۱۳۸۶ آذر ۲۷, سه‌شنبه

پاسخ اعلمی به نطق دو نماینده مجلس

اکبر اعلمی امروز به درخواست ابوترابی نایب رییس مجلس، نطق پیش از دستور خود را در صحن علنی مجلس قرائت نکرد و متن کامل نطق خود را در اختیار رسانه ها قرار داد.
متن نطق پیش از دستور اعلمی به شرح ذیل است:
چنانکه ملت شریف واقفند در جمع خواص و متدینین زنجان که دو روحانی خوش فکر و تحصیلکرده نظیر حجت الاسلام دکتر رحمت الله بیگدلی هم در آن حضور داشتند، به نقد عملکرد رییس جمهور پرداختم. طرح مسائلی نظیر، بی اطلاعی مجلس و نمایندگان ملت نسبت به محل هزینه میلیاردها دلار از حساب ذخیره ارزی، 350 میلیارد تومان هزینه های فاقد سند در شهرداری تهران و عدم کفایت رییس جمهور در این جلسه، اسباب نارضایتی و برآشفتگی جمعی از اشخاص حقیقی و حقوقی را فراهم ساخت به نحوی که این گروه با گروه دیگری که حضور بنده در مجلس را در تعارض با منافع خود می دیدند، همداستان شده و در مقام انتقام گیری با دستاویز قراردادن یک بخش گزینشی و تحریف شده از سخنرانی سه ساعته ام، در پشت مقدسات پناه گرفته و با بسیج همه امکانات و نیروهایی که در اختیار داشتند تلاش کردند تا به دروغ وانمود نمایند که بنده معاذالله به امام حسین(ع) جسارت کرده ام!!
از این رو از نهم آذرماه تا به امروز یعنی 16 روز بدون وقفه و بی امان بکمک رسانه هایی که ماموریت اصلی آنها نوعا معطوف به سمپاشی و تخریب خادمان ملت می باشد، حقیر را در معرض انواع ناسزاها، اتهامات ناروا و اکاذیب قرار دادند به نحویکه از طریق هشت بار خبر شبکه استانی صداوسیما و شبکه سراسری رادیو، پنج بار از تریبون نماز جمعه، منابر دهها مسجد، دو خبرگزاری دولتی، 16 روزنامه و هفته نامه دولتی و حامی دولت و 18 سایت اینترنتی حامی دولت و ده ها پارچه نوشته، بیش از سه هزار و هفتصد و چهل بار مرا به جرم ناکرده توهین به مقدسات و اباعبدالله الحسین(ع) و خروج از دین متهم کردند و به این هم بسنده نکرده و در چند نوبت در تیراژی بالغ بر صدها هزار نسخه روزنامه، انواع توهین ها و دروغ ها و فحش ها را حواله بنده نمودند، بدون اینکه امکان کوچکترین دفاع و پاسخگویی را به من بدهند. لاجرم نه برای دفاع از خود بلکه برای جلوگیری از تداوم شکسته شدن حرمت عزیزترین شخصی که به او عشق می ورزم و از میان نرفتن قبح اهانت به امام حسین(ع) و سایر مقدسات، در قالب صدور دو بیانیه و ایراد یک نطق 15 دقیقه ای در مجلس به بیان حقایق و کالبدشکافی ریشه های فتنه فتنه گران پرداختم.
1- متعاقب این نطق، همکاری که بدلیل پیشداوری و موضعگیری غیرمسوولانه اش در یازدهم آذرماه، خود یکی از آتش بیاران معرکه ای شده بود که فتنه گران آتش آن را برافروخته بودند،‌ علیرغم پی بردن به جفایی که در حق من صورت گرفته بود و با آگاهی از حقانیت من در اثر فشارهای وارده، در اعتراض به نطق اینجانب، طی نطقی تلویحا در مقام توجیه سناریوی طراحی شده علیه بنده برآمده و ضمن دفاع از عملکرد امام جمعه تبریز و برخی از عناصر دیگر مدعی شد که "عده ای تنش را بر آرامش، نزاع را بر وفاق و مجادله را بر مفاهمه برمی گزینند"!!
عجبا! از دید این روحانی، در یک مصاف نابرابر و ناجوانمردانه که ذکرش رفت، نطق 15 دقیقه ای یک نماینده در برابر بیش از چهار هزار مورد دشنام، هتاکی و تهمت ناروای اهل فتنه در طول دو هفته،‌"رجحان تنش بر آرامش، نزاع بر وفاق و مجادله بر مفاهمه" از سوی اینجانب تلقی می شود و این در حالیست که همین شخص مدتها در برابر هجمه گسترده ای که به ناروا علیه بنده در جریان بوده است، سکوت اختیار کرده و فتنه گران را به آرامش و وفاق و مفاهمه فرانمی خواند!! مگر نه این است که قرآن کریم با بیان اینکه "لایحب الله الجهر بالسوء الا من ظلم" حتی دشنام دادن در مواردی را که به کسی ظلم شده است، استثنائا جایز می شمارد. اساسا نماینده ای که قادر به دفاع از خود و دفع ظلم و فتنه علیه خویش نباشد، چگونه می تواند طبق مفاد سوگندنامه مندرج در اصل 67 قانون اساسی به استیفاء حقوق ملت و دفاع از مصالح کشور مبادرت نماید؟ این همکار، بنده را مورد سوال قرار داده و می پرسد که "آیا در چنین شرایطی بیان اصل موضوع و پرهیز از حواشی و پیرایه های ستیزه جویانه و تنش زا موضوع را حل نمی کرد؟"
در شرایطی که حقایق بر همگان آشکار شده و فتنه فتنه گران به خودشان بازگشته است ولیکن فتنه گری ها همچنان ادامه دارد، آیا این همکار هنوز هم گمان می کند که سناریوی طراحی شده علیه بنده ناشی از یک سوء تفاهم بوده است؟! در این صورت چرا پس از انتشار کامل سخنرانی بنده در 11 آذرماه، این فتنه فروکش نکرد و سوءتفاهم مرتفع نشد؟ چرا پس از صدور بیانیه و انتشار تکذیبیه اینجانب در 12 آذرماه امام جمعه تبریز در مسجد جامع و در جمع طلاب به دروغ بنده را متهم به احضار امام حسین(ع) به مجلس کرد؟ و چرا پس از آگاهی از متن کامل سخنرانی و تکذیبیه صادرشده که قرار بود بخشی از آن از طریق شبکه استانی صداوسیما قرائت گردد با اصرار از قرائت آن ممانعت کرده و دست اندرکاران صداوسیما را وادار به پخش خبر مربوط به اظهارات توام با تهمت و دروغ خود علیه اینجانب نمود؟
با این وصف گیریم که تا 12 آذرماه هنوز از حقایق باخبر نبوده است، چرا پس از آنکه خبر خودساخته دست اندرکاران صداوسیما مبنی بر تکذیب شایعات علیه اینجانب در 13 آذر ماه از بخش خبری شبکه سیمای استانی پخش شد، مجددا در 13 آذرماه در مصاحبه با خبرگزاری فارس و در 16 آذرماه در خطبه های نماز جمعه اکاذیب و اتهامات قبلی را تکرار و به کمک عوامل خود سعی کرد که به زعم خود مردم را علیه اینجانب وادار به واکنش و شورش نماید. از این گذشته همین همکار روحانی پس از یک وقفه نسبتا طولانی در 18 آذر در مصاحبه مطبوعاتی با خبرنگاران پارلمانی از جمله خبرگزاری حیات اعلام کرد که "پس از استماع نوار سخنرانی اعلمی متوجه شدم صحبت های وی ناقص منتشر شده و هیچ جسارتی به مقدسات نداشته است. خبرگزاری فارس باید توضیح دهد که چرا بخش دوم سخنان اعلمی را در خبر خود نیاورده است و این اعتراض به فارس وارد است.
و باز فرض اینکه امام جمعه تبریز حتی تا این تاریخ هم از حقایق بی اطلاع بوده است، چرا پس از نطق اینجانب و مصاحبه 18 آذر این نماینده تبریز، در نماز جمعه 23 آذر ماه نه تنها به اشتباهات خود اعتراف نمی کند بلکه همان اتهامات ناروای گذشته مبنی بر اهانت به مقدسات را البته با لحن و ادبیاتی متفاوت و توام با منت تکرار کرده و بگونه ای وانمود می کند که بنا به درخواست وی هیات های عزاداری اجتماع اعتراض آمیز علیه گناه ناکرده اینجانب را برگزار نخواهند کرد؟! با این وصف این همکار، بنده را غیر مسوولانه مورد شماتت قرار داده و سوال می کند که علیرغم تماس با آقای خاتمی امام جمعه محترم تهران چرا با امام جمعه تبریز تماس نگرفته ام.
پاسخ روشن است، وقتی آقای خاتمی به دلیل شناختی که از حقیر دارد و در تماس تلفنی اعلام می کند "من قطع یقین دارم که شما هرگز به امام حسین (ع) و سایر مقدسات اسائه ادب نمی کنید. چنین فردی قابل احترام است و لاجرم باید بنحوی سو تفاهم ایجاد شده را مرتفع کرد. اما باتوجه به روندی که اشاره شد آیا می توان کسانی را که عمدا خود را به خواب زده اند. بیدار کرد؟ وانگهی مگر ما در قرون وسطی زندگی می کنیم که هر کس مجاز باشد تفتیش عقاید کرده و بدون برگزاری دادگاه صلاحیت دار، حکم تکفیر دیگری را در مساجد و تریبون های نماز جمعه صادر نماید. چه دلیلی دارد که بنده با امام جمعه تبریز تماس بگیرم و گناه ناکرده خود را توجیه و تطهیر نمایم. مگر نه این است که امام جمعه باید بالغ، عاقل، مومن، عادل، مخلص، مهذب و آشنا بهاوضاع جهان اسلام و آگاه به مصلاح اسلام و مسلمین باشد؟ بدون شک اولین نشانه و لازمه این صفات پرهیز از تهمت و افترا و اجتناب از ظن و گمان و حکم کردن بین مردم به بینات و ایمان است، به همین سبب فرموده اند که البینه علی المدعی، لذا اگر واقعا سو تفاهمی هم برای ایشان پیش آمده بود، اولا بر مبنای ظن و گمان به هیچ وجه مجاز به طرح آن در تریبون های عمومی نظیر صدا وسیما و نماز جمعه نبوده و ثانیا برای رفع هرگونه ابهامی می توانست از من محترامانه دعوت به عمل آورد تا توضیحات لازم را حضورا ارائه نمایم. اما ظاهرا برخلاف حدیث و انتم بنو آدم و آدم من تراب ان اکرمکم عندالله اتقیکم به نظر می رسد که بعضی ها به اعتبار لباسی که بر تن دارند برای خود شان و منزلتی فراتر از دیگران قائلند!
از اینها گذشته همکار مذکور در مصاحبه تلفنی با دو نفر از خبرنگاران که نوار آن موجود است گفته اند: مصاحبه من در دفاع از اعلمی در حالی صورت گرفت که برخی ها به من سفارش می کردند که در چنین فضای سنگینی مصاحبه به نفع اعلمی به صلاح نیست! اگر آقای شبستری در این مورد موضع گیری نمی کردند من خیلی راحتتر و بهتر مصاحبه کرده واز اعلمی دفاع می کردم. چون آقای شبستری نماینده ولی فقیه هستند و نمی خواهم موضع من در مقابل ایشان باشد! صرفنظر از اینکه اینجانب نیازی به دفاع ایشان از خود نمی بینم اما خوب است پاسخ دهند که آیا در قاموس وی رضایت امام جمعه بر رضایت وجدان و رضایت خداوند ترجیح داد؟ اگر پاسخ منفی است در شرایطی که به قول ایشان بنا حق فضای سنگینی علیه یک مسلمان ایجاد شده و حق او در حال ضایع شدن است آثا می توان عدالت را به پای مصلحت قربانی و سکوت اختیار کرد؟ باز اگر پاسخ منفی است پس چرا در مقام جلوگیری از جوسازی های دروغین برنیامدند؟ آیا معاذالله شان نمایندگی ولی فقیه بالاتر از علی بن ابی طالب است که وقتی در دادگاهی حضور می یابند که طرف مقابلش مسیحی است به رغم حقانیت خود بدلیل فقدان دلیل تن به حکم محکومیت قاضی منسوب خود می دهند؟!
2- وقتی تاریخ می خوانیم از خود می پرسیم که چطور ممکن است شرایط زمانی و مکانی آنقدر تغییر نماید که اولاد ابی سفیان و بر منبر رسول الله (ص) خود را مومن بخوانند و علی بن ابیطالب را که با از خودگذشتگی هایش موجب قوام و دوام دین اسلام شده است، دشمن دین محمد (ص) معرفی کنند؟ اما وقتی تاریخ تکرار می شود بهتر به عمق این واقعه پی می بریم و اینجاست که باید به مظلومیت علی گریست که می فرمود الدهر انزلنی ثم انزلتی حتی یقال معاویه وعلی . آری تاریخ در سطحی بسیار نازلتر و برای افراد بسیار کوچکتر هم مشابه با آنچه برای امام علی رخ داده است تکرار شدنی است و امروز کار ما پس از سال ها سر به استان عبودیت ساییدن و نشان دادن ارادت به ساحت ائمه معصومین علیهم السلام و خدمت به مردم به جایی رسیده است که حتی بعضی که هنوز ابهامات و شایعات مربوط به شهید قنبری یکی از فرماندهان سپاه و نیز گزارش مدیر کل نظارت و بررسی ریاست جمهوری در مورد مسایل مالی، اخلاقی و سیاسی وی بر سرش سنگینی می کند، ما را با کسروی ها و تقی زاده ها مقایسه و ضمن متهم کردن بهاهانت به نمازگزاران و مردم آذربایجان، تهدید به واکنش و قیام مردم علیه بنده می نماید!! امیدوارم قبل از اینکه گزارش مذکور در اختیار نمایندگان و خبرنگاران قرار گیرد، ضمیر مرجع خود را یافته و ضمن پوزش نسبت به گزافه گویی ها و اظهارات ناصواب و اکاذیب خود، انگیزه اصلی خویش را در روخوانی از یک کتاب و انتساب نتیجه گیری های شخصی اش به اینجانب بیان نماید.
در خاتمه برای پایان دادن به غائله ای که غوغاسالاران و هوچیگران به راه انداخته اند دو پیشنهاد خود را به شرح زیر بیان می کنم:
اول- نظر به اینکه اکاذیب مطرح شده در تریبون نماز جمعه علیه من از طریق صدا وسیما پخش شده است براساس بدیهی ترین حقوق شهروندی و به عنوان نماینده این ملت مصرانه می خواهم که ترتیبی داده شود تا از طریق صدا و سیما مستقیما با مردم سخن بگویم تا همگان مطلع شوند که در پس معرکه گیریهای اخیر چه اهدافی نهفته است؟
دوم- چنانچه هنوز هم برخی از کسانی که از طریق تریبون نماز جمعه علیه من جوسازی کرده اند بر نظرات خود اصرار می ورزند پیشنهاد می کنم که در یک مناظره تلویزیونی حضور یافته و امکان مجادله احسن را فراهم سازند.
و چه نیکو فرموده است که مکر و مکرالله و الله خیر الماکرین.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر