جعفر پویه
در حالی که قطعنامه تحریم رژیم جمهوری اسلامی در شورای امنیت سازمان ملل متحد در حال آماده شدن است، محمد البرادعی، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی می گوید که آبشار دوم سانتریفیوژهای غنی سازی در مرکز نطنز آماده راه اندازی است. در پی این خبر، مقامات رژیم پس از چند روز سکوت بالاخره لب باز کردند و معلوم شد که این آبشار از هفته گذشته به طور آزمایشی به کار افتاده است و در همین هفته گاز هگزافوراید اورانیوم نیز در آن تزریق خواهد شد.
اما پرسش اینجاست که در چنین موقعیت خطرناکی چرا رژیم دست به چنین عملی زده است و در عمل زنگوله به گردن انداخته و فریاد عسس مرا بگیر می کشد؟
سالهاست که رژیم جمهوری اسلامی برای فرار از پاسخ به خواسته های مردم، به بحرانهای خود ساخته خارجی متوسل می شود و با چنین بهانه هایی سرکوب آنان را توجیه می کند. سیر صعودی قیمتها و عدم توفیق دولت احمدی نژاد در کنترل آنها از یک طرف و بحران ساختاری اقتصادی که باعث تعطیلی کارخانجات و بیکاری تعداد بسیار زیادی از آنها شده است و برگزاری تظاهرات و تحصنهای اعتراضی هر روزه کارگری از طرف دیگر، از عمده ترین دلایلی است که نیاز رژیم را به بحران خارجی نشان می دهد.
جدای از این، موج پیاپی سرکوب دانشجویان و برگزاری تجمعات آنها در اعتراض به اعمال ددمنشانه در دانشگاهها، بالا گرفتن اعتراضات زنان فعال در عرصه حقوق اجتماعی و تیتر یک شدن خبر سنگسار زنان محکوم شده در بیدادگاههای رژیم از دیگر دلایل نیاز مبرم رژیم به بحران است. روزنامه ها یکی پس از دیگری بسته می شوند، مردمی که نگران فردای خود هستند، با جمع آوری دیشهای ماهواره توسط نیروی انتظامی، از دیدن رادیو و تلویزیونهای دیگر محروم می شوند. انواع و اقسام فیلترها را برای جلوگیری از دسترسی به اطلاعات و اخبار از طریق اینترنت اعمال می کنند اما نیروهای سرکوبگر همچنان ناتوانند و نمی توانند جلو دسترسی مردم به اخبار را بگیرند.
ناتوانی و درماندگی اوباش حکومتگر که تنها هنرشان قتل و اعدام و برپایی چوبه دار در چهار راه هاست، آنها را وادار کرده است که با تمام توان سعی کنند بر تنور بحران خارجی بدمند تا با توسل به آن بتوانند دهانها را ببندند و سرکوبگری خود را توجیه کنند. اما این شیوه مزورانه مدتهاست که کارکرد خود را از دست داده است و مردم نیازمند، بدون پروای هر انگ و بهتانی خواستار پایان دادن به این وضعیت غیر انسانی هستند. سرکوبها باید متوقف شود، حقوق اساسی مردم باید رعایت گردد و دزدان و حیف و میل کنندگان ثروت ملی باید دستشان کوتاه شود و به دادگاه های صالحه معرفی گردند. بحران آفرینی رژیم نمی تواند پاسخی برای سفره خالی کارگران باشد. آنان در درجه اول نیازمند کار هستند و قوانینی که از حقوق آنان در برابر اجحافات کارفرمایان دفاع کند. زنان و دختران ایرانی حق دارند همچون همتایان خود در کشورهای پیشرفته، از حقوقی برابر مردان برخوردار باشند و با آنان همچون شهروندان برابر رفتار گردد.
پروژه های اتم و بمب اتمی فرصتی برای رژیم ضد انسانی فراهم می آورد تا بقای خود را تضمین کند. چنین برنامه ای که بر ضد منافع بشریت است نمی تواند هیچ منفعت ملی ای را برآورده کند. بنابراین بحران آفرینی حول چنین برنامه ای نیز علیه منافع مردم است و باید بدون قید و شرط متوقف شود.
رژیم جمهوری اسلامی نماینده مردم ایران نیست و برنامه های توسعه طلبانه آن نیز علیه منافع مردم به جریان افتاده است. چنین رژیمی را باید از ریشه برانداخت و سیستمی عادلانه و مبتنی بر منافع آحاد جامعه بر روی کار آورد.
در حالی که قطعنامه تحریم رژیم جمهوری اسلامی در شورای امنیت سازمان ملل متحد در حال آماده شدن است، محمد البرادعی، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی می گوید که آبشار دوم سانتریفیوژهای غنی سازی در مرکز نطنز آماده راه اندازی است. در پی این خبر، مقامات رژیم پس از چند روز سکوت بالاخره لب باز کردند و معلوم شد که این آبشار از هفته گذشته به طور آزمایشی به کار افتاده است و در همین هفته گاز هگزافوراید اورانیوم نیز در آن تزریق خواهد شد.
اما پرسش اینجاست که در چنین موقعیت خطرناکی چرا رژیم دست به چنین عملی زده است و در عمل زنگوله به گردن انداخته و فریاد عسس مرا بگیر می کشد؟
سالهاست که رژیم جمهوری اسلامی برای فرار از پاسخ به خواسته های مردم، به بحرانهای خود ساخته خارجی متوسل می شود و با چنین بهانه هایی سرکوب آنان را توجیه می کند. سیر صعودی قیمتها و عدم توفیق دولت احمدی نژاد در کنترل آنها از یک طرف و بحران ساختاری اقتصادی که باعث تعطیلی کارخانجات و بیکاری تعداد بسیار زیادی از آنها شده است و برگزاری تظاهرات و تحصنهای اعتراضی هر روزه کارگری از طرف دیگر، از عمده ترین دلایلی است که نیاز رژیم را به بحران خارجی نشان می دهد.
جدای از این، موج پیاپی سرکوب دانشجویان و برگزاری تجمعات آنها در اعتراض به اعمال ددمنشانه در دانشگاهها، بالا گرفتن اعتراضات زنان فعال در عرصه حقوق اجتماعی و تیتر یک شدن خبر سنگسار زنان محکوم شده در بیدادگاههای رژیم از دیگر دلایل نیاز مبرم رژیم به بحران است. روزنامه ها یکی پس از دیگری بسته می شوند، مردمی که نگران فردای خود هستند، با جمع آوری دیشهای ماهواره توسط نیروی انتظامی، از دیدن رادیو و تلویزیونهای دیگر محروم می شوند. انواع و اقسام فیلترها را برای جلوگیری از دسترسی به اطلاعات و اخبار از طریق اینترنت اعمال می کنند اما نیروهای سرکوبگر همچنان ناتوانند و نمی توانند جلو دسترسی مردم به اخبار را بگیرند.
ناتوانی و درماندگی اوباش حکومتگر که تنها هنرشان قتل و اعدام و برپایی چوبه دار در چهار راه هاست، آنها را وادار کرده است که با تمام توان سعی کنند بر تنور بحران خارجی بدمند تا با توسل به آن بتوانند دهانها را ببندند و سرکوبگری خود را توجیه کنند. اما این شیوه مزورانه مدتهاست که کارکرد خود را از دست داده است و مردم نیازمند، بدون پروای هر انگ و بهتانی خواستار پایان دادن به این وضعیت غیر انسانی هستند. سرکوبها باید متوقف شود، حقوق اساسی مردم باید رعایت گردد و دزدان و حیف و میل کنندگان ثروت ملی باید دستشان کوتاه شود و به دادگاه های صالحه معرفی گردند. بحران آفرینی رژیم نمی تواند پاسخی برای سفره خالی کارگران باشد. آنان در درجه اول نیازمند کار هستند و قوانینی که از حقوق آنان در برابر اجحافات کارفرمایان دفاع کند. زنان و دختران ایرانی حق دارند همچون همتایان خود در کشورهای پیشرفته، از حقوقی برابر مردان برخوردار باشند و با آنان همچون شهروندان برابر رفتار گردد.
پروژه های اتم و بمب اتمی فرصتی برای رژیم ضد انسانی فراهم می آورد تا بقای خود را تضمین کند. چنین برنامه ای که بر ضد منافع بشریت است نمی تواند هیچ منفعت ملی ای را برآورده کند. بنابراین بحران آفرینی حول چنین برنامه ای نیز علیه منافع مردم است و باید بدون قید و شرط متوقف شود.
رژیم جمهوری اسلامی نماینده مردم ایران نیست و برنامه های توسعه طلبانه آن نیز علیه منافع مردم به جریان افتاده است. چنین رژیمی را باید از ریشه برانداخت و سیستمی عادلانه و مبتنی بر منافع آحاد جامعه بر روی کار آورد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر