از چهار ميليون هكتار ميباشد. درحالي كه كل زمينهاي زيركشت ايران 15 ميليون هكتار ميباشد كه اكثراً البته مزارع ديم ميباشند.
جهت مقايسه فقط به آمار زمينهاي زيركشت ژاپن با 126 ميليون جمعيت اشاره ميكنيم كه فقط براي اين همه جمعيت 5 ميليون هكتار زمين زيركشت دارند ولي از آن مقدار زمين به صورت مدرن و مكانيزه استفاده ميكنند. اگر چهار ميليون هكتار زمين زيركشت در آذربايجان بااستفاده ازروشهای مدرن بهرهبرداري شود بخش كشاورزي و دامپروري ميتواند براي آذربايجان علاوه بر تامين مواد غذايي و ساير محصولات كشاورزي و ايجاد اشتغال و از طريق صادرات به بازارهاي جهاني ارزآوري نيز داشته باشد.
ظرفيتهاي توريستي آذربايجان نيز درآمد قابل توجهي را براي آذربايجان ميتواند ايجاد كند. آذربايجان از مراكز باستاني سكونت بشر بوده است و آثار تاريخي گوناگوني را در خود جاي داده است كه به تازگي بخشي از آنها در حال كشف ميباشد. با اين حال حتي آثار تاريخي شناخته شده دوره اسلامي و قبل از آن در صورت برنامهريزي و مديريت دقيق ميتواند سالانه ميليونها نفر توريست را به آذربايجان جذب نمايد.
علاوه بر آثار تاريخي منطقه جغرافيايي ، آذربايجان داراي امتيازات طبيعي و جغرافيايي در مقياس بينالمللي است. از اين مناطق آبهاي گرم سرعین با 11 چشمه آبگرم قله سبلان و جنگل فیندیقلو و… ميباشد كه در صورت وجود فرودگاهي بينالمللي و آشنايي توريستهاي جهان با مزاياي آن ميتواند علاوه بر توريستهاي داخلي توريستهاي خارجي را نيز جذب كند.
درياچه اروميه با جزاير داخلي و سواحل زيباي خود و نقش آن در درمان امراض پوستي، عضلاتي ميتواند يكي از نقاط جالب و جذاب براي توريستهاي خارجي باشد كه متاسفانه هيچ گونه تبليغات بينالمللي براي شناساندن آن به توريستهاي ساير كشورها انجام نشده است.جنگلهای قارا داغ و قلاع تاریخی واقع در درون این جنگل ها به ویژه در تابستان با آب و هوای مطبوع و فاقدهر نوع هوای شرجی می تواند یکی از نقاط جذاب برای توریستهای خارجی باشد که البته حتی توریستهای داخلی نیز با آنها آشنایی ندارند و فاقد هر نوع جاده مناسب و هر نوع هتل استاندارد بین المللی است.
قله سهند و دامنه های پر گل آن در تابستان و در زمستان برای ورزشهای زمستانی و تابستانی مناسب می باشد و می تواند مکان جذابی برای توریستهای خارجی وداخلی باشد ولی متاسفانه هیچ نوع امکانات در آنجا مستقر نیست.
آثار طبیعی دیگری مانند غار علی صدر، غار کته خور دریاچه های قوروگول، نئو، شوراگول و... نیز در آذربایجان در صورت سرمایه گذاری و مدیریت مدرن و امروزی می تواند برای جذب توریستها ی داخلی و خارجی مفید و موثر باشد.
علیرغم این که آذربایجان ظرفیتهای بالقوه و بالفعل زیادی برای گسترش و و رشد و توسعه اقتصادی دارا است با این وجود عملا از این استعدادها و ظرفیتها به علل سیاسی بهره وری نمی گردد. تا وقوع انقلاب مشرطه در سال 1906 میلادی و حتی تا روی کار آمدن رضاخان شونیست در سال 1921 میلادی آذربایجان پیشرو تحولات فرهنگی ،سیاسی،اقتصادی و.. بوده است در حقیقت ورود ایده های مدرنیته به ایران از طریق تورکهای عثمانی و تورکهای قفقاز و توسط آذربایجانیها و به ویژه تبریز بوده است. اما اشتباه روشنفکران آذربایجانی قبل از انقلاب مشروطه و به ویژه در جریان تدوین قانون اساسی مشروطه که عمدتا توسط انقلابیون و آذربایجانیهای روشنفکر صورت گرفت ،متاسفانه هویت کثیرالملله ایران به ویژه حقوق ملت آذربایجان رابه دقت تعریف نکردند.و برای مردم عادی آذربایجان نیز به علت گرفتاری آنها در گفتمانهای سنتی امکان تعریف جدید هویت ملی تورکی آذربایجانی و تعریف منافع ملی آذربایجانی به مفهوم مدرن دولت و سنفالیایی ممکن نگردید.
با به قدرت رسیدن رضا شاه اراذل و اوباش وارد دانشگاهها شدند و کشور کثیرالملله ایران را برا ساس هویت فارسی تعریف کردند و بر اساس سیاست" یک کشور ،یک زبان " شروع به نابودی هویت های غیر فارس کردند به طور خلاصه محور های عمده سیاست قومی رضا شاه عبارتند از:
جعل هویت فارسی برای ترکهای آذربایجانی ،ممنوعیت تدریس زبان اقوام غیر فارس ،اخذ مالیات از نواحی غیر فارس و اختصاص این مالیاتها به مناطق فارس نشین و مهاجرت دادن اقوام غیر فارس زبان به مناطق فارس زبان برا ی استحاله آنان در جمعیت فارس زبان از طریق فشار های اقتصادی . به لحاظ سیاسی نیز نابودی نهادهای مدنی و مستقل غیر فارس و پرورش گروهی از مقامات استانی حلقه به گوش و گوش به فرمان و فاقد هر نوع شخصیت مستقل و هر نوع فکر و اندیشه سیاسی اقوام غیر فارس تعطیل وشخصیت های مستقل زندانی و اعدام شدند ومشتی حلقه به گوش در آذربایجان ،کردستان ،خوزستان ،ترکمن صحراو بلوچستان زمام امور را به دست گرفتند.
در طول 83 سال اخیر این استراتژی برای نابودی هویت های ملی غیر فارس اعمال شده است و شاید صرفا در تاکتیک ها تغییراتی به اقتضای شرایط زمانی صورت گرفته است. نمایندگان مجلس در آذربایجان و سایر مناطق غیر فارس زبان از میان آدمهای حلقه به گوش انتخاب شده است و بنابر این هیچ وقت در تعقیب منافع ملت متبوع خود نبوده اند .
با ارائه این نمای کلی از ظرفیتهای اقتصادی آذربایجان ،دلیل عدم امکان بهره برداری بهینه از این ظرفیتها سیاست یکسان سازی دولت مرکزی است که بر اساس آن سرمایه گذاریهای کلان صنعتی ،معدنی ،کشاورزی ،عمرانی ودانشگاهی فقط در مناطق فارس زبان انجام می گیرد. و در مناطق غیر فارس زبان ،به ویژه آذربایجان صرفا برای فریب و مشغول کردن مردم هر روز کلنگ زنی های تبلیغاتی صورت می گیرد ولی در عمل هیچوقت این پروژه ها به بهره برداری نمی رسد .
از سوی دیگر هر سال بیش از مقداری که دولت در آذربایجان سرمایه گذری می کند ،سرمایه ها و نیروهای انسانی متخصص به دلیل عدم وجود زیربناهای اقتصادی و بوروکراسی فاسد که نقش آن از سوی دولت مرکزی فراری دادن سرمایه های بخش خصوصی به تهران ،کرج و اصفهان می باشد.به این مناطق مهاجرت می کنند و آذربایجان روز به روز فقیر تر و مناطق فارس زبان روز به روز ثروتمند تر می شوند.مسلما بدون پذیرش تساوی قومی و ملی در ایران از سوی فارسی زبانان امکان رشد وتوسعه مناطق غیر فارس زبان از جمله آذربایجان فراهم نخواهد بود و به حقوق سیاسی ، اقتصادی وفرهنگی خود نخواهد رسید. به امید روزی که عدالت در میان تمام اقوام ایرانی برقرار شود.
پاورقی :
1- ظرفیتهای معدنی (نفت مغان ،مس سونگون،کانولس،تراورنس آذرشهر،مرمر ارومیه ،طلای خاروانا وتکاب،نفلین سینت کلیبر،سرابو روی انگوران زنجان ،معدن برم زنجان،دیوتومیت ممقان،ذخایر بی پایان ارومیه) .
2- موقعیت ترانزیتی :کریدور شمال -جنوب ،کریدور شرق-غرب،مزیتهای گمرکی.
3- ظرفیتهای کشاورزی و آب،کشاورزی مدرن و صنایع تبدیلی.
4- ظرفیتهای توریستی.
5- نیروی انسانی و سیاستهای یکسان سازی دولت مرکزی.
منابع و ماخذ
1- "نتیجه رقابت روس و فرانسه در اکتشاف نفت دشت مغان هفته دیگر مشخص می شود،روزنامه هدف و اقتصاد ،7/9/83،ص 9
2- "مجتمع مس سونگون سال آینده راه اندازی می شود."روزنامه جهان اقتصاد،17/9/83، ص 15
یاشار اومیدلی
همچنين رئيس سازمان صنايع و معادن استان آذربايجانشرقي اعلام كرده است "مجتمع مس سونگون با توليد 150 هزار تن كنسانتره در سال 84 راهاندازي ميشود و… وي در پايان گفت: اين استان با داشتن بالغ بر 5/6 ميليارد تن ذخاير در مقام سوم از لحاظ ذخاير معدني كشور ايستاده است و از نظر توليدات معدني نيز با داشتن تعداد 220 معدن فعال و استخراج ساليانه بيش از 8 ميليون تن انواع مواد معدني پنجمين استان غني مواد معدني كشور به شمار ميرود.»
البته معادن عمده ديگري نيز در آذربايجان وجود دارند كه يا در حال بهرهبرداري هستند يا در آستانه بهرهبرداري یامطالعات مقدماتي قرار دارند كه از جمله مهمترين ومعروفترين آنها ميتوان به معادن سرب و روي زنجان، برم زنجان، خاكچيني وكائولن مرند، سنگ تراور تن آذرشهر (منحصر بفرد در دنيا)، سنگ مرمر اروميه، معادن طلاي خاروانا و تكاب، نفيلين سينیت كليبر، معدن دياتوميت ممقان، ذخاير بيپايا ن شيميايي درياچه اروميه و صدها معدن كوچك و بزرگ ديگر كه هنوز بسياري از آنها حتي اكتشاف نشدهاند، اشاره كرده كه هر كدام از آنها در صورت بهرهبرداري و ايجاد صنايع مربوط در خود آذربايجان ميتوانند براي هزاران نفر ازملت بيكار آذربايجان ايجاد اشتغال نمايند، البته بشرطي كه درآمد آنها در آذربايجان مجدداً سرمايهگذاري شود.
موقعيت ترانزيتي آذربايجان در مسير دو كريدور بينالمللي شمال- جنوب و شرق – غرب كه شمال و شرق اروپا را به ايران و حوزه خليج عرب مرتبط ميسازد و از طريق كريدور شرق- غرب مسير توركيه و اروپاي غربي را به قفقاز، آسياي مركزي و چين متصل ميكند ودر صورت احداث جادهها و آزاد راه و گمركات مطابق با استانداردهاي بينالمللي ميتواند سالانه دهها ميليون تن بار و ميليون ها مسافر را ترانزيت نموده و ميلياردها دلار درآمد ارزي و اشتغال گسترده ايجاد نمايد.
متاسفانه بر اثر سياستهاي حكومت مركزي جادههاي آذربايجان وضعيت نامناسبي دارند و گمركات آستارا، بيلهسوار، جلفا، بازرگان،سرو، سهند و.. با حداقل ظرفيت كار ميكنند و صاردات و واردات هر كدام از آنها از چند ده ميليون دلار تجاوز نميكند در حالي كه از بنادر جنوب، اصفهان و تهران سالانه دهها ميليارد دلار وارد و صادر ميشود در حالي كه گمركات آذربايجان از نظر نزديكي جغرافيايي به بازارهاي هدف صادراتي و وارداتي ايران در روسيه و اروپا نسبت به گمركات ديگر كشور مزيتهاي گستردهاي دارند.
ظرفيتهاي كشاورزي و آب آذربايجان براي توليد محصولات كشاورزي مورد نياز جمعيت آذربايجان داراي مازاد است و عليرغم آنكه هنوز در آذربايجان مدرنيزاسيون كشاورزي انجام نگرفته است و اغلب از شيوههاي سنتي براي كشت، داشت و برداشت استفاده ميشود با اين حال آذربايجان هم اكنون نيز صادره كننده محصولات كشاورزي به ساير استانهاي ايران و خارج از كشور است. به لحاظ منابع آب فقط كافي است اشاره كنيم كه ايران بخصوص مركز و جنوب آن (مناطق فارسنشين) منطقه خشكي است، ولي خوشبختانه آب در آذربايجان به مقدار نياز براي مصارف شرب، صنعتي، كشاورزي و… وجود دارد و تنها درياچه دائمي داخلي ايران يعني درياچه اروميه در آذربايجان قرار داد و بقيه درياچههاي داخلي ايران فصلي ميباشند و دائمي نيستند. آذربايجان داراي رودخانههاي دايمي متعدد مانند آراز (ارس)، قیزیلاوزن، قره سو، زولا چاي، شهرچاي، چیغاتي (سیمينه رود)، تاتائو(زرينهرود)، صوفي چاي و… ميباشند كه آب مورد نياز كشاورزي، شرب و صنعت آن را تامين ميكنند. بارش مناسب باران و سفرههاي آب زيرزمين غني از جمله ديگر منابع آب آذربايجان ميباشند.
ميزان زمين زيركشت (نه قابل كشت) آذربايجان بيش از چهار ميليون هكتار ميباشد. درحالي كه كل زمينهاي زيركشت ايران 15 ميليون هكتار ميباشد كه اكثراً البته مزارع ديم ميباشند.
جهت مقايسه فقط به آمار زمينهاي زيركشت ژاپن با 126 ميليون جمعيت اشاره ميكنيم كه فقط براي اين همه جمعيت 5 ميليون هكتار زمين زيركشت دارند ولي از آن مقدار زمين به صورت مدرن و مكانيزه استفاده ميكنند. اگر چهار ميليون هكتار زمين زيركشت در آذربايجان بااستفاده ازروشهای مدرن بهرهبرداري شود بخش كشاورزي و دامپروري ميتواند براي آذربايجان علاوه بر تامين مواد غذايي و ساير محصولات كشاورزي و ايجاد اشتغال و از طريق صادرات به بازارهاي جهاني ارزآوري نيز داشته باشد.
ظرفيتهاي توريستي آذربايجان نيز درآمد قابل توجهي را براي آذربايجان ميتواند ايجاد كند. آذربايجان از مراكز باستاني سكونت بشر بوده است و آثار تاريخي گوناگوني را در خود جاي داده است كه به تازگي بخشي از آنها در حال كشف ميباشد. با اين حال حتي آثار تاريخي شناخته شده دوره اسلامي و قبل از آن در صورت برنامهريزي و مديريت دقيق ميتواند سالانه ميليونها نفر توريست را به آذربايجان جذب نمايد.
علاوه بر آثار تاريخي منطقه جغرافيايي ، آذربايجان داراي امتيازات طبيعي و جغرافيايي در مقياس بينالمللي است. از اين مناطق آبهاي گرم سرعین با 11 چشمه آبگرم قله سبلان و جنگل فیندیقلو و… ميباشد كه در صورت وجود فرودگاهي بينالمللي و آشنايي توريستهاي جهان با مزاياي آن ميتواند علاوه بر توريستهاي داخلي توريستهاي خارجي را نيز جذب كند.
درياچه اروميه با جزاير داخلي و سواحل زيباي خود و نقش آن در درمان امراض پوستي، عضلاتي ميتواند يكي از نقاط جالب و جذاب براي توريستهاي خارجي باشد كه متاسفانه هيچ گونه تبليغات بينالمللي براي شناساندن آن به توريستهاي ساير كشورها انجام نشده است.جنگلهای قارا داغ و قلاع تاریخی واقع در درون این جنگل ها به ویژه در تابستان با آب و هوای مطبوع و فاقدهر نوع هوای شرجی می تواند یکی از نقاط جذاب برای توریستهای خارجی باشد که البته حتی توریستهای داخلی نیز با آنها آشنایی ندارند و فاقد هر نوع جاده مناسب و هر نوع هتل استاندارد بین المللی است.
قله سهند و دامنه های پر گل آن در تابستان و در زمستان برای ورزشهای زمستانی و تابستانی مناسب می باشد و می تواند مکان جذابی برای توریستهای خارجی وداخلی باشد ولی متاسفانه هیچ نوع امکانات در آنجا مستقر نیست.
آثار طبیعی دیگری مانند غار علی صدر، غار کته خور دریاچه های قوروگول، نئو، شوراگول و... نیز در آذربایجان در صورت سرمایه گذاری و مدیریت مدرن و امروزی می تواند برای جذب توریستها ی داخلی و خارجی مفید و موثر باشد.
علیرغم این که آذربایجان ظرفیتهای بالقوه و بالفعل زیادی برای گسترش و و رشد و توسعه اقتصادی دارا است با این وجود عملا از این استعدادها و ظرفیتها به علل سیاسی بهره وری نمی گردد. تا وقوع انقلاب مشرطه در سال 1906 میلادی و حتی تا روی کار آمدن رضاخان شونیست در سال 1921 میلادی آذربایجان پیشرو تحولات فرهنگی ،سیاسی،اقتصادی و.. بوده است در حقیقت ورود ایده های مدرنیته به ایران از طریق تورکهای عثمانی و تورکهای قفقاز و توسط آذربایجانیها و به ویژه تبریز بوده است. اما اشتباه روشنفکران آذربایجانی قبل از انقلاب مشروطه و به ویژه در جریان تدوین قانون اساسی مشروطه که عمدتا توسط انقلابیون و آذربایجانیهای روشنفکر صورت گرفت ،متاسفانه هویت کثیرالملله ایران به ویژه حقوق ملت آذربایجان رابه دقت تعریف نکردند.و برای مردم عادی آذربایجان نیز به علت گرفتاری آنها در گفتمانهای سنتی امکان تعریف جدید هویت ملی تورکی آذربایجانی و تعریف منافع ملی آذربایجانی به مفهوم مدرن دولت و سنفالیایی ممکن نگردید.
با به قدرت رسیدن رضا شاه اراذل و اوباش وارد دانشگاهها شدند و کشور کثیرالملله ایران را برا ساس هویت فارسی تعریف کردند و بر اساس سیاست" یک کشور ،یک زبان " شروع به نابودی هویت های غیر فارس کردند به طور خلاصه محور های عمده سیاست قومی رضا شاه عبارتند از:
جعل هویت فارسی برای ترکهای آذربایجانی ،ممنوعیت تدریس زبان اقوام غیر فارس ،اخذ مالیات از نواحی غیر فارس و اختصاص این مالیاتها به مناطق فارس نشین و مهاجرت دادن اقوام غیر فارس زبان به مناطق فارس زبان برا ی استحاله آنان در جمعیت فارس زبان از طریق فشار های اقتصادی . به لحاظ سیاسی نیز نابودی نهادهای مدنی و مستقل غیر فارس و پرورش گروهی از مقامات استانی حلقه به گوش و گوش به فرمان و فاقد هر نوع شخصیت مستقل و هر نوع فکر و اندیشه سیاسی اقوام غیر فارس تعطیل وشخصیت های مستقل زندانی و اعدام شدند ومشتی حلقه به گوش در آذربایجان ،کردستان ،خوزستان ،ترکمن صحراو بلوچستان زمام امور را به دست گرفتند.
در طول 83 سال اخیر این استراتژی برای نابودی هویت های ملی غیر فارس اعمال شده است و شاید صرفا در تاکتیک ها تغییراتی به اقتضای شرایط زمانی صورت گرفته است. نمایندگان مجلس در آذربایجان و سایر مناطق غیر فارس زبان از میان آدمهای حلقه به گوش انتخاب شده است و بنابر این هیچ وقت در تعقیب منافع ملت متبوع خود نبوده اند .
با ارائه این نمای کلی از ظرفیتهای اقتصادی آذربایجان ،دلیل عدم امکان بهره برداری بهینه از این ظرفیتها سیاست یکسان سازی دولت مرکزی است که بر اساس آن سرمایه گذاریهای کلان صنعتی ،معدنی ،کشاورزی ،عمرانی ودانشگاهی فقط در مناطق فارس زبان انجام می گیرد. و در مناطق غیر فارس زبان ،به ویژه آذربایجان صرفا برای فریب و مشغول کردن مردم هر روز کلنگ زنی های تبلیغاتی صورت می گیرد ولی در عمل هیچوقت این پروژه ها به بهره برداری نمی رسد .
از سوی دیگر هر سال بیش از مقداری که دولت در آذربایجان سرمایه گذری می کند ،سرمایه ها و نیروهای انسانی متخصص به دلیل عدم وجود زیربناهای اقتصادی و بوروکراسی فاسد که نقش آن از سوی دولت مرکزی فراری دادن سرمایه های بخش خصوصی به تهران ،کرج و اصفهان می باشد.به این مناطق مهاجرت می کنند و آذربایجان روز به روز فقیر تر و مناطق فارس زبان روز به روز ثروتمند تر می شوند.مسلما بدون پذیرش تساوی قومی و ملی در ایران از سوی فارسی زبانان امکان رشد وتوسعه مناطق غیر فارس زبان از جمله آذربایجان فراهم نخواهد بود و به حقوق سیاسی ، اقتصادی وفرهنگی خود نخواهد رسید. به امید روزی که عدالت در میان تمام اقوام ایرانی برقرار شود.
پاورقی :
1- ظرفیتهای معدنی (نفت مغان ،مس سونگون،کانولس،تراورنس آذرشهر،مرمر ارومیه ،طلای خاروانا وتکاب،نفلین سینت کلیبر،سرابو روی انگوران زنجان ،معدن برم زنجان،دیوتومیت ممقان،ذخایر بی پایان ارومیه) .
2- موقعیت ترانزیتی :کریدور شمال -جنوب ،کریدور شرق-غرب،مزیتهای گمرکی.
3- ظرفیتهای کشاورزی و آب،کشاورزی مدرن و صنایع تبدیلی.
4- ظرفیتهای توریستی.
5- نیروی انسانی و سیاستهای یکسان سازی دولت مرکزی.
منابع و ماخذ
1- "نتیجه رقابت روس و فرانسه در اکتشاف نفت دشت مغان هفته دیگر مشخص می شود،روزنامه هدف و اقتصاد ،7/9/83،ص 9
2- "مجتمع مس سونگون سال آینده راه اندازی می شود."روزنامه جهان اقتصاد،17/9/83، ص 15
یاشار اومیدلی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر