1- معرفي بناها و معماري ديگران به عنوان آثار پارسي، مثلا با تغييرات و از بين بردن قسمت عظيمي از زيگووارت و کاخهاي ايلامي در انشان و نام گذاري " تخت جمشيد" بر آن، آنرا هنر پارسي معرفي ميکنند. بخش هايي از زيگورات تصرفي ايلامي، که امروز تخت جمشيد خوانده مي شود، به وسيله ي داريوش و خشايارشا تخريب و به جاي آن چند بناي سنگي پايه ريزي شد که هيچ قسمت آن ها بيش از 35 درصد پيشرفت ساختماني نداشته است.
2- کليه ي اسناد و اطلاعات موجود در باره ي ساسانيان و از جمله کتيبه هاي نقش رجب، نقش رستم و غار حاجي آباد، به خط موهوم پهلوي، جعل جديد است و از شاه کارهاي خيانت فرهنگي دانشگاه هاي يهود زده ي غرب شمرده مي شود.
4- ابنيه اي را که با نام کاخ هاي کوروش در پاسارگاد معرفي مي کنند، تا پيش از سال 1340 شمسي وجود خارجي نداشته و از آن پس به سعي آستروناخ يهودي، از جمله با سود بردن از بقاياي مصالح مسجد و کاروان سراي اتابکي، در مزارع دشت مرغاب، جورچيني کرده اند.
2ـ اشيا و آثار تاريخي فراواني که بدست تواناي اجداد ترکان( قوتتي ها، هوري ها، ماننا ها، ايلاميان و..)، قرنها قبل از آمدن قبايل وحشي پارسي به ايران ، درست شده اند، با بيشرمي ، در شهرهاي اروپا گردانده و با نام " هنر 7000 ساله پارسي " به جهانيان معرفي ميکنند.
3ـ دانشمندان و فيلسوفان ترک تبار را با بيشرمي فارس قلمداد ميکنند، براي مثال: فارابي، خوارزمي، ابوريحان بيروني، و غيره. تازه به آن راضي نشده و در جلوي چشم ما دانشمندان ترکي مثل پروفسور لطفي زاده، مبدع منطق فازي کامپيوتر، را که اصلأ ترک آذربايجان شمالي بوده و 9 سال هم در تهران زندگي کرده است را، با پررويي، دانشمند فارس معرفي ميکنند.
4ـ شعراي ترک را فقط بخاطر اينکه شعر دري هم گفته اند، فارس معرفي ميکنند. براي مثال شاعر بزرگ ترک مولوي و شعراي مشهور آذربايجاني: نظامي گنجوي، شمس تبريزي، نسيمي، فضولي و غيره، البته حتما بعد از گذشت چند دهه ، شهريار را نيز فارس معرفي خواهند کرد، چونکه او بيشتر از شعراي قبلي شعر فارسي گفته است.
5 ـ هنرها و کارهاي دستي ترکها را به عنوان هنر فارسي به جهانيان معرفي ميکنند. قالي بافي از هنرهاي قديمي ترکان بوده و قديميترين فرش دنيا نيز در "پازيريک" قزاقستان در قبر يکي از شاهزادگان ترک اشغوزي پيدا شده است . اقوام ديگر هنر قالي بافي را از ترکان ياد گرفته اند. ولي حالا قالي هاي قشقايي، همداني، تبريزي،بيجاري، زنجاني،ساوه اي،ترکمني، افشار کرماني و غيره که همه بدست ترکان ايران بافته ميشود در دنيا با بي شرمي با نام فرش فارسي"پرشين کارپت" معرفي و مي فروشند.
6 ـ مصادره و معرفي اعياد و جشن هاي باستاني اقوام آلتائئ _ ترکي و با پر روئي منتسب کردن آنها به پارس هاي بدوي، ازجمله اين اعياد، جشن بهاري سومري( عيد نوروز)، جشنهاي مهرگان ؛ شب يلدا و... تمام اين جشنها از چند هزار سال قبل از آمدن اقوام وحشي به اصطلاح آريايي، در منطقه اي از بين النهرين تا شمال چين رايج بودند و از بعد از از قرن 12 ميلادي بتدريج در بين تاجيک ها( فارسها، کردها و...) نيز رايج شد
اينها فقط گوشه هايي از فرهنگ دزدي قوم بي ريشه اي است که تا 100 سال اخير با نام "تاجيک" و امروزه با نام" فارس" شناخته ميشوند.
2- کليه ي اسناد و اطلاعات موجود در باره ي ساسانيان و از جمله کتيبه هاي نقش رجب، نقش رستم و غار حاجي آباد، به خط موهوم پهلوي، جعل جديد است و از شاه کارهاي خيانت فرهنگي دانشگاه هاي يهود زده ي غرب شمرده مي شود.
4- ابنيه اي را که با نام کاخ هاي کوروش در پاسارگاد معرفي مي کنند، تا پيش از سال 1340 شمسي وجود خارجي نداشته و از آن پس به سعي آستروناخ يهودي، از جمله با سود بردن از بقاياي مصالح مسجد و کاروان سراي اتابکي، در مزارع دشت مرغاب، جورچيني کرده اند.
2ـ اشيا و آثار تاريخي فراواني که بدست تواناي اجداد ترکان( قوتتي ها، هوري ها، ماننا ها، ايلاميان و..)، قرنها قبل از آمدن قبايل وحشي پارسي به ايران ، درست شده اند، با بيشرمي ، در شهرهاي اروپا گردانده و با نام " هنر 7000 ساله پارسي " به جهانيان معرفي ميکنند.
3ـ دانشمندان و فيلسوفان ترک تبار را با بيشرمي فارس قلمداد ميکنند، براي مثال: فارابي، خوارزمي، ابوريحان بيروني، و غيره. تازه به آن راضي نشده و در جلوي چشم ما دانشمندان ترکي مثل پروفسور لطفي زاده، مبدع منطق فازي کامپيوتر، را که اصلأ ترک آذربايجان شمالي بوده و 9 سال هم در تهران زندگي کرده است را، با پررويي، دانشمند فارس معرفي ميکنند.
4ـ شعراي ترک را فقط بخاطر اينکه شعر دري هم گفته اند، فارس معرفي ميکنند. براي مثال شاعر بزرگ ترک مولوي و شعراي مشهور آذربايجاني: نظامي گنجوي، شمس تبريزي، نسيمي، فضولي و غيره، البته حتما بعد از گذشت چند دهه ، شهريار را نيز فارس معرفي خواهند کرد، چونکه او بيشتر از شعراي قبلي شعر فارسي گفته است.
5 ـ هنرها و کارهاي دستي ترکها را به عنوان هنر فارسي به جهانيان معرفي ميکنند. قالي بافي از هنرهاي قديمي ترکان بوده و قديميترين فرش دنيا نيز در "پازيريک" قزاقستان در قبر يکي از شاهزادگان ترک اشغوزي پيدا شده است . اقوام ديگر هنر قالي بافي را از ترکان ياد گرفته اند. ولي حالا قالي هاي قشقايي، همداني، تبريزي،بيجاري، زنجاني،ساوه اي،ترکمني، افشار کرماني و غيره که همه بدست ترکان ايران بافته ميشود در دنيا با بي شرمي با نام فرش فارسي"پرشين کارپت" معرفي و مي فروشند.
6 ـ مصادره و معرفي اعياد و جشن هاي باستاني اقوام آلتائئ _ ترکي و با پر روئي منتسب کردن آنها به پارس هاي بدوي، ازجمله اين اعياد، جشن بهاري سومري( عيد نوروز)، جشنهاي مهرگان ؛ شب يلدا و... تمام اين جشنها از چند هزار سال قبل از آمدن اقوام وحشي به اصطلاح آريايي، در منطقه اي از بين النهرين تا شمال چين رايج بودند و از بعد از از قرن 12 ميلادي بتدريج در بين تاجيک ها( فارسها، کردها و...) نيز رايج شد
اينها فقط گوشه هايي از فرهنگ دزدي قوم بي ريشه اي است که تا 100 سال اخير با نام "تاجيک" و امروزه با نام" فارس" شناخته ميشوند.
۲ نظر:
منیم گوزل ائل قارداشیم،یول یولداشیم سالاملار
درباره شئوونیسم فارس هرچه بنویسی بازهم کم نوشته ای واین اجنبی ها در پرروئی و دزدی و جعل تاریخ و دروغگوئی و آدم کشی به باور من تک نمونه هستند.بقول تـــــــــــو عزیز در روز روشن جلوی چشمت فرش تبریز را پرسین کارپت معرفی میکنند.اپراهای معروف آذربایجانی را پارس یا فارس میگویند. اگر خوب نظر کنیم کارشان از بدو خلقت با دزدی بوده است.حال چرا ما باین موجدات باید همسایه می شدیم نمی دانم.خود آقایان دور از کشورشان شهامت معرفی خود بعنوان پارس یا فارس ندارند بس که از همان کارهای که خود بهتر از من میدانی انجام داده اند.
شاد شاد
آیدین شاجین
پست های شمارا خواندم دستت درد نکند
از تـــــــــو عزیز شرمنده هستم که نتوانستم بشما سر بزنم امیدوارم دیگر
در حد امکان تکرار نشود
ساق اولاسان
ارسال یک نظر