۱۳۸۵ شهریور ۵, یکشنبه

امن ترین کشور جهان

برگرفته از وبلاگ شیما
تا حالا از خودتون سوال کردین امن ترین کشور جهان کجای این کره خاکی قرار گرفته ؟ اصولن چه کشوری میتونه امن ترین کشور جهان باشه ؟ و آیا چنین کشوری در کره زمین پیدا میشه ؟

غلام حسين اُبنه ای " محسني " اژه‌ ای ملقب به سلاخ , وزیر اطلاعت حکومت ایران اعلام کرده حکومت اسلامی یکی از امن ترین کشورهای دنیاست !

اگه قبول کنیم که ایران یکی از امن ترین کشورهای دنیاست , پس باید بگردیم ببینیم نا امن ترین کشور دنیا کجاست ؟ این جانور در ادامه اعلام کردن :
" وزارت اطلاعات با برنامه‌ريزي به صورت سخت افزاري و نرم افزاري توانسته امنيت پايدار در كشور ايجاد كند چون دستور رئيس‌جمهور برقراري و دوام امنيت و آرامش خاطر براي مردم است ما سعي داريم سطح امنيت جامعه را بيش از پيش بالا ببريم "

اول باید دید تعریف امنیت از نظر اصول انسانی چیه ؟ امنیت رو نمیشه با یک یا چند جمله و کلمه تعریف کرد و گفت : با داشتن این چند عامل میشه دارای امنیت شد ! ما امنیت رو میتونیم در خیلی موارد تعریف کنیم مثل امنیت شغلی ! امنیت مالی ! امنیت کشور ! امنیت اجتماعی ! امنیت فکری و روانی ! امنیت ترابری ! امنیت اقتصادی ! امنیت حقوقی و صدها مورد دیگه که همه اینها وقتی جمع شدن , تشکیل یک امنیت کامل و جامع رو میدن ! اما نکته اینجاست که در کشور ایران با حکومت اسلامیش , ما نه تنها هیچ امنیتی نداریم , بلکه حتا از چند ثانیه بعد خودمون هم خبر نداریم و به عبارت درست تر ما در کشور ایران حتا امنیت و تامین جانی هم نداریم چه برسه به امنیت اجتماعی ای که افرادی مثل عقده ای اژه ای ازش صحبت میکنن :

- شما شب یک لیوان شیر میخورین و میرین میخوابین ! صبح وقتی میرین شیر بخرین , همون شیر دیروزی رو با 50 تومان گرونتر بهتون میفروشن !!!! این مساله رو عمومیت بدین به تمام کالاها از جمله نان که خوراک اصلی مردم ماست !
" من همین نون رو با قیمت 15 سال پیش آمریکا مقایسه میکنم میبینم 5 سنت اضافه شده در صورتیکه نون 15 سال پیش در ایران بود یک تومن و حالا شده 100 تومن "
- شما توی محل کار نشستین و دارین کار میکنین مطابق همه روز ! یهو همکارتون میاد و بهتون میگه قانون کار عوض شد و اونهایی که قرادادی هستن رو اخراج میکنن !
- دارین رانندگی میکنین و خیلی با احتیاط هم هستین ! درست همین موقع یهو به قوه الهی زمین دهن باز میکنه و شما توی زمین فرو میرین ! بعد کاووش به عمل میاد و مشخص میشه یکی از تونل های مترو نشست کرده ! حالا امنیتش بخوره تو فرق سر رهبر , مساله اینجاست که هیچ نهاد و سازمانی قبول نمیکنه خسارت جانی و مالی شما رو پرداخت کنه و این از همه باحال تره !
- شما از اول سال و زمانیکه سال تحویل میشه , همیشه در این نگرانی هستین که تا آخر سال چه اتفاقاتی می افته ؟ حتم دارین که همه چیز گرون میشه ! هرگز نمیتونین برای آینده و حتا فردای خودتون هم برنامه ریزی داشته باشین ! این نشون دهنده امنیت پایدار در کشوره ! میدونین که درست از روز 14 فروردین که به سر کار میرین باید پول بیشتر توی جیبتون باشه چون به احتمال 100% کرایه تاکسی ها اضافه شده , قیمت اجناس اضافه شده و صد ها مورد دیگه !!!!
- شما توی ماشین خودتون نشستین در میدان ونک ! جایی که پر از رهگذره . شیشه های ماشین بسته ست و درها قفله ! یهو یکی با لگد میکوبه توی شیشه ماشین و شیشه رو خرد میکنه و بعد خیلی شیک در ماشینو باز میکنه و دست شما رو میگیره و پرتتون میکنه بیرون و بعد سوار ماشینتون میشه و جلوی اون همه آدم در روز روشن میذاره میره ! امنیت رو دارین ؟
- شما دارین با موبایل توی خیابون صحبت میکنین در حال راه رفتن ! یهو یه موتور سوار کنارتون توقف میکنه و با ضربه قمه مچ دستتون رو قطع میکنه و موبایل رو از پنجه قطع شده در میاره و میبره ! تو روز روشن ! اگه یه نفر جلوش ایستاد و فقط ازش پرسید چیکار میکنی ؟ من اسممو میذارم ننه احمدی نژاد !
- شما با شوهرتون دارین توی خیابون راه میرین . یه ماشین کنارتون توقف میکنه و ازتون شناسنامه میخواد ! میگین ندارین ! بنام اسلام و نه قانون " چون در کشور ما اسلام یعنی قانون " شما مجرم شمرده میشین و سوارتون میکنن تا ببرن منکرات ! ولی به محض اینکه خانم سوار ماشین میشن , ماشین حرکت میکنه و شوهر هاج و واج میمونه ! 2 روز بعد هم خانم رو ترتیب داده پیدا میکنن تازه اگه خیلی خوش شانس باشه , زنده وگرنه باید سراغش رو از پزشکی قانونی بگیرین و یا احساد مجهول الهویه , تازه اگه جنازه ش پیدا بشه !!!!!
- شما بعد از مدتها تصمیم میگیرین برین سفر . بلیط هواپیما میخرین و سوار میشین به اتفاق خانواده و راه می افتین . البته قبل از سوار شدن به هواپیما از تمام قک و فامیل حلالیت میطلبین و وصیت نامه هم تنظیم میکنین چون میدونین سوار شدن به هواپیما میتونه در حکم تابوت پرنده شما باشه ! در حین پرواز هم از لرزشهای و تکانهای شدید و بالا و پایین رفتن های ناگهانی و بسته نشدن چراغ کمربند در طول مسیر , جونتون به لبتون میاد و قسم میخورین دیگه پا توی هواپیما نذارین !!!! این میشه برای شما یک سفر فراموش نشدنی که تا عمر دارین فراموش نمیکنین !
- سوار اتوبوس مسافربری دارین میرین به شهرتون ! همه مسافرها خواب هستن و اتوبوس داره راه میره ! یهو اتوبوس توقف میکنه و مسافرها رو به زور پیاده میکنن و توی گودالی هدایتشون میکنن و بعد هم خیلی شیک همه رو به رگبار میبندن و فاتحه !!!!
- با خانواده دارین از تهران میرین به شمال کشور ! بین راه یهو چند تا ماشین جلوتون میایستن و جادهر و بند میارن و بعد همه ماشینها رو متوقف میکنن و اسلحه به دست میان سراغ اتومبیل ها و طلا و جواهر زنها رو میگیرن و بعد چند تایی هم زن و دختر خوشگل انتخاب میکنن و با خودشون میبرن و چند روز بعد هم جنازه هاشون از ته دره پیدا میشه !
- شما یک وبلاگ نویس هستین . نه اهل سیاستی نه کاره ای هستین ! فقط دلتون میخواد توی اینترنت برای دل خودتون مطالبی بنویسین ! حالا از شانس تون یه دفعه هم هوس میکنین که یه کم سیاسی بنویسین ! شب که خوابیدین یهو چند نفر از در و دیوار وارد منزل میشن و به شما میگن که باید باهاشون برین برای ادای توضیحات و یکساعت بعد هم آزادتون میکنیم . یکساعت تبدیل میشه به یکسال و سر از ناکجا آبادها در میارین و ... بماند .
- دکه روزنامه فروشی که میری , همیشه کلی روزنامه ها و نشریات رنگارنگ پشت دکه قرار داره . بعضی ها جدید هستن و مطالبشون خوبه . اما تو مطمئن نیستی که اگه این مجلات یا روزنامه ها رو امروز برداری , فردا هم میتونی خواننده اونها باشی یا نه ؟ ممکنه یهو توش یه کاریکاتور موهن چاپ بشه ؟ مطلب خلاف غفت خانم توش چاپ بشه ؟ غرور ملی ایرانیان و مسلمانان جریحه دار بشه ؟ و دادگاه انقلاب از مطالبش خوشش نیاد و یهو تعطیل بشه !
- بعد از عمری کار کردن , برای اینکه بتونی کمی بیشتر درآمد داشته باشی تصمیم میگیری سرمایه گذاری کنی . میری سراغ بازار بورس ! مقداری سهام میخری و کیف میکنی که آخ جون ! فردا پولدار میشم ! یهو رئیس جمهور کشور آریایی – اسلامی فلانش سیخ میشه و جو گیر میشه و یه زری میزنه تو مجامع بین المللی و سهامی که خریدی منفی میشه !
- اخبار رو که باز میکنی , همیشه تن و بدنت شروع میکنه به لرزیدن ! میدونی ممکنه جنگ بشه و تحریم بشیم و صدها بلا و فاجعه دیگه ... ! همه اینها چنان آمنیت و آسودگی خاطری در آدم ایجاد میکنه که نهایت نداره !
- بیمار میشی و تصمیم میگیری بری دکتر . دکتر برات آزمایش مینویسه ! ولی تردید مثل خوره می افته تو جونت که کدوم آزمایشکاه برم ؟ آزمایشکاهی که به مرد جواب بارداری میده و به زنها جواب سالم بودن اسپرم هاشون ؟؟؟؟؟!!!! تازه از کجا معلوم تشخیص دکتر صحیح باشه ؟ اونم به کنار , وقتی که دفترچه بیمه رو به داروخونه میدی , پرت میکنه جلوت و میگه داروهات بیمه نیستن و آزاد باید بخری ! حالا برو به جن و پری شکایت کن !
..
..
اینها قطره ای بود از میلیاردها نکات امنیتی در جامعه ایران ! همه اینها نشون میده ما در کشوری زندگی میکنیم که امنیت در اون در بالاترین سطح در جهان قرار داره ! اما خیلی عجیبه که این اتفاقات که ذره ای هستن از هزارها , چرا در کشور ما اتفاق می افته ؟ لابد مردم کشور ایران و من و شما دچار توهم و پارانویا هستیم و اینها رو تصور میکنیم و مسئولان نظام اسلامی واقعن در کشور ایران امنیت به ایجاد کردن و ما خبر نداریم ؟ آغایان که خبر از نا امنی غرب سر میدن باید بدونن که در طول 30 سال گذشته این کشورها تورمشون در حد یک واحد پول رسمی کشورشون هم نبوده ! 90% از اجناسی که در 20 سال قبل در کشورهای اروپایی و آمریکا میخردی , امروز میتوی همون ها رو یا ارزونتر و یا با اختلاف قیمت کمتری بخری ! یک انسان غربی , صبح که از خواب بیدار میشه دغدغه ای نداره که یهو قیمت اولین نیازهاش یعنی خورد و خوراک و دوا و درمان و ... سر به فلک بکشه و همه رو هم خودش مجبور باشه پرداخت کنه ! میدونه مالیات که میده , خدمات درجه یک و با ثبات دریافت میکنه ! میدونه اگه کوچکترین تخلفی از هر کس و ناکسی ببینه , میتونه به پلیس شکایت کنه و بابای طرف رو هم در میارن ! میدونه در کشورش قانون حرف اول رو میزنه و مردم مثل سگ از قانون وحشت دارن .
اگه در آمریکا قتل و تجاوز هست و بقول مسئولان ایرانی بیداد میکنه , خوبه یک مقایسه ای بین جمعیت آمریکا و وسعت آمریکا با کشور ایران داشته باشیم تا ببینیم آیا در غرب واقعن ناامنی وجود داره ؟ کشوری که به اندازه یک قاره وسعت داره و مرزهای زمینی و آبی وسیعی داره و جمعیت سر به فلک میکشه و از طرفی تشکیل شده از قومیت های مختلف و از هر نژادی در جهان در این کشور انسان وجود داره , آیا قابل مقایسه با ایرانه ؟؟؟؟ کشوری که با وجود قانون اسلام و درخشیدن خورشید عدالت و عدل علی بر فرق سر مردمش , تو روز روشن به آدم تجاوز میکنن و مالت رو میدزدن و میکشنت و هزار و یک بلای دیگه سرت میارن , این اسمش میشه امنیت ؟؟؟

در پایان , در کشوری که تو حتا از لحاظ ساده ترین نیازهای خودت یعنی فقط خورد و خوراک تامین نیستی و امنیت نداری , چطور میتونی به امنیت در رده های بالاتر فکر کنی ؟؟؟ داشتن امنیت در کشوری مثل ایران یعنی توهم ! پارانویا ! خیالات ! اوهام ! رویا ! دیوانگی محض ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر