۱۳۸۵ مرداد ۵, پنجشنبه

فقط و فقط به منافع ملی آذربایجان بیندیشیم، همین وبس!

خورشید در سحرگاه روز چهارشنبه 26 جولای سال 2006 میلادی( چهارم مرداد سال 1385) در حالی درسواحل شرقی دریای مدیترانه طلوع کرد که از آتش و برق انفجار صدها موشک و راکت، شهرهای لبنان و شمال اسرائیل به اندازه کافی نورانی بود!
در واقع 15 روز پیش به دنبال به اسارت گرفته شدن دو سرباز اسرائیلی توسط نیروهای حزب الله، جنگ ششم اعراب واسرائیل شروع شد و به همین راحتی هزاران موشک و گلوله توپ و راکت راهی سرزمینها طرفین شد! اما شدت و وسعت جنگی که در حال وقوع است حکایت از آمادگی گسترده و قبلی هر دو طرف تخاصم برای چنین روزهای سرنوشت سازی دارد.
درجنگهای سابق اعراب و اسرائیل( 1982،1973،1967،1956،1948) دهها هزار نفر جان باخته اند. اکثر این جانباختگان عرب و مسلمان هستند. تقریبا در همه این جنگها ارتش اسرائیل توانسته است تا به اهداف مطلوب خود دست یابد. اکنون ششمین جنگ آغاز شده است و اسرائیل قصد دارد تا نیروهای شبه نظامی حزب الله را تارو مار کند ومجددا منطقه حائلی را تا کناره های رود لیتانی بوجود آورد. محو حزب الله و ایجاد منطقه حایل در جنوب لبنان به معنای از دست رفتن موقعیت استراتژیک ایران وسوریه در خط اول رویاروی با اسرائیل است. در واقع اضمحلال نیروهای ایدئولوژیک حزب الله در جنوب شیعه نشین لبنان، به معنای بریده شدن بازوی رژیم بعث سوریه و قطع انگشت شصت رژیم دیکتاتور، فاشیست و شوونیست جمهوری اسلامی ایران است. بدون وجود شبه نظامیان حزب الله در جنوب لبنان، تهران و دمشق همانند کسانی هستند که درون خانه خود سنگر گرفته و قصد نبرد با توپخانه دشمن را دارند. هر دوی این رژیمها مشابه هم هستند و به رعایت دموکراسی و احترام به ارزشهای انسانی به هیچ وجه علاقه مند نمی باشند. در این میان آنچه که مربوط به ملت آذربایجان می شود رژیم جمهوری اسلامی ایران است.
رژیمی که بعد از انقلاب عظیم و مردمی در سال 1357 بر سراسر ایران حاکم شد به هیچوجه نظام مورد نظر انقلابیون نبود. ملتها و قومیتهای ساکن در ایران پس از 57 سال مبارزه به شدت خونین با پان آریانیسم وحشی پهلوی و تقدیم بیش از یک میلیون نفر شهید، هرگز مایل به استقرار چنین حکومت مرتجع و سارقی بر ایران نبودند. در واقع با اتحاد گروههای شوونیست فارسپرست و دسته های فاشیست ولایت پرست، همه نیروهای مترقی و مردم گرا اعم از قومی، دینی وسیاسی سرکوب شدند و نتایج انقلاب به سرقت رفت. تحت چنین شرایطی بود که تقریبا از فردای 22 بهمن سال 1357 همه مناطق قومی ایران اعم از آذربایجان، خوزستان، ترکمن صحرا، کردستان، بلوچستان و قشقایستان دچار ناآرامی های بسیار شدید شدند.
طی سالهای 58 و 59، تحریم وسیع رفراندوم تعیین نوع نظام حاکم بر ایران و نیز انتخابات قانون اساسی توسط قومیتهای غیرفارس از یک طرف وبر پائی تظاهراتهای متعدد و صدها هزار نفری مردم در سراسرایالات بخصوص در آذربایجان و تبریز از سوی دیگر، بدیهی ترین استدلال برای اثبات غیر ملی بودن این رژیم است. برخورد نیروهای رژیم جدید با این اعتراضات، فقط به شکل سرکوب بی رحمانه مردم معترض بود. در این سرکوبها هزاران نفر در خیابانها و دهها هزار نفر در زندانهای مخوف، کشته و اعدام شدند. با شروع شدن جنگ در 31 شهریور ماه 1359 سرکوب اعتراضات مردمی خونین تر شد. به این ترتیب نیروهای مترقی توسط سربازان ولایت تارو مار شدند و کشور وارد برهه ای سیاهتر از دوران سلطنت پهلوی گردید. آنها برای سرکوب ملت مجهزترین و کار آزموده ترین نیروهای ضد شورش را تدارک دیدند و از ساواکیهای سابق بهره ها گرفتند. همچنین رژیم برای انجام ترورها و عملیاتهای برون مرزی، سپاههای قدس و بدر و محمد را طراحی نمود.
هشت سال جنگ باشعارهای جنون آمیزی چون راه قدس از کربلا می گذرد و یا جنگ جنگ تا رفع کل فتنه در عالم، بر گرده ملل و اقوام ایران تحمیل شد وصدها هزار نفر بخصوص ازعربها، ترکها و کردها کشته و یا معلول شدند. نتیجه نهائی این جنگ، ابادانی اصفهان و شیراز و یزد و کرمان و تخریب سنگین شهرهای شمال غرب، غرب و جنوب غرب ایران بود.
گروه شبه نظامی حزب الله در جنوب لبنان زائیده چنین بطن متعفنی است. اگر تورکیه و ایران حق دارند تا نیروهای تروریست و قاتل پ ک. ک و پژاک را در عمق خاک عراق هدف قرار دهند بی شک اسرائیل نیز محق است تا شبه نظامیان آنتی یهود حزب الله را به مبارزه بطلبد. طبعا نویسنده این مقاله هرگز مایل به شستشوی گناهان اسرائیل نیست. دولت تل ابیب نیز جرایم بی شماری را مرتکب شده است. تظاهراتهای اعتراض آمیزی که در سراسر جهان علیه سیاستهای اسرائیل در جریان است بخوبی مبین میزان خشم افکار عمومی از اقدامات سران اسرائیل است.اما فعالین حرکت ملی آذربایجان هرگز نباید منافع ملی ملت مظلوم ومجروح آذربایجان جنوبی را در ترازوی عواطف دینی و یا مذهبی بسنجند!
بی تردید خواندن جمله بالا سبب ناراحتی برخی از دوستان صمیمی ما خواهد شد. اما لطفا بدون اینکه به هر دلیل از قرائت این متن منصرف شوید چند پاراگراف پایینتر را نیز مطالعه کنید.
در سال 1988 آتش جنگ داخلی در قره باغ شعله ور شد. هزاران ارمنی، ساکنان تورک، آذربایجانی، شیعه و مسلمان شهرهای این نواحی را هدف شبیخونهای حیوان صفتانه خود قرار دادند. حتی باکو پایتخت جمهوری آذربایجان شوروی نیر هدف حمله گسترده و خونین ارتش سرخ قرار گرفت. حمله ای که بعد از بهار پراگ دهه شصت تا آنروز نمونه ای برای آن در داخل اردوگاه شرق دیده نشده بود. همچنین سالهای اخرعمر اتحاد شوروی بر حملات داشناکهای ارمنی مورد حمایت سربازان ارتش سرخ، علیه قره باغ افزوده تر گردید. این حملات تا سال 1991 تحت پرچم شوروی سابق صورت می گرفت.
با استقلال آذربایجان شمالی و ارمنستان جنگ وارد مرحله جدیدی شد و به نبرد میان دو دولت و در واقع دو اردوگاه اسلام و مسیحیت تبدیل گردید. جنگ خونین ارمنستان علیه آذربایجان تا سال 1994 به طول انجامید.
شهرهای آذربایجان یکی بعد از دیگری سقوط کرد. بنحویکه در حال حاضر نزدیک به 20 درصد از اراضی مقدس آذربایجان شمالی در اشغال ارامنه است، دههال هزار تن شهید شده اند، بیش از 1.2 میلیون نفر در خاک آذربایجان آواره اند و از سرنوشت صدها اسیر مظلوم تورک خبری نیست.
طی این شش سال جمهوری اسلامی بعنوان مدعیترین دولت شیعه جهان برای شیعیان آذربایجان شمالی و برای کشوری که گهگاه از آن با عنوان پاره تن ایران نام می برند چه کرده است؟!
رژیم تهران بر خلاف همه پیش بینی های سیاسی جهان و بخصوص تئوری جنگ تمدنهای آقای هانتینگتون، نه تنها کوچکترین کمکی را به میلیونها آذربایجانی مظلوم در آنسوی ارس نکرد بلکه با ارسال مهمات و تدارکات به ارمنستان از پشت بر جهان اسلام، دنیای تورک و ملت آذربایجان خنجر زد و نشان داد که جنگ قره باغ نه فقط بظاهر جنگ صلیب با هلال بلکه در باطن میدان نبرد پان ایرانیسم و پان ارمنیسم با عنصر تورک و آذربایجانی است. اکنون شهرهای عزیزی چون خان کندی، آغدام، لاچین، فیزولی، خوجالی، زنگیلان، کلبجر، جبرائیل و قوبادلی مظلومانه منتظر سربازان فداکار تورک و بیرقهای برافراشته آذربایجان هستند. در چنین وضعیتی بی شک حرکت ملی آذربایجان می بایست فقط و فقط به آزادی اراضی آذربایجان اشغالی در شمال و جنوب بیندیشد همین و بس!
توان حرکت ملی آذربایجان محدود است. فعالین آذربایجانی هرگز مایل به تجرید از جهان اسلام نیستند. همانگونه که کشورهای اسلامی تنها در قالب قطعنامه های سازمان کنفرانس اسلامی از حاکمیت آذربایجان بر قره باغ دفاع کرده اند حرکت ملی آذربایجان نیز می تواند فقط با صدور بیانیه های اعتراض آمیز از حق حاکمیت ملتهای مظلوم دفاع کند.
فعالین رشید حرکت ملی آذربایجان بخوبی می دانند که فقط ملت آذربایجان جنوبی طی 85 سال گذشته در قیامهای خونین قشقائیستان، نسل کشی وحشتناک آذرماه سال 1325، قتل عام اعضاء و هواداران حزب خلق مسلمان، اعدامهای دهه شصت و کشتارمردم در سلسله قیامهای اخیرشهرهای آذربایجان، صدها هزار نفر کشته داده است. طی این مدت اقتصاد آذربایجان از خاک به خاکستر رسیده است و فرهنگ و زبان و تاریخ این ملت 7500 ساله به ذلیلانه ترین و رزیلانه ترین وجوهی تحریف و تحقیر شده است.
اکنون آذربایجان جز برای خود نمی تواند کاری کند. تورک هویت طلب آذربایجانی نه دشمن فارس است و نه دشمن کرد و روس و ارمنی. تورکها قطعا با هیچ ملتی دشمنی ندارند. حرکت ملی آذربایجان فقط و فقط به دنبال احقاق حقوق ملت آذربایجان است. گذشته ملت آذربایجان سرشار از مظلومیت و محرومیت می باشد. فقط اهالی آذربایجانی جنوبی در طول یکصد سال گذشته هدف نسل کشی های مخوف روسها، ارامنه، آسوریها، کردها و فارسها قرار گرفته اند.اما به رغم این همه جنایت خونین، آذربایجانی ها حتی یک بار نیز بر هیچ غیر تورک و یا غیر مسلمانی در آذربایجان نتاخته اند در حالیکه می توانستند دهها بار قویتر بتازند.
بعنوان مثال در سلسله قیامهای شهرهای تورک نشین به رغم کشتار مردم بی دفاع آذربایجان توسط نیروهای فارس زبان تهران، هیچ فارسی هدف حمله قرار نگرفت. عظمت حرکت به حدی بود که سراسر آذربایجان وارد قیام شد. بیش از 50 شهر تورک نشین چه در خیابانهای و چه در دانشگاهها قیام کردند. تبریز دو قیام میلیونی را در اول و هفتم خرداد ماه تجربه کرد. غرب آذربایجان شاهد خونین ترین قیامها گردید.
آیا در قیام خرداد ماه میلیونها انسان خشمگین نمی توانستد انتقام یکصد سال نسل کشی تورکها را باز پس گیرند؟! قدرت قیام آذربایجان به حدی بود که دور افتاده ترین کشورهای جهان را در دل افریقا و یا در انتهای آمریکا متوجه خود کرد.اما حتی یک کلیسا صدمه ندید و یا یک کرد مورد اذیت قرار نگرفت. چون حرکت ملی آذربایجان به هیچ وجه رودرروی اقوام و ملل دیگر نیست. ما آرزوی موفقیت و پیشرفت برای همه ملتهای همسایه خود داریم. اما هرگز و هرگز حتی از یک وجب از اراضی مقدس قره باغ و یا سرزمینهای مقدس غرب آذربایجان عقب نخواهیم نشست. آذربایجان جنوبی همه حقوق خودش را طلب می کند. ما همه اراضی خود را متحد خواهیم کرد و ملتی 35 میلیونی را در مساحتی به وسعت 300 هزار کیلومتر مربع به سوی آینده ای درخشان حرکت خواهیم داد. چرخهای انقلاب ما به حرکت در امده است.
اکنون آذربایجان برای رسیدن به سعادت ملی، مجددا کانون انقلاب گردیده و باردیگرهمچون مشعلی درغرب مشرق زمین افروخته شده است.در واقع قیام میلیونی، بی نظیر و متحد دهها شهر تورک نشین به مثابه حلقات آتشی است که قدرت حرکت ملی آذربایجان را نه تنها در آذربایجان جنوبی بلکه در سراسر ایران نشان می دهد. آذربایجان جنوبی مرزهای مشخص خود را داراست. ما با تمام وجود از حاکمیت ملی خویش بر وسعت مقدس سرزمین خود دفاع خواهیم کرد.
قدرت چرخش این چرخها در قیامهای عظیم خرداد ماه بر همه جهان مشخص شده است. حاجتی به توضیح نیست.جهان بخوبی می داند که آذربایجان در مسیر هزاران ساله تاریخ خود همیشه پیام آور صلح، عدالت، فرهنگ، تجارت و ابادانی بوده است. لذا تقویت آذربایجان بی شک به منزله تقویت ثبات و امنیت و رونق اقتصادی منطقه و جهان خواهد بود. فرایند ملت سازی تورک در آذربایجان هرگزهمانند روند ملت سازی فارس و ارمنی بر علیه دیگران شکل نگرفته و نخواهد گرفت. ما دوست همه ملتهای جهان هستیم
اکنون حرکت ملی باید همچون اشعه سوزاننده لیزر متمرکز شده فقط و فقط بر محور حقوق ملی خود متحد شود. درغیر اینصورت همچون درخشش یک فانوس بتدریج خاموش خواهیم شد. جز با اتحاد و وحدت و امید نمی توان موفق شد و اکنون ما در امیدوارترین و با نشاط ترین و متحدترین زمان حرکت ملی آذربایجان به سر می بریم. بدون کوچکترین اغراق و آگراندیسمان می توان گفت ملتی که بتواند در زیرسرنیزه های وحشی ترین و سرکوبگرترین رژیم آپارتاید جهان در بیش از 50 شهر به پا خیزد می بایست امیدوارترین وسرزنده ترین و ممتازترین ملت تاریخ شناخته شود.
اوضاع خاورمیانه رفته رفته به نقطه جوش نزدیکتر می شود. پایان معارک در لبنان و فلسطین و اسرائیل به معنای آغاز نبردهای جدیدی در خاورمیانه خواهد بود. اتفاق نظر دول قدرتمند جهان بر خلع سلاح حزب الله است. شورای امنیت در اقدامی بی سابقه خواهان عدم آتش بس در سرزمینهای عربی و اسرائیلی شده است. دبیر کل سازمان ملل نیز بر خلع سلاح حزب الله تاکید کرده است. پرزیدنت بوش به بهانه تشدید نا آرامی در عراق فرمان گسیل دهها هزار نیروی جدید را به خاورمیانه داده است. وزیر امور خارجه آمریکا صحبت از تولد خاورمیانه جدیدی می کند.
حزب الله و حماس بزودی خلع سلاح خواهند شد و ارتش لبنان و یا نیروهای ناتو در لبنان و نیروهای میانه رو در سرزمینهای خودگردان فلسطینی جایگزین این گروههای شبه نظامی خواهند گردید.
توجه کنید که ارتش لبنان و همچنین اقوام و مذاهب غیر مرتبط با حزب الله به هیچ وجه وارد جنگ علیه اسرائیل نشده اند. حتی کشورهای عربی و اسلامی نیز برای اتمام جنگ در منطقه از اهرمهای اتحادیه عرب و یا سازمان کنفرانس اسلامی بهره نگرفته اند. همه منتظر خلع سلاح حزب الله و قطع شدن انگشت شصت ایران هستند. ایرانی که زندان ملتها، قربانگاه حریت، مسلخ عدالت، مدفن انسانهای مبارز، مذبح اسلام و مقتل مساوات است.
درواقع بعد از به قدرت رسیدن پاسدار احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری ایران و نیز حاکم شدن نیروهای تندروی حماس در انتخابات اخیر فلسطین ، اسرائیل و غرب از آینده منطقه به شدت دچار واهمه شدند. وقتی که احمدی نژاد صحبت از محو اسرائیل می کند و یا حماس در مرامنامه خود موجودیت اسرائیل را انکار می کند کدام دولتی میتواند ساکت بماند؟!
هر سال بیش از 1 میلیارد تومان از بودجه ایران هدیه حزب الله می شود. با ده درصد از این بودجه، آذربایجان را میتوان از فقر اقتصادی نجات داد. آنها اخیرا صدها میلیون دلار به افغانستان و دهها میلیون دلار به تاجیکستان و ارمنستان و دولت حماس نیز پیشکش کرده اند.
رژیم آپارتاید هر کجا که آریائی ، شبه آریائی، شیعه و شبه شیعه البته وابسته به خود را می باید سیل کمکهای نقدی و جنسی خود را به سوی آنها سرازیر می کند. دولتی که پول ابنائ وطن را صرف اجانب می کند هرگز ملی نیست. لذا کنار رفتن حزب الله به معنای تشدید فروپاشی رژیم آپارتاید تهران است.
این رژیم بدنبال ساخت سلاح هسته ای است. دسترسی آنها به سلاح هسته ای یعنی مرگ آزادی در ایران و افزایش و استحکام زنجیرها.
اوضاع منطقه بس خطیر است. عرصه بین المللی آبستن نوزادهای جدیدی است. فینال جنگ خاورمیانه، میان ایران و آمریکا برگزار خواهد شد. زمان برگزاری این فینال نزدیک است.
هیچ دولتی جز(احتمالا) ونزوئلا در آنسوی کره زمین برای ایران اشکی نخواهد ریخت. همه منتظر روز واقعه هستند. متاسفانه شوونیزم فارس با برتری جوئی و تجزیه طلبی خود ایران را در معرض فروپاشی قرار داده است. مسئولیت هر حادثه ناگواری بر عهده شوونیستها و فاشیستهای مدافع اسلام آریائی است. آذربایجان به حق تعیین سرنوشت خود می اندیشد. نخستین پیام سلسله قیامهای شکوهمند ملت آذربایجان هویت مستقل، اقتصاد مستقل و سرزمین مستقل است.
فقط به آذربایجان فکر کنید و کمر بندها را محکم ببندید!
رشید پاشا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر