صهيونيسم جهانی برای معرفی امت اسلامی به عنوان تروريست و تروريستپرور، سعی در احيای داستان جعلی قتلعام ارامنه و متهم كردن تركهای عثمانی به عنوان بخشی از قلمرو بزرگ اسلامی در دستداشتن در اين قتل عام دارد كه به نظر میرسد اين پروژه تبليغاتی، بازسازی صحنه هولوكاست است.
از آنجا كه صهيونيستها برای رسيدن به اهداف خود از هيچ دروغ و اتهامی رويگردان نيستند و اعتقاد و اعتماد كامل به انديشه ماكياوليست دارند، هدف هر دروغ و جنايتی را توجيه میكند؛ بنابراين دو داستان جعلی را با همكاری دولتهای اروپايی و مطبوعات جهانی به افكار و انديشههای ملتهای جهان ساخته و پرداختهاند؛ اول قصه آن همان هولوكاست است كه جريمه آن به مردم فلسطين فرود آمد و به بهانه قتل عام يهوديان در اروپا، دولت غاصب اسرائيل در فلسطين تأسيس شد كه در اين قصه يهوديان به عنوان يك ملت مظلوم معرفی شدند.
دومين دروغ رسانههای اروپايی و عمدتاً عوامل مطبوعاتی صهيونيسم جهانی، معرفی امت اسلام به عنوان تروريست و تروريستپرور، در ساليان اخير و قاتلان ارامنه در اوايل جنگ اول جهانی بوده است، كه در اين نوشته به اختصار داستان دروغين قتل عام ارامنه را بيان میداريم.
داستان قتل عام ارامنه اين است كه اولاً ارامنه در طول تاريخ حاكميت عثمانيان، در كمال آسايش و آرامش در جوار حكام عثمانی روزگار میگذراندند و حتی در قشون عثمانی حضور داشتند و مورد اعتماد سلاطين عثمای نيز بودند، طبق قوانين اسلامی با آنان رفتار میشد و جان و مال آنان طی شش قرن حكومت عثمانی در امن و امان كامل بود.
تا اينكه در سال 1908 در اثر يك توطئه مشترك، دولتهای اروپايی و به ويژه انگلستان نمايندگانی كه وارد مجلس شورای تركيه عثمانی شدند كه عموماً نيز در اثر تبليغات مسموم مطبوعاتی عثمانی به مجلس راه يافته بودند و تحت نفوذ مالی و اقتصادی صهيونيستها و انگليسیها قرار داشتند و با تبليغات دروغين افراد وابسته به انگلستان مانند فرزندان شريفحسين به عنوان نمايندگان ملت روانه مجلس شورای تركيه عثمانی شده و حزب «اتحاد و ترقی» كه توسط مخالفان سلطان «عبدالحميد ثانی» در پاريس و با نظر وزير امور خارجه فرانسه تأسيس شده بود، اكثريت آرا را به دست آورد و اين نمايندگان روشنفكر و كجانديش وامدار يهوديان و وابسته به بيگانگان، تحت نام اصلاحات، يك رشته قوانين اسلامی را تغيير دادند و حكومت عثمانی را به سوی يك حكومت لائيك سوق دادند.
از جمله قوانين باطل و مصوب حزب اتحاد و ترقی، تغيير نام امت اسلامی، به نام ملتهای «امپراطوری عثمانی» بود و به اين ترتيب مليتگرايی و اصالت نژادها به تقليد از دولت آلمان آن روزگار به عنوان راهبردی برای وصول به تمدن اروپايی به تصويب رسيد و رشته اخوت اسلامی و ايمانی گسسته شده و تفرقه و جدايی ملتها و نژادها جای آن را گرفت.
به دنبال اين قانون ضداسلامی و ضدوحدت ملی، طی يك مصوبه خطرناك ديگر باز هم با دسيسه صهيونيستهای آلمانی مانند پرفسور لايل كوهن، نژاد ترك، همزاد نژاد ژرمن معرفی شد و تاريخ آن بهترين تاريخها و فاتحان ترك مانند چنگيز، تيمور و نوادگانشان بهترين رهبران معرفی شده و تصويب شد تا همه ملتهای امپراطوری عثمانی زيان تركی را در مدارس تدريس كرده، كارمندان دولت به زبان تركی تكلم كنند و نامههای اداری به زبان تركی نوشته شود.
در واقع نمايندگان نادان، وابسته و روشنفكرنمای مجلس شورای تركيه با اين مصوبه، جنگ با مليتهای موجود در امپراطوری عثمانی را آغاز كردند و يك سرزمين آرام و قديمی را تبديل به يك سرزمين آشفته و ناآرام كردند.
به دنبال تصويب اين قانون، دشواریهايی برای مليتهای گوناگون به وجود آمد و با تحريك عوامل انگلستان، مليتهای مختلف عليه اين مصوبه غيرمعقول به مخالفت برخاستند و ملتهای عرب اين مصوبه را توهينی به خود تلقی كردند و آن را به عنوان امتيازخواهی تركان عثمانی قملداد كرده و ملتهای يونان، يوگسلاو، صرب، بوسنی و ديگران با اين مصوبه باطل، نامأنوس و ناساگار مخالفت كرده و از سوی ديگر تركان جوان به عنوان يكپارچه كردن امپراطوری و تأسيس «توران بزرگ» به شدت دستاندركار «تركيزه ساختن» امپراطوری عثمانی شدند.
فراموش نكنيم، اين مصوبه يك مصوبه تحميلی و خلاف اسلام بود و حزب ضداسلامی «اتحاد و ترقی» با دسيسه صهيونيستها اين قوانين را به عنوان اصلاحات به تصويب رساند و سرانجام خلافت عثمانی را متلاشی كرد.
در سايه اين مصوبه غيراسلامی و تفرقهبرانگيز، دشمنی بين ملت ترك و عرب آغاز شد و دوستی با بيگانگان، غرب و غربزدگی و از سويی ديگر اسلامگريزی و عربستيزی پديد آمد و حكام جوانان عثمانی «شباب عثمانلیلر» به كشتار روشنفكران و نويسندگان عرب روی آوردند، كارمندان عربزبان را از ادارات دولتی بيرون انداختند كه جمال پاشا، والی دمشق مجری اين طرح بود و صدها نويسنده و روشنفكر عرب را به جوخه اعدام سپرده و چهرهای زشت از تركان عثمانی ترسيم كردند.
عين همين رفتار در مورد يونانیها و ارامنه تكرار شد. حزب اتحاد و ترقی و جمعيت تركان جوان كه پيروان مصطفی كمال پاشا «آتاتورك» بودند به اجرا درآمد و يك تصفيه نژادی در راه تأسيس توران بزرگ و انديشه «پانتركيست» به راه افتاد.
جالب اينكه هنگامی كه لشگريان انگلستان در حال ورود به خاك عثمانی از ناحيه بحر احمر، اردن، سوريه و فلسطين بودند، كمال پاشا، سردار فاتح، مجاهد و وطنپرست، با قشون و سپاه خود، مشغول قلع و قمع ارامنه به اصطلاح آشوبگر، شورشگر و تجزيهطلب شد و سپاه عثمانی را سرگرم كارهای بيهود و سركوبگریهای بیدليل كرد و اجازه داد تا لشگريان ارباب خود وارد خاك امپراطوری شده و به اهداف شوم خود برسند، تا كمال پاشا در سايه خدمت به بيگانگان به حكومتی هرچند ناچيز برسد و دولت تركيه به بهای تجزيه خلافت عثمانی و تقسيم سرزمينهای عربی تأسيس شده و مدال افتخار به سينه آتاتورك آويخته شود؛ مانند مدال افتخاری كه به انورسادات و عرفات داده شد.
در واقع داستان قتل عام ارامنه، از اينجا نشئت میگيرد، كه هيچ انسانی راضی به قتل حتی يك نفر بیگناه نيست، چه از ملت ارمنی باشد و چه از يونان و عرب. اما داستان اين است كه مطبوعات صهيونيستی آن ايام، اولا اين قتلها و كشتارها را بيش از آنچه بود به نمايش درآوردند، ثانياً اين قتلها را به حساب سلطان عبدالحميد و به اصطلاح خليفه عثمانی نوشتند و مسلمانان را به عنوان قاتلان ملتها، مليتها و قاتلان ارامنه معرفی كردند و در عين حال تجزيه خلافت عثمانی و تقسيم سرزمينهای عربی و اشغال عراق، سوريه، فلسطين، كويت، اردن، حجاز و تركيه را به دست فراموشی سپردند و حقايق را وارونه نشان دادند، به ويژه كه در اين ايام امور امپراطوری توسط حزب اتحادوترقی و توسط جمعيت تركان جوان به اجرا در میآمد.
حقيقت اين است كه جنايات دولتهای فرانسه، ايتاليا و انگلستان در خلال جنگهای اول و دوم جهانی تا به امروز فاش نشده و داستانهای دروغين هولوكاست، قتل عام ارامنه، فاجعه تجزيه امپراطوری عثمانی و تقسيم سرزمينهای عربی، تأسيس دولت غاصب اسرائيل و سلطه جماعت مزدوران بر سرزمينهای عربی و اسلامی هرگز مورد مطالعه و بررسی قرار نگرفته و حوادث شوم و جنايات هولناك اين دوره از تاريخ معاصر به امت اسلام و ملتهای منطقه معرفی نشده است.
لازم است به آنگونه كه جنايات خاندان پهلوی فاش شد و به تصوير درآمد، جنايات و خيانتهای سران دولتها و خانهای عرب و روشنفكران عثمانی و عرب و نقش احزاب و مطبوعات مزدور و وابسته به ويژه نقش ويرانگر مجلس شورای تركيه عثمانی و اصلاحات دروغين آنان مورد بحث و بررسی قرار بگيرد.
لازم است هموطنان ارمنی ما و همچنين ارامنه جهان، داستان قتل عام ارامنه را بار ديگر مورد شناسايی و بازخوانی قرار دهند و ببينند آتش فتنه توسط چه كسانی برافروخته شده، چه كسانی بايد جوابگوی اين فتنهها باشند و اينكه اقليتهای ارمنی، يهودی و زرتشتی قرنهای متمادی در جوار مسلمانان زيستهاند، بیآنكه كمترين تصادم و تشاجری بوده باشد و بايد ديد، علت چيست كه با ورود عومل اروپايی و با تأسيس جمعيتهای صهيونيستی، اين برخوردها و تعاملهای ناهنجار ساخته و پرداخته شده است.
در واقع آنچه در عراق امروز مشاهده میشود كه طی آن هر روز و هر لحظه جمعيتها و گروهها كشته میشوند و خون هزاران بیگناه اين سرزمين میريزد، میتواند گره از اسرار قتل عام و كشتارهای جنگهای جهانی اول و دوم بردارد.
در يك كلمه قرآن كريم به اشرار يهودی میفرمايد: « وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ» يعنی: «به يادآوريد كه افرادی را میكشتيد و آن را به گردن ديگران میانداختند و فتنه و آشوب میكرديد و البته خداوند در نهايت توطئههای شما را فاش ساخت و توطئهگران خود گرفتار آمدند.»
نوشته: حجتالاسلام والمسلمين ابوالفتح دعوتی
۱۳۸۶ آبان ۸, سهشنبه
۱۳۸۶ مهر ۲۹, یکشنبه
تغيير تاکتيک شوونيسم فارس٫ تحريک آشکار کردها بر عليه تورکها در خاک آذربايجان
چندي است که موردي نظر مرا به خود جلب کرده است. فکر ميکنم اين مورد تا اندازه اي براي شما نيز ايجاد ابهام کرده است.
زماني نام بردن از مليتهاي مختلف در رسانه هاي جمعي کشور ايران ناميده شده ممنوع بود. اينکار تا به اندازه اي دقيق انجام ميگرفت که به ندرت ميشد به نام صحيح ملتها برخورد. مردم آذري زبان٫ کرد زبانهاي ايران٫ خوزستانيها و …
اما٫ بعد از قيام ميليوني آذربايجان در سال گذشته٫ رژيم شوونيست فارس تاکتيک مبارزاتي و سرکوب خود را تغيير داده است. اين تغيير تا بدان حد پيشرفته است که رسانه هاي گروهي وابسته به رژيم نه تنها از تروريستهاي کرد با عناوين مبارز و چريک! نام ميبرند٫ بلکه اقدامات موزيانه اي در جهت تحريک کردها و حريصتر کردن آنها براي دست اندازي به خاک آذربايجان کرده اند.
رسانه هاي وابسته به رژيم خونخوار و هزار چهره شوونيسم فارس به قدري به تلاطم افتاده اند که ديگر از انتشار پرچم کردستان! نيز ابائي ندارند. اينان همانهايي هستند که از اسم کردستان نيز فراري بودند.
و امروز٫ شاهد بوديم که روزنامه جمهوري اسلامي نقشه اي براي کردها منتشر کرده و خاک آذربايجان را مسکن کردها! نشان داده است!
اين تغيير تاکتيک فقط يک دليل دارد و آن ترس فوق العاده شوونيسم از بيداري ملت تورک آذربايجان است. ترسي که روز به روز افزون ميشود و لحظه به لحظه عمال خودفورخته داخلي و خارجي را به عکس العملهاي گاها مضحک وادار ميکند.
ملت آذربايجان هر روز بيشتر از ديروز و هر لحظه بيدارتر از قبل راه خود را ميپيمايد. اقدامات فرهنگي و همکاري داخل و خارج از آذربايجان در حال گسترش است. فعالان آذربايجاني در داخل به اندازه اي به خودآگاهي رسيده اند که حتي بدون نياز به خارج نشينان٫ حرکت ملي را هدايت ميکنند. راههاي مختلف٫ عناوين و بهانه هاي مختلف از راهکارهاي اين فعالان دلسوز است که شعور ملي را در بين آذربايجانيان بيدار ميکند.
از روزي که کميته هاي مردمي دفاع از آذربايجان تشکيل يافته اند٫ تروريستهاي کرد و همدستان شوونيست آنها برآشفته شده اند و دنبال راههاي ديگري براي نفوذ در آذربايجان هستند. افشا گريهاي هوشمندانه کميته هاي دفاع از آذربايجان تا حد زيادي توانسته است خطر ملموس تروريسم کرد را مشهود نمايد و مردم را با عواقب خطرناک آن آشنا سازد.
کارهاي خلاف قانوني که توسط کردها انجام ميگيرند به طور منظم توسط ماموران شوونيسم فارس کنترل شده و پوشش داده ميشوند. اين کارها که شامل قاچاق٫ زورگيري٫ گروهک سازي٫ خريد و فروش غير قانوني٫ پولشوئي و گروگان گيري ميباشند٫ کاملا تحت نظر رژيم انجام ميگيرند.
يکي از نقشه هاي شوونيسم فارس-روس-ارمني ايجاد حائل بين آذربايجان و ديگر کشورهاي تورک منطقه است.
اشغال قاراباغ٫ اشغال شهرهاي مرزي تورکيه-آذربايجان٫ اسکان دادن کردها در بخشهاي تورکمن نشين ايران امروزي! مهاجرت مرموز کردها به آذربايجان شمالي و اسکان هدفدار آنها در مناطق مرزي و نيز ايجاد رعب و وحشت در شهرهاي مرزي آذربايجان با کردستان و اخيرا کمک مشهود به تروريسم کرد در عراق-تورکيه و شهرهاي مرزي آذربايجان.
خبرهاي رسيده از آذربايجان حاکي از گسترش همکاريهاي رژيم و گروهکهاي کرد است. در يکي از اسناد به دست آمده٫ کردهاي مناطق مرزي با اخذ وامهاي کلان و کم بهره٫ اقدام به خريد املاک در آذربايجان نموده اند. اين وامها به قدري سهل به کردها تعلق گرفته است که موجب اعتراض برخي از کارمندان بانک شده است. يکي از اين کارمندان نيز از کار معلق شده و به اتهام واهي برخورد نامناسب با ارباب رجوع! منتظر محاکمه اداري است!
اين برنامه هاي منظم که براي تحريک هر چه بيشتر کردها جهت اشغال آذربايجان انجام ميگيرند داراي عواقبي خطرناک و خونين ميباشد.
رژيم شوونيست فارس با اين اقدام خود در حال دشمن تراشي و ايجاد جنگ بين تورکها و کردها ميباشد. البته اين جنبه نيمه ظاهري ماجرا ميباشد و جنبه اصلي آن همانا جداسازي آذربايجان از کشورهاي تورک ميباشد.
کردها امروز به عنوان کارت بازي در دست شوونيسم قرار دارند. حکومت فارس با مسلح کردن کردها و ايجاد محدوديتهاي اقتصادي-فرهنگي براي آذربايجانيها٫ قصد ايجاد جنگ در آينده اي نزديک دارد.
هر چند نوشته هاي من از سوي برخي شناخته شده هاي خارج نشين و ساده لوح به صورت منفي تفسير ميشوند٫ ولي مطمئنم که فعالين دلسوز آذربايجاني٫ خصوصا آنهايي که خود در آذربايجان ميباشند و با مشکلات ملي از نزديک آشنا هستند٫ با اين نظريه ها به صورت حرفه اي و دقيق برخورد مينمايند. دوستاني که در آذربايجان٫ اقدامات خود را با وجود خطرات فوق العاده خطرناک ادامه ميدهند٫ مطمئنا برنامه هاي تدوين شده براي مقابله با اشغالگري کرد و تحرکات شوونيسم را اجرا خواهند نمود.
کردها هيچوقت به عنوان يک همسايه قابل احرترام براي ما نبوده اند. در طول تاريخ تهاجمات و غارتهاي کردها٫ چشمداشت به سرزمين ما و سؤاستفاده از اعتماد فعالين ملي آذربايجان ثبت شده است. کشتار خونين سولدوز که با شکست خفت بار تروريستهاي کرد خاتمه يافت هنوز فراموش نشده است. اين اتفاق دوباره تکرار ميشود اگر غفلت کنيم.
بعضي از شناخته شده هاي خود گم کرده آذربايجاني راه دموکراسي را گم کرده اند و از مليگرائي به تخفيف دهي منحرف شده اند! آنهايي که کرد را دوست اذربايجان معرفي ميکنند يا خائن به ملت هستند و يا نادان. به هر حال٫ در هر دو صورت خطرناکتر از دشمن هستند که بايد مراقب رفتارهايشان بود.
آذربايجان تنها با حرف خالي آذربايجان نخواهد ماند٫ دشمن در حال پيشروي است
بای بک
زماني نام بردن از مليتهاي مختلف در رسانه هاي جمعي کشور ايران ناميده شده ممنوع بود. اينکار تا به اندازه اي دقيق انجام ميگرفت که به ندرت ميشد به نام صحيح ملتها برخورد. مردم آذري زبان٫ کرد زبانهاي ايران٫ خوزستانيها و …
اما٫ بعد از قيام ميليوني آذربايجان در سال گذشته٫ رژيم شوونيست فارس تاکتيک مبارزاتي و سرکوب خود را تغيير داده است. اين تغيير تا بدان حد پيشرفته است که رسانه هاي گروهي وابسته به رژيم نه تنها از تروريستهاي کرد با عناوين مبارز و چريک! نام ميبرند٫ بلکه اقدامات موزيانه اي در جهت تحريک کردها و حريصتر کردن آنها براي دست اندازي به خاک آذربايجان کرده اند.
رسانه هاي وابسته به رژيم خونخوار و هزار چهره شوونيسم فارس به قدري به تلاطم افتاده اند که ديگر از انتشار پرچم کردستان! نيز ابائي ندارند. اينان همانهايي هستند که از اسم کردستان نيز فراري بودند.
و امروز٫ شاهد بوديم که روزنامه جمهوري اسلامي نقشه اي براي کردها منتشر کرده و خاک آذربايجان را مسکن کردها! نشان داده است!
اين تغيير تاکتيک فقط يک دليل دارد و آن ترس فوق العاده شوونيسم از بيداري ملت تورک آذربايجان است. ترسي که روز به روز افزون ميشود و لحظه به لحظه عمال خودفورخته داخلي و خارجي را به عکس العملهاي گاها مضحک وادار ميکند.
ملت آذربايجان هر روز بيشتر از ديروز و هر لحظه بيدارتر از قبل راه خود را ميپيمايد. اقدامات فرهنگي و همکاري داخل و خارج از آذربايجان در حال گسترش است. فعالان آذربايجاني در داخل به اندازه اي به خودآگاهي رسيده اند که حتي بدون نياز به خارج نشينان٫ حرکت ملي را هدايت ميکنند. راههاي مختلف٫ عناوين و بهانه هاي مختلف از راهکارهاي اين فعالان دلسوز است که شعور ملي را در بين آذربايجانيان بيدار ميکند.
از روزي که کميته هاي مردمي دفاع از آذربايجان تشکيل يافته اند٫ تروريستهاي کرد و همدستان شوونيست آنها برآشفته شده اند و دنبال راههاي ديگري براي نفوذ در آذربايجان هستند. افشا گريهاي هوشمندانه کميته هاي دفاع از آذربايجان تا حد زيادي توانسته است خطر ملموس تروريسم کرد را مشهود نمايد و مردم را با عواقب خطرناک آن آشنا سازد.
کارهاي خلاف قانوني که توسط کردها انجام ميگيرند به طور منظم توسط ماموران شوونيسم فارس کنترل شده و پوشش داده ميشوند. اين کارها که شامل قاچاق٫ زورگيري٫ گروهک سازي٫ خريد و فروش غير قانوني٫ پولشوئي و گروگان گيري ميباشند٫ کاملا تحت نظر رژيم انجام ميگيرند.
يکي از نقشه هاي شوونيسم فارس-روس-ارمني ايجاد حائل بين آذربايجان و ديگر کشورهاي تورک منطقه است.
اشغال قاراباغ٫ اشغال شهرهاي مرزي تورکيه-آذربايجان٫ اسکان دادن کردها در بخشهاي تورکمن نشين ايران امروزي! مهاجرت مرموز کردها به آذربايجان شمالي و اسکان هدفدار آنها در مناطق مرزي و نيز ايجاد رعب و وحشت در شهرهاي مرزي آذربايجان با کردستان و اخيرا کمک مشهود به تروريسم کرد در عراق-تورکيه و شهرهاي مرزي آذربايجان.
خبرهاي رسيده از آذربايجان حاکي از گسترش همکاريهاي رژيم و گروهکهاي کرد است. در يکي از اسناد به دست آمده٫ کردهاي مناطق مرزي با اخذ وامهاي کلان و کم بهره٫ اقدام به خريد املاک در آذربايجان نموده اند. اين وامها به قدري سهل به کردها تعلق گرفته است که موجب اعتراض برخي از کارمندان بانک شده است. يکي از اين کارمندان نيز از کار معلق شده و به اتهام واهي برخورد نامناسب با ارباب رجوع! منتظر محاکمه اداري است!
اين برنامه هاي منظم که براي تحريک هر چه بيشتر کردها جهت اشغال آذربايجان انجام ميگيرند داراي عواقبي خطرناک و خونين ميباشد.
رژيم شوونيست فارس با اين اقدام خود در حال دشمن تراشي و ايجاد جنگ بين تورکها و کردها ميباشد. البته اين جنبه نيمه ظاهري ماجرا ميباشد و جنبه اصلي آن همانا جداسازي آذربايجان از کشورهاي تورک ميباشد.
کردها امروز به عنوان کارت بازي در دست شوونيسم قرار دارند. حکومت فارس با مسلح کردن کردها و ايجاد محدوديتهاي اقتصادي-فرهنگي براي آذربايجانيها٫ قصد ايجاد جنگ در آينده اي نزديک دارد.
هر چند نوشته هاي من از سوي برخي شناخته شده هاي خارج نشين و ساده لوح به صورت منفي تفسير ميشوند٫ ولي مطمئنم که فعالين دلسوز آذربايجاني٫ خصوصا آنهايي که خود در آذربايجان ميباشند و با مشکلات ملي از نزديک آشنا هستند٫ با اين نظريه ها به صورت حرفه اي و دقيق برخورد مينمايند. دوستاني که در آذربايجان٫ اقدامات خود را با وجود خطرات فوق العاده خطرناک ادامه ميدهند٫ مطمئنا برنامه هاي تدوين شده براي مقابله با اشغالگري کرد و تحرکات شوونيسم را اجرا خواهند نمود.
کردها هيچوقت به عنوان يک همسايه قابل احرترام براي ما نبوده اند. در طول تاريخ تهاجمات و غارتهاي کردها٫ چشمداشت به سرزمين ما و سؤاستفاده از اعتماد فعالين ملي آذربايجان ثبت شده است. کشتار خونين سولدوز که با شکست خفت بار تروريستهاي کرد خاتمه يافت هنوز فراموش نشده است. اين اتفاق دوباره تکرار ميشود اگر غفلت کنيم.
بعضي از شناخته شده هاي خود گم کرده آذربايجاني راه دموکراسي را گم کرده اند و از مليگرائي به تخفيف دهي منحرف شده اند! آنهايي که کرد را دوست اذربايجان معرفي ميکنند يا خائن به ملت هستند و يا نادان. به هر حال٫ در هر دو صورت خطرناکتر از دشمن هستند که بايد مراقب رفتارهايشان بود.
آذربايجان تنها با حرف خالي آذربايجان نخواهد ماند٫ دشمن در حال پيشروي است
بای بک
۱۳۸۶ مهر ۲۸, شنبه
نقشه ارمنستان بزرگ در موزه ملی تاریخ ارمنستان
۱۳۸۶ مهر ۲۳, دوشنبه
ایران، ترکیه و غول تورم
یکی از نکاتی که در طول تاریخ اهمیت زیادی دارد، این است که چرا بعضی دولت ها کاری را می توانند بکنند، اما دولت ایران نمی تواند آن کار را بکند؟ دیروز آیت الله مکارم شیرازی پرسید: « تورم هفتاد درصدی ترکیه در سال های گذشته به هفت درصد رسیده است، چرا ما نمی توانیم تورم پانزده درصدی را به ده درصد کاهش دهیم؟» دلایل کاهش تورم در ترکیه و افزایش تورم در ایران به شرح زیر است:
اول: کسانی که در ترکیه تورم را کاهش می دهند، در ایران از دولت اخراج می شوند، و کسانی که در ایران عامل افزایش تورم هستند، در ترکیه به عنوان تروریست تحت تعقیب قرار دارند.
دوم: در ترکیه عقل حکومت می کند، در ایران عقل مجازات می شود.
سوم: در ترکیه ای که 60 درصد زنان روسری دارند، رئیس جمهور باید برای اینکه زنش روسری بگذارد، رفراندوم برگزار کند، در ایران در طول یک سال به 1.5 میلیون زنی که روسری شان کوچک است، پلیس تذکر می دهد.
چهارم: در ترکیه کسانی که مثل نهضت آزادی فکر می کنند، دولت را کنترل می کنند، در ایران کسانی که مثل نهضت آزادی فکر می کنند، توسط دولت کنترل می شوند.
پنجم: در ترکیه کسانی اقتصاد را اداره می کنند که در فرنگ درس خوانده اند و برای کار به ترکیه برگشته اند، در ایران کسانی که می توانند اقتصاد را اداره کنند، در ایران درس می خوانند و برای کار به فرنگ می روند.
ششم: در ایران اقتصاد دانان راه کاهش تورم را به دولت می گویند و دولت آنان را به همین دلیل از دانشگاه اخراج می کند، در ترکیه اقتصاد دانان راه کاهش تورم را به دولت ترکیه می گویند و دولت به آنها جایزه می دهد.
هفتم: در ترکیه دولت اگر تورم را کنترل نکند، برکنار می شود و دولتی سرکار می آید که تورم را کنترل کند. در ایران دولت اگر بتواند تورم را کنترل کند، مورد حمایت مردم قرار می گیرد، در نتیجه توسط حکومت برکنار می شود، و اگر دولتی مثل احمدی نژاد سرکار باشد که حکومت قبولش کند، قطعا توانایی کاهش تورم را ندارد.
هشتم: دولت ترکیه ده سال است برای کاهش مشکلاتش دنبال اروپا می دود تا با آن رابطه داشته باشد، در ایران دو سال است اروپا دنبال ایران می دود تا مشکلات ایران را حل کند و ایران از دست اروپا به طرف چین و روسیه فرار می کند.
نهم: دولت ترکیه به این دلیل می تواند تورم را کنترل کند، که به منافع ملی ترکیه فکر می کند، دولت ایران نمی تواند تورم را کنترل کند، چون به منافع ملی ونزوئلا و لبنان و عراق و فلسطین و سوریه فکر می کند.
دهم: در ترکیه کنونی ده درصد بودجه صرف حفظ حکومت و ارزش های حکومتی می شود، در ایران کنونی 70 درصد بودجه صرف حفظ حکومت و ارزشهای حکومتی می شود، به همین دلیل دولت ترکیه می تواند اقتصاد را اداره کند، اما دولت ما...
سید ابراهیم نبوی
اول: کسانی که در ترکیه تورم را کاهش می دهند، در ایران از دولت اخراج می شوند، و کسانی که در ایران عامل افزایش تورم هستند، در ترکیه به عنوان تروریست تحت تعقیب قرار دارند.
دوم: در ترکیه عقل حکومت می کند، در ایران عقل مجازات می شود.
سوم: در ترکیه ای که 60 درصد زنان روسری دارند، رئیس جمهور باید برای اینکه زنش روسری بگذارد، رفراندوم برگزار کند، در ایران در طول یک سال به 1.5 میلیون زنی که روسری شان کوچک است، پلیس تذکر می دهد.
چهارم: در ترکیه کسانی که مثل نهضت آزادی فکر می کنند، دولت را کنترل می کنند، در ایران کسانی که مثل نهضت آزادی فکر می کنند، توسط دولت کنترل می شوند.
پنجم: در ترکیه کسانی اقتصاد را اداره می کنند که در فرنگ درس خوانده اند و برای کار به ترکیه برگشته اند، در ایران کسانی که می توانند اقتصاد را اداره کنند، در ایران درس می خوانند و برای کار به فرنگ می روند.
ششم: در ایران اقتصاد دانان راه کاهش تورم را به دولت می گویند و دولت آنان را به همین دلیل از دانشگاه اخراج می کند، در ترکیه اقتصاد دانان راه کاهش تورم را به دولت ترکیه می گویند و دولت به آنها جایزه می دهد.
هفتم: در ترکیه دولت اگر تورم را کنترل نکند، برکنار می شود و دولتی سرکار می آید که تورم را کنترل کند. در ایران دولت اگر بتواند تورم را کنترل کند، مورد حمایت مردم قرار می گیرد، در نتیجه توسط حکومت برکنار می شود، و اگر دولتی مثل احمدی نژاد سرکار باشد که حکومت قبولش کند، قطعا توانایی کاهش تورم را ندارد.
هشتم: دولت ترکیه ده سال است برای کاهش مشکلاتش دنبال اروپا می دود تا با آن رابطه داشته باشد، در ایران دو سال است اروپا دنبال ایران می دود تا مشکلات ایران را حل کند و ایران از دست اروپا به طرف چین و روسیه فرار می کند.
نهم: دولت ترکیه به این دلیل می تواند تورم را کنترل کند، که به منافع ملی ترکیه فکر می کند، دولت ایران نمی تواند تورم را کنترل کند، چون به منافع ملی ونزوئلا و لبنان و عراق و فلسطین و سوریه فکر می کند.
دهم: در ترکیه کنونی ده درصد بودجه صرف حفظ حکومت و ارزش های حکومتی می شود، در ایران کنونی 70 درصد بودجه صرف حفظ حکومت و ارزشهای حکومتی می شود، به همین دلیل دولت ترکیه می تواند اقتصاد را اداره کند، اما دولت ما...
سید ابراهیم نبوی
۱۳۸۶ مهر ۱۹, پنجشنبه
یک نقشه ی قدیمی از دریاچه ی ارومیه و مناطق اطراف آن
این نقشه توسط شخصی به نام حاجی خلیفه از اهالی استانبول در سال ۱۷۳۲ (اواخر دوان صفویه) تهیه و در در یک مجموعه ی جغرافیایی بنام «جهان نما» در استانبول منتشر شده است. نقطه جغرافیایی شرق در بالای نقشه قرار دارد و اسم دریاچه ارومیه را «تبریز گلی» ثبت کرده است . دریاچه ارومیه با سه جزیره مشخص شده است. اسامی قدیمی شهرها نیز مشخص هستند.
با توجه به قیمت پایین این نقشه لازم است مسئولان امر نسبت به خرید این نقشه و نگهداری آن در یکی از موزه های آذربایجان اقدام نمایند. لازم به ذکر است قیمت نقشه در حدود ۱۰۰۰ یورو است.
منبع اصلی
http://www.smitskamp.nl/651-RAR.HTM