۱۳۸۶ آذر ۲۲, پنجشنبه

پاسخ اعلمي به منتقدان اظهارات اخير خود در زنجان

بدون شك پايبندي به مفاد سوگندنامه مندرج در اصل 67 قانون اساسي و نيز عدم خيانت به اعتماد ملت و سماجت در پيگيري مطالبات مردم و استيفاي حقوق آنان و سهيم شدن در غم‌ها و شادي‌هايشان بدون هزينه نيست و در اين مسير اگر لا‌زم باشد چه‌بسا تاوان‌هاي سنگيني را بايد پرداخت. به همين سبب از مدتها پيش، عده‌اي كه روش و منش حقير، خواب آنها را آشفته ساخته و منافع نامشروعشان را به مخاطره افكنده است، به شيوه‌هاي گوناگون در انديشه تخريب و حذف اينجانب برآمده‌اند.

اما هرگز نمي‌پنداشتم كه عده‌اي از تئوريسين‌ها و توجيه‌كنندگان قتل‌هاي زنجيره‌اي كه در برخي از نشريات خيمه زده و با قلم زهرآگين خود به ترور شخصيت خادمان ملت اشتغال دارند، به كمك آن دسته از رسانه‌هايي كه از بيت‌المال ارتزاق مي‌كنند و كوس <انا الحق> سر مي‌دهند. اينچنين ناجوانمردانه با آگاهي از تعطيلا‌ت مجلس و اينكه فاقد تريبون لا‌زم براي دفاع از خود مي‌باشم، فرصت را مغتنم شمرده و سوار بر مركب عوامفريبي و استفاده ابزاري از مقدسات، وقاحت را به آنجا برسانند كه همچون <كعب الا‌حبار> اكاذيب و خودساخته‌هايشان را دستاويز قرار داده و به نام نامي سالا‌ر شهيدان و به كام خود انواع توهين‌ها و اكاذيب را كه در خور شخصيت ناچيز خودشان مي‌باشد، نثار سرباز كوچكي از سربازان ولا‌يت اهل بيت عصمت و طهارت كنند كه بزرگ‌ترين آرزويش پيروي از آموزگار بزرگ شهادت و آزادگي امام حسين (ع) و قرباني شدن در راه اوست. ‌ گرچه به دليل شناخت اغلب مردم از ارادت و عشق عميق اينجانب نسبت به نخستين معلم شجاعت و نيز انعكاس كامل سخنانم در تعداد انگشت‌شماري از رسانه‌ها نظير روزنامه‌هاي اعتماد، مردم‌سالا‌ري و سايت‌هاي نوانديش و تابناك و به ويژه خبرگزاري آزادانديش انتخاب، تير زهرآگين آنان به سنگ خورده و ترفند توطئه‌آميز آنان نقش بر آب شد اما از آنجا كه محبان دروغين امام‌حسين(ع) از سخنراني و جلسه پرسش و پاسخ سه‌ساعته‌ام و <انتم سكاري> را پنهان كرده و <و لا‌ تقربوا بالصلوه نفي> را جار مي‌زنند، <كلوا و اشربوا> را گرفته و <ولا‌تسرفوا> را مخفي مي‌كنند، لذا براي رفع هرگونه سوءتفاهم احتمالي لا‌زم است توضيحاتي ارائه شود. ‌

در واقع مثل خبرنگاران و خبرگزاران اخير تداعي‌كننده حكايت خبرچينان <نادرشاه> است. مي‌گويند در زمان نادرشاه آخوندي در بالا‌ي منبر گفته بود اگر كسي يك درهم ربا بخورد، مانند اين است كه در كنار كعبه مرتكب فلا‌ن عمل حرام شده است و اين كار، نادر است. ‌ به نادر خبر مي‌دهند كه فلا‌ني گفته نادر در خانه خدا چنين كرد. نادرشاه برآشفته شده و گوينده را احضار و از او سوال مي‌كند. آن خطيب مي‌گويد قربان اجازه بدهيد كه منبرم را دوباره تكرار كنم. پس از كسب مجوز، سخنان خود را دوباره تكرار مي‌كند، لذا مشخص مي‌شود كه منظور از كلمه نادر كمياب بوده است. ‌ قبل از اينكه بنده نيز منبرم را تكرار نمايم به يك مقدمه اشاره مي‌كنم؛ در ميان محبان امام حسين (ع) يك گروه خود را كلب حسين معرفي مي‌كنند و به زعم خود و با پارس كردن، كمال ارادت و سرسپردگي خويش را به ايشان ثابت مي‌كنند. ‌ گروه ديگري شامل طيف گسترده‌اي از محبان امام حسين (ع) هستند كه خود را خليفه خدا و شيعه و پيرو راه حسين‌بن‌علي مي‌پندارند و با مبنا قرار دادن اين كلا‌م امام‌علي(ع) كه مي‌فرمايد <المتعبد بغير علم كحمار الطاحونه يدور و لا‌يبرح من مكانه> آگاهانه و مسوولا‌نه به تبعيت از معصوم مبادرت مي‌ورزند. سعي بنده اين است كه خود را به گروه دوم نزديك نمايم و به قول مرحوم شريعتي بر اين باورم كه امام شخصيتي است كه در وجود خود <الگو شدن> و در عمل خود <رهبري امت> را تحقق مي‌بخشد. لا‌زمه چنين شخصيتي براي پرستش نيست، زيرا او نيز بنده خداست و خود بهترين نمونه بندگي خداست و اساساً آمده است تا انسان را از پرستش غير او باز دارد. بنابراين امام پيشواست و هميشه زنده و هميشه سرمشق مردم است. ‌ در مكتبي كه امام حسين(ع) آموزگار آن است، من آموخته‌ام كه امر به معروف و نهي از منكر و انتقاد و حتي تخطئه‌ قدرت حاكم به منظور اصلا‌ح امور، نه‌تنها ضدارزش نيست بلكه يك هديه الهي و حق امام بر امت خود محسوب مي‌شود و از اين منظر محبوب‌ترين برادران چنين امامي به تعبير امام‌صادق(ع) كسي است كه <اهدي الي عيوبي>، از اين‌رو در چنين مكتبي به تعبير امام راحل <هر فردي از افراد ملت حق دارد كه مستقيماً در برابر سايرين، زمامدار مسلمين را استيضاح كند و او بايد جواب قانع‌كننده دهد و در غير اين صورت اگر بر خلا‌ف وظايف اسلا‌مي خود عمل كرده باشد، خود به‌خود از مقام زمامداري معزول است.> باز به همين سبب امام حسين(ع) يكي از انگيزه‌هاي قيام خويش را احياي امر به معروف و نهي از منكر بيان مي‌فرمايند. بنده نيز به تأسي از ائمه معصومين عليهم‌السلا‌م در جمع محدودي از خواص كه بر خلا‌ف كوته‌فكران برخي از رسانه‌هاي فتنه‌گر، درك انحرافي از مطالب عنوان‌شده را نداشتند، در تبيين ارزش والا‌ و جايگاه واژه‌هايي نظير مجلس به عنوان خانه ملت، وكيل مردم، سوال و انتقاد در ساختار نظام سياسي اسلا‌م، در مقام تمثيل و بيان اوج ارادتم به يكي از عزيزترين شخصيت‌ها، كابينه‌ امام‌حسين را مبنا قرار داده و گفتم چنانچه امروز كابينه فرضي امام حسين(ع) تشكيل شود و در دولت كريمه ايشان به نمايندگي از ملت افتخار حضور در مجلسي را داشته باشم كه در دولت ايشان تشكيل شده است، چنانچه مطابق با مفاد كنوني اصل 67 قانون اساسي سوگند ياد كرده باشم كه پاسدار حريم اسلا‌م و نگهبان دستاوردهاي انقلا‌ب و مباني جمهوري اسلا‌مي و حافظ حقوق ملت و پايبند خدمت به مردم و دفاع از قانون اساسي مبتني بر موازين اسلا‌مي باشم، از آنجا كه كابينه معصوم، معصوم نيست، چنانچه تخلفي ميان اعضاي كابينه ببينم لا‌زمه‌ عمل به سوگندي كه ايراد كرده‌ام اين است كه اعضاي غيرمعصوم آن كابينه را نيز مورد نقد و سوال قرار دهم، چنانكه حضرت امير(ع) صرفاً با استناد به شكايت سوده بنت عماره حكم عزل يكي از كارگزاران خود را صادر و جهت ابلا‌غ به او مي‌دهد. ‌

با اينكه نظر فوق به قول آيت‌ا...يزدي عضو فقهاي محترم شوراي نگهبان و رئيس جامعه مدرسين حوزه علميه قم از بديهيات ديني است، ليكن گروهي اندك كه ظاهراً هر گونه نقد و انتقاد و سوال را برخلا‌ف آموز‌ه‌هاي ديني از كفر ابليس بدتر پنداشته و مجلس را به عنوان خانه ملت و محل اجتماع عصاره‌هاي فضائل ملت در حد يك محفل بي‌خاصيت تنزل مي‌دهند، قسمتي از سخنانم را به صورت گزينشي و تحريف‌شده و جهت‌دار نقل كرده و با توسيع دايره مصاديق عصمت به كابينه معصوم و با دستاويز قرار دادن آن انواع اكاذيب و اتهامات و ناسزاها را نثار اينجانب كردند و حتي به دروغ از قول بنده مدعي شدند كه امام حسين(ع) را به مجلس فراخوانده و مورد انتقاد و استيضاح قرار خواهم داد! ‌ بدون اينكه جرم من ثابت شود، به اصطلا‌ح مدافعان سينه‌چاك امام‌حسين(ع) به نام اين امام، اتهامات و ناسزاهايي نظير لجن پراكن، منافق، مجنون و لجام‌گسيخته، معلوم‌الحال، سفيه و ديوانه، بي‌عقل، سطحي‌نگر، بي‌شخصيت، شهرت‌طلب، تحميل شده به مجلس، پليد و ملوث، جرثومه عناد و جهل و غرور، خودخواه، عاشق خودنمايي، حراج‌كننده عقل نمانده در بازار مال‌فروشان و <كالا‌نعام بل هم اضل> را كه در خور شخصيت حقير گويندگان و نويسندگان و مديرمسوول آن است، نثار اينجانب كرده و در پايان حكم صادر كردند كه فاقد كمترين صلا‌حيت براي حضور در مجلس هستم و آنگاه مردم را به اغتشاش و قيام ترغيب كرده و خواهان محاكمه انقلا‌بي و مجازات و قتل بنده و آتش زدن دفتر و منزلم و نيز اخراجم از مجلس شدند. البته به اين هم بسنده نكرده و علت وقوع زلزله‌هاي اخير تبريز را هم به من نسبت دادند. ‌ با اين وصف به محض آگاهي از اين سناريوي از پيش طراحي شده، در 12 آذر ماه به منظور تنوير هر چه بيشتر افكار عمومي، جوابيه‌اي خطاب به هتاكان تنظيم و نسخه‌اي از آن به همه خبرگزاري‌ها و رسانه‌ها از جمله صدا و سيما و نشريات هتاك كه قانوناً ملزم به انتشار آن بودند، ارسال شد، اما دريغ كه هيچيك از آنها اين پاسخ و تكذيبيه را منتشر نكردند، تا بلكه بتوانند از طريق جريحه‌دار ساختن احساسات پاك مردم در روز جمعه و پس از پايان نماز، نمازگزاران را عليه حقير بشورانند. ‌متاسفانه ايفاي نقش در اين بازي خطرناك و توطئه‌آميز كه مهم‌ترين و زشت‌ترين اثر آن شكستن قبح جسارت به سيدالشهدا بوده است، علا‌وه بر نشريات و سياست‌پيشگان معلوم‌الحال به ]...[ نيز واگذار شد كه ظاهرا پيگيري مطالبات بر حق مردم آذربايجان، از جمله پيگيري ماجراي تخريب ارگ عليشاه و سركوب مردم اين خطه و خصوصا مخالفت با ممنوعيت استفاده از زبان مادري باعث رنجش خاطر وي شده بود. از اينرو به گمان اينكه پس از 7 سال انتظار كشيدن بهترين فرصت براي ترور شخصيت يكي از محبان امام حسين(ع) فراهم آمده است، ناشيانه به اين بازي پيوست و با غفلت از آيه شريفه <ان جائكم فاسقا به نباء فتبينوا> در همان روز صدور تكذيبيه، در جمع طلا‌ب در خط مقدم اين افراد قرار گرفت و فرصت‌طلبان دروغها و تهمت‌هاي خود عليه اينجانب را از زبان وي و از طريق رسانه ملي منتشر كردند و بدين‌وسيله فرياد وا اماما، وا اسلا‌ما سر دادند.

غافل از اينكه مردم مي‌دانند كه اعلمي پيش از اين و در زماني كه بسياري از تازه به دوران رسيده‌ها در دكان سه‌نبش راحت‌طلبي، طريق عافيت و عوامفريبي را پيشه خود ساخته بودند، بارها با جانفشاني و نثار جان خويش در راه امام حسين(ع) و در مبارزه با قدرت‌هاي استبدادي و متجاوز، در عمل، عشق و ارادت واقعي خود به مقتدايش حسين‌بن‌علي را به اثبات رسانده است. به هر روي به دستور ايشان مقرر گرديد كه افاضات و اتهامات ناروا و غيرمسوولا‌نه وي عليه اينجانب از صدا و سيما منعكس گردد. متاسفانه بر خلا‌ف وعده قطعي آقاي ضرغامي مبني بر عدم انعكاس تهمت‌هاي ايشان از صداوسيماي شبكه استاني آذربايجان شرقي و قرائت دو صفحه از بيانيه مورد توافق بنده و معاون پارلماني سازمان صدا و سيما در اين رسانه، با اصرار ايشان بدون اينكه تكذيبيه اينجانب قرائت شود، اكاذيب و اتهامات وي عليه اينجانب از صدا و سيما منتشر شد و فرداي آن‌روز مديركل صدا و سيماي مركز استان با من تماس گرفته و اظهار داشت كه از تهران دستور رسيده است كه يك متن بسيار كوتاه ارسالي از سازمان به نام شما در بخش خبري منعكس شود! به شدت با قرائت آن متن مخالفت كردم، او نيز قول داد كه آن را پخش نكند، اما در كمال تعجب در بخش خبري ساعت 22 متن كوتاه خودنوشته را به نام اينجانب اعلا‌م كردند، تا وانمود نمايند كه در پي اظهارات تهديدگونه ، بنده از يك گناه ناكرده توبه نموده‌ام! لا‌جرم در 14 آذر طي نامه‌اي خطاب به رئيس سازمان صدا و سيما ضمن تكذيب اتهامات منتسبه و تشريح سناريويي كه عليه اينجانب تهيه شده بود، به عملكرد آن سازمان اعتراض و تقاضا كردم كه پس از هفت سال براي اولين بار اجازه دهند كه يك ربع مستقيماً با مردم سخن گفته و حقايق را با آنان در ميان بگذارم كه تا به امروز اين درخواست اجابت نشده است. ‌

در ادامه اين سناريو و در پي انتشار نظرات آيت‌ا... محمد صادقي تهراني و آيت‌ا...محمد يزدي رئيس جامعه مدرسين حوزه علميه قم و از فقهاي شوراي نگهبان در گفت‌وگو با مدير مسوول هفته‌نامه بهار زنجان و تاكيد آنان بر امكان وقوع خطا در عملكرد كارگزاران معصوم(ع) و واجب موكد و ضروري بودن تذكر و انتقاد و جلوگيري از وقوع خطا در ميان كابينه فرضي معصوم(ع)، طراحان سناريوي مورد اشاره كه طرحشان براي صدور حكم تكفير و ارتداد اينجانب با شكست مواجه شده بود، براي بي‌اثر كردن اظهارات فقهاي فوق در 13 آذر دست به دامان يكي از اعضاي جامعه مدرسين شده و با دستپاچگي از طريق خبرگزاري فارس در مقام تكذيب اظهارات آيت‌ا...يزدي برآمدند. مديرمسوول هفته‌نامه بهار زنجان و اينجانب طي تماس با آيت‌ا...يزدي نظر وي را در مورد صحت و سقم تكذيبيه منسوب به ايشان پرسيديم. آيت‌ا...يزدي ضمن اظهار بي‌اطلا‌عي از تكذيبيه مذكور همچنان بر نظر خود تأكيد و اصرار ورزيده و اظهار داشتند حرف نادرستي نزده‌ام كه تكذيب كنم. لذا از خبرگزاري فارس كه يكي از مجريان سناريوي مورد بحث است، خواستند هر چه سريع تر تكذيبيه را از خروجي خبرگزاري حذف نمايد. خبري كه در ساعت 15/20 روي سايت اين خبرگزاري‌ قرار گرفته بود، در ساعت 20/22 از فهرست خبرهايش حذف شد! با اين وصف روزنامه و رسانه‌هايي كه همواره از مصونيت آهنين برخوردارند، در اقدامي غيراخلا‌قي همان تكذيبيه كذايي را منتشر كردند. (نوار مصاحبه‌هاي آيت‌ا... يزدي با بهار زنجان موجود است) علي‌رغم انتشار متن كامل سخنراني و جوابيه و تكذيبيه اينجانب در برخي از رسانه‌ها، امام‌جمعه تبريز دوباره فراتر از جايگاهي كه دارد در اقدامي غيرمسوولا‌نه و در ادامه همان سناريوي از پيش طراحي شده اين بار در نماز جمعه تبريز، ميتينگ اعتراضي و انتخاباتي 100 نفره هواداران دولت و يكي از نمايندگان يكي از شهرهاي كشور را راهپيمايي مردم آن شهر عليه بنده عنوان كرد و مدعي شد كه جامعه مدرسين حوزه علميه قم نيز اظهارات اعلمي را محكوم كرده است! و در خاتمه به‌صورتي تحريك آميز خواهان توبه و استغفار اينجانب شد! پس از پايان نماز جمعه، عناصر 100 نفره‌اي كه نوعاً از عاملا‌ن اصلي سركوب اخير مردم آذربايجان بوده‌اند طبق يك برنامه و به صورت پراكنده به ميان جمعيت نمازگزاري كه عازم منزل خود بودند رفته و شروع به شعار دادن عليه بنده نمودند و دوربين‌هاي صدا و سيما هم كه از قبل در آنجا مستقر بودند، به نوعي آن را فيلمبرداري، ميكس و پخش كردند كه گويي يك جمعيت 2000 نفره به‌صورت خودجوش عليه اعلمي دست به راهپيمايي زده‌اند! اين فيلم و اظهارات امام‌جمعه چندين بار از بخش‌هاي مختلف خبري شبكه استاني صدا و سيما به نمايش درآمد و در همين راستا در سطح شهر نيز پلا‌كاردها و پارچه‌نوشته‌هايي در محكوميت و اعلا‌م انزجار نسبت به گناه ناكرده من نصب گرديد و حتي برخي مديران فرصت‌طلب نظير رئيس شركت پخش و پالا‌يش فرآورده‌هاي نفتي آذربايجان نيز با دعوت از يك روحاني، به گمان اينكه مرگ سياسي بنده فرا رسيده است، مسووليت ادامه جوسازي‌ها عليه اينجانب را بر عهده گرفتند. به راستي اگر امام‌جمعه و معركه‌گردانان ديگري كه مرا به دليل بيان نظراتي مشابه با آنچه كه آيت‌ا...محمد صادقي‌تهراني و آيت‌ا... يزدي عنوان كرده‌اند، تا آستانه كفر و ارتداد برده و قصد داشتند كه ملت را عليه اينجانب بسيج نمايند، درد دين دارند، چرا پيش از اين در برابر كساني كه رئيس‌جمهور كنوني را در حد معصوم بالا‌ برده و پيامبر خواندند و يا در آزمون فرهنگيان بدترين اهانت‌ها و جسارت‌ها را نسبت به پيامبر عظيم‌الشان اسلا‌م روا داشتند و نيز در قبال اظهارات مشاور رئيس‌جمهور مبني بر زدن گردن مراجع تقليد، به توجيه پرداخته و يا سكوت اختيار كردند!؟ از طرفي در قانون اساسي، جايگاه قانوني هر يك از اشخاص حقوقي مشخص شده است. اصل 84 همين قانون نماينده را در اظهارنظر آزاد دانسته است. اين امام‌جمعه پاسخ دهد كه اظهارات غيرمسوولا‌نه و تحريك عوامل چشم و گوش بسته عليه يك نماينده و نيز تهديد وي براي استغفار از گناهي كه مرتكب نشده از كدام جايگاه قانوني ايراد شده و در صدا و سيما انعكاس مي‌يابد؟ و اساساً آقاي امام‌جمعه تبريز پاسخ دهند در شرايطي كه اعلمي شيعه بودن خود نسبت به ائمه اطهار و امام حسين را با اهداي بخشي از سلا‌متي خود عملا‌ً به اثبات رسانده، وي در طول عمر خود كدام قدم مثبت و حسين‌گونه را در راه اين امام همام برداشته‌اند؟ كه اينچنين فرياد وااماما سر داده و بي‌پروا بر من مي‌تازند؟ مضافا بر اين، در شرايطي كه بنا بر فرمايش امام جعفرصادق(ع< )‌هر كس به زيان مومني سخن بگويد و از آن رسوايي او و از بين بردن مروت و جوانمردي‌اش را بخواهد، تا از چشم مردمان بيفتد، خداوند او را از ولا‌يت خويش به ولا‌يت شيطان مي‌اندازد، ولي شيطان هم او را نمي‌پذيرد> و نيز بنا به فرموده همين امام به نقل از پيامبراكرم(ص< )هر كس دوستي از دوستان مرا خوار كند، در كمين جنگ با من نشسته است.> كساني كه با پنهان شدن در پشت امام‌حسين(ع) انواع اهانت‌ها و هتاكي‌ها و تهمت‌ها و ناسزاها را نثار يك مسلمان كرده‌اند‌، بايد پاسخ دهند كه اين قبيل اراجيف چه سنخيتي با موازين اسلا‌م و ويژگي‌هاي پيروان راستين سيدالشهدا دارد؟ و بالا‌خره به فرض محال گيريم كه همه اين هياهوها و جار و جنجال‌هاي كاذب معاذا... براي گناه كبيره‌اي است كه اعلمي انجام داده است، به قول آن هموطن يهودي كه در خبرگزاري انتخاب نوشته است، غوغاسالا‌ران و هتاكان قلم به دست و صاحب تريبون چگونه وقتي پايان كار به خانه بازمي‌گردند قادرند به چشمان فرزندان خود كه شهامت يك حسين و عقل يك حسن و آينده‌بيني يك علي را تجربه مي‌كنند، بنگرند و به آنان بگويند كه چگونه با نوشتن اين تحريفات و وا‌شريعتا و وامسلمانا فرياد زدن، فردي را كه عقيده‌اش را در چارچوب شرع و قانون بيان كرده تهديد به انتقام عموم از وي مي‌كنند و يك مشت كوردل متعصب را تحريك به مثله كردن پدر و نان‌آور يك خانواده مي‌نمايند! به راستي خانواده اعلمي چه گناهي كرده بود كه بايد بيش از 10 روز پريشان‌خاطر شده و با آبرويشان بازي شود؟ هيهات مناالذله

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر