در این زمان ارامنه باتحریک کشورهای روسیه،انگلستان،فرانسه وآمریکا اقدام به تاسیس حزب داشناک نمودند.آنها برای رسیدن به خودمختاری در داخل کشور ترکیه، هر ماه نامه و سفیرانی را به انگلستان می فرستادند.پس از قول مساعد انگلستان مبنی بر برقراری خودمختاری ارمنستان،دولت ترکیه که اقدامات مزبور را زیر نظر گرفته بود حزب داشناک رامنحل و جلوی اقدامات آنها را گرفت.بعد از کشمکش های فراوان ارامنه به سوی آذربایجان کشیده شدند و این بار بازیچه روسها گشتند.روسها که همواره از مناطق ترک نشین قفقاز بیمناک بودند،با ترفندهای زیرکانه ای این سیاست را که مسلمانان و ارامنه را مشغ ول به جنگ های مذهبی و نژادی نمایند را بازی کردند.
شاید نگاهی گذرا به کتاب "قانلی سنه لر" نوشته محمد سعید اردوبادی که در واقع گزارشات عینی نویسنده از درگیری های مسلمانان قفقاز با ارامنه در سالهای 1905 و 1906م بوده است نکات مهمی را برای ما آشکار نماید.آنجا که اردوبادی با مشاهده فجایع منطقه فریاد برمی آورد: " یا پیغمبر،باش گوتور مزاریندن.باش گوتورونوز ،رجعت ائدینیز.باخینیز سیزین امت نجیبه نین نامیله نه قدر بی ناموسلار توره میشدیر کی اصلا اسلامیتدن خبردار دئییل ایمیش".وی فجایعی را در خاطراتش ذکر می کندخواندن هر کدام از آنها اشک را از چشمان هرآنکس که بویی از انسانیت برده جاری می سازد.مواردی نظیر فاجعه قریه ویسللو،چمن لی،شوشا،اومیدلی،تفلیس و ... که همه حکایت از اوج ددمنشی و خون آشامی کسانی دارد که در خلق این فجایع نقش داشته اند؛تا جایی که حتی به زنان،سالخوردگان و کودکان بی دفاع نیز رحم نکرده و پس از حتک حرمت ، ایذا و کشتن آنها، اجساد را نیز تکه تکه ، سوزانده و خرد نموده اند.جالب اینکه همه این جنایات زمانی اتفاق می افتد که ساکنین قفقاز با آغوش باز ارامنه مهاجررا در میان خود پذیرفته و به آنها به چشم مهمانانی بی پناه نگریسته و هرآنچه داشتند به عدالت بین آنها نیز تقسیم کردند. شاید فاجعه امیدلی گواهی محکم بر مطلب مذکور باشد؛ که در آن اهالی روستای امیدلی فریب ارامنه ای را خوردند که قبلا به آنها پناه داده بودند،اما ارامنه به جای کمک شبانه بر کوس مرگ نواخته و و اهالی امیدلی را به فجیع ترین وجه ممکن از دم تیغ گذراندند.
جنایات ارامنه در منطقه ادامه داشت.در سال 1913 برگ تازه ای از جنایات نسل کشی در آذربایجان گشوده شد.در این سال چهل هزار نفر از طوایف آسوری منطقه حکاری معروف به جیلووها وارد شهر سلماس ارومیه شدند.جیلووها به کمک روسها شروع به مصادره زمین و منازل مسلمانان نمودند.در سال 1916 قراردا نظامی بین " بنیامین مارشیمون" رهبر جیلووها با ژنرال " بودنیچ " رییس ستاد قوای روسیه در قفقاز بسته شد و قشون مسیحی تشکیل گردید.این قشون همواره به چپاول و ترور مسلمانان منطقه آذربایجان غربی و منطق نخجوان مشغول بودند.به دنبال پیروزی انقلای روسیه در سال 1917 قشون روسیه با غارتگری فجیعانه ای آذربایجان را ترک نموده و جای خود را به قوای انگلیسی ،آمریکایی و فرانسوی دادند.در سال 1918 " ویلیام شد" به عنوان کنسول ایالت متحده در ارومیه تعیین گردید و بودجه زیادی را به عنوان حمایت از مسیحیان در اختیار جیلووها وارامنه داشناک قرار داد.دولت فرانسه نیز بیست هزار مارک برای تشکیل حکومت مسیحی توسط جیلووها و داشناکها به این جنایتکاران داد.نماینده انگلیس " میجر گریس" با دادن وعده کمک به تشکیل دولت مسیحی نقش مهمی در رویای تشکیل ارمنستان بزرگ که شامل قسمتهای اعظم خاک آذربایجان می شد بازی نمود.جیلووها و داشناکها برای باز کردن جایی برای هم کیشان خود که در حال مهاجرت بودند،مجبور به تخلیه مناطق مورد نظرشان از مسلمانان آذربایجان بودند.در این مبارزات ناجوانمردانه ودرحقیقت در این نسل کشی ملت مسلمان آذربایجان،بیش از صدوده هزار نفر فجیعانه قتل عام شدند وبسیاری از اراضی آذربایجان به دست جیلووها و داشناکها افتاد.
جنایات ارامنه در منطقه مربوط به سال یا سنه خاصی نبوده و وقوع فجایعی نظیر"قارا یانوار" ،" خوجالی" ،" خان کندی " و ...در دهه های اخیر نشان از عزم استوار داشناکها در تصرف اراضی آذربایجان وادامه کشتار مسلمانان ترک تا تحقق نقشه " ارمنستان بزرگ؛از دریای سیاه تا دریای خزر " دارد. درسکوت مطلق معنی دار کشورهای منطقه در قبال این جنایات، ملت آذربایجان نه تنها از حوادث مذکور درس عبرت نگرفته،بلکه در رویاهای خویش در حال ترسیم آینده ای درخشان با حضور همسایگان ناخوانده در منطقه هستند.مورد آخر در مورد برخی از ساکنین آذربایجان ایران صادق تر است، که دست به دست هم داده و خفته در خواب غفلت درحال واگذاری اراضی آذربایجان به همسایگانی نظیر داشناکها و اکراد هستند. درآخر شاید صرفا ذکر نامه کوتاه پدری ارمنی به فرزند سرباز خود،که "م.س اردوبادی" آن را از جیب سرباز کشته شده داشناک پیدا کرده است،دیدگاه متفاوت داشناکهای ارمنی و مسلمانان آذربایجان را در مورد حوادث و فجایع سالهای اخیر را برای خوانندگان محترم به تصویر بکشد.
در نامه آمده است:
" سئوگیلی اوغلوم!بو گونلرده کیچیک قارداشیندا ایچمیادزین اوچونجو داشناقستیون فرقه سینه یازیلیب ،عثمانلی داخیلیندن گوندریلدی.تلاشینیزی میللت اوغروندا بیردقیقه مضایقه ائتمه یینیز! میللت اوغروندا ووردوغونوز قیلینجلارین هربیریسی بیر دسته گول اولوب تورکیه ده ائرمنستان یولوندا جان وئره ن مجاهدلرین مزارینا سانجیلیر.... . باجینیز " اوسقویئی" ایکی جوجوق بیردن دوغدو،میللتیمیز یولوندا بونلاریدا ایکی عسکر حساب ائتمه لیدیلر".
ترجمه: " پسر عزیزم!این روزها برادر کوچکت در سومین فرقه داشناک منطقه ثبت نام کرده و جهت جنگ به خاک عثمانی فرستاده شد.تلاشتان را دراه مللت لحظه ای مضایقه نکنید.هر شمشیری که در راه سربلندی ملت می زنید دسته گلی خواهد شد بر مزار مجاهدانی که در خاک ترکیه در راه ارمنستان کشته شدند...خواهرتان" اوسقویئی" دوقولو به دنیا آورد.این کودکان را نیز در راه ملتمان باید دو سرباز حساب کرد" .
و ما همچنان با دیدن جنایات بی حساب داشناکهای ارمنی و بعضی از اقوام غیر ترک ساکن آذربایجان؛ فریاد " یاشاسین آذربایجان " سر می دهیم،غافل از اینکه آذربایجان را در کلمات نمی توان زندگی کرد،بلکه آذربایجان را در زندگی باید زنده نگاه داشت.
http://www.jajin.blogfa.com/post-483.aspx
۱ نظر:
سلام
بيزه ده باش وورون
بيزده تؤركوح اؤزگه ده ييليك
ارسال یک نظر