حرکت ملی آذربایجان بعد از قیام خرداد 85 وارد فاز جدید مبارزاتی خود شده است. بعد از حوادث خرداد بسیاری از مهره های نفوذی جمهوری اسلامی سوختند و پودر شده و به هوا رفتند و دیگر از آنها اثری نماند ولی جمهوری اسلامی بعد از قیام خرداد با شیوه های جدید و افراد جدید وارد مبارزه با ملت آذربایجان شده است و به این خاطر شیوه مبارزاتی، مبارزان پیشرو در مقابل حاکمیت به کلی تغییر کرده است. از “مبارزه مدنی”،” مبارزه منفی” در این شیوه دیگر خبری نسیت همه به”مقاومت عریان” رو آورده اند. جان و مال خود را در تبق اخلاص گذاشته با همه توان خود و با همه هستی خود پا به میدان مبارزه گذاشته اند از هیچ کس نمی هراسند چرا که راهشان رو به سوی حق و حقوق ملی دارد. استاد حسن دمیرچی از زندان تبریز می نویسد” یادلاری قوومویونجا شرینی سوومویونجا یاندی وار سوندی و یوخدور اولدی وار دوندی یوخدور” این عشق به وطن وآذربایجان از کجا نشات می گیرد؟ این چه عشقی است به حق طلبی، که پیر موسیقی آذربایجان با همه هستی خود(مادی و معنوی) پا به میدان مبارزه گذاشته است و مدافعان دروغین دموکراسی و حقوق بشر(خانم شیرین عبادی مدافع سیاست اتمی جمهوری اسلامی در خارج از کشور است، کسی نیست به این خانم بگوید مدافع حقوق بشر با یک دیپلمات، سیاستمدار… فرق دارد لطف کنید دیپلمات بازی در نیاورید) در ایران را روسیاه تاریخ کرده است.
عباس لسانی در اردبیل با تمام وجود با همه اهل و عیال و یاران صدیق خود به مبارزه با بی عدالتی و ظلم به ترکها “بایراق آزادی خواهی” را مثل “قارا اوغلان”* برداشته است و برای شهادت در راه ملت اعلام آمادگی می کند و به حرف خود عمل هم میکند. با یک اعتراض به حکم ناعادلانه خواب جاهلان و غفلت زدگان را بر آشفته می کند و دوباره بی دلیل به زندان می برند و خانواده اش را هم تهدید می کنند.
زندان زنجان در طول 5 ماه گذشته شاهد مبارز پیشرو دیگری بوده است که ترک ستیزان و ضد آذربایجانی ها را در حسرت یک عذرخواهی گذاشته است رضا عباسی از موسسین “کمیته دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان” با مقاومت مثال زدنی و با تمام سختی ها در مقابل زورگویان سر خم نکرده است و می رود به سمبل مبارزان زنجان و آذربایجان تبدیل شده است.
جواد عباسی مبارز بی ادعا و پرکار دیگری است که با تمام توان در راه ملت پیگر مطالبات ملت خویش است هر چند که حکمهای ناعادلانه روح ایشان را زخمی کرده و جسمش هم در زندان مرارتها دیده ولی باز به مقاومت آشکار و عریان در خوی و سلماس ادامه می دهد
مهندس غلامرضا امانی، وکیل صالح کامرانی، اکبر آزاد، یوروش مهر علی بیگلو، حسن راشدی، صاحبعلی خدابخشی… و هزاران مبارز بی شماری که کمتر چهره و نامشان شناخته شده است همه هستی خود را برای مبارزه صرف کرده اند و با مقاومت در مقابل ظلم و بی عدالتی به مبارزه بر خواسته اند و دشمنان آذربایجان را به عقب رانده اند.
این مبارزان پیشرو ترس را در وجود خود کشته اند ترس برای آنها معنی و مفهومی ندارد و جان هم برای آنها هدیه خداوند است برای فدا کردن در راه آذربایجان. این جانبازان عصر حاضر آذربایجان، سر و جان را در راه وطن میدهند ولی در مقابل زورگویان به ملت آذربایجان سر خم نمی کنند. مرام مبارزان پیشرو روشن و آشکار است”ما ترس را در وجودمان سوزانده ایم و خاکسترش را به باد داده ایم. دیگر در وجود ما ترسی وجود ندارد، در چشمه خون وضو ساخته ایم و در سجاده عشق نماز خوانده ایم” آپارتاید و استبداد به خاطر ترس ادامه حیات می دهد وقتی که ترس ملت بریزد دیگر آپارتایدی وجود نخواهد داشت. ترس حاکمیت از این است روزی تری همه ملت آذربایجان بریزد و غول آپارتاید را داخل شیشه کرده و آتش بزنند.
مقاومت عریان این مبارزان، طرفداران” مبارزه مدنی” و” مبارزه منفی” را به تعجب وا داشته است و بعضی از آنها هم ایستاده و از مبارزه اینها انگشت به دهان مانده اند و حیران مبارزه این عزیزان هستند. مقاومت عریان تئوریهای اصلاح طلبی را در آذربایجان به کلی کنار زد و نشان داد که این تئوریهای نازک و نارنجی به درد مناطق فارس نشین می خورد و آذربایجان شیوه مبارزاتی خود را دارد. چرا که حاکمیت به این گونه مبارزات(مدنی، منفی) کشک هم ساب نمی زند و تره هم خورد نمی کند.
گزارش دردهای آذربایجان و درد دل با نمایندگان دولت از آذربایجان هیچ دردی را دوا نخواهد و معاون رئیس جمهور هم می داند که در آذربایجان چه خبر است گزارش دادن به ایشان هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد این تاکتیک اشتباه فعالان حرکت ملی بعد از این قابل بخشش نیست نماینده ای که نتواند به حقوق قانونی موکلان خود رسیدگی کند باید از وکالت استئفا دهد ما نیازی به این نمایندگان نداریم اصلا ملت آذربایجان آنها را نماینده خود نمی دانند که ما آنها را به رسمیت بشناسیم و درد دلهای خود را پیش نامحرمان ببریم. این تز سوخته “فشار از پائین چانه زنی در بالا” امتحان خود را در دوره اصلاحات خاتمی پس داده است. برای آذربایجان فعلا نمی تواند کاربرد داشته باشد. چرا که آنکه چانه زنی می کند باید در درون دولت باشد که کسی از حرکت ملی آذربایجان در ساخت قدرت وجود ندارد علاوه بر آن کسی که چانه زنی می کند تا پای جان به مقاومت بایدادامه دهد که باز کسی از خود حرکت ملی در داخل قدرت نیست که این کار را بکند پس این تز نمی تواند برای آذربایجان در حال حاظر مثمر ثمر باشد. دوستانی که به دنبال این تز هستند در حال حاظر سخت در اشتباه هستند بزرگ کردن و تبلیغ نماینده ای که در داخل قدرت است و در یک انتخابات غیر دموکراتیک انتخاب شده است یک خطای استراتژیک برای حرکت ملی آذربایجان می باشد.این افراد نباید در حرکت ملی آذربایجان به صورت مثبت تبلیغ شوند و دکتر، دکتر ردیف کردن پیش نام یک نماینده دولت در شان فعالان حرکت ملی نیست.
در این میان فقط تز مبارزان پیشرو می تواند برای حال حاظر آذربایجان مثمر و ثمر باشد چرا که آنها به “مقاومت عریان” رو آورده اند و اساس مقاومت عریان هم تکیه بر ملت خود و داشته های مادی و معنوی ملت خود است و منسجم کردن انرژی این ملت برای پیدا کردن راه چاره است. ما باید یاد بگیریم و به ملت خود یاد دهیم فقط خودمان می توانیم آذربایجان را به سعادت برسانیم غیر ما کسی نه می خواهد و نه می تواند. مبارزان پیش رو در عمل این درس بزرگ را به ملت خود یاد می دهند. و در هر مبارزه اجتماعی و سیاسی اگر یک گروه کوچک به مبارزه عریان روی بیاورند مردم با آگاهی از مقاومت آنها حامی آنها می شوند و حکومتها هم نمی توانند کاری بکنند و حاکمیتها هم مشروعیت و مقبولیت خود را در بین ملت از دست می دهند و بی اعتبار می شوند و حاکمیتی که بی اعتبار شد دیگر نمی تواند با زور توپ و تفنگ حکومت کند آنگاه مجبور می شود به خواسته های ملت گردن بگذراد و آنها را قبول کند.
در این میان مبارزانی که در بیرون از زندان هستند فقط باید کارهای تبلیغی و فرهنگی خود را چند برابر کنند اطلاع رسانی صحیح و شفاف از زندانیان برای ملت خود و آزادیخواهان جهان باید به سرعت تمام پیگیری شود . همه مردم آذربایجان باید بدانند که بر سر بهترین فرزندان آنها در زندانها چه می آید؟ خبر رسانی صحیح می تواند کمک بزرگی برای مبارزان پیشرو باشد.
مبارزان خارج از کشور هم به جای صرف انرژی خود برای مسائل انحرافی مقاومت عریان این عزیزان را به اطلاع مجامع جهانی برسانند. و انرژی خود را حول محور “منافع ملی آذربایجان” تجمیع کنند. همه گروه ها و اشخاص باید منافع گروهی و شخصی خود را قربانی “منافع ملی ” کنند و منافع ملی بر منافع همه اشخاص و گروها ارجح است. برای مساله”بایراق” هم اگر حکومت ملی آذربایجان درسال 1324 بایراق داشته من فکر می کنم که طراحی شده بود ولی بیرون داده نشده بود برای حکومت فدرال آن بایراق می تواند بدون بحث مورد قبول همه شود و برای استقلال هم بعد از تشکیل دولت نمایندگان ملت می توانند تصمیم بگیرند. بی خود انرژی خود را هدر ندهیم و جنگ حیدری و نعمتی یا شیخی و متشرعه که در زمان مشروطه در تبریز وجود داشت راه نیاندازیم. اتحاد ما(حول منافع ملی) رمز پیروزی ماست.
*قارا اوغلان عنوان قهرمانی افسانه ای از ترکهای ایغور می باشد که در قرن دوازدهم میلادی در آسیای مرکزی و ترکستان شرقی به مبارزه برخواسته بود ونماد” قیام در مقابل ظلم” می باشد. در ترکیه به مرحوم “بلنت اجویت” هم لقب “کارا اوغلان” داده بودند.
عباس لسانی در اردبیل با تمام وجود با همه اهل و عیال و یاران صدیق خود به مبارزه با بی عدالتی و ظلم به ترکها “بایراق آزادی خواهی” را مثل “قارا اوغلان”* برداشته است و برای شهادت در راه ملت اعلام آمادگی می کند و به حرف خود عمل هم میکند. با یک اعتراض به حکم ناعادلانه خواب جاهلان و غفلت زدگان را بر آشفته می کند و دوباره بی دلیل به زندان می برند و خانواده اش را هم تهدید می کنند.
زندان زنجان در طول 5 ماه گذشته شاهد مبارز پیشرو دیگری بوده است که ترک ستیزان و ضد آذربایجانی ها را در حسرت یک عذرخواهی گذاشته است رضا عباسی از موسسین “کمیته دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان” با مقاومت مثال زدنی و با تمام سختی ها در مقابل زورگویان سر خم نکرده است و می رود به سمبل مبارزان زنجان و آذربایجان تبدیل شده است.
جواد عباسی مبارز بی ادعا و پرکار دیگری است که با تمام توان در راه ملت پیگر مطالبات ملت خویش است هر چند که حکمهای ناعادلانه روح ایشان را زخمی کرده و جسمش هم در زندان مرارتها دیده ولی باز به مقاومت آشکار و عریان در خوی و سلماس ادامه می دهد
مهندس غلامرضا امانی، وکیل صالح کامرانی، اکبر آزاد، یوروش مهر علی بیگلو، حسن راشدی، صاحبعلی خدابخشی… و هزاران مبارز بی شماری که کمتر چهره و نامشان شناخته شده است همه هستی خود را برای مبارزه صرف کرده اند و با مقاومت در مقابل ظلم و بی عدالتی به مبارزه بر خواسته اند و دشمنان آذربایجان را به عقب رانده اند.
این مبارزان پیشرو ترس را در وجود خود کشته اند ترس برای آنها معنی و مفهومی ندارد و جان هم برای آنها هدیه خداوند است برای فدا کردن در راه آذربایجان. این جانبازان عصر حاضر آذربایجان، سر و جان را در راه وطن میدهند ولی در مقابل زورگویان به ملت آذربایجان سر خم نمی کنند. مرام مبارزان پیشرو روشن و آشکار است”ما ترس را در وجودمان سوزانده ایم و خاکسترش را به باد داده ایم. دیگر در وجود ما ترسی وجود ندارد، در چشمه خون وضو ساخته ایم و در سجاده عشق نماز خوانده ایم” آپارتاید و استبداد به خاطر ترس ادامه حیات می دهد وقتی که ترس ملت بریزد دیگر آپارتایدی وجود نخواهد داشت. ترس حاکمیت از این است روزی تری همه ملت آذربایجان بریزد و غول آپارتاید را داخل شیشه کرده و آتش بزنند.
مقاومت عریان این مبارزان، طرفداران” مبارزه مدنی” و” مبارزه منفی” را به تعجب وا داشته است و بعضی از آنها هم ایستاده و از مبارزه اینها انگشت به دهان مانده اند و حیران مبارزه این عزیزان هستند. مقاومت عریان تئوریهای اصلاح طلبی را در آذربایجان به کلی کنار زد و نشان داد که این تئوریهای نازک و نارنجی به درد مناطق فارس نشین می خورد و آذربایجان شیوه مبارزاتی خود را دارد. چرا که حاکمیت به این گونه مبارزات(مدنی، منفی) کشک هم ساب نمی زند و تره هم خورد نمی کند.
گزارش دردهای آذربایجان و درد دل با نمایندگان دولت از آذربایجان هیچ دردی را دوا نخواهد و معاون رئیس جمهور هم می داند که در آذربایجان چه خبر است گزارش دادن به ایشان هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد این تاکتیک اشتباه فعالان حرکت ملی بعد از این قابل بخشش نیست نماینده ای که نتواند به حقوق قانونی موکلان خود رسیدگی کند باید از وکالت استئفا دهد ما نیازی به این نمایندگان نداریم اصلا ملت آذربایجان آنها را نماینده خود نمی دانند که ما آنها را به رسمیت بشناسیم و درد دلهای خود را پیش نامحرمان ببریم. این تز سوخته “فشار از پائین چانه زنی در بالا” امتحان خود را در دوره اصلاحات خاتمی پس داده است. برای آذربایجان فعلا نمی تواند کاربرد داشته باشد. چرا که آنکه چانه زنی می کند باید در درون دولت باشد که کسی از حرکت ملی آذربایجان در ساخت قدرت وجود ندارد علاوه بر آن کسی که چانه زنی می کند تا پای جان به مقاومت بایدادامه دهد که باز کسی از خود حرکت ملی در داخل قدرت نیست که این کار را بکند پس این تز نمی تواند برای آذربایجان در حال حاظر مثمر ثمر باشد. دوستانی که به دنبال این تز هستند در حال حاظر سخت در اشتباه هستند بزرگ کردن و تبلیغ نماینده ای که در داخل قدرت است و در یک انتخابات غیر دموکراتیک انتخاب شده است یک خطای استراتژیک برای حرکت ملی آذربایجان می باشد.این افراد نباید در حرکت ملی آذربایجان به صورت مثبت تبلیغ شوند و دکتر، دکتر ردیف کردن پیش نام یک نماینده دولت در شان فعالان حرکت ملی نیست.
در این میان فقط تز مبارزان پیشرو می تواند برای حال حاظر آذربایجان مثمر و ثمر باشد چرا که آنها به “مقاومت عریان” رو آورده اند و اساس مقاومت عریان هم تکیه بر ملت خود و داشته های مادی و معنوی ملت خود است و منسجم کردن انرژی این ملت برای پیدا کردن راه چاره است. ما باید یاد بگیریم و به ملت خود یاد دهیم فقط خودمان می توانیم آذربایجان را به سعادت برسانیم غیر ما کسی نه می خواهد و نه می تواند. مبارزان پیش رو در عمل این درس بزرگ را به ملت خود یاد می دهند. و در هر مبارزه اجتماعی و سیاسی اگر یک گروه کوچک به مبارزه عریان روی بیاورند مردم با آگاهی از مقاومت آنها حامی آنها می شوند و حکومتها هم نمی توانند کاری بکنند و حاکمیتها هم مشروعیت و مقبولیت خود را در بین ملت از دست می دهند و بی اعتبار می شوند و حاکمیتی که بی اعتبار شد دیگر نمی تواند با زور توپ و تفنگ حکومت کند آنگاه مجبور می شود به خواسته های ملت گردن بگذراد و آنها را قبول کند.
در این میان مبارزانی که در بیرون از زندان هستند فقط باید کارهای تبلیغی و فرهنگی خود را چند برابر کنند اطلاع رسانی صحیح و شفاف از زندانیان برای ملت خود و آزادیخواهان جهان باید به سرعت تمام پیگیری شود . همه مردم آذربایجان باید بدانند که بر سر بهترین فرزندان آنها در زندانها چه می آید؟ خبر رسانی صحیح می تواند کمک بزرگی برای مبارزان پیشرو باشد.
مبارزان خارج از کشور هم به جای صرف انرژی خود برای مسائل انحرافی مقاومت عریان این عزیزان را به اطلاع مجامع جهانی برسانند. و انرژی خود را حول محور “منافع ملی آذربایجان” تجمیع کنند. همه گروه ها و اشخاص باید منافع گروهی و شخصی خود را قربانی “منافع ملی ” کنند و منافع ملی بر منافع همه اشخاص و گروها ارجح است. برای مساله”بایراق” هم اگر حکومت ملی آذربایجان درسال 1324 بایراق داشته من فکر می کنم که طراحی شده بود ولی بیرون داده نشده بود برای حکومت فدرال آن بایراق می تواند بدون بحث مورد قبول همه شود و برای استقلال هم بعد از تشکیل دولت نمایندگان ملت می توانند تصمیم بگیرند. بی خود انرژی خود را هدر ندهیم و جنگ حیدری و نعمتی یا شیخی و متشرعه که در زمان مشروطه در تبریز وجود داشت راه نیاندازیم. اتحاد ما(حول منافع ملی) رمز پیروزی ماست.
*قارا اوغلان عنوان قهرمانی افسانه ای از ترکهای ایغور می باشد که در قرن دوازدهم میلادی در آسیای مرکزی و ترکستان شرقی به مبارزه برخواسته بود ونماد” قیام در مقابل ظلم” می باشد. در ترکیه به مرحوم “بلنت اجویت” هم لقب “کارا اوغلان” داده بودند.
احسان آستارالي
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر