۱۳۸۵ مرداد ۷, شنبه

بیانیه جمعی از مدیران مسئول نشریات دانشجویی آذربایجان

تا قبل از قیام مدنی، دمکراتیک و استقلالطلبانه ملت ترک آذربایجان و سرکوب وحشیانه آن از سوی رژیم فاشیستی فارس در اردیبهشت و خرداد ماه 1385، رژیم وانمود میکرد و یا اینگونه درک میکرد که ارتباطی میان ملت و فعالان دانشجوئی و غیردانشجویی که خواهان حق تعیین سرنوشت ملی در آذربایجان میباشند وجود ندارد و ملت کاملا مشروعیت رژیم را پذیرفتهاند و فقط تعدادی دانشجوی احساساتی و احیانا تحت تأثیر بیگانگان، هر از گاهی مطلبی در خصوص حقوق ملی ترکهای آذربایجان مینویسند و یا شب شعری برگزار میکنند و یا جلسهای تشکیل میدهند و در آن از مفاهیمی مانند ملت ترک آذربایجان جنوبی، منافع آن و پایان دادن به سلطه و استثمار فاشیسم فارس بر آذربایجان سخن میرانند و اینان ابدا تأثیری بر توده ملت ترک ندارند و نخواهند داشت. اما تحولات انقلابی نیمه دوم فصل بهار 1385 و عزم ملی در برگزاری کنگره ملی قلعه بابک و چهلم شهدای خرداد ماه سال 85 و شعارهایی که در اعتراضات ملت ترک بر علیه سلطه فاشیسم فارس بر آذربایجان سرداده شد و شهدایی که در این راه مقدس از سوی ملت ترک تقدیم شد، پایان دوران ننگین فارسگرایی و ایرانگرایی در آذربایجان را حداقل در بعد نظری با صدای بلند به تمامی خفتگان و روشنفکرنمایان فارسزده ترک آذربایجانی اعلام کرد که دیگر جایی برای گفتمانهایی که سخنگوی منافع نامشروع فاشیسم فارس در آذربایجان هستند وجود ندارد و آنها بایستی یا از گذشته خود توبه نموده و به صف ملت برای مبارزه ملی بر علیه فاشیسم فارس بپیوندند یا اینکه در مقابل موج رو به رشد حرکت ملی آذربایجان قرار گرفته و به زبالهدان تاریخ سپرده خواهند شد.
تحولات چند ماه اخیر اوایل سال 1385 هم در صحنه سیاست داخلی و هم در صحنه سیاست منطقهای، انسجام ملی بر مبنای نگرش رئالیستی را افزایش داد و نشان داد که حرکت ملی ترکهای آذربایجان فقط بایستی بر ملت ترک آذربایجان جنوبی تکیه کند و انسجام ملی در داخل و خارج را افزایش داده و به شکافهای سیاسی، فکری و فرهنگی پایان دهد. به ویژه که بخش عمدهای از این شکافها ناشی از این بود که عدهای از فعالین گمان میکردند که میتوانند در درون شبه اپوزیسیون ظاهرا دموکراتیک ولی عملا فاشیست فارس، متحدی برای حرکت ملی آذربایجان دست و پا نمایند و از طریق ائتلاف با آنان هم هزینههای پرداخت شده از سوی حرکت ملی آذربایجان را کاهش دهند و هم به اهداف حرکت ملی آذربایجان بطور نسبی دست پیدا کنند. اما با مواضع فاشیستی، مزورانه و ریاکارانه شبه اپوزیسیون فارس در داخل و خارج کشور و بعضا سکوت توأم با رضایت بسیاری از آنان عملا امکان خوشبینی به شبه اپوزیسیون فارس منتفی گردید. متقابلا منافع مشترک با ملل غیر فارس مانند اعراب، کردها، بلوچها، ترکمنها و اظهار همدردی آنان با ملت ترک آذربایجان نشان داد که همکاری و حتی ائتلاف با آن ملل حداقل تا بدست آوردن حق تعیین سرنوشت و بیرون راندن فاشیسم فارس از آذربایجان، عربستان، کردستان، بلوچستان و ترکمنصحرا یک الزام منطقی و ضروری است.
رژیم با درک قیامهای سلسلهوار ملی در عربستان(خوزستان)، کردستان، بلوچستان و آذربایجان و از سر استیصال و عدم مشروعیت به دستگیریهای گسترده و ایجاد رعب و وحشت در میان ملت پرداخته است تا به زعم خود بعد از کشتارها و جنایتهای خرداد ماه زهر چشم دیگری از ملت ترک آذربایجان بگیرد. اما غافل از اینکه این دستگیری، شکنجهها و شهادتها مشروعیت حرکت ملی آذربایجان را در میان توده ملت افزایش داده و گفتمان حرکت ملی آذربایجان را با سرعت بیشتری توسعه میدهد تا روزی که دیگر جایی برای فارسگرایی و ایرانگرایی در آذربایجان نماند و به جای آن گفتمان حرکت ملی آذربایجان یعنی حق تعیین سرنوشت ملی و تشکیل دولت ملی آذربایجان تحقق عینی بیابد.
رژیم که دانشجویان را حلقه اصلی و محرک و انرژیدهنده اصلی قیام ملی اردیبهشت و خرداد ماه 1385 آذربایجان میداند، با تعطیل کردن نشریات دانشجویی و دستگیری فعالان دانشجویی آذربایجان قصد دارد به انتقامگیری از دانشجویان بپردازد. اما گستردگی قشر دانشجو و فارغالتحصیلان دانشجویی در آذربایجان و امکان ارتباط چهرهبهچهره جنبش دانشجویی با ملت ترک امکان رساندن پیامهای حرکت ملی آذربایجان را به دانشجویان میدهد و رژیم نمیتواند مانع آن شود. بنابراین در شرایط فعلی در صورت تداوم فشار بر نشریات دانشجویی سایتهای اینترنتی و مهمتر از آن آگاهی دادن به تکتک ملت ترک وظیفه جنبش دانشجویی در درون توده ملت ترک میباشد و در دانشگاه علیرغم محدودیتهای اعمال شده از سوی رژیم، برگزاری مناسبتهای ملی ترکهای آذربایجان تداوم خواهد یافت تا مسئله ملی آذربایجان و مبارزه برای احقاق حقوق ملی فوریترین مسئله هر ترک آذربایجانی باشد. انتظار ترحم از این رژیم فاشیستی فارس و شبه اپوزیسیون فارس فاشیستتر از آن انتظار بیهوده و خیالبافی بیش نیست. هر ملتی بایستس رأسا مبارزه ملی خود را برای احقاق حقوق خویش ادامه دهد و هزینه آن را نیز بپردازد که البته دانشجویان با توجه به ضعف و فقدان نهادهای مدنی مانند احزاب در آذربایجان نقش پیشرو و خطشکن را در حرکت ملی آذربایجان حداقل به لحاظ نظری ایفاء میکنند و این انتظار طبیعی از دانشگاهها میرود که با توجه به آگاهی، حساسیت و واقعگرایی بر مبنای منافع ملی همه در صحنه سیاست داخلی و همه در صحنه سیاست منطقهای و بینالمللی به تبیین منافع ملی و هدایت حداقل نظری حرکت ملی آذربایجان بپردازند.
بعضا در سایتهای آذربایجانی مقالاتی به چاپ میرسد که نشان میدهد هنوز عدهای در چارچوب مفهوم فاشیستی و توتالیتر ایران در پی تعقیب منافع ملی آذربایجان میباشند. این طیف هرچند بویژه بعد از تحولات چند ماه اخیر کاملا به انزوا افتاده است، با اینحال همچنان به خیالبافی و رماننویسی ادامه میدهند. به این دوستان نیز یادآور میشویم که واقعیات تلخ را دیده و دوست و دشمن را بشناسند و از دشمن خود در خیالات خویش طلب دوستی نکنند. البته او با هزاران زبان دشمنی خود را ابراز میکند اما این دوستان ظاهرا از زندگی با واقعیات پرهیز دارند و همچنان دوست دارند در عالم رماننویسی همه را دوست داشته باشند و ابدا دشمنی نداشته باشند. اما این دوستان بهتر است بدانند سیاست داخلی و بینالمللی و دوستیها و دشمنیها در آن بر مبنای منافع جریان مییابد نه ا.هام ایده­آلیستی. بنابراین از تخدیر ملت دست بردارند و به صف مبارزه ملی بپیوندند و راهی جز این نیز برای رهایی ملت ترک متصور نیست. البته تاکتیکها میتواند در مسیر مبارزه ملی برای استراتژی حرکت ملی آذربایجان که همانا رسیدن به استقلال ملت برزگ ترک میباشد تغییر یابد، ولی استراتژی آن قابل تعدیل و یا تغییر نیست.

جمعی از مدیران مسئول نشریات دانشجویی آذربایجان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر