۱۳۸۵ بهمن ۲۸, شنبه

بيانيه جمعي از فعالان حرکت ملي آذربايجان به مناسبت روز گراميداشت بين المللي زبان مادري و نيز شرايط کنوني در آذربايجان

ملت شريف آذربايجان:

آذربايجان، دردهای ناگفته بسياری دارد و فعالان حرکت ملی آذربايجان و جوانان آگاه اين سرزمين با مشکلات بسياری درگيرند، آنان با عشق پايان ناپذير خود به سرزمين مادری، در حالی آلام ملت مظلوم خود را زمزمه ميکنند که هر روز محاصره اقتصادی، فرهنگی و سياسی آذربايجان از سوی رژیم فاشیستی و ضدبشری جمهوری اسلامی ایران و دشمنان قسم خورده آذربايجان و تشنه به خون ملت آذربایجان تنگتر ميشود و سکوت شرم آور نمايندگان و مدعيان دروغين دمکراسی، عدالت و آزادی خشم و انزجار قاطبه ملت ستمديده آذربايجان را برانگيخته است. تضييق و تضييع های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سياسی و جنايات انسانی چون:

۱- يکسان سازی فرهنگی و زبانی (آسيميلاسيون)

۲- جعل اسناد و تحريف تاريخ برای زدودن حافظه تاریخی ملت تورک آذربایجان و ایجاد وابستگی بی دلیل و بی معنا به جهان ایرانی با القاء نالايق بودن سلاطين تورک و بزرگ جلوه دادن به اصطلاح وزيران ايرانی و تلاش در جهت معرفی اجداد مردمان تمدن ساز و علم پرور تورک به عنوان عناصری وحشی و بی تمدن

۳- دروغ، کتمان واقعيات و وارونه نشان دادن حقايق

۴- توهين به زبان، فرهنگ و مليت، ملت آذربايجان در رسانه های ارتباط جمعی، کتب درسی مدارس و پر کردن سی دی، کاست و نوارهای تحقير آميز توسط دلقکهای هرزه به اصطلاح هنرمند

۵- ممانعت از برگزاری سالروز گراميداشت باقرخان در ۱۴ مرداد، دستگيری دوستداران فرهنگ آذربايجان در ۳۱ شهريور در دامنه های ساوالان، سنگ اندازی در مراسم بزرگداشت سالروز شهادت ستارخان در ۲۵ آبان، حاضر نمودن دهها هزار نيروی اطلاعاتی و نظامی در اطراف و محوطه قلعه بابک و تبديل آنجا به بزرگترين پايگاه نظامی و اطلاعاتی، دستگيری بيش از ۱۵۰ نفر از فعالان حرکت ملی آذربايجان که برای شرکت در مراسم بزرگداشت پروفسور زهتابی و گراميداشت سالگرد ۲۱ آذر عازم شهرستان شبستر بودند، دستگیری، کشتار و به شهادت رساندن صدها تن از جوانان هویت طلب و فعالان حرکت ملی آذربایجان، بعد از قیام شکوهمند و خونین خرداد ماه سال ۱۳۸۵ و…

۶- نابود سازی آثار و ابنيه تاريخی، فرهنگی و باستانی (ويران سازی تالار تئاتر بالاباغ تبريز، تخريب بنای ارک تبريز، ويران سازی محوطه مسجد کبود تبريز، تپه حسنلو در سولدوز، گنبد سلطانيه در زنگان، بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی در اردبیل و…)

۷- تبليغ ايران تک قومی از طريق برتری طلبی نژادی، قومی و زبانی و جايگزين ساختن فرهنگ و زبان! فارسی (لازم به يادآوری است که زبان - لهجه!! فارسی، افغانی يا ایرانی در فهرست رده بندی زبانهای دنيا به عنوان سی و سومين لهجه زبان عربی شناخته شده است)

۸- اعمال خشونت و ايجاد جو ترس و وحشت و برقراری مخوف ترین دیکتاتوری پلیسی و امنیتی در طول تاریخ این سرزمین برای جلوگيری از اعتراضات قوی

۹- ايجاد وابستگی در تمامی بخشهای اقتصادی، علمی، صنعتی، اداری و… و انتصاب استانداران، فرمانداران و مديران فاسد، ضد مردمی، فارس زبان، غير بومی يا بومی خود باخته و عدم توجه به عمران و آبادی شهرهای آذربايجان به بهانه مرزی بودن و حتی تلاش در جهت عقب ماندگی و پس گرايی آن و پايين بودن درآمد سرانه در مقايسه با مناطق فارس نشين و افزايش شديد نرخ بيکاری و عدم بستر سازی مناسب در بخش صنعت توريسم و سفرهای مقامات بلند پايه حکومتی و کلنگ زنی های بيهوده و تبليغاتی که در عالم واقع هيچوقت صورت تحقق به خود نميگيرد

۱۰- رواج روزافزون معضل اعتياد بگونه ای که هم اکنون طبق گزارشات رسمی سازمانهای بين المللی ميزان مصرف مواد مخدر در آذربايجان در مقايسه با ساير مناطق ايران رشد بسيار سريعی دارد و در کنار آن افزایش شدید و صعودی نرخ بیکاری، فقر، فحشا، بزهکاری، رشوه و… در سرزمین آذربایجان

۱۱- سوء استفاده از دين و احساسات مذهبی برای پيشبرد اهداف شوم ضد انسانی

۱۲- اختراع زبان و نژاد مجهول، مجعول و کسروی ساخته «آذری» برای محو و نابودی زبان تورکی و تحميل آن به مردم با استفاده از زور و تزوير

۱۳- کوچانيدن فارغ التحصيلان و صاحبان ثروت از آذربايجان به مناطق فارس نشين به منظور خالی کردن اين پهنه و سرزمين از علم و ثروت

۱۴- معرفی کشور آذربايجان شمالی به عنوان مظهر ظلم، فساد، تباهی، زشتی و ناامنی به خاطر ايجاد احساس ترس در بين ملت آذربايجان از اينکه در صورت احقاق مطالبات ملی و انسانيشان سرنوشتی همانند آنان در انتظارشان است

۱۵- حمايت همه جانبه سیاسی، اقتصادی و نظامی از رژیم اشغالگر ارمنستان (به عنوان يک کشور ضد تورک) برای تحت فشار قرار دادن کشور آذربايجان شمالی

۱۶- تلاش مذبوحانه در متضاد و متفاوت جلوه دادن مؤلفه های معرف ملت تورک آذربايجان و تورکيه

۱۷- دستگيری، کشتار و تبعيد نويسندگان، شعرا، محققين، روشنفکران و آزاديخواهان مبارزی چون: فريدون ابراهيمی، محمد امين آزاد وطن، صمد بهرنگی، بولوت قاراچورلو (سهند)، حبيب ساحر، گنجعلی صباحی، عليرضا نابدل (اوختای)، بهروز دهقان، موسی خیابانی، پروفسور محمد تقی زهتابی، صفرخان قهرمانيان، محمد مختاری، محمد جعفر پوینده، دکتر چهرگانی، مهندس غلامرضا امانی، عباس لسانی، حجت الاسلام عظيمی قديم، چنگيز بخت آور، هدايت ذاکر، حسن دمیرچی، سعيد موغانلی، يوروش مهرعلی بيگلو، جواد عباسی، عزيز پورولی، اکبر آزاد، آيدين قاراخانلی، کمال نويدی، سيد کاظم موسوی، ابراهيم جعفرزاده، صاحبعلی خدابخش، تکين ماهارلی، ائلچين حاتمی، محمود فضلی، دکتر عبداللهی، جمشيد زارعی، ماهنی زنگانلی، محمدرضا آقاپور، شوکور قهرمانلی، محمدرضا لوايی، محمد شکری، فاضل موسوی، بهروز سردرودی، ائليار کرجلی، قادر آذری، آدی گوزه ل جبرئيلی، پرويز يکانی زارع ، علی پورعلی، حسين اقبالی، عليرضا قولونجو، آسلان خاليد، تيمور نصيری فرد، سعيد نعيمی، حسين عليزاده، جعفر پشتون، عباس نيکروان، محمد ملکی خياولی، بابک مرندلی، انصافعلی هدایت، علی حامد ایمان، منوچهر عزیزی، حسن ارک، دکتر احمد رضایی (حیدراوغلو)، حسین احمدیان، مصطفی برزگر، امیر ابراهیم پور، عادل زاهدی، وحید شیخ بگلو، جواد فرج پور، دکتر صالح کامرانی، رضا سیاح، ابراهیم رشیدی، رضا حیدری، داود اسدی، بهزاد خسروانی، فردین عبادی، داود مقامی، حمید خان احمدی، اروج امیری، حامد یگانه پور، یاشار حکاک پور، داوود عظیم زاده، مجید پژوهی فام، محسن فرامرزی، احد جدی، شاهرخ فرامرزی، امیر آقازاده، ولی ظهرابی، علی رازی، حاتم رستمی، اوختای بابایی، صالح ملاعباسی، فرهاد قویدل، مصطفی عوض پور، مهدی نوری، ائلچین سلیمی، رضا عباسی و…

۱۸- توقيف و آزار و اذيت نشريات مستقل، آگاه کننده و مدافع حقوق ملت آذربايجان (يول، شمس تبريز، نويد آذربايجان، اميد زنجان، آوای اردبیل، يولداش، آراز، وراوی، یاشیل موغان، ائلچی، باخيش، نسيم، ارمغان آذربايجان، اويانيش، آذر، اردم، توپلوم، سايان، کيمليک، سحر، چاغری و…)

۱۹- جلوگيری از آموزش زبان، فرهنگ و ادبيات تورکی (به عنوان سومين زبان زنده، غنی و قانونمند جهان و زبان ملی و مادری بيش از ۳۵ ميليون نفر تورک آذربايجانی) در مدارس و استفاده از الفبای لاتين در نشريات دانشگاهی

۲۰- تضعيف جايگاه هنر و موسيقی آذربايجانی و ممانعت از آموزش و اجرای آن

۲۱- انتقال باقيمانده آثار تاريخی و باستانی به موزه های مناطق فارس نشين

۲۲- تکه تکه کردن سرزمين آذربايجان و تقسيم آن به واحدهای جغرافيايی کوچکتر و حذف نام مقدس آذربايجان از روی واحدهای تجزيه شده به بهانه بزرگی و خدمت به مردم (آذربايجانشرقی، همدان، قزوين، اردبيل، آذربایجانغربی، زنگان، انزلی و آستارا «گيلان»، بيجار و قروه «کردستان»، ساوه «مرکزی»، سنقر «کرمانشاه»، هشتگرد «تهران») در حاليکه استانهای خراسان، اصفهان، فارس، کرمان، يزد، سمنان و… از اين ديدگاه بايد زودتر از آذربايجان تقسيم ميشدند

۲۳- اعمال سياست تغيير ترکيب بافت قومی (به نفع اکراد) در اراضی تاريخی غرب آذربايجان (اورمو، سويوق بولاق، سولدوز، سايين قالا، تيکان تپه، قوشاچای، سلماس، خوی، داش ماکی و…) با هدف پيدايش قاراباغی ديگر در اين منطقه

۲۴- ممنوعيت نامگذاری اسامی تورکی بر روی کودکان آذربايجان

۲۵- تغيير نام مناطق شهری و جغرافيايی از تورکی به فارسی (با نامهايی موهون، جعلی، مسخره و توهين آميز) آذربايجان به آذرآبادگان، دريای خزر به مازندران، جمهوری آذربايجان شمالی به آران (و بعد از قیام شکوهمند خرداد ماه ۱۳۸۵، این کشور “آذربایجان شمالی” توسط مزدوران رژیم فاشیستی “ایران شمالی” خوانده میشود)، زنگان به زنجان، قاراداغ به ارسباران، بندرانزلی به بندر پهلوی، خياو به مشکين شهر، قاراآغاج به قدس، قوشاچای به مياندوآب، تيکان تپه به تکاب، ملک کندی به ملکان، سايين قالا به شاهين دژ، سرايسکند به هشترود، توفارقان به آذرشهر، موغان به پارس آباد، اوجان به بستان آباد، سلماس به شاپور، چالدران به سيه چشمه، آجی چای به تلخه رود، آراز به ارس، ساوالان به سبلان، جغاتای چای به زرينه رود، سولدوز به نقده، اورمو به رضائيه، ساووجبولاغ به هشتگرد، قاراعين به پلدشت، ساری قايا به سارقيه، تاتائو چای به سيمينه رود، ميدان چای به مهران رود، قيزيل اوزن چای به سفيدرود، قاراگول به سياه استخر، سوباتان به تازه ده، قالاجيک به عزيزآباد، باخچاجيق به سردارآباد، قاراخاچ به علی آباد، گروس به بيجار، ساووج به ساوه، تورکان اووا به فرزانه آباد، قاراوول داغی به شيرکوه، ميشو به ميشاب، آخماقايا به احمقيه، جيرانلی به جاريحانی، اسکی شهر به اسک شهر، باش بولاق به سرچشمه و… (طبق آخرین آمار و ارقام موجود، هم اینک ۱۱۸۵۶ منطقه جغرافیایی آذربایجان جنوبی شامل شهر، روستا، کوه، رودخانه، جنگل، تپه، بیابان، دشت، جلگه، خیابان، کوی و… توسط نامهای جعلی، موهون و توهین آمیز از تورکی به زبان بیگانه فارسی تغییر نام داده شده اند)

۲۶- معرفی خائنين، مزدوران و وطن فروشان تورک به عنوان قهرمانان ملی و ادبی آذربایجان (سيد احمد کسروی، حسن تقی زاده، داور رضازاده شفق، عارف قزوينی، شعاری، عبدالعلی کارنگ، منوچهر مرتضوی، ذبيح بهروز، تقی اَرانی، امين رياحی خويی، کاظم زاده ايرانشهر، محمود افشار، ابوالقاسم آزاد مراغه اي، جواد شيخ الاسلام زاده، يحيی ذکاء، سلیمان میرزا اسکندری)

۲۷- حمايت مادی و معنوی از پان ايرانيستهای آريامهری و تورک ستيزان ملعونی چون محمد ابراهيم باستانی پاريزی، کاوه بيات، پورجوادی، هرميداس باوند، افشين جعفرزاده، محمود بنی هاشم، پرويز ورجاوند، ايرج افشار، سيد محسن امين، انور خامنه ای، محمد آخوندی، عنايت الله رضا، پيروز مجتهدزاده، کاظم آذری، اعظم زنگنه و…

۲۸- بيگانه نمودن نسل امروز آذربايجان از اسوه های ملی ، فرهنگی ، تاريخی و علمی خود (آلپ تئومان، آلپ مته خان، آلپ ارتونقا، آلپ آتيلا، عبدالقادر ماراغه ای، احمد يه سوی، اديب احمد، يونس امره، امير تيمور، حکيم امير عليشيرنوائی، قاچاق کرم، کوراوغلو، قاچاق نبی، بابک خرمدين، محمود کاشغری، صفی الدين اورموی، ده لی دومرول، عمادالدين نسيمی، ملامحمدفضولی، حکيم ابوالقاسم نباتی، حکيم نظامی گنجوی، صائب تبريزی، اوحدی مراغه اي، مهستی گنجوی، اوغوزخان، ده ده قورقود، تومروس آنا، قيل قاميش، حکيم ابوعلی سينا، حکيم فارابی، شيخ قاسم انوار، جاوانشير، عباس ميرزای قاجار، نادر شاه افشار، سعيد سلماسی، ابوالحسن راجی، شاه اسماعيل ختايی، شيخ اشراق شهاب الدين سهروردی، حکيم سيدعظيم شيروانی، زينب پاشا، خورشيد بانوناتوان، حکيم ابوريحان بيرونی، حيران خانيم، سارای خاتين، خسته قاسيم، عاشيق علی عسگر، استاد کمال الدين بهزاد، باهار شيروانلی، ملا پناه واقيف، حکيم هيده جی، قوسی تبريزی، شمس تبريزی، قاسيم بيگ ذاکير، جهانشاه حقيقی، حبيبی، مورتوز قلی خان ظفر، مرواريد ديلباز، کاظم آقا سالک، باکيلی عباسقلی آقا قدسی، شيخ محمد خيابانی، ميرزا فتحعلی آخوندوف، ستارخان، باقرخان، محمد تقی خان پسيان، حيدرعمواوغلو، محمد امين رسول زاده، کاظم خان قوشچی، علی ميسيو، جليل محمد قليزاده، ميرزا علی اکبر صابير، اوزه ئير حاجی بی لي، باغبان ائل اوغلو، مدينه گولگون، خليل رضا اولوتورک، حکيمه بلوری، صمدوورغون، سيد جعفر پيشه وری، يوسف بهنمون، حسن رشديه، علی آقا واحد، ميرزا علی معجزشبستری، بختيار وهابزاده، محمد تاقی صدقی، سليمان رستم، جبار باغچه بان، محمدعلی تربيت، آنارريضا، علی سليمی، شهريار، رسام عربزاده، پروفسورحميد نطقی، پروفسورغلامحسين بيگدلی، پروفسورجواد هيئت، پروفسو مينائی، پروفسورهشترودی، پروفسورنظامی خوديف، پروفسوريحيی عدل، پروفسورمحمدزاده، دکترعلی کمالی، علی تبریزی، دکترمير هدايت حصاری، دکترمحمد علی فرزانه، دکترمحمدزاده صديق، دکترعلی داشقين، دکترصمد سرداری نيا، دکترعزيز محسنی، دکتررضا براهنی، دکترغلامحسين ساعدی، دکترحسين فيض اللهی وحيد، استادبهزاد بهزادی، زين العابدين مراغه اي، ميرزا عبدالرحيم طالبوف تبريزی، کريم مشروطه چی، نصرت کسمنلی، سهراب طاهر، عاشيق حسين جاوان، رسول ريضا، زهره وفايی، آراز ائل سس، فکرت اميروف، ميرزاصادق اسداوغلو، رشيد بهبوداوف، مورتوز ممداوف (بلبل)، شوکت علی اکبراوا، عاليم قاسيم اوف، خان شوشينيسکی، جاببار قارياغدی اوغلو، ملا محمد نخجيوانی، ثقه الاسلام تبریزی، آيت الله شريعتمداری، علامه جعفری، علامه امينی، علامه طباطبائی و…) که بی گمان افراد بيشماری از ملت تورک آذربایجان، حتی برای يکبار، نام بسياری از اين بزرگمردان تاريخ پرشکوه آذربايجان را هم نشنيده اند

۲۹- کشتار، قتل عام و نسل کشی ملت مظلوم آذربايجان (تبريز، ميانا، اردبيل، زنگان و… در سال ۱۳۲۵ شمسی و بعد از سقوط فرقه دمکرات آذربایجان توسط حکومت مرکزی ايران – اروميه، خوی، سلماس، سولدوز و… در سالهای ۱۲۹۵ و ۱۲۹۷ شمسی توسط ارامنه افراطی فراری از خاک تورکیه – باکو ژانويه سال ۱۹۹۰ ميلادی توسط رژيم روسيه – باکو، قاراباغ، خوجالی، گنجه، شوشا، لاچين، قوبادلی، زنگيلان، آغدام، خانکندی، کلبجر، فضولی، بيلقان، آغدره، خوجاوند، هادروت، جبرئيللی و… در سالهای ۱۹۰۵، ۱۹۱۸، ۱۹۲۰، ۱۹۹۰، ۱۹۹۲ و ۱۹۹۹۳ ميلادي توسط جلادان داشناک ارمنی) و…

دهها و صدها مورد ظلم و ستمهای اهريمن گونه شوونيزم فارس به يک انگيزه شيطانی صورت می گيرد، جداساختن و جداسازی گذشته اين سرزمين مهد تمدن، دلاوری، ادب، آزاديخواهی، علم، سلحشوری و… از نسل آينده و ايجاد بحران هويت و عدم اتکاء به ميراث پرافتخار خويش و ايجاد گسل بين حال، گذشته و آينده اين ديار و نسلهای آن و نابود سازی کليه عوامل تشکيل دهنده واژه مليت (تاريخ، فرهنگ، زبان، ادبيات، هنر و…) و رسيدن به هدف نهايی که همانا چيزی نيست جز «ممانعت از استقلال و آزادی ملت آذربايجان و ادامه غارت و تاراج ثروتهای مادی و معنوی اين سرزمين».

مجموعه اقدامات شوونيستها که بايد از آن به عنوان ضد انسانی ترين حکومت تاريخ اين سرزمين در رابطه با اقوام غيرفارس و غيرآريايی نام برد در مورد آذربايجان و حتی در مورد ساير ملل تحت ستم ملی در ايران (كرد، عرب، توركمن و بلوچ) سالهای تراژدی، سياهی و قرون وسطايی بوده است. تمامی ارگانهای سياسی و تبليغی شوونيزم ایران همسو با يک بسيج اهريمنانه به تخريب داشته های زبانی، تاريخی، فرهنگی و ملی ديار عشق و عرفان دست زده اند. پس ای ملت غيور و آزاده آذربايجان بيائيد پاسدار ميراث گرانبهای نياکان خود باشيم و راه مقدس آن بزرگمردان را که همانا استقلال، آزادی، سرافرازی و عظمت آذربايجان بود را ادامه دهيم و بدانيم که تاريخ، فرهنگ، زبان، مليت و مدنيت ما شايسته افتخار و سربلندی است و ما ملتی بزرگ و قابل ستايش هستيم.

«به امید استقلال، آزادی و سرافرازی ملت آذربایجان و تمامی انسانهای در بند اسارت»

جمعي از فعالان حرکت ملی آذربایجان - تبريز
ياشاسين بوتون آزادليق سئور اينسانلار
وار اولسون اينسان حاقلارين قورويان کيمسه لر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر