۱۳۸۶ آبان ۲۷, یکشنبه

بسیج و مافیای فحشا!

هرشب خيابان تخت طاووس تهران بعد از ساعت 8 شب چهره ديگري به خود مي گيرد. پياده باشي يا سواره، وقتي وارد اين خيابان ميشوي از همان ابتداي مسير متوجه تراكم ماشينهاي متنوعي ميشوي كه شتابزده براي كنار كشیدن از وسط خيابان در حال سبقت گرفتن از یکدیگر هستند.

اگر براي اولين بار با اين منظره مواجه شوي و از ماهيت آن اطلاع نداشته باشي فکر می کنی به اصلاح "حلوا خيرات ميكنند" . ولي اينجا از خيرات خبري نيست. اين بازي پر پيچ و خم ماشينها تنها تلاشي است ميان مردان سواره براي خريد تن يك زن. رقابتي پر هياهو در بازار شبانه و تحت الحفظ تن فروشان زن و ترنس هايي كه خيابان مطهري يكي از پايگاههاي اصلي و شناخته شده آنهاست.

اگر از نزديك شاهد صحنه باشی خواهي ديد كه در معامله غير قانوني اما علني اين بازار، فروشنده و خريدار با رضايت خيابان را ترك ميكنند.

تن فروشي در اين خيابان در ازاي رقمي بين 20 تا 50 هزار تومان صورت ميگيرد. رانندگان ماشينهايي كه به سرعت مي خواهند خود را به كانون معامله نزديك كنند عموما در مسيرهاي ميدان فاطمي، فتحي شقاقي، استاد مطهري(تخت طاووس)، سهروردي و برگشت از شهيد بهشتي و مصلاي بزرگ و نيمه تمام تهران و باز خيابان مطهري در ترددند. طي دو يا سه ساعتي كه در هر كجاي اين مسير 10 كيلومتري ايستاده باشي و به دقت خيابان را در نظر بگيري تعداد زيادي خودرو را در حال چرخش به دور محيط اين مسير مستطيلي خواهي ديد. اين ماشين ها عموما تك سرنشين و يا با يك همراه هستند كه با وجود روسپیان زياد اين مسير شايد ساعتها به دنبال روسپي دلخواه خود ميگردند. بنا بر آمار رسمي پليس تهران هر روسپي حداکثر 5 دقيقه از وقت خود را در خيابان منتظر مشتري مي ماند، بنابراين سرگرداني اين ماشين ها تنها به دليل يافتن زن يا ترنسي ويژه است.

تمركز و توجه اين تعداد از مردان در اين مسير (كه البته تنها محل بروز يا وجود چنين مراودات و معاملاتي در كلان شهر تهران نيست) قبل از هر چيز اين سئوال را در ذهن شكل مي دهد كه اين مردان به دنبال چه سطحي از ارضاي نيازهاي جنسي خود هستند كه با چنين ولع و حساسيتي به اين روشني وارد اين بازي به ظاهر خطرناك ميشوند.

در این شرایط که همه نهادهای حکومتی مرتبط با امنیت اجتماعی و ضابطان حفظ اصول و ارزشهای اسلامی در صدد مقابله یا پیشگیری (ولو ظاهری) از بروز چنین انحرافاتی در خیابانها و اماکن عمومی هستند، این عریانی در خرید و فروش تن در خیابانهای پر تردد و اصلی بیش از هر چیز بر سازمان یافته بودن و تحت کنترل بودن فروش سکس در ایران صحه می گذارد.

حامد که خود یکی از مشتریان سکس خیابانی است معتقد است: " این زنان از سوی تعدادی از بسیجی ها حمایت می شوند" او دلیل باور خود به این موضوع را شهادت بسیاری از زنان تن فروش خیابانهای اصلی و پر مشتری می داند. حامد که هفته ای دو شب را در خیابان های تخت طاووس و عباس آباد در آمد و شد می گذراند می گوید:" تقریبا همه این زنان را حداقل یک بار سوار ماشین خود کرده و با آنها درباره قیمت و کیفیت ارائه سرویس صحبت کرده ام و در نهایت با نیمی از آنها سکس داشته ام. در ارتباط زیادم با آنها بارها شنیده ام که نیمی از درآمد خود را به مردانی می دهند که تحت عنوان بسیج یا نیروی انتظامی و ... در مسیر همان خیابانها در گردش هستند و بازار این زنان را کنترل می کنند"

مهدی که محل زندگی او در خیابان لارستان است و معمولا شبها در پیاده روهای خیابان تخت طاوس و ولیعصر قدم می زند در اظهار نظر مشابهی معتقد است: "گروهی از ماموران پلیس و عوامل بسیج گردانندگان اصلی روسپیگری در این مسیرها هستند". وی که از مشاهدات خود در این ارتباط استفاده می کند می گوید: "این حمایت دولتی بسیار واضح است، چرا که زنانی که تجارت سکس می کنند با ظاهری مشخص تا نیمه های شب بدون اینکه کسی مزاحمشان شود در این مسیر پرسه می زنند. کافی است مثلا کسی آنها را به زور سوار ماشین خود کند بالافاصله سر و کله یک مامور پیدا می شود و کارشان به پایگاه بسیج یا ساختمان وزرا می کشد. هر چند همه راه فرار را هم بلدند و کافی است در طول مسیر از خیر وجه المعامله بگذری و این پول را به عنوان وجه المصالحه دو دستی تقدیم پاسداران حریم ارزشهای اخلاقی کنی تا آزاد شوی"

حمیدرضا دانشجو و یکی از مشتریان این زنان است. او سرکوب 30 ساله روابط جنسی را عامل اصلی گرایش مردان به این نوع نازل و بی کیفیت سکس می داند و می گوید: "همه ما عادت کردیم بدون در نظر گرفتن زشتی و زیبایی به فرمان دورنی مان که می گوید فرصت را از دست نده گوش دهیم. شاید هیجان کاذب اینکه آدم کاری خلاف قانون انجام می دهد هم بی تاثیر نباشد. در ضمن این حس که با مقداری پول می توانی هر خدمتی دریافت کنی و صاحب تن زنی شوی که حق ندارد چیزی از تو بخواهد، به نوبه خود حس جالبی است که احتمالا همه مردان از تجربه آن لذت می برند.

سویه دیگر صحبتهای حمید را در گفت و گو با سامان می شنویم. او ساکن یوسف آباد است و حالا در خیابان فتحی شقاقی در جستجوی زن دلخواه خود می گردد.

سامان می گوید: "با شناسایی این زنان سعی در درجه بندی همکاری آنها برای ارضای خود کرده ام و به این ترتیب با داشتن شماره تلفن های آنها بسته به قیمت یا کیفیت خدماتشان با آنها تماس می گیرم. شب هایی که وقت و حوصله دارم چرخی می زنم تا به لیست خود اضافه کنم. با تمام این وسواس ها به نظر من سکس با روسپی ها مثل خوردن یک ساندویچ است. وقتی گرسنه ای به یک تکه نان هم قناعت می کنی اما مثلا همبرگر را ترجیح می دهم. حالا وقتی خیلی گرسنه نباشم و کمی حوصله به خرج دهم زنی را می خرم و این همان مقوله ساندویچ و یک تکه نان است برای من."

سامان تجربه بازداشت در همین خیابان را نیز دارد. او تعریف می کند که چگونه پس از سوار کردن یکی از زنان تن فروش توسط گشت پلیس مجبور به توقف می شود. یکی از ماموران پس از اخذ مدارک او سوار ماشین اش می شود و دستور حرکت به سمت بازداشتگاه را می دهد. اما چند خیابان آنسوتر به دستور همان مامور زن تن فروش پیاده می شود و او می ماند با یک پلیس وظیفه شناس که با پنجاه هزار تومان قصه بازداشت را فراموش می کند.

دکتر پوریا که به تازگی مدرک دکتری جامعه شناسی خود را از دانشگاه تهران گرفته است پس از شنیدن بخش هایی از اظهارات مصاحبه شوندگان، مورد اخیر را به عنوان نمونه ای از سواستفاده از زنان تن فروش توسط پلیس یا نیروی های بسیج می داند و معتقد است: "دولت، پلیس و قوه قضائیه هرگز نه توان مقابله با روسپیگری را دارند و نه علاقه ای به این کار دارند. ضمن آنکه عده زیادی از به اصطلاح خودی ها در تجارت سکس مشارکت دارند. آنها وجود این تجارت را بر خلاف ادعاهای رسمی اجتناب ناپذیر می دانند و ترجیح می دهند سود آن را به دست دیگران نسپارند. عملا هیچگاه برخورد قاطعی با روسپیان نمی شود و بیشتر فشارها بر روی زنان عادی است که مثلا پوشش مورد پسند آقایان را ندارند. همین تاکید پرجنجال بر ازدواج موقت انعطاف مسئولان در مقابل سکس های خارج از خانواده و خیابانی را نشان می دهد. اینکه در ایران شبکه ای سامان یافته و منسجم قاچاق و فروش سکس وجود دارد قابل انکار نیست. اخباری که هر از چندی در رسانه ها منتشر می شود و حاکی از حراج دختران ایرانی در بازارهای عرب است دلیلی بر این مدعا است. همه ما هم می دانیم هر جا پول هنگفت باشد دست غیر خودی از آن کوتاه است. در این میان سپاه، بسیج و نیروهای امنیتی که مدعیان قدرت و مقابله با تعرض به کشور هستند، طبیعتا سهم خواهان جدی این تجارت پر سود هستند. شاید بعد از نفت و قبل از واردات و صادرات انحصاری و پولشویی، تجارت سکس پر سودترین عرصه اقتصادی است که جولانگاه خودی ها شده است."

روسپیان زیر تابلو خیابان های اصلی می ایستند. آنها از تاریکی شب نمی ترسند، آنها به خشونت جاری تن داده اند، روسپیانی که زیر تابلوهای "مطهری"، "بهشتی"، "مصلا" و "فتحی شقاقی" ایستاده اند حتی اگر گرسنه باشند می دانند چشمانی، به بهای نیمی از درآمدشان، مراقب آنها هستند. زیر این تابلوها امنیت روسپیان تضمین می شود.

۱ نظر:

جويا گفت...

با سلام وعرض ادب خدمت شما هم وطن عزيز.براستي چرا بعضي از رسانه ها هدف اصلي خود رافراموش كرده به جاي اطلاع رساني صحيح وايجاد وحدت وارامش در كشور به دنبال ايجاد تفرقه و نفرتي كاذب بين ايرانيان هستند؟
چرا مسئولين اين نوع رسانه ها فكر مي كنند حقيقت فقط نزد ايشان است و ايشان تنها كاشفان حقيقتند و در سراسر ايران بهتر از ايشان هيچ فرد دگر انديشي قادر به درك حقيقت نيست و بنابر اين حق بيان ودفاع از خود را ندارد؟
آيا يك بهائي با مطالعه تهمت هاي روزنامه حق ندارد در ان رسانه حرفي بزند ودفاعي را بنويسد ؟
چرا اين نوع رسانه ها قسمتي از صفحه خويش را به گفتمان اختصاص نمي دهند تا ديگر انديشمندان نيزدر ان صفحه به دفاع از نظرات واتهامات بپردازد كه اولا اين گفتمان نشاني باشد بر ازادي ودوم اينكه مردم بهتر حقيقت راتشخيص بدهند.
ايا اين عمل زشت يعني دروغ پراكني تقرقه افكني وايجاد اشوب در يك كشور اسلامي جرم نيست ؟
وچرا رسانه ها نسبت به تهمت هائي كه به جامعه بهائي مي زنند نبايد به قوه قضائيه پاسخگو باشند؟
با راه اندازي وبلاگ ناقص خود سعي دارم پاسخي هرچند مختصروساده به آن اتهامات نخ نما شده رسانه ها بدهم ودر واقع اين فاصله را كمتر كنم . لطفا بي هيج پيش داوري، مطالب وب را مطالعه بفرمائيد منتظر نظر و راهنمائي هاي شما مي مانم
http://jooyya.blogfa.com/

ارسال یک نظر