۱۳۸۵ مرداد ۱۲, پنجشنبه

مسئله ملی ودفاع مسلحانه

بنظر میآید صحبت از بکار گیری اسلحه در جنبش ملی آذربایجان نوعی تابو باشد شاید سوال بنیادی این باشد چگونه میتوان بین دفاع مسلحانه مقبول و تروریسم تفاوت قائل شد تمام تجارب تاریخی بیانگر این واقعیت است که بکار گیری زور بشکل مسلحانه اگر با مخالقت ملتی واقع شودبکار گیری زور بنام آن ملت و مقبول جلوه دادن آن در افکار بین المللی غیر ممکن خواهد بود.
شرایط بکار گیری زور
نظامهای سیاسی توتالیتر مثل رژم تهران دارای دو نوع اپوزیسیون می باشند اپوزیسیون قانونی و اپوزیسیون غیر قانونی تا آنجائی که به اپوزیسیون قانونی مربوط میشود باید گفت این نوع اپوزیسیون خواستار تغییر سیستم سیاسی موجود نیست و علی رغم انتقادات و اعتراضاتی که دارد خواستار حفظ سیستم سیاسی موجود می باشدو بنابراین برای تحقق بخشیدن به اهداف سیاسی خود از امکانات قانونی استفاده می کند اما اپوزیسیون غیر قانونی برای رسیدن به اهداف سیاسی راهی بغیر از نابودی سیستم سیاسی موجود نداردبنابراین به طرق غیر قانونی متوسل میشود مثل دعوت به شورش همگانی یا نا فرمانی مدنی ویا جنگ پارتیزانی.
چمهوری اسلا می ایران به دلیل نقض خشن حقوق بشر و ارتکاب اعمال بزهکارانه چه در داخل ایران و چه در سطح بین الملل اعتبار سیاسی خود را از دست داده است و دفاع مستقیم از جمهوری اسلامی برای کسانی که می خواهند خود را طرفدار دمکراسی و حقوق بشر نشان دهند کار بسیار دشواری است از اینرو برخی از نیروهای سیاسی آذربایجان جنوبی که اپوزیسیون قانونی جمهوری اسلامی ایران هستند یکی از شرایط اصلی رفع ستم ملی که نابودی جمهوری اسلامی است آنرا آگاهانه نادیده می گیرند و بجای آن با توسل به برخی از ترمهای سیاسی از قبیل فدرالیسم و یا خود مختاری فرهنگی در عمل در صدد کاهش اعنبار سیاسی اپوزیسیون غیر قانونی جمهوری اسلامی در جنبش ملی آذربایجان جنوبی هستند.
در اینجا این سئوال پیش می آید این چه نوع خود مختاری فرهنگی یا چه نوع فدرالیسمی است که درچار چوب جمهوری اسلامی بوجود خواهد آمد به این دلیل در جنبش ملی آذربایجان جنوبی دارای اهمیت بسیار زیادی است که اپوزیسیون غیر قانونی رژیم شوونیست تهران اعم از طرفداران فدرالیسم یا خود مختاری فرهنگی و استقلال صف خود را از اپوزیسیون قانونی رژیم تهران جدا کنند چرا که اصولا مبارزه مسلحانهشیوه ای است که اپوزیسیون غیر قانونی بکار می گیرد.
نگاهی به گذشته
تا قرن هیجدهم تعریف حقوقی مشخصی از مقوله جنایت جنگی وتروریسم وجود نداشت و جنگها چهره ای خشن و بر بر منشانه داشتند و اغلب آمیخته به ترور و جنایت بود اما در قرن هیجدهم در ن حوه ی نگرش افکار عموی جهان یک چرخش جدی بوجود آمد در سال هزار وهشتصد شصت چهار میلادی بیست و چهار نماینده از جانب شانزده کشور گرد هم جمع شدند و اولین معاهده ژنو را بوجود آوردند البته در آن زمان این معاهده از جانب انگلستان آمریکا سوئد وآلمان مورد قبول واقع نشد اما سران جام این کشورها نیز زیر قرارداد ژنو را امضا کردند اولین معاهده ژنو به حقوق مجروحان جنگی واقدامات درمانی آنان نظارت داشت اولین معاهده ی ژنو نخستین قدم جدی در سطح دولتها بود که می خواست به جنگها چهره ای انسانی بدهد با گذشت زمان قراردادهای متعددی به امضای نمایندگان کشورهای مختلف رسید و به این وسیله پیمان نامه ی ژنو حوزه های مختلفی را شامل شدو به این ترتیب اسیران مجروحان و پناهندگان جنگی و همچینین افراد غیر نظامی شهرها و دهات که در تسلط دشمن بسر می برند دارای حقوق مشخص و مدون شدندو کسانی که هنگام جنگ مقررات جنگ را زیر پا می گذارند مجرمین جنگی شناخته میشوند که بایستی در دادگاه بین المللی محاکمه شوند در این رابطه میتوان محاکمه ی جنایتکاران جنگی آلمان را پس از پایان جنگ دوم جهانی و محاکمه جنایتکاران جنگی جنگ داخلی در یوگسلاوی سابق نام برد اما تا آنجائی که به مقولات ترور و تروریسم مربوط میشود ارائه ی یک تعریف مشخص و مورد قبول همگان کار بسیار دشواری است ممکن است شخصی از نظر یک فرد تروریست ودر عین حال از نظر فردی دیگر یک مبارزه آزادیخواه باشد در هر حال کلمه ی ترور یک لغت فرانسوی است و به معنی ترساندن می باشد بنا بر یک تعریف رایج تروریست کسی استکه بطور سیستماتیک با توسل به خشونت و یا با تهدید به اینکه به خشونت متوسل خواهد شد خواستار تحقق اهداف سیاسی خویش میباشد بنا بر تجارب و آمارهای موجود اغلب در جائی که عملیات تروریستی صورت مگیرد افراد بیگناه که به هیچ یک از طرفین دعوا تعلق ندارند قربانی خشونت می شوند بنا بر این درک از مفهوم ترور و تروریسم است که برخی از سازمانهای سیاسی و حتی بعضی از کشورها در لیست سیاه تروریستها قرار گرفته اند.
جنبش ملی آذربایجان جنوبی تحت چه شرایطی باید به خشونت متوسل شود؟
وقتی صحبت از دفاع مسلحانه در جنبش ملی آذربایجان جنوبی میشود این به آن معنی نیست که در چکاندن ماشه ی هفت تیرمان عجله داشته باشیم بلکه طرح این موضوع از آن جهت دارای اهمیت می باشد که آذربایجان جنوبی در منطقه حساسی بنام ایران قرارگرفته است ودر حال حاضر جمهوری اسلامی ایران با مشکلات عظیم سیاسی و اقتصادی دست به گریبان می باشد و اغلب کارشناسان سیاسی در آینده نزدیک تغییرات سیاسی بسیار جدی را در ایران ممکن می دانند. پرسش بنیادی این است تغیییرات سیاسی در ایران چه نوع کارکتری خواهد داشت؟
با توجه به اتفاقاتی که در کشورهای همسایه مثل افغانستان و عراق روی میدهد وبا توجه به اظهارات و مواضع اپوزیسیون فارس در رابطه با مسئله ملی متاسفانه نمی توان به افق سیاسی در آینده خوشبین بود و نهایتا باید به این پرسش پاسخ داد آیا پان ایرانیست های نژاد پرست که کشتن سی هزار آذربایجانی را در بیست ویک آذر جزو افتخارات ملی خود می دانند در کشیدن اسلحه به روی ما تردید خواهند کرد؟
بعد از پایان جنگ جهانی دوم فجایع هولناکی که در ایام جنگ روی داده بود افکار عمومی جهان را بشدت شوکه کرد عده ای بر این باور شدند که اعمالی از این قبیل حداقل در اروپا هرگز تکرار نخواهد شد. اما جنگ داخلی در یوگسلاوی سابق خلاف این خوش باوری را ثابت کردو بوضوح نشان داد که جنگ می تواند با همان مضمون قدیمی در هر جا ودر هر زمان تکرار شود. شاید برای ما فهم این موضوع دشوار باشد که چرا باید کشتن سی هزار آذربایجانی بیگناه افتخار ملی ملت فارس باشد اما فهم این موضوع دشوار نیست که تراژدی بیست و یک آذر در زمان محمد رضا پهلوی و تراژدی حزب خلق مسلمان در زمان جمهوری اسلامی ممکن است با ابعادی بس وحشتناکتر تکرار شود و در اینجا طبیعی است این سئوال طرح شود آیا جنبش ملی آذربایجان قادر به دفاع مسلحانه از خود خواهد بود؟

تورک اوغلو

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر