جنگ شروع شده است، خون ریخته میشود، ترس پیشروی میکند، خاک اشغال میشود، آینده تباه میشود و ما هنوز هم آماده نیستیم!
سالهاست که فریاد میزنیم دفاع مسلحانه باید به یک اعتقاد سیاسی در حرکت ملی آذربایجان تبدیل میشد، کو گوش شنوا؟
سالهاست که میگوئیم با دشمن مسلح نمیتوان بدون داشتن اسلحه مذاکره کرد، کو عقل سلیم؟
سالهاست که نشان میدهیم خاکمان در حال اشغال است، کو چشم بصیرت؟
سالهاست که میبینیم دشمنان ما متحد شده اند هر چند موقتی، کو اتحاد واقعی در حرکت به اصطلاح ملی آذربایجان؟
ولی، دیگر تمام شد. با فعالان به اصطلاح ملی-مدنی که حتی قادر به درک اتفاقات مربوط به منطقه نیستند اتمام حجت شده است. امروز نوبت جوانان دلیر و با غیرت آذربایجان است تا رهبری حرکت ملی را در داخل مرزهای آذربایجان به دست بگیرند.
دشمن تا بن دندان مسلح است، مسله به انواع سلاحهای سبک و سنگین، برخوردار از امکانات اطلاعاتی غربیها، برخوردار از امکانات فارسها و دارا بودن اعتقاد به سرزمین نداشته اش! این سرزمین در خاک من و توی آذربایجانی ایجاد میشود و ما هنوز ساکت نشسته ایم! حماقت است یا ترس؟ انسانیت است یا جهالت؟
آذربایجان چند ماه است که شاهد عملیات تروریستی اکراد میباشد ولی اخبار مربوط به حملات تروریستی اکراد به صورتی مرموز از سوی رژیم شوونیست فارس متنشر نمیشوند و حتی به گونه ای برعکس جلوه داده میشوند.
چند ماه است که تروریستهای کرد میدان جنگ را به خیابانهای آذربایجان کشانده اند. چند ماه است که تعداد شهدای تورک (سربازانی که بدون حق انتخاب و به عنوان گوشت قربانی در تیررس تروریستها قرار میگرند) افزایش یافته است. آیا نباید پرسید که چرا سربازان تورک را بدون اطلاعات و آموزش کافی، بدون مهمات و پشتیبانی لازم در مقابل تروریستهای مسلح و آموزش دیده قرار داده میشوند؟ آیا نباید برای حفظ جان فرزندانمان که در سیستم شوونیسم مجبور به انجام وظیفه هستند اقدامی بکنیم؟
سالها پیش که بحث مسلح شدن حرکت ملی را پیش کشیدم از سوی اکثر فعالان به اصطلاح ملی مورد حمله قرار گرفتم. اتهامات بیشماری به من نسبت داده شد و حتی به خاطر تخریب “چهره مدنی حرکت ملی آذربایجان” تهدید به محاکمه شدم! امروز، تقریبا تمامی آن به اصطلاح فعالان سکوت کرده اند. دیگر نیمتوانند امثال مرا متهم نمایند جون خود فهمیده اند که برنامه مسلح شدن حرکت ملی امری لازم و ضروری بود، که خود موجب شکست آن شده اند و امروز در پیشگاه ملت آذربایجان شرمنده میباشند! آیا باید به این خائنان، هرچند اقداماتشان عمده نبوده باشد، دوباره فرصت تصمیم گیری داد؟ فکر نمیکنم دیگر لزومی به پرسیدن نیز باشد. آزموده را آزمودن خطاست!
امروز نمیخواهم عزای دیروز را بگیرم، تیر رها شده از کمان را نمیشود برگرداند! اما، میشود برای امروز و فردا حرکت کرد، برنامه ریزی کرد، اهمیت اتفاقات تروریستی اخیر را به ملت آذربایجان گوشزد کرد و مهمتر از همه باید جوانان داخل آذربایجان را آنگونه که هستند شناخت. آنها به خاطر تغییر و تحول در مرکز رهبریت حرکت ملی دچار نوعی سرگردانی و تجزیه شده اند، باید این مشکل عمده را از پیش پای آنها برداشت.
آیا از خود پرسیده اید که اگر اکراد با رژیم آخوندی میجنگند، چرا هیچ اقدام تروریستی از سوی آنها در سنندج و کرمانشاه و دیگر شهرهای به اصطلاح کردستان ایران انجام نمیدهند؟ آیا از خود پرسیده اید که چرا اقدامات تروریستی اکراد در شهرهای آذربایجان، نظیر سویوغ بولاغ (مهاباد)، سولدوز (نقده)، اورمو (ارومیه)، ماکی (ماکو) و … انجام میگیرند؟ اصلا به طرز تغییر اسامی و بافت جمعیتی در این مناطق اندیشیده اید؟
ایجاد اتحاد یکی از اصولی است که باید اساس و شالوده حرکت ملی را تشکیل دهد. از هر فکر و اعتقادی که هستید، باید به یک “اصل ملی” ایمان داشته باشید. اختلافات عقیده ای و سیاسی نباید مانع از اتحاد ملی در برابر خطرات قابل لمس پیش روی آذربایجان باشد. و این “اصل ملی” که همه باید به آن معتقد و وفادار باشیم همانا “اتحاد برای دفاع از خاک و دارائی”های سرزمین مادریمان آذربایجان میباشد.
شاید هنوز دیر نشده باشد، شاید هنوز فرصت جبران اشتباهات عمده به اصطلاح فعالان ملی! وجود داشته باشد. شاید… ولی، آیا با این شاید ها میتوان جلوی کشتار ملتمان و اشغال سرزمینمان را بگیریم؟ آیا میتوانیم دشمن را در جای خود فلج نمائیم؟ نه، با شاید نمیشود ولی با بایدها خواهیم توانست.
باید دشمن را در مراکز متعلق به خودش درگیر مشکل کنیم، باید منافع آذربایجان را تعریف کرده و از آنها در سرتاسر کره خاکی دفاع کنیم، باید به نوعی قدرت حمله دفاعی حرکت ملی آذربایجان را به دنیا نشان دهیم. آنوقت است که ما نیز برای مذاکره در باره اوضاع منطقه به میزگردهای محرمانه دعوت خواهیم شد.
امروز ما هیچ امتیازی به دست نیاورده ایم، حتی برعکس، امتیازات بسیاری نیز وام داده ایم! آیا وقت آن نرسیده است تا خود را آماده معامله با قدرتهای بزرگ کنیم؟ اگر برای معامله آماده شویم، چه چیزی در دست داریم که برای آن بازاریابی کنیم؟ هیچ!
برای معامله های دو طرفه باید هر دو طرف متاعی داشته باشند! متاع قدرتهای بزرگ “بسیار” است، ولی محتاج “چیزهای بسیار کوچک” نیز هستند. این “چیزهای بسیار کوچک” در دستان ما باید باشند! با نگاهی به سالهای اخیر میتوانید منظور مرا از “چشرهای بسیار کوچک” متوجه شوید.
کوزوو مستقل شد، چگونه؟ آیا نمیدانیم که این منطقه سالها مبارزه نظامی کرده است؟ آیا نمیدانیم با قدرتهای بزرگ معامله کرده است؟ آیا نمیدانیم رهبر فعلیش یک نظامی بوده که حتی امکان محاکمه شدنش در زمان اختلاف با قدرتهای بزرگ وجود دارد؟ چرا چشم و گوش میبندیم و به فال و استخاره پناه میبریم؟
زمانی که صحبت از حق و حق خواهی است، همه شعار میدهیم که اجدادمان گفته اند، تاریخمان میگوید و فرمانده دلیر آذربایجان بای بک میگوید: “حق را نمیدهند، بلکه، حق را باید گرفت”! ولی زمانی که صحبت از عمل به شعار میرسد، دیگر از اجداد و تاریخ و شجاعان آذربایجان خبری نیست، همه در سوراخهای خود پنهان میشویم!
سالهاست که میبینیم اکراد مشغول ترور و قتل افراد غیر دولتی هستند! میبینیم که مناطق عملیاتی آنه نه در خاک به اصطلاح کردستان! که در خاک تاریخی تورکها است. نقشه را بگذارید پیش رویتان و ببینید که فعالیت گروهکهای تروریستی کرد در کدام مناطق انجام میگیرند!
مگر سویوغ بولاغ را نمیخواهیم؟ آیا به همین راحتی باید بخش مهمی از سرزمین خود را به بیگانگان تروریست پرور! واگذار کنیم؟ چرا از خانا نمیگوئیم و به اورمو بسنده میکنیم؟ چرا از قروه و بیجار نمیگوئیم و به سولدوز بسنده میکنیم؟ در حالی که در سولدوز همیشه بیدار نیز ماها! کاره ای نیستیم و این مردم و جوانان غیور آن خطه هستند که با جان خود از سرزمین ما! دفاع میکنند!
دوستان، همنژادان، هم تاریخان، هم کیشان، هم میهنان، و هر هم.. که هستید، چرا هر روز بیشتر از دیروز خود را محدود میکنیم؟ چرا در زمانی که همه در حال گسترش مرزهای مختلف خود، اقتصادی، سیاسی و جغرافیایی هستند ما در لاک خود بیشتر فرو میرویم؟
منافع ملی ما باید در خارج از مرزهای آذربایجان تعریف شوند. نباید از دشمن در داخل مرزهایمان استقبال کنیم! جنگی اگر در بگیرد، بایستی که در خاک دشمن باشد.
این ترس است که دیگران را مجبور به معامله مینماید! آیا قادر به ایجاد ترس در دل دشمنان قسم خورده مان هستیم؟ آیا قادریم با استفاده از حربه ایجاد ترس در خارج از مرزهای آذربایجان، اشغالگران را مجبور به عقب نشینی کنیم؟
بس است، مسلح شدن برای دفاع از سوی هیچ ارگانی محکوم نخواهد شد.
نگاه کنید به مسلح شدن اعراب توسط آمریکا و دول غربی که شعار “عدم گسترش سلاح”شان گوشها را کر کرده است! نگاه کنیده به بریتانیا که شعار “انهدام سالاحهای هسته ای” میدهد در حالی که همه ساله میلیاردها دلار صرف تحقیقات و ساخت سلاحهای فوق پیشرفته اتمی میکند! نگاه کنید به کشورهای عربی که شعار “خاورمیانه عاری از جنگ” میدهند در حالی که خود افروزنده جنگ هستند! نگاه کنید به روسیه و غرب و چین و هند و اسرائیل و پاکستان و کره و ایران و … که شعار “حق عمومی زندگی در دنیای با صفا” میدهند و سر مردم با با بحثهای هسته ای و غنی سازی گرم میکنند ولی در پشت پرده مشغول ساخت و آزمایش صدها نوع سلاح خطرناکتر از بمب اتمی هستند! نگاه کنید که چگونه ساطمان ملل را حربه ای کرده اند بر علیه ملل! آیا میدانید که در طول تاریخ تشکیل سازمان ملل متحد، نصف قطعنامه های صادره را فقط آمریکا وتو کرده است؟ این چه سازمان مللی است که حقوق یک کشور را بر حقوق صدها ملت عضو آن سازمان ارجحیت میدهد؟ چرا خودمان را گول میزنیم و برای دموکراسی غرب و شرق و جنوب و شمال سینه میدرانیم؟
عزیزان من، ارمنستان نفت و گاز و سلاح و آذوقه و .. خود را رایگان یا ارزان از رژیم فارس دریافت میکند! این اصل بقا است، باید که دوست و متفقی داشته باشی! ولی آیا پرسیده ایم که اینهمه کمک، که در حقیقت برای دشمنی با آذربایجان به ارمنستان ارسال میشود چگونه به دست آنها میرسد؟ از چه راهی عبور داده میشود؟ چرا باید دشمن ما با استفاده از خاک ما مسلح شود؟ سالها پیش پرسیدم که چرا کامیونداران آذربایجانی برای حمل بار به ارمنستان سر و گردن میشکنند؟ سالها پیش پرسیدم که چرا هیچ یک از آن کامیونها، به صورت اتفاقی، پنچر نمیشوند؟ سالها پیش پرسیدم که خط لوله گاز ارسالی به ارمنستان که از خاک آذربایجان میگذرد چرا دچار نقص فنی نمیشود؟ هنوز جوابی به این سوالاتم نیافته ام! آخر باید به همه نشان دهیم که ما انسانیم و آنهایی که روز به روز ثروتمندتر، قویتر و دارای سرزمین گسترده تر میشوند حیوان! ببینیم انسان پیشرفت کرده است یا حیوان، و آنگاه ببینیم آیا در این ادعای پوچ اشتباهی وجود دارد یا نه!
لابیگری، ایجاد گروههای فشار، ایجاد مراکز دفاعی و ایجاد کانالهای بهره مندی از به روزترین اطلاعات را باید جدی بگیریم. هر یک از اینها به تنهایی قدرت کافی نداشته و حتی باعث شکست قطعی نیز خواهند شد. در حالی که، اگر همه آنها را با هم داشته باشیم، میتوان گفت ۸۰ درصد مبارزه برای آزادی را برده ایم!
دشمن در خیابانهای آذربایجان تردد میکند، آیا قدرت شناسائی و دفع آنها را داریم؟
دشمن دارای جاسوس در میان سازمانها و ادارات در آذربایجان است، آیا قدرت شناسائی و بی اثر کردن آنها را داریم؟
دشمن دارای نقشه های طولانی مدت برای اشغال آذربایجان دارد، آیا نقشه های اشغال یا نا امن کردن خاک دشمن را داریم؟
دشمن دارای حق دفاع از منافع خود تعریف کرده است، آیا ما حق دفاع از منافع رسمی و غیر قابل انکار خود را داریم؟
اصلا، این حق را چه مرکزی به دشمن داده است تا منافع خود را در داخل سرزمین ما جستجو کند؟
روز به روز داریم از منافع خود عقب نشینی میکنیم و من، تنها مسئول این شکست را فعالانی میدانم که از ترس و یا به خاطر خدمت به بیگانگان، حرکت ملی را فلج کرده اند. درمان حرکت ملی با ایجاد اتحاد دیگر باره ممکن خواهد بود ولی متاسفانه امروز هم شاهدیم که همان فعالان خائن از اتحاد جلوگیری میکنند!
خبری مسرت بخش را با شما در میان بگذارم و مقاله ام را به پایان ببرم. سالها بود که تلاش میکردیم مرکز فرماندهی را از دستان بیکفایت خارج نشینان ترسو در آورده و به جوانان داخل آذربایجان تسلیم کنیم. تسلیم جوانانی کنیم که روز و شب با شوونیسم فارس و تروریسم کرد دست و پنجه نرم میکنند، دارای دیدی واقعیتر به مسائل داخلی هستند و امروزه به آن درک از حرکت ملی رسیده اند که صبر بی حاصل را نفی میکنند.
امروز رهبری حرکت ملی در داخل در حال تشکیل و قوی شدن است. درخواست این است که برای هر چه قدرتمندتر شدن این هسته مرکزی همه با هم باشیم و هر گونه کمکی را از آنها دریغ نداریم. ما خارج نشینان اگر بخواهیم بانی خیری برای حرکت ملی باشیم، همان بهتر که از نظر سیاسی، اقتصادی و بین المللی به حرکت ملی با رهبریت داخلی خدمت کنیم.
من مخالف این هستم که بلایی که سر افغانستان و عراق آمد بر سر آذربایجان نیز بیاید! یعنی نمیخواهم عده ای خارج نشین بی خبر از رنج ملت آذربایجان را به عنوان شورای رهبری آذربایجان و حتی دولت موقت آذربایجان مشاهده کنم! مبارزه ما باید همه سویه باشد و از تمرکز بر یک مدخل پرهیز کنیم. باید مبارزه مان را به خارج از مرزهای تاریخی خود گسترش دهیم. تورکهای آذربایجان در همه جا هستند و همه به نوعی به مام وطن وفادارند. آنها میتوانند حافظ منافع آذربایجان باشند.
مسلح شدن برای دفاع، اصلیترین اقدام “حرکت ملی متحد آذربایجان” است!
تبریزلی بای بک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر