سايت بازتاب * که محل انتشار نظريات و تئوريهاي شخص محسن رضايي ميباشد در جديدترين اقدام ضد آذربايجاني خود به تهديد علني جمهوري آذربايجان ** پرداخته است.
مدتهاي زيادي است که گروهکهاي ساده لوح ٫ نا آگاه به مسائل تاريخي و سياسي اقدام به نامگذاري بر جمهوري آذربايجان (آذربايجان شمالي) نموده و آنرا ؛ ايران شمالي ؛ ميخوانند. اين خود آشکارترين سند محکوميت رژيم فاشيست ايران در دخالت در امور داخلي يک کشور است و ميتوان با استفاده از آن ٫ به مجامع بين المللي شکايت نمود.
انتشار نشريات و پخش متناقض اخبار تاريخي از ديگر اعمال اين رژيم بر عليه آذربايجان ميباشد. دستگيري ٫ شگنجه و قتل فعالان و نيز ايجاد اختلافات طايفه اي در بين ملت آذربايجان (مثال: اردبيل و تبريز) ٫ نسل کشي پنهان (با مهاجرت تورکها) ٫ نسل کشي زباني (با ممنوعيت استفاده از و آموزش به زبان تورکي آذربايجاني) و … همه و همه ماهيت اين رژيم را آشکار ميسازد اما او قدرت دارد و ما نداريم !! منظورم واضح است. فردا با رژيم ايران و اشغال نظامي مواجه شده ايم و دستمان خالي است ٫ هم شمال و هم جنوب !!
آذربايجان با تاريخ و ملتش در جهان ثبت شده است. همچون ديگر کشورهاي آسيايي ٫ مدتها دست به دست گشته و بخشهاي زيادي از خاک خود را از دست داده است. ولي بهيچوجه از اصالت ٫ فرهنگ و زبان خود بيگانه نشده است. سالها تحت سلطه فارس و روسيه بودن و ممنوعيت تکلم به زبان مادري نتوانسته است شکاف فيزيکي موجود بين اين ملت را به شکاف معنوي تبديل کند. برعکس ملت آذربايجان (شمالي و جنوبي) روز به روز خود را بيشتر از پيش نزديک احساس ميکنند.
تظاهرات در جمهوري آذربايجان و مخصوصا در پايتخت آن در حمايت از آذربايجان جنوبي يک واقعيت انکار ناپذير است. با اينکه جو حاکم بر آذربايجان شمالي نيز دست کمي از رژيم ايران ندارد و هر گونه مخالفتي به شدت سرکوب ميشود ٫ ملت آذربايجان تظاهرات خود را حتي به مقابل سفارت رژيم فاشيست ايران کشاندند. با اينکه تعدادي نيز دستگير و حتي شکنجه شدند اما اتحاد موجود در بين اين ملت عميقتر و مستحکمتر ميشود. پرت و پلاهاي کوچه بازاري سفير مانقورد رژيم در باکو بر اين دلالت دارد که بيداري ملت آذربايجان بسيار سهمگين خواهد بود.
تهديد علني محسن رضاييها از آنجا اهميت دارد که از زبان يک جنگ آفرين و يک قاتل تمام عيار بيان ميشود. همو که در دستگاه فاسد ايران اختيارات قابل توجهي دارد. استفاده از کلمه ايران شمالي بجاي آذربايجان شمالي ٫ و تهديد به تغذيه مخالفان ارضي آذربايجان (در وهله اول خود رژيم فارس و در وهله دوم داشناکهاي ارمني) نميتواند از قلم يک فرد معمولي نشت کرده باشد. در پشت اين نوشته ها ٫ تئوريهاي خطرناکي نهفته است.
محسن رضاييها به هيچ وجه از کمکهاي مادي و نظامي ايران به رژيم اشغالگر ارمنستان ناراضي نيستند. اينان از اقدامات ضد بشري داشناکها خرسندند و حتي به آن کمک نيز مينمايند. قراردادهاي گوناگون ٫ صادرات مواد اوليه به زيرقيمت ٫ تائيد در محافل بين المللي و نيز حمايت آشکار از رژيم ارمنستان (که در عرف سياست به دخالت و همکاري با کشوري در جهت تهديد ديگر کشورها ترجمه ميشود) ٫ از ديد اين دشمنان آذربايجان کارهاي عادي محسوب ميشوند.
تشکيل مراسم و جشنواره هاي ويژه در کشورهاي پارس زبان ! کمکهاي بلاعوض و نيز سرازير کردن امکانات آموزشي رايگان به اين کشورها (در حالي که در داخل ايران همه محتاج اين امکانات هستند) ٫ نيز دخالت در امور ديگران محسوب نميگردند ! البته از ديد اين دشمنان آذربايجان.
اما وقتي نوبت به آذربايجان و يا تورکيه ميرسد ٫ آسمان به زمين ميايد و سيستم تنفسي رضاييها با مشکل مواجه ميشود.
تشکيل کنگره هاي عمومي براي آذربايجانيهاي دنيا٫ يکي از اقدامات بجايي است که کم کم جاي خود را در مجامع بين المللي پيدا مينمايد. اين کنگره ها ثمرات دراز مدتي براي تمامي آذربايجانيها به ارمغان خوهد آورد البته اگر مانند گذشته خود را بازيچه و مسخره سياستبازان رياکار ننمايد.
آذربايجاني در تمام نقاط جهان پراکنده است. در اکثر کشورها زندگي ميکند ولي آن اتحاد لازمه را ندارد. اتحاد ضروريي که در تاريخ معاصر ميتوانست مانع اشغال قاراباغ شود. آيا براي دفاع از سرزمين و ملت خود نبايستي متحد شد؟
اگر در دورترين نقطه آفريقا (مثلا به قول احمد اوبالي٫ ماداگاسکار) به يک فارس بربخورند ! که اتفاقا مسلمان هم باشد (البته دومي ضروري نيست) برايش دانشگاه ساخته و هر ماه برايش آبنبات حواله ميکنند. جشنواره هاي فردوسي شناسي برايش برگزار ميکنند و دکتراي افتخاري از دانشگاهها ميخرند. آيا اين به عنوان دخالت در امور داخلي آن کشور آفريقايي محسوب ميشود؟ اگر آن نيست پس اين هم نميتواند باشد.
جشنواره هاي فرهنگي و علمي آذربايجانيان بايستي از اينهم بيشتر تشکيل شوند. تجمعات ملي يکي از اصول پايداري است. ملت آذربايجان بايستي با هم نزديکتر شده و براي هم فرصت اتحاد ايجاد کنند.
حمايتهاي آشکار و پنهان رژيم شوونيست فارس از پ.ک.ک (شناخته ترين و وحشيترين گروهک تروريست) و داشناکهاي ارمني (به خطرناکي پ.ک.ک) بر هيچ کس پوشيده نيست. براي فشار آوردن بر آذربايجان و تورکيه از انواع حيله هاي ضد بشري استفاده ميکنند. براي کردهاي تورکيه دل ميسوزانند ولي کوردهاي محصور در ايران را نابود ميکنند ! براي عدم داشتن حق تحصيل به زبان کوردي در تورکيه نگرانند و حقوق بشرشان داغ ميکند اما زبان کوردهاي محصور در ايران را از حلقوم در مياورند. تهديدها و کمکهاي هدفدار رژيم فاشيست نبايستي ما را از مسير واقعي خودمان منحرف کنند. اين توصيه براي کوردها نيز صادق است. گول تاريخ سازي فارسها را نخوريد و با آذربايجان درنيافتيد.
يکي از شعارهاي ملت آذربايجان در انقلاب خرداد و تظاهرات مهرماه اينبود که : آذربايجان بير اولسون ٫ مرکزي تبريز اولسون. از آن به بعد خواب از چشمان تئوري سازان رژيم گرفته شد٫ چرا که خود را با ملتي مواجه ديدند که در عرض يکهفته به وطنپرستترين و مليگراترين ملتها بدل شد. تا آنروزها ملت آذربايجان به صورت خاموش به ظلمها نگريسته و حتي آنرا قبول ميکردند ولي امروز ديگر همه چيز عوض شده و ملت آذربايجان راه اصلي خود را انتخاب نموده است. براي همواري اينراه زحمت و هزينه بسياري بايد.
رژيم جمهوري آذربايجان با تکيه بر غير از ملت خود ٫ کار خود و آينده آذربايجان را تار ميکند. با همکاري يکجانبه با آمريکا ٫ با دوستيهاي بدون هدف با اسرائيل٫ با ملايمت بيمورد با ارمنستان ٫ با خود کوچک بيني خود در مقابل روسها ٫ با اعتماد بيجا با رژيم ايران ٫ با … راه به کجا ميبرد؟
آينده اين رژيم تاريک است. مرحوم حيدرعلي اوف سياست را اينگونه تعريف نميکرد.
تهديدهاي روزانه ايران براي ما گران تمام خواهد شد. اگر امروز مقابله به مثل نکنيم فردا دير خواهد بود. هي نگويند براي مسلح شدن زود است !! آنها خود را يا بخواب زده اند و يا از داخل ما را ميپوسانند. زمان براي مسلح شدن خيلي وقت است گذشته و امروز روزي است که بايد آستينها را بالا زد.
پس پريروز با تجزيه آذربايجان ٫ پريروز با سرکوب ملت آذربايجان در جنوب ٫ ديروز با همکاري با ارمنستان براي اشغال قاراباغ و کمک به کوردها براي اشغال بخشهاي غربي آذربايجان ٫ امروز با ايران شمالي خواندن جمهوري آذربايجان ٫ فردا بايستي خود را مرده حساب کنيم.
کنگره ها ٫ جشنواره ها و برنامه هاي مخصوص ملت تورک (در آذربايجان ٫ تورکيه و يا ديگر کشورهاي تورک) بايد و بايد برگزار شوند. ملت آذربايجان بايستي به کمک ديگر کشورهاي تورک ٫ سرزمين تجزيه شده خود را بدست آورده و در جامعه بين المللي به عنوان يک کشور مستقل با تاريخي ۱۰ هزار ساله و فرهنگي غني مطرح شود. آذربايجان قديميترين کشوري است که در آن زن و مرد از حقوق مساوي برخوردار ميبوده اند که اين نشانه دموکرات بودن آنهاست. حقوق مساوي زن و مرد پايه و اساس دموکراسي است.
آذربايجان و ملت آن يکي از استوارترين و پايدارترينها هستند ٫ نگذاريم اين واقعيت از بين برود.
مسعود انتظار
۲۷/۰۹/۲۰۰۶
گلاسگو
مدتهاي زيادي است که گروهکهاي ساده لوح ٫ نا آگاه به مسائل تاريخي و سياسي اقدام به نامگذاري بر جمهوري آذربايجان (آذربايجان شمالي) نموده و آنرا ؛ ايران شمالي ؛ ميخوانند. اين خود آشکارترين سند محکوميت رژيم فاشيست ايران در دخالت در امور داخلي يک کشور است و ميتوان با استفاده از آن ٫ به مجامع بين المللي شکايت نمود.
انتشار نشريات و پخش متناقض اخبار تاريخي از ديگر اعمال اين رژيم بر عليه آذربايجان ميباشد. دستگيري ٫ شگنجه و قتل فعالان و نيز ايجاد اختلافات طايفه اي در بين ملت آذربايجان (مثال: اردبيل و تبريز) ٫ نسل کشي پنهان (با مهاجرت تورکها) ٫ نسل کشي زباني (با ممنوعيت استفاده از و آموزش به زبان تورکي آذربايجاني) و … همه و همه ماهيت اين رژيم را آشکار ميسازد اما او قدرت دارد و ما نداريم !! منظورم واضح است. فردا با رژيم ايران و اشغال نظامي مواجه شده ايم و دستمان خالي است ٫ هم شمال و هم جنوب !!
آذربايجان با تاريخ و ملتش در جهان ثبت شده است. همچون ديگر کشورهاي آسيايي ٫ مدتها دست به دست گشته و بخشهاي زيادي از خاک خود را از دست داده است. ولي بهيچوجه از اصالت ٫ فرهنگ و زبان خود بيگانه نشده است. سالها تحت سلطه فارس و روسيه بودن و ممنوعيت تکلم به زبان مادري نتوانسته است شکاف فيزيکي موجود بين اين ملت را به شکاف معنوي تبديل کند. برعکس ملت آذربايجان (شمالي و جنوبي) روز به روز خود را بيشتر از پيش نزديک احساس ميکنند.
تظاهرات در جمهوري آذربايجان و مخصوصا در پايتخت آن در حمايت از آذربايجان جنوبي يک واقعيت انکار ناپذير است. با اينکه جو حاکم بر آذربايجان شمالي نيز دست کمي از رژيم ايران ندارد و هر گونه مخالفتي به شدت سرکوب ميشود ٫ ملت آذربايجان تظاهرات خود را حتي به مقابل سفارت رژيم فاشيست ايران کشاندند. با اينکه تعدادي نيز دستگير و حتي شکنجه شدند اما اتحاد موجود در بين اين ملت عميقتر و مستحکمتر ميشود. پرت و پلاهاي کوچه بازاري سفير مانقورد رژيم در باکو بر اين دلالت دارد که بيداري ملت آذربايجان بسيار سهمگين خواهد بود.
تهديد علني محسن رضاييها از آنجا اهميت دارد که از زبان يک جنگ آفرين و يک قاتل تمام عيار بيان ميشود. همو که در دستگاه فاسد ايران اختيارات قابل توجهي دارد. استفاده از کلمه ايران شمالي بجاي آذربايجان شمالي ٫ و تهديد به تغذيه مخالفان ارضي آذربايجان (در وهله اول خود رژيم فارس و در وهله دوم داشناکهاي ارمني) نميتواند از قلم يک فرد معمولي نشت کرده باشد. در پشت اين نوشته ها ٫ تئوريهاي خطرناکي نهفته است.
محسن رضاييها به هيچ وجه از کمکهاي مادي و نظامي ايران به رژيم اشغالگر ارمنستان ناراضي نيستند. اينان از اقدامات ضد بشري داشناکها خرسندند و حتي به آن کمک نيز مينمايند. قراردادهاي گوناگون ٫ صادرات مواد اوليه به زيرقيمت ٫ تائيد در محافل بين المللي و نيز حمايت آشکار از رژيم ارمنستان (که در عرف سياست به دخالت و همکاري با کشوري در جهت تهديد ديگر کشورها ترجمه ميشود) ٫ از ديد اين دشمنان آذربايجان کارهاي عادي محسوب ميشوند.
تشکيل مراسم و جشنواره هاي ويژه در کشورهاي پارس زبان ! کمکهاي بلاعوض و نيز سرازير کردن امکانات آموزشي رايگان به اين کشورها (در حالي که در داخل ايران همه محتاج اين امکانات هستند) ٫ نيز دخالت در امور ديگران محسوب نميگردند ! البته از ديد اين دشمنان آذربايجان.
اما وقتي نوبت به آذربايجان و يا تورکيه ميرسد ٫ آسمان به زمين ميايد و سيستم تنفسي رضاييها با مشکل مواجه ميشود.
تشکيل کنگره هاي عمومي براي آذربايجانيهاي دنيا٫ يکي از اقدامات بجايي است که کم کم جاي خود را در مجامع بين المللي پيدا مينمايد. اين کنگره ها ثمرات دراز مدتي براي تمامي آذربايجانيها به ارمغان خوهد آورد البته اگر مانند گذشته خود را بازيچه و مسخره سياستبازان رياکار ننمايد.
آذربايجاني در تمام نقاط جهان پراکنده است. در اکثر کشورها زندگي ميکند ولي آن اتحاد لازمه را ندارد. اتحاد ضروريي که در تاريخ معاصر ميتوانست مانع اشغال قاراباغ شود. آيا براي دفاع از سرزمين و ملت خود نبايستي متحد شد؟
اگر در دورترين نقطه آفريقا (مثلا به قول احمد اوبالي٫ ماداگاسکار) به يک فارس بربخورند ! که اتفاقا مسلمان هم باشد (البته دومي ضروري نيست) برايش دانشگاه ساخته و هر ماه برايش آبنبات حواله ميکنند. جشنواره هاي فردوسي شناسي برايش برگزار ميکنند و دکتراي افتخاري از دانشگاهها ميخرند. آيا اين به عنوان دخالت در امور داخلي آن کشور آفريقايي محسوب ميشود؟ اگر آن نيست پس اين هم نميتواند باشد.
جشنواره هاي فرهنگي و علمي آذربايجانيان بايستي از اينهم بيشتر تشکيل شوند. تجمعات ملي يکي از اصول پايداري است. ملت آذربايجان بايستي با هم نزديکتر شده و براي هم فرصت اتحاد ايجاد کنند.
حمايتهاي آشکار و پنهان رژيم شوونيست فارس از پ.ک.ک (شناخته ترين و وحشيترين گروهک تروريست) و داشناکهاي ارمني (به خطرناکي پ.ک.ک) بر هيچ کس پوشيده نيست. براي فشار آوردن بر آذربايجان و تورکيه از انواع حيله هاي ضد بشري استفاده ميکنند. براي کردهاي تورکيه دل ميسوزانند ولي کوردهاي محصور در ايران را نابود ميکنند ! براي عدم داشتن حق تحصيل به زبان کوردي در تورکيه نگرانند و حقوق بشرشان داغ ميکند اما زبان کوردهاي محصور در ايران را از حلقوم در مياورند. تهديدها و کمکهاي هدفدار رژيم فاشيست نبايستي ما را از مسير واقعي خودمان منحرف کنند. اين توصيه براي کوردها نيز صادق است. گول تاريخ سازي فارسها را نخوريد و با آذربايجان درنيافتيد.
يکي از شعارهاي ملت آذربايجان در انقلاب خرداد و تظاهرات مهرماه اينبود که : آذربايجان بير اولسون ٫ مرکزي تبريز اولسون. از آن به بعد خواب از چشمان تئوري سازان رژيم گرفته شد٫ چرا که خود را با ملتي مواجه ديدند که در عرض يکهفته به وطنپرستترين و مليگراترين ملتها بدل شد. تا آنروزها ملت آذربايجان به صورت خاموش به ظلمها نگريسته و حتي آنرا قبول ميکردند ولي امروز ديگر همه چيز عوض شده و ملت آذربايجان راه اصلي خود را انتخاب نموده است. براي همواري اينراه زحمت و هزينه بسياري بايد.
رژيم جمهوري آذربايجان با تکيه بر غير از ملت خود ٫ کار خود و آينده آذربايجان را تار ميکند. با همکاري يکجانبه با آمريکا ٫ با دوستيهاي بدون هدف با اسرائيل٫ با ملايمت بيمورد با ارمنستان ٫ با خود کوچک بيني خود در مقابل روسها ٫ با اعتماد بيجا با رژيم ايران ٫ با … راه به کجا ميبرد؟
آينده اين رژيم تاريک است. مرحوم حيدرعلي اوف سياست را اينگونه تعريف نميکرد.
تهديدهاي روزانه ايران براي ما گران تمام خواهد شد. اگر امروز مقابله به مثل نکنيم فردا دير خواهد بود. هي نگويند براي مسلح شدن زود است !! آنها خود را يا بخواب زده اند و يا از داخل ما را ميپوسانند. زمان براي مسلح شدن خيلي وقت است گذشته و امروز روزي است که بايد آستينها را بالا زد.
پس پريروز با تجزيه آذربايجان ٫ پريروز با سرکوب ملت آذربايجان در جنوب ٫ ديروز با همکاري با ارمنستان براي اشغال قاراباغ و کمک به کوردها براي اشغال بخشهاي غربي آذربايجان ٫ امروز با ايران شمالي خواندن جمهوري آذربايجان ٫ فردا بايستي خود را مرده حساب کنيم.
کنگره ها ٫ جشنواره ها و برنامه هاي مخصوص ملت تورک (در آذربايجان ٫ تورکيه و يا ديگر کشورهاي تورک) بايد و بايد برگزار شوند. ملت آذربايجان بايستي به کمک ديگر کشورهاي تورک ٫ سرزمين تجزيه شده خود را بدست آورده و در جامعه بين المللي به عنوان يک کشور مستقل با تاريخي ۱۰ هزار ساله و فرهنگي غني مطرح شود. آذربايجان قديميترين کشوري است که در آن زن و مرد از حقوق مساوي برخوردار ميبوده اند که اين نشانه دموکرات بودن آنهاست. حقوق مساوي زن و مرد پايه و اساس دموکراسي است.
آذربايجان و ملت آن يکي از استوارترين و پايدارترينها هستند ٫ نگذاريم اين واقعيت از بين برود.
مسعود انتظار
۲۷/۰۹/۲۰۰۶
گلاسگو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر