بيش از چند روز به اول مهر ماه، روز بازگشائي مدارس در ايران، باقی نمانده است. مليونها کودک و نوجوان با شور و شوق و هيجان خاصی خود را برای آغاز سال تحصيلی آماده مِی کنند. در اين ميان مليونها کودک و نوجوان ترک در ايران علی رغم شور و شوق آغاز مدارس حسی بازدارند و تلخ را در درونشان تجربه می کنند. باز دارندگی و تلخی اين حس بويژه از زمانی در درون کودک و نوجوان خلق آذربايجان ريشه ميدواند که هنوز طنين شعار “اؤز ديلينده مدرسه، گرک اولسون هر کسه”در قيام سراسری خلق آذربايجان در اول خرداد امسال در گوش و دلشان نقش بسته است و چه بسا بخش قابل توجهی از همين کودکان و نوجوانان در گسترهء قيام قهرمانانهء خلقشان حضور فعال داشته اند.
اينک ديو استبداد و آپارتايد جمهوری اسلامی باز ناقوس بازگشائی مدارس را به صدا درخواهد آورد و کودکان و نوجوانان غيرفارس و بويژه کودکان و نوجوانان ترک در ايران را به وحشت خانه مدارس زور و تزوير خواهد کشاند و دانش را نه به زبان مادری بلکه با زبانی بيگانه با آنان، يعنی زبان فارسی، به حلقومشان خواهد ريخت.
تحصيل به زبان مادری امروزه امر شناخته شده اي است و تمامی کنوانسيونهای مربوط به حقوق انسانی به آن تاکيد ورزيده اند و جالبتر اينکه تحصيل به زبان مادری در اغلب کشورهای جهان به رسميت شناخته شده است. و بالاخره بزرگداشت همه ساله روز جهانی زبان مادری از سوی يونسکو آخرين ميخ را برتابوت آپارتايد فرهنگی در تمامی جهان کوبيده است. اما ايران از آن نمونه های تاريکی است که هنوز در آغاز قرن 21 تحصيل به زبان مادری کودکان را به رسميت نشناخته است. اين در حالی است که 65 درصد کودکان در ايران، يعنی اکثريت کودکان اين کشور، زبان مادریشان غير از زبان فارس است.
جنبش ملی ترکان و قيام عظيم، سراسری و قدرتمند آنان در سراسر ايران در آوايل خرداد ما امسال (چهار ماه پيش) پرده های تزوير و آپارتايد حاکم را دريد و با شعارها “مرگ بر آپارتايد” و “تورک ديلی اؤلن دئيل، باشقا ديله دؤنن دئيل”، تکليف خود را با زياده طلبی پان فارسيسم که خود را در ردای دينی مخفی داشته است روشن کرد و اهداف خود را که “رسمی شدن زبان ترکی” و “تحصيل به زبان مادری” و “داشتن راديو تلويزيون سراسری به زبان ترکی” است به روشنی بيان نمود.
اينک با فرا رسيدن اول مهر ماه و آغاز سال تحصيلی جديد پان فارسيسم مذهبی حاکم بی شرمانه چشمهای خود را به قيام سراسری و پرطنين خلق آذربايجان، با دهها شهيد و صدها زندانی آن می بنندد و کودکان مظلو م و بی دفاع ترک را در سرزمين خودشان دوباره در مدارس به مسلخ فريب، خيانت و آسيميلاسيون آپارتايد فارس می کشاند.
آنچنانکه معين است، خصم نژادپرستی فارس حاکم عليه ملت ترک در ايران عميق تر از آن است با قيام اخير خلق آذربايجان عقب نشينی نمايد و حق برابر ملی را در ميان شهروندان ايران به رسميت بشناسد. اين بی تفاوتی حاکمان در مقابل حرکت مليونی خلق آذربايجان تمامی روشنفکران، فعالين سياسی و فرهنگی و آحاد ملت ترک در ايران را مصمم تر از پيش به صحنهء مبارزه و جدال عليه نژادپرستی حاکم می کشاند. واکنشهای آپارتايد حاکم برای ملت ترک در ايران اين پيام را به روشنی متبادر میکند که؛ ملت ترک برای بدست آوردن حقوق برابر ملی بايستی با وسعت، قدرت، سازماندهی توانمند و يک مبارزهء فرساينده ديگری وارد گود مبارزه گردد تا بتواند شيشه عمر ديو آپارتايد را در خانه اش تهران بشکند و جانش را برای هميشه بيگيرد.
آنچه که اينک بعد از قيام سراسری خلق آذربايجان روشن گرديده و ضرورت آن برجسته تر شده، اين استکه ملت ترک در ايران و تمامی فعالين دانشجويی و سياسی آن تا رسيمت يافتن زبان ترکی در ايران و تحصيل نوباوگان اين ملت به زبان مادری يک آن از مبارزه عليه آپارتايد سياسی فرهنگی حاکم دست نخواهد شست. در اين ميان وظيفه انسانی و دمکراتيک تمامی تشکلهای دمکرات و عناصر آزاديخواه متعلق به تمامی مليتهای ساکن در ايران است که از مبارزه برای برابری حقوق ملی تمامی ملل ساکن در ايران که يکی از گرهگاههای اساسی در تحقق دمکراسی در ايران است، حمايت کنند.
اينک سخنان پرمايه مرحوم سيد جعفر پيشه وری در شصت سال پيش طنين انداز فضای سنگين سياسی ايران است که گفته بود؛ ايران بر سر دو راه قرار دارد، يا شيوه استبداد را ميگزيند و در آن حال تمامی ملتهای ايران در سايه شوم نکبت و استبداد خواهند زيست و يا راه آزادی و دمکراسی را در پيش گيرد که در اين صورت تمامی ملتهای ساکن ايران در فضايی دوستانه برای برپائی يک زندگی شرافتمندانه در اين کشور خواهند کوشيد. اينک ايران بعد از شصت سال زخم استبداد و آپارتايد بر پيکرش باز بر سر دو راهی ايستاده است!
واقعاً چه کسانی از تحقق يک جمهوری لائيک، دمکراتيک، فدراليسم برابری طلبانه در ايران متضرر مي شود؟ ما وجدان آگاه تمامی مردم در ايران را به قضاوت می طلبيم. کدامين جريان و يا چه کسی است که در مقابل مطالبات ابتدائی مردم برای رسمی شدن و در تحصيل به زبان مادري ملتهای غيرفارس در ايران مقاومت می کند؟
کودکان خلق آذربايجان در اين مبارزه حق طلبانه پيشاپيش مبارزه برای رسمی شدن و تحصيل به زبان مادری قرار دارند، چرا که اين کودکان و نوجوانان هستند که در اولين قدم قربانی طلسمی می شوند که در آن فريب و آسيميلاسيون کودکان وحشيانه دنبال می شود. لذا کودکان بايستی بيشتر از هر کسی با اين توحش عليه آنان آشنا شوند. یه نظر ميرسد روز اول مهر ماه، بايستی به روز شورش مدنی عليه آپارتايد فرهنگی تبديل شود و کودکان و نوجوانان با عدم حضوربر سر کلاس درس در اول مهر ماه پرده از چهرهء کريه و زشت آپارتايد فارس بدرند و اعتراض خود را عليه ضديت با زبان ترکی در ايران نشان دهند.
اوشاق لايميزين مبارزه سينه عشق اولسون
اينک ديو استبداد و آپارتايد جمهوری اسلامی باز ناقوس بازگشائی مدارس را به صدا درخواهد آورد و کودکان و نوجوانان غيرفارس و بويژه کودکان و نوجوانان ترک در ايران را به وحشت خانه مدارس زور و تزوير خواهد کشاند و دانش را نه به زبان مادری بلکه با زبانی بيگانه با آنان، يعنی زبان فارسی، به حلقومشان خواهد ريخت.
تحصيل به زبان مادری امروزه امر شناخته شده اي است و تمامی کنوانسيونهای مربوط به حقوق انسانی به آن تاکيد ورزيده اند و جالبتر اينکه تحصيل به زبان مادری در اغلب کشورهای جهان به رسميت شناخته شده است. و بالاخره بزرگداشت همه ساله روز جهانی زبان مادری از سوی يونسکو آخرين ميخ را برتابوت آپارتايد فرهنگی در تمامی جهان کوبيده است. اما ايران از آن نمونه های تاريکی است که هنوز در آغاز قرن 21 تحصيل به زبان مادری کودکان را به رسميت نشناخته است. اين در حالی است که 65 درصد کودکان در ايران، يعنی اکثريت کودکان اين کشور، زبان مادریشان غير از زبان فارس است.
جنبش ملی ترکان و قيام عظيم، سراسری و قدرتمند آنان در سراسر ايران در آوايل خرداد ما امسال (چهار ماه پيش) پرده های تزوير و آپارتايد حاکم را دريد و با شعارها “مرگ بر آپارتايد” و “تورک ديلی اؤلن دئيل، باشقا ديله دؤنن دئيل”، تکليف خود را با زياده طلبی پان فارسيسم که خود را در ردای دينی مخفی داشته است روشن کرد و اهداف خود را که “رسمی شدن زبان ترکی” و “تحصيل به زبان مادری” و “داشتن راديو تلويزيون سراسری به زبان ترکی” است به روشنی بيان نمود.
اينک با فرا رسيدن اول مهر ماه و آغاز سال تحصيلی جديد پان فارسيسم مذهبی حاکم بی شرمانه چشمهای خود را به قيام سراسری و پرطنين خلق آذربايجان، با دهها شهيد و صدها زندانی آن می بنندد و کودکان مظلو م و بی دفاع ترک را در سرزمين خودشان دوباره در مدارس به مسلخ فريب، خيانت و آسيميلاسيون آپارتايد فارس می کشاند.
آنچنانکه معين است، خصم نژادپرستی فارس حاکم عليه ملت ترک در ايران عميق تر از آن است با قيام اخير خلق آذربايجان عقب نشينی نمايد و حق برابر ملی را در ميان شهروندان ايران به رسميت بشناسد. اين بی تفاوتی حاکمان در مقابل حرکت مليونی خلق آذربايجان تمامی روشنفکران، فعالين سياسی و فرهنگی و آحاد ملت ترک در ايران را مصمم تر از پيش به صحنهء مبارزه و جدال عليه نژادپرستی حاکم می کشاند. واکنشهای آپارتايد حاکم برای ملت ترک در ايران اين پيام را به روشنی متبادر میکند که؛ ملت ترک برای بدست آوردن حقوق برابر ملی بايستی با وسعت، قدرت، سازماندهی توانمند و يک مبارزهء فرساينده ديگری وارد گود مبارزه گردد تا بتواند شيشه عمر ديو آپارتايد را در خانه اش تهران بشکند و جانش را برای هميشه بيگيرد.
آنچه که اينک بعد از قيام سراسری خلق آذربايجان روشن گرديده و ضرورت آن برجسته تر شده، اين استکه ملت ترک در ايران و تمامی فعالين دانشجويی و سياسی آن تا رسيمت يافتن زبان ترکی در ايران و تحصيل نوباوگان اين ملت به زبان مادری يک آن از مبارزه عليه آپارتايد سياسی فرهنگی حاکم دست نخواهد شست. در اين ميان وظيفه انسانی و دمکراتيک تمامی تشکلهای دمکرات و عناصر آزاديخواه متعلق به تمامی مليتهای ساکن در ايران است که از مبارزه برای برابری حقوق ملی تمامی ملل ساکن در ايران که يکی از گرهگاههای اساسی در تحقق دمکراسی در ايران است، حمايت کنند.
اينک سخنان پرمايه مرحوم سيد جعفر پيشه وری در شصت سال پيش طنين انداز فضای سنگين سياسی ايران است که گفته بود؛ ايران بر سر دو راه قرار دارد، يا شيوه استبداد را ميگزيند و در آن حال تمامی ملتهای ايران در سايه شوم نکبت و استبداد خواهند زيست و يا راه آزادی و دمکراسی را در پيش گيرد که در اين صورت تمامی ملتهای ساکن ايران در فضايی دوستانه برای برپائی يک زندگی شرافتمندانه در اين کشور خواهند کوشيد. اينک ايران بعد از شصت سال زخم استبداد و آپارتايد بر پيکرش باز بر سر دو راهی ايستاده است!
واقعاً چه کسانی از تحقق يک جمهوری لائيک، دمکراتيک، فدراليسم برابری طلبانه در ايران متضرر مي شود؟ ما وجدان آگاه تمامی مردم در ايران را به قضاوت می طلبيم. کدامين جريان و يا چه کسی است که در مقابل مطالبات ابتدائی مردم برای رسمی شدن و در تحصيل به زبان مادري ملتهای غيرفارس در ايران مقاومت می کند؟
کودکان خلق آذربايجان در اين مبارزه حق طلبانه پيشاپيش مبارزه برای رسمی شدن و تحصيل به زبان مادری قرار دارند، چرا که اين کودکان و نوجوانان هستند که در اولين قدم قربانی طلسمی می شوند که در آن فريب و آسيميلاسيون کودکان وحشيانه دنبال می شود. لذا کودکان بايستی بيشتر از هر کسی با اين توحش عليه آنان آشنا شوند. یه نظر ميرسد روز اول مهر ماه، بايستی به روز شورش مدنی عليه آپارتايد فرهنگی تبديل شود و کودکان و نوجوانان با عدم حضوربر سر کلاس درس در اول مهر ماه پرده از چهرهء کريه و زشت آپارتايد فارس بدرند و اعتراض خود را عليه ضديت با زبان ترکی در ايران نشان دهند.
اوشاق لايميزين مبارزه سينه عشق اولسون
يونس شاملي
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر